صادرات گاز ایران؛ از معرکهگیریهای داخلی تا دستهای پنهان خارجی
دبیرکل سابق مجمع کشورهای صادرکننده گاز اظهار داشت: در این میان صادرات گاز به امارات یک استثنا است و ارتباطی به تحریم ندارد. بلکه به نظر میرسد نزاع سیاسی و غیرضروری و یا حتی مضر داخلی موجب شده که ما نتوانیم بازاری در حاشیه جنوبی خلیجفارس برای خود دست و پا کنیم. البته شاید دستهای پنهان خارجی هم در فرآیند بهم زدن ارتباط بیتاثیر نبوده باشد.
اعتمادآنلاین| صادرات گاز نه صرفاً در ایران، بلکه در همه جهان یک موضوع چندوجهی و دارای ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی است که همه ذینفعان شامل کشورها و شرکتها بهعنوان فروشنده، گذرگاه، خریدار و حتی مصرفکننده نهایی الزاماً همه ابعاد این موضوع را بررسی میکنند و صرفا وجود ذخایر گازی چشمگیر و بالا رفتن چشمانداز تقاضای گاز، برای عقد قراردادهای صادرات و واردات گاز کافی نیست.
اصل موضوع صادرات گاز، بهشدت متأثر از مسائل کلان سیاسی - امنیتی و اقتصادی کشورهای ذینفع است و قطعاً از مسائلی همچون روابط خارجی و موضوعات سیاسی بینالمللی تأثیر میپذیرد که در حال حاضر ایران بر مبنای یک سیاست کلان، اولویت اصلی خود در زمینه صنعت گاز را توزیع و مصرف داخلی در نظر گرفته است و صرفاً در صورت وجود مازاد مصرف داخلی نسبت به مسئله صادرات گاز اقدام خواهد کرد.
به گفته محمدحسن عادلی دبیرکل سابق مجمع کشورهای صادرکننده گاز، تحریمهای امریکا، مصرف داخلی و نبودن اجماع داخلی و مشخص نبودن سیاستهای کلی از جمله عوامل اصلی سهم اندک ایران از این بازار است.
این اقتصاددان که عناوین سفیر ایران در بریتانیا، سفیر ایران در کانادا، سفیر ایران در ژاپن و ریاست کل بانک مرکزی را نیز در کارنامه فعالیتهای خود دارد، به چرایی توسعه نیافتن الانجی در ایران پرداخته و درباره تاثیر نتیجه انتخابات آمریکا بر صادرات گاز ایران گفته است: اگر شرایطی بوجود آید که تحریمها واقعا در عمل برداشته شود و آمریکا دست از تهدید شرکتهای بینالمللی و کشورها بردارد، آنگاه میتوان تصور کرد چشمانداز و زمینه مناسبی برای توسعه میادین گازی جدید، افزایش تولید، توسعه ظرفیت صادراتی کشور بوجود میآید.
در ادامه مشروح گفتوگوی ما را با این اقتصاددان برجسته و دبیرکل سابق مجمع کشورهای صادرکننده گاز، میخوانید:
*برنامه های گازی ایران را در حوزه صادرات چطور ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه انتقاداتی در زمینه وضعیت صادرات به پاکستان، هند و اروپا، عدم توسعه بازار ترکیه و ورود رقبای جدید به این کشور، بازار عراق، امارات و تاخیر در ورود به بازار افغانستان وجود دارد، شما تا چه میزان این انتقادات را وارد میدانید؟ ایران برای ورود به هریک از این بازارها چقدر سهلانگاری کرده و چه موانعی وجود داشته؟ آیا در کل انتقادات را وارد میدانید؟
ایران از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز جهان است. در مقطعی منابع معتبر جهانی نظیر بیپی اعلام کردند که ایران بالاترین ذخیره گاز جهانی را حتی بیش از روسیه دارد. البته بقیه از جمله روسیه روی اکتشاف، سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دادند، بطوری که در حال حاضر روسیه از نظر ذخایر اول و ایران دوم است.
