عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران:
سیاستورزی معیوب عامل توسعه نیافتگی است
گفته شده ژاپنیها چند سال بعد از افتتاح دارالفنون در ایران توسط امیرکبیر متوجه اولویتهای امر توسعه شدند و برنامهریزی برای نیل به این مقصود را آغاز کردند.
اعتمادآنلاین| گفته شده ژاپنیها چند سال بعد از افتتاح دارالفنون در ایران توسط امیرکبیر متوجه اولویتهای امر توسعه شدند و برنامهریزی برای نیل به این مقصود را آغاز کردند. چند سال بعد از آنکه امیرکبیر متوجه ضرورت امر توسعه شد و برای تحقق آن دارالفنون را تاسیس کرد تا از طریق تربیت مدیران و متخصصان بستر لازم برای توسعه را فراهم کند، ژاپنیها متوجه پیشرفتهای شگرف غرب در زمینههای مختلف شدند و ماجراجوییهای خود را در این بخش آغاز کردند.
این در حالی است که امروز زمانی که به مسیر طی شده توسط ژاپن برای دستیابی به امر توسعه نگاه میکنیم و آن را با تلاشهای ایران در این زمینه مقایسه میکنیم متوجه میشویم که یکی از مهمترین عواملی که باعث شده تا کشوری مانند ژاپن به راس هرم توسعه دست پیدا کند، بهره مندی از ساختار سیاسی مطلوب و به کارگیری مدیران کاربلد در بخشهای اقتصادی است؛ ضرورتی که به نظر میرسد اقتصاد ایران هنوز هم قادر به تحقق ابعاد و زوایای گوناگون آن نباشد، چرا که نگاه جناحی و گروهی به مقولات اقتصادی باعث شده تا هر دولتی که در ایران روی کار میآید به جای رسیدگی و برنامهریزی برای بهبود شاخصهای اقتصادی باید تلاش کند تا بحرانهای ریز و درشتی که رقیب بر سر راه آنان گذاشته است را از سر راه بردارد.
این رویکرد است که تفاوت ما را با اقتصادهای پیشروی جهان میسازد. برای گپ و گفت تحلیلی در زمینه این موضوع سراغ عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران رفتیم تا پاسخی برای این چراهای متعدد بیابیم. سلیمی نمین با بازخوانی مطالبات مردم ایران از عصر مشروطه مهمترین مشکل اقتصاد ایران برای عبور از چالشهای پیش رو را فقدان مدیران شجاع، سالم و متخصص میداند که بتوانند از فراز رویکردهای جناحی و سیاسی، فاصله اقتصاد ایران با توسعه را کاهش دهند.
ایرانیان در دوران جدید با استفاده از انقلاب مشروطه تلاش داشتند تا از طریق نظام پارلمانتاریستی نوزاد توسعه را در آغوش بکشند. اما این روند هرگز محقق نشد.
*در شرایطی قرار داریم که هر زمان که یک طیف سیاسی در کشور قدرت را در دست میگیرد؛ جناح مقابل تلاش میکند تا در مسیر فعالیتهای اقتصادی و اجرایی رقیب سنگاندازی کند؛ یعنی رقابتهای انتخاباتی و سیاسی به نظر میرسد در کشور ما هرگز به پایان نمیرسد. نظر شما درباره این تناقضات چیست؟
رشد سیاسی و اساسا توسعه اینگونه نیست که کشوری به سرعت بتواند مدارج آن را طی کند؛ یعنی باید توسعه فرهنگی در تک تک سیاستمداران و سیاستپیشگان جایگاه خود را پیدا کند تا شاهد سیاستورزی سازنده باشیم. بسیاری به درستی معتقدند که سیاستورزی امروز در کشور ما امری معیوب است در نزد صاحبان احزاب و گروههای سیاسی.
نگاه بسیار تمامیتخواهی دارند و حاضر نیستند رقیب را تحمل کنند، چرا که سهلطلبند. سهلطلبی سیاسی موجب میشود که جریانات مختلف مدعی قدرت برای حذف رقیب و به شکست کشاندن سیاستهای رقیب برنامهریزی کنند نه در مسیر تحلیل درست ایدههای رقیب و نقد درست آن و اساسا تحمل مواضع رقیب.
این تحمل دیدگاههای رقیب مستلزم نگاه سازنده است که چون این نگاه سازنده وقت گیر است و از عهده هر شخصی بر نمیآید، تحقق آن سخت است.
آن است که شما میبینید دولت اصلاحطلب و میانه رو که سر کار میآید؛ رویکرد جناح مقابل آن است که هر کاری بکند تا این دولت یا مجلس موفق نشوتد و بالعکس. واقع آن است که اغلب سیاستمداران ایرانی قادر نیستند تا در مقام نقد سازنده در مقابل سیاستهای رقیب قرار بگیرند.
