مراد ثقفی، پژوهشگر و فعال مدنی، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
باید به برخی مشاغل غیررسمی، رسمیت بخشید
مراد ثقفی، پژوهشگر و فعال مدنی، در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین درباره رسمیت بخشیدن به مشاغل غیررسمی و دستفروشی گفت: یک گروهی از این غیررسمی بودن نفع میبرند. آن گروه هستند که جلوی این ماجرا را گرفتند. آنها میخواهند تحت کنترل خودشان در بیاورند، میخواهند که روی هوا باقی بماند که بتوانند بگویند: «من به تو اجازه دادم که الان اینجا بنشینی، پس یک پولی به من بده...»
اعتمادآنلاین| مراد ثقفی، پژوهشگر و فعال مدنی، در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین درباره رسمیت بخشیدن به مشاغل غیررسمی و دستفروشی گفت: یک گروهی از این غیررسمی بودن نفع میبرند. آن گروه هستند که جلوی این ماجرا را گرفتند. آنها میخواهند تحت کنترل خودشان در بیاورند، میخواهند که روی هوا باقی بماند که بتوانند بگویند: «من به تو اجازه دادم که الان اینجا بنشینی، پس یک پولی به من بده، من هستم که میتوانم فلان کار را انجام دهم، من هستم... حالا که اینطوری است جنسی را که آوردم بفروش و....»
بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*در ایران افزایش تعداد دستفروشان چه پیامی برای ما دارد؟ چه اتفاقی میافتد که این تعدادی که میدانند هیچکجا رسمیت داده نمیشوند، در واقع چرا دستفروشی در ایران زیاد میشود و برای ما چه پیامی دارد؟ آیا به خاطر نابسامانی است؟
خیر. همان چیزی که عرض کردم یک پدیده بینالمللی است به اضافه مساله اتوماسیون، افت تولید کشاورزی، گسترش شهرها و نیازمندی خدمات و.... در واقع مشتریهای دستفروشان عمدتاً جوانها هستند- آمار چنین میگوید- و عمدتاً افرادی که درآمد کم دارند و میتوانند جنس ارزان بخرند. در واقع دستفروشان به یک نیازی پاسخ میدهند، اینطور نیست. نیاز هم از نظر ایجاد اشتغال و هم نیاز از نظر در اختیار گذاشتن اجناسی که برای مردم قابل دسترس باشد. منتها این نگاه قالب نمیشود و اگر این نگاه قالب نمیشود من امروز به ضرس قاطع میتوانم بگویم به این دلیل است که منافعی در جاهای دیگر وجود دارد و مانع انجام چنین کارهایی میشود.
باید به برخی مشاغل غیررسمی، رسمیت بخشید
وگرنه راهحل وجود دارد، راهحل تروتمیز وجود دارد، راهحل رسمیت بخشیدن وجود دارد، راهی که باعث شود ما در نگاه بینالملل یک کشور جدیتری گرفته شویم، تمام این قواعد را دارد، اما نمیشود. به خاطر اینکه در جاهای دیگر منفعتهای دیگری وجود دارد. من اصلاً تردید ندارم، اصلاً فقدان آگاهی نیست. یک جاهایی است که انجام کارهایی امکانپذیر نیست، چون ما بلد نیستیم.
گروهی از غیررسمی بودن برخی مشاغل نفع میبرند
*اراده نیست...
بله. یک گروهی از این غیررسمی بودن نفع میبرند. آن گروه هستند که جلوی این ماجرا را گرفتند. آنها میخواهند تحت کنترل خودشان در بیاورند، میخواهند که روی هوا باقی بماند که بتوانند بگویند: «من به تو اجازه دادم که الان اینجا بنشینی، پس یک پولی به من بده، من هستم که میتوانم فلان کار را انجام دهم، من هستم... حالا که اینطوری است جنسی را که آوردم بفروش و....» در این تردیدی نیست...