با این مقدمه میخواهم بگویم که کاملا طبیعی و قابل انتظار است که ایران صادرکننده مهم جهان باشد و سهم قابل توجهی از بازار جهانی را به خود اختصاص دهد اما در عمل اینطور نیست. امروز ایران سهمی بسیار اندک و قابل اغماض از بازار گاز جهانی را دارد. علت این وضعیت را میتوان در سه عامل زیر جستجو کرد:
اول به نظرم تحریمهای غیرقانونی و قلدرمآبانه آمریکا است که از دو جهت بر صادرات گاز ایران تاثیر گذاشته است. نخست از جهت اینکه بازارهای صادراتی بسیار طبیعی ایران را با دخالت و تهدید کشورهای مشتری ما قطع کند و راه را بر صادرات ایران ببندد.
دوم هم اجازه سرمایهگذاری و همکاری شرکتهای بینالمللی را برای توسعه میادین گازی ندهد. نمونه آن خط لوله گاز ایران به پاکستان و هند بود که علیرغم همه تلاشها و انعطاف ایران و از همه مهمتر با صرفه بودن آن از نظر اقتصادی بالاخره اجرایی نشد.
هند به سوی بازار الان جی رفت و پاکستان با وجودی که ایران خط لوله را تا مرز کشید و حتی در مقطعی از زمان حاضر شد در فاینانس کشیدن خط لوله در داخل پاکستان مشارکت کند ولی پاکستان به بهانههای مختلف از آن سر باز زد.
خط لوله جایگزین TAPI یا همان خط لوله ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان مطرح شد و به مرحله اجرایی رسید. پاکستان ترمینال شناور گرانقیمت دریافت گاز الانجی تدارک دید و شروع به واردات گاز از قطر کرد و قطر نیز گاز را با شرایط خوبی به پاکستان فروخت.
امروز کاملا بدیهی است که آمریکا پشت همه این سنگاندازیها بوده و همه این کشورها با اشاره مستقیم یا غیرمستقیم این کشور از ایجاد شبکه خط لوله با ایران سر باز زدند و همگی به گزینههای دیگر روی آوردند. خط لوله به ترکیه و اروپا هم دچار همین سرنوشت شده است. در مورد بازار عراق آن را بلندمدت نمیدانم چون عراق خود در آینده گاز خواهد داشت و بازار بزرگی هم نیست.
در این میان صادرات گاز به امارات یک استثنا است و ارتباطی به تحریم ندارد. بلکه به نظر میرسد نزاع سیاسی و غیرضروری و یا حتی مضر داخلی موجب شده که ما نتوانیم بازاری در حاشیه جنوبی خلیجفارس برای خود دست و پا کنیم. البته شاید دستهای پنهان خارجی هم در فرآیند بهم زدن ارتباط بیتاثیر نبوده باشد. بنده هنوز و همچنان معتقد به ایجاد ارتباط گازی با کشورهای حاشیه خلیجفارس هستم و آن را هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی و همسایگی امری مفید برای منافع بلندمدت ایران میدانم.
دومین عامل مصرف داخلی بوده است. مصرف گاز در کشورمان در مقاطعی از رشد سالانه بیش از 10 درصد در سال برخوردار بوده است. طرحهای گازرسانی به اقصی نقاط کشور بوسیله شبکههای پرهزینه خطوط لوله موجب افزایش مصرف گاز در داخل شده است. بنابراین هرچه که بر تولید سالانه گاز اضافه میشود بلافاصله توسط شبکههای داخلی جذب و مصرف میشود و گازی برای صادرات باقی نمیماند.
گرچه اینکه بیش از 90 درصد خانوارهای کشور در شهر و روستا به شبکه گازرسانی متصل شدهاند موجب رضامندی است، ولی از طرف دیگر این حجم از مصرف داخلی باعث میشود که نتوانیم صادرات گاز داشته باشیم. ایران در حال حاضر سومین تولیدکننده گاز جهان با بیش از 230 میلیارد متر مکعب در سال است، ولی حتی در بین 15 کشور صادرکننده اول قرار ندارد.
سومین عامل جلوگیری از بهرهمندی کشور از بازارهای بینالمللی گاز، نبودن اجماع داخلی و مشخص نبودن سیاستهای کلی است.
در مقطعی از زمان که فرصتهای صادرات گاز هنوز به هند و پاکستان و یا اروپا تا حدودی وجود داشت، گروهی به سیاست صادرات گاز به عنوان خامفروشی غیرقابلتوجیه چنان تاختند و جوسازی کردند که مسلما دولتها و سیاستگذاران وقت را به تردید و احتیاط وادار کردند. اصلا صادرات گاز از نظر این گروه که معرکهگیری بزرگی راه انداخته بودند نوعی خیانت محسوب میشد، بر این اساس زمینههای احتیاط و عدم تلاش جسورانه را رقم زدند. گرچه مسلما استفاده از گاز در صنایع پتروشیمی و صنایع پاییندستی ارزش افزوده مناسبی را بوجود میآورد ولی مزایای داشتن بازار مناسب گاز در سطح جهانی و استفاده از ذخایر فسیلی گازی موجود ما که بسی فراوان است، آنقدر زیاد است که باید به هردو کار برسیم؛ هم صادرات گاز و هم فرآوری گاز در داخل و صادرات فرآوردههای آن.
اما همانطور که گفتم نزاعهای سیاسی آنچنان قوی و محکم اتفاق میافتد که توان سیاستگذاری را به حداقل میرساند و فضای مناسبی برای بازاریابی جسورانه بوجود نمیآورد بلکه از آن جلوگیری میکند. سوال همیشگی این بوده و هست که نه فقط روسیه که در حد ما ذخایر گاز دارد بلکه کشورهای دیگر که بسیار از ما کمتر گاز دارند همه در دنیا مشغول صادرات گاز هستند در عین حال صنایع پتروشیمی خود را همزمان توسعه میدهند و دلیلی ندارد یکی را فدای دیگری کنیم. داشتن سهمی از بازار جهانی، قدرت راهبردی برای کشور ایجاد میکند و به امنیت، ثبات و رشد اقتصادی ما کمک قابل توجهی میکند.
بنابراین در جمع بندی اینکه چرا صادرات گاز نداریم بنده اولین عامل را تحریم میدانم و سپس مصرف داخلی و در آخر نزاع داخلی برای جلوگیری از صادرات گاز. برای راه انداختن صادرات گاز باید روی همین سه عامل کار کنیم. اول محیط بینالمللی مناسب، دوم کنترل مصرف داخلی و سوم دادن امکان به سیاستگذاران برای پیش راندن صادرات گاز و فرآوری آن در بخشهای پاییندستی.
*چرا تاکنون بازار الانجی ایران توسعه پیدا نکرده است؟
بازار الانجی در دنیا به طرز قابل توجهی توسعه یافته است. تا سال 2014 الانجی تنها حدود 20 درصد از مجموع صادرات گاز جهان را تشکیل میداد، اکنون به بیش از 36 درصد رسیده است و تا سال 2050 به بالای 55 درصد کل صادرات گاز خواهد رسید. در حال حاضر الانجی حدودا 490 میلیون تن از صادرات گاز را تشکیل میدهد، در حالیکه در سال 2040 به 1.8 برابر و در 2050 به 2.3 برابر خواهد رسید.
اساسا کشورها در حال حاضر صادرات الانجی را به صادرات خط لوله ترجیح میدهند، زیرا خط لوله مشکلات بیشتری برای ترانزیت و ملاحظات سیاسی میتواند ایجاد کند، ولی الانجی میتواند این مشکلات را دور بزند.
امروزه حتی روسیه که بزرگترین صادرکننده گاز از طریق خط لوله بوده است به شدت به ایجاد و توسعه ظرفیتهای صادراتی الانجی دست زده است، به طوری که در سال 2014 معادل 13.5 میلیون تن و در سال 2020 معادل بیش از 35 میلیون تن الانجی صادر کرده است.
آمریکا صادرات گاز خود را به اروپا و آسیا با الانجی انجام میدهد و از این طریق با روسیه و سایر کشورهای صادرکننده رقابت میکند.
در ایران سه طرح الانجی وجود داشت. یکی ایرانالانجی، دیگری پرشینالانجی و سومی پارسالانجی. که رویهمرفته بیش از 20 میلیون تن ظرفیت داشت که اگر در همان زمان ساخته میشدند ایران میتوانست در بازار الانجی سهم خوبی داشته باشد. در آن زمان هنوز روسیه ظرفیت الانجی خود را توسعه نداده بود، ولی به دلایلی که قبلا گفتم و مخصوصا تحریم، پروژهها اجرا شد، بنابراین اجرای دو پروژه آن کنار گذاشته شد و فقط روی پروژه ایرانالانجی تمرکز شد ولی آنهم با فقدان مشارکتهای بینالمللی از یکسو و افزایش نیاز داخلی گاز فعلا پیشرفت چندانی ندارد.
بنابراین در حالی که ما جزو پیشروان الانجی بودیم و میتوانستیم اکنون سهم خوبی در بازار جهانی داشته باشیم و از مزایای مادی و راهبردی آن بهرهمند شویم امروز در جایی هستیم که فاقد هرگونه چشماندازی در این زمینه هستیم.
*در مورد جیایسیاف بفرمایید، چرا تاکنون نقشی را که باید همچون اوپک ایفا میکرده، نداشته است؟
جیایسیاف از همان ابتدا نمیخواست مانند اوپک کنترل تولید و صادرات کشورها را به دست بگیرد و برای کشورهای عضو سهمیه تعیین کند و از طریق کنترل مقدار صادرات در بازار، قیمت گاز را تعیین کند. به نظر بنده اگر از همان ابتدا این گروه میگفتند که میخواهیم قیمتها را از طریق کنترل تولید و صادرات تعیین کنیم، کشورها عضو این سازمان نمیشدند. دقیقا به همین دلیل است که نام آن را فوروم یا مجمع گذاشتند که با اوپک اشتباه نشود. ولی از همان اول رسانهها این سازمان را «سازمان اوپک گازی» نامیدند.
این سازمان قصد دارد از طریق هماهنگیها و همکاریهای دیگری روی شرایط بازار اثرگذاری کند. البته سازمان هنوز دوره ابتدایی خود را میگذراند.
در سالهای اخیر با کار روی مدل جهانی گاز همه ساله چشمانداز بازار جهانی گاز را طراحی و تدوین میکند و سیستمی را بنا نهاده که روزانه بازارهای جهانی را رصد میکند و به اعضا گزارش میدهد و سامانه آماری مهمی را پایهگذاری کرده تا اعضا بتوانند وضع خود را در بازار جهانی مورد ارزیابی قرار دهند. اینها همه نهادینهسازی جهت هماهنگی و همکاری بین اعضا تلقی میشود که موثر بوده است.
البته از طرف دیگر بازار گاز و انرژی در سالهای اخیر با چالش بحران و روندهای بزرگ روبرو شده است که کار را برای همه سخت میکند. در این سالها ما شاهد اتفاقات متعددی هستیم. دوره انقلاب تکنولوژیک تولید گاز و نفت شیل که آثار فراوانی در آمریکا به جای گذاشت و تحولی بزرگ ایجاد کرد. همچنین شاهد "دوره انتقال بزرگ" هستیم از دوره سوخت با کربن بالا به سمت سوختهای تجدیدپذیر و سوخت با کربن کمتر. شاهد ظهور صادرکنندگان جدید بزرگ نظیر آمریکا و استرالیا و تعدادی از صادر کنندگان کوچکتر در آفریقا مانند زامبیا، آنگولا و تانزانیا هستیم. همچنین شاهد رقابتهای شدید بین آمریکا و سایر صادرکنندگان هستیم.
در سال 2014 قیمت هر واحد بیتییو گاز در منطقه شرقآسیا و ژاپن حدود 20 دلار بود. هماکنون این قیمت به حدود نصف رسیده است. بنابراین میبینیم که در این شرایط آشفته اعضای جیایسیاف بیشتر مشغول رقابت در بازارهای جهانی هستند و فشار سیاستهای ترامپ در صحنه داخلی آمریکا و در سطح بینالمللی نیز به این پراکندگی دامن زده است.
جمعبندی این است که جیایسیاف هنوز جوان است ولی پایههای بسیار خوبی چون ایجاد نظام چشمانداز جهانی گاز به طور سالانه، را بوجود آورده است. از طرف دیگر اتفاقات بزرگ بازار و رفتارهای بازیگران را دچار دگرگونی شدید کرده و اعضای جیایسیاف در حال تلاش برای نگهداشت بازارهای خود هستند. در عین حال بیش از هر زمان دیگری نیاز به هماهنگی بین خود در امر توسعه بازار و بازایابی هستند و باید دیر یا زود این موضوع توسط اعضا در دستور کار قرار گیرد.
*نظرتان را در مورد شکل گیری اوپک گازی بفرمایید. هرچند 4 منطقه امریکا، لندن ،خاورمیانه و اقیانوسیه در زمینه قیمتگذاری و تعیین سیاستها در حوزه گاز وجود دارد، آیا هر منطقهای به شکل جداگانه و یا حتی تمامی کشورهای تولیدکننده به صورت منسجم نمیتوانند سازمانی شبیه اوپک داشته باشند؟
به نظر من تشکیل جیایسیاف اقدام بسیار خوبی بود و هنوز هم نه تنها توجیه کافی دارد بلکه شاید کشورهای عضو را بتواند بیشتر کمک کند. ولی از طرف دیگر روسیه به عنوان صادرکننده بزرگ به شدت درگیر رقابت با آمریکا است.
سیاستهای ترامپ و رقابتهای او با اعمال سیاست فشار بر کشورها نوعی آشفتگی بر بازار انرژی ایجاد کرده است. از طرف دیگر قطر نیز درگیر چالشهای بزرگ تغییر در بازارهای سنتی صادراتی خود است، الجزایر و نیجریه هم درگیریهای خود را دارند. در این میان ایران تاکنون علیرغم نداشتن بازار صادراتی نقش بسیار هماهنگکننده خوبی داشته است. آقای زنگنه و مرحوم کاظمپور اردبیلی که نماینده ایشان در هیات اجرایی بودند و هم اکنون آقای امیرحسین زمانینیا الحق و الانصاف در ایجاد وحدت و هماهنگی نقش بسیار موثری داشتهاند.
اما در زمینه بازارهای منطقهای گاز باید گفت که با افزایش حجم الانجی و نیز کاهش شدید قیمتها، بازارهای منطقهای به تدریج به سمت هم نزدیک میشوند. زمانی تفاوت بین بازار ژاپن با اروپا حدود 10 دلار یا بیشتر بود، امروز این تفاوت به چند دلار رسیده است. از طرف دیگر شیوههای قیمتگذاری گاز هم در حال تحول است. قیمت گاز به طور سنتی بر اساس قیمت نفت تعیین میشد و هنوز هم روش غالب همین روش است و به قیمت نفت وابسته است ولی به تدریج از قیمت وابسته به نفت به سمت قیمت آزاد و قیمت هاب یا قیمت مراکز داد وستد و تجارت گاز آنهم به صورت اسپات و الانجی سوق پیدا کرده است.
*در کل خلا برنامههای صادرات گاز ایران در چه میدانید؟
همانطور که در بالا گفتم برای صادرات گاز باید بر روی سه عامل کار کنیم. اول ایجاد محیط بینالمللی مناسب یا بخوانید کاهش و رفع تحریمها.
با این کار دو اتفاق ممکن است بیافتد. اول اینکه بازارهای صادراتی تحتفشار آمریکا قرار نخواهند گرفت و آمریکا جلوی صادرات ما را به کشورهای دیگر نمیگیرد. یا اینکه وقتی تهدید آمریکا از روی کشورها برداشته شود آنان ممکن است تمایل به گاز ما پیدا کنند.
دوم اینکه مشارکتهای بینالمللی برای توسعه میادین گازی و ظرفیت های الانجی بیشتر میشود و ما میتوانیم به ظرفیتهای صادراتی گاز برسیم.
عامل بعدی کنترل مصرف داخلی و منطقی کردن سیاستهای توسعه شبکههای گازی خانگی و نیز استفاده از مکانیزم قیمت در کنترل مصرف است و سومین موضوع سیاسی نکردن موضوع صادرات گاز و کاهش نزاع سیاسی در این زمینهها.
این عوامل میتواند در کنار مدیریت خوب و فضای اجماعی سیاستگذاریها کمک وافری به رشد و توسعه کشور از جمله صادرات گاز کند.
*با توجه به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده و احتمال بازگشت امریکا به برجام چه چشماندازی پیش روی صنعت گاز ایران بخصوص در حوزه صادرات قرار میگیرد؟
نمیدانم چقدر احتمال برداشته شدن تحریمها وجود دارد، ولی اگر شرایطی بوجود آید که تحریمها واقعا در عمل برداشته شود و آمریکا دست از تهدید شرکتهای بینالمللی و کشورها بردارد، آنگاه میتوان تصور کرد چشمانداز و زمینه مناسبی برای توسعه میادین گازی جدید، افزایش تولید، توسعه ظرفیت صادراتی کشور بوجود میآید.
البته سه نکته را باید واقعبینانه در نظر داشت. اول اینکه این اتفاق نمیتواند به سادگی بیافتد و نباید به آن به این زودیها به آن چشم داشت. دوم اینکه حتی اگر این اتفاق بیافتد مدتهای مدیدی طول میکشد که کشورها و شرکتها اطمینان پیدا کنند که دوباره امریکا به این تحریمهای یکجانبه برنمیگردد. اعتماد به آمریکا بعد از ترامپ به سختی صورت میگیرد و سوم آنکه به دست آوردن بازارهای صادراتی در زمانی که کشورها به گزینههای دیگر روی آوردهاند و برای خود منابع مشخصی دارند به سادگی امکانپذیر نیست.
مثلا زمانی تصور بر این بود که ایران خط لوله به ترکیه و اروپا میکشد و از این طریق به ترکیه و اروپا گاز صادر میکند، ولی اکنون که ترکیه با روسیه دارای خط لوله «ترکاستریم» است و آذربایجان هم از طریق خط لوله باکو-جیحان در حال صادرات گاز است و در سال 2020 صادرات خود را 17 درصد افزایش داده است. به گفته آقای میلر رئیس گاز پروم روسیه در سال 2020 صادرات گاز خود را به ترکیه 2.2 برابر کرده است، این گاز برای ترکیه و برخی کشورهای اروپایی است.
از چند هفته قبل خط لوله ترانسآدریاتیک آذربایجان هم شروع به کار کرد که برای ایتالیا، بلغارستان و یونان گاز منتقل میکند. بنابراین دیگر گرفتن بازار صادراتی در ترکیه و اروپا به همان راحتی دو دهه قبل نیست، ولی در عین حال در صورت مهیا شدن زمینه آن امری محال و غیرممکن هم نیست.
منبع: ایلنا
دیدگاه تان را بنویسید