بنابراین سهلطلبی بیشتر جایگاه خود را باز کرده و آن سعی کردن برای حذف و بیآبرو کردن رقیب است. شما این سیاست معیوب را در خصوص دولتها و مجلسها اشاره کردید، اما در بخشهای دیگر هم میتوان تبعات سوء این نگاه و این رویکرد را مشاهده کرد که ظرفیتهای کشور به جای پیشرفت صرف طنابکشیهای سیاسی میشود.
*یعنی شما فکر میکنید حداقل 120سال زمان بعد از مشروطه برای دستیابی ایرانیان به امر توسعه کافی نیست؟ گفته میشود ژاپن مطالبه مرتبط با توسعه را چند سال بعد از تلاشهای امیرکبیر در ایران آغاز کرده است؛ ژاپن به سرمنزل توسعه دست پیدا کرد اما ما هنوز اندرخم یک کوچهایم، چرا؟
ما البته باید توجه کنیم که رشد ایران چشمگیر بوده است و نمیتوان آن را انکار کرد. اینگونه نیست که ما نسبت به مقاطع تاریخی که شما مثال زدید هیچ پیشرفتی نداشته باشیم.
این در حالی است که در صدر مشروطه تاکنون برای یک مقطع طولانی مشروطه از روحش تهی شد، یعنی از زمان استبداد پهلوی ما مشروطه را نداشتیم؛ یعنی ظاهرا مشروطه بود اما محتوای مشروطه عملا وجود خارجی نداشت و به هیچوجه رای و نظر مردم در ارتباط با شکلگیری مجلس، جایگاهی نداشت.
یعنی اسما نظام پارلمانتاریستی داشتیم اما رسما نداشتیم، بعد از پیروزی ملت ایران بر استبداد و سلطه، مجددا مجلس در مسیر رای مردم قرار گرفت. خب؛ در این چهار دهه ما شاهد رشد و پیشرفت بودیم، اما این رشد علیالقاعده انتظارات مردم را تامین نکرده است. به عبارت روشنتر میتوان ادعا کرد که رشد سیاسی مردم از رشد سیاسی احزاب و فعالان سیاسی بالاتر بوده است. ما حتی مسائل سال88رانیز ناشی از عدم تحمل مردم نمیبینیم بلکه ناشی از عدم تحمل احزاب و نخبگان سیاسی میدانیم وگرنه تا قبل از آن ما هرگز شاهد کم تحملی مردم نبودیم.
اگر این رخدادهای تلخ را شاهد بودیم بر میگردد به عدم تحمل و بردباری جریانات سیاسی در زمانی که رای نمیآورند. به کرات و بارها شده که مردم روی کاندیدای خاصی نظر داشتند اما طرف رای نیاورده ولی هرگز شاهد درگیریهای خیابانی نبودیم؛ در حالی که در بسیاری از کشورها این درگیریها امر رایجی است.
در این 4دهه ما زیاده خواهیهای بسیاری را از سوی احزاب و جناحهایی شاهد بودیم، ولی مردم به گونهای دیگر عمل میکنند و اغلب راه خود را میروند. این یک نمود کامل از توسعه سیاسی مردم است که در همین دوره محقق شده است.
* یعنی شما معتقدید که سیاستورزی معیوب دلیل اصلی فاصله بعید ما با امر توسعه است؟
تجربههای تاریخی این را به ما میگوید؛ شما از زمان شکلگیری مشروطه که نگاه کنید متوجه میشوید این سیاستورزیهای معیوب چهرههای سیاسی آن زمان بوده که باعث شده کشور مشکلات فراوانی در امر توسعه داشته باشد. یک زمان تقلید صرف از غرب را مطرح کردند؛ بعد موضوع صنعتیسازی بدون بسترسازی لازم و بعد هم برنامهریزیهای بدون پشتوانه مطرح شد.
*این فرآیند که درباره آن صحبت کردید تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ یعنی ما چه زمانی شاهد این سیکل معیوب در سیاستورزی خواهیم بود؟همین امروز مجلسی روی کار آمده که بیشتر از آنکه در خصوص مسائل اقتصادی و معیشتی اظهارنظر کند درباره فیلترینگ شبکههای اجتماعی و...اظهارنظر میکند؟
من فکر میکنم که به تدریج این آفت یا معضلی که شما به آن اشاره کردید در جریان تعاملات ارتباطی به گونهای در حال کمرنگ شدن است. یعنی گروههای سیاسی ناگزیر هستند به تدریج خودشان را همپای مردم رشد بدهند. آمادگی این را داشته باشند که اگر رای نیاوردند، بازی را به هم نزنند و تلاش کنند تا با تقویت رویکردها و گفتمانهای خودشان دوباره به صحنه برگردند.
* یعنی شما معتقدید که بعد از این فهم مشترک فاصله اقتصاد ما با توسعه کمتر میشود؟
قطعا تخریبهای فراگیر اقتصادی وقتی کاهش یابد طبیعتا انرژیها بیشتر متمرکز خواهد شد در ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و...وقتی که مدیران و مسوولان و فعالان سیاسی در مسیر تخریب رقیب حرکت کنند ظرفیتهای کشور به هدر میرود باید از داشتههای موجود استفاده کنیم تا بالاخره توسعه را به چنگ آوریم.
*یکی از مهمترین گزارههای تاثیرگذار در امر توسعه در هر ساختاری، افزایش فعالیتهای مدنی است؛ در حالی که شاهد آن هستیم که بستر لازم برای رشد فعالیتهای مدنی در کشور فراهم نمیشود. نمونه متاخر این برخوردهای چکشی با فعالیتهای مدنی، ماجرای برخوردی است که طی روزهای اخیر با فعالان جمعیت حمایتی امام علی(ع) شده است. شما فرمودید که ما در مسیر توسعه قرار داریم؛ ولی حتی همین مسائل جزیی هم رعایت نمیشود؟
همانطور که عرض کردم ما در بحث بهبود شاخصهای توسعه، هنوز جوانیم. ما سالهای متمادی استبداد و تمامیتخواهی را تجربه کردیم و بعد از دورهای تصمیم به تغییر مسیر گرفتیم. عرض کردم بعد از شکلگیری مشروطه وقتی انگلیسیها نتوانستند مشروطه را بهطور کامل منحرف کنند و متمم قانون اساسی که تدوین شد، انگلیسیها تصمیم به پایان مشروطه گرفتند.
اتفاقا برنامه انگلیسیها این بود که از درون این نهضت را منحرف کنند منحرف هم کردند؛ اما برخی مقاومتها منجر شد که انگلیسیها با یک کودتا هم به قاجار پایان دهند و هم مشروطه را از درون بیمحتوا ساختند. لذا ما در مسیر توسعه بسیار جوانیم یا به تعبیر بهتر نظام پارلمانتاریستی را تازه تجربه کرده ایم؛ بنابراین خیلی نباید انتظارات بالا از این ساختار داشته باشیم که سیاستورزان در این مدت کوتاه از نظر فکری رشد کاملی داشته باشند.
*با این توضیحات که شما میفرمایید نباید زیاد به فکر توسعه در مدت زمان کوتاهی باشیم، چشمانداز آینده اقتصاد و معیشت در آینده چگونه خواهد بود؟
اگر از مشکلات جاری و دعواهای بدون حاصل عبور کنیم از نظر من دورنمای آینده اقتصادی بسیار روشن خواهد بود چرا که گروههای سیاسی و جناحهای فعال در کشور متوجه شدهاند که با جنجال و شانتاژ و... نمیتوانند توجه مردم را جلب کنند. این حرکت مهم در فضای اقتصادی است.
برای سیاستورزی و رشد پایدار در کشور هیچ راهی جز مردمی کردن اقتصاد و سیاست و... وجود ندارد. این مطالب در جریانات سیاسی آرام آرام در حال رسوب است. قبلا افراد تصور میکردند با قلدری در برابر قانون با تمامیتخواهی و استبداد و اردوکشیهای خیابانی میتوانند کاری از پیش ببرند اما امروز شفافیت به اندازهای است که کسی نمیتواند فیلم بازی کند و از طریق ظاهرسازی افکار مردم را منحرف کند.
*با این توضیحات ما باید منتظر ظهور چه دولتی در سال آینده باشیم؟
ما انتظار داریم دولتی روی کار بیاید که همه توان خود را برای حل مشکلات جامعه بگذارد و سابقه خوبی هم در این زمینه داشته باشد. رییس دولت بعدی باید کارنامه مورد قبولی درخصوص مسائل اقتصادی و معیشتی داشته باشد و از رفتارهای مردمفریبانه دوری کند.
نباید در این دوره حساس ریسک کرد و به افراد ناشناخته اعتماد کنیم. دولت آینده باید دارای کارنامه قابلقبولی باشد تا بتواند در برابر مشکلات اقتصادی بایستد؛ فراموش نکنید که تحریمها و مشکل کرونا آسیبهای فراوانی را به بحث معیشت و اقتصاد خانوادهها وارد ساخته است.
منبع: تعادل
دیدگاه تان را بنویسید