چه نهادی متولی ساماندهی دستفروشان است؟
*چه آسیب اجتماعی و اقتصادی میتواند داشته باشد این نگاه که به خاطر منفعتی این ساماندهی صورت نمیگیرد؟ آسیبی که وارد میکند چیست؟
آسیبهای مختلفی است. ما اصولاً مربوط به بعد از انقلاب نیست، قبل از انقلاب هم چنین دیدگاهی وجود داشت. ساماندهی نظامهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطزیستی و هرچه که میتوانید به آن فکر کنید، در کشور ایران بر اساس نهاد دولتیسازی یا نهاد حکومتیسازی پیش رفته است؛ به عنوان مثال، در مورد یک آسیب اجتماعی مثل اعتیاد، کودک خیابانی و... بگردید ببینید چندین نهاد متولی دارد؟ بهزیستی، معاونت رفاه، نیروی انتظامی، کمیته امداد و قس علی هذا.... این نوع سیاستگذاری به واسطه نهادهای حکومتی در کشور ما یک عادت صد ساله است و دلیل روشنی دارد. به این دلیل که اصولاً اعتمادی به جامعه مدنی وجود ندارد، بلکه سوءظن وجود دارد. در نتیجه مشارکت آن را مطالبه نمیکنند، هر کاری میخواهند انجام دهند یک نهاد میسازند. سادهترین چیز این است که این نهادها هر کدام منافع خودشان را دارند. این موضوع را اصلاً پلیسی نکنیم! بالاخره بهزیستی منافع خود را دارد، کمیته امداد منافع خود را دارد، نیروی انتظامی منافع خود را دارد، سازمان زندانها و سازمانهایی که زیر نظر نیروی انتظامی هستند هم به همین شکل منافع خودشان را دارند.
*منفعتطلبیها...
هر کدام از اینها از ظن خودشان و از جهت منفعت خودشان وارد این ماجرا میشوند که سازمان دیگری لزوماً اینطوری نمیبیند. نیروی انتظامی میگوید این ماجرا برای ما مشکلات امنیتی و مشکلات کنترل ایجاد میکند و هزینه ایجاد میکند، در حالی که برای وزارت کار شغل ایجاد میکند. اصناف میگوید متولی ایجاد شغل- فروشندگی- ما هستیم، نیروی انتظامی چرا دخالت میکند؟ این یک دریای پرتلاطمی را درست میکند که وقتی از نزدیک نگاه میکنیم هر کسی فقط و فقط به دنبال این است که منفعت خود را از این ماجرا بیرون بکشد. هیچ نگاه حاکمیتی به این ماجرا وجود ندارد. ما در این گزارشهایی که از پیشرفت کارمان میدادیم، یک بار استانداری تهران سعی کرد تمام این ذینفعان را در یک جا جمع کند. به یاد دارم جلسهای با حضور حدود 50 نفر تشکیل شد.
*چه سالی؟
فکر میکنم سال 95 یا 96 بود. تمام این مشکلاتی را که از این موضوع ناشی میشد، آوردیم، راهحل خودمان را هم دادیم، حتی پیشنهاد دادیم مثل هر فعالیت اجتماعی برای اینکه آسیبهای جانبی نداشته باشد، ما یک پایلوت اجرا کنیم، بعد از این پایلوت آن را به صورت قانونی در بیاوریم. یک نفر در این جلسه نبود، از نیروی انتظای گرفته تا استانداری تا فرمانداری تا اصناف تا حتی بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید هم آمده بودند. استاندار تهران دستور دارد- چون استانداری میتواند همه اینها را انجام دهد- که باید این کار انجام شود. انقدر رفتیم و آمدیم مثل سایر موضوعات دیگر لوس شد تا استاندار عوض شد.
هر کسی به دنبال منفعت خود است
نگاه حاکمیتی به این ماجرا وجود ندارد، هر کسی کار خود را میکند، هر کسی به دنبال منفعت خود است. هرازگاهی یک برنامه تلویزیونی برگزار میکنند، تماس میگیرند و از من دعوت میکنند. ما برویم چه بگوییم؟ اخیراً شهرداری یک طرحی مانند طرح سایهبان پیدا کرده است. ما به مدت 2 سال است که این طرح را ارائه دادیم. اصل ماجرا زمینهای شهری است که شما در اختیار زمین شهر دارید. اصلاً نمیشود هر زمین شهری را به چشم فروش و مسکنسازی و گرفتن نبینید. این شهر باید در اختیار زندگی و معیشت هم باشد. شهرداری اصلاً برای خود وظیفه ایجاد شغل ندارد. مسائلی را عنوان میکند ولی در سایر کشورها ملاحظه کنید، کشوری نیست که پیشرفت کرده باشد مگر اینکه شهرداری آن کشور مساله اشتغال را جدی گرفته باشد.
*آن هم اشتغال پایدار...
حالا... ما میخواهیم بخشی از زمینهای دانشگاه تهران را به استارتآپها بدهیم، از این گونه کارهای بزرگی که سروته ندارد و در نهایت هم انجام نمیشود، ولی میبینید مردم همینطور راه میروند و بالطبع یک جایی کار خودشان را میکنند، ولی اینکه چقدر این کار با آسیب و سختی همراه است؟ و چقدر مانع از این است که ما در فضای رسمی این کار را انجام دهیم با خداست. راهحلها وجود دارد الان واقعاً هر کسی بگوید راهحل نیست، به ضرس قاطع میگویم یا ناآگاه است یا دروغ میگوید.
**مشروح این گفتوگو را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید