کد خبر: 465326
|
۱۳۹۹/۱۱/۲۸ ۱۱:۴۲:۱۴
| |

محمد غرضی در یادداشتی نوشت:

حفره عمیق فقدان الگوی توسعه

این روزها بازار ارایه لیست‌های انتخاباتی بخصوص در میان اصولگرایان حسابی گرم شده و طیف‌های مختلف سیاسی این گروه، تلاش می‌کنند

حفره عمیق فقدان الگوی توسعه
کد خبر: 465326
|
۱۳۹۹/۱۱/۲۸ ۱۱:۴۲:۱۴

اعتمادآنلاین| این روزها بازار ارایه لیست‌های انتخاباتی بخصوص در میان اصولگرایان حسابی گرم شده و طیف‌های مختلف سیاسی این گروه، تلاش می‌کنند با انتشار تصاویری از کابینه‌های احتمالی انتخابات 1400 در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، نامزدهای انتخاباتی مورد نظر خود را به افکار عمومی ایرانیان معرفی کنند. در این میان، جای خالی بزرگی در این تحرکات انتخاباتی مشاهده می‌شود که خبر از یک حفره عمیق در فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی آینده می‌دهد. فقدان ارایه الگوهای اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار کشور، همان علامت سوال و جای خالی بزرگی است که تقریبا در اکثریت قریب به اتفاق این تحرکات انتخاباتی مشاهده می‌شود. هیچ کدام از طیف‌های سیاسی که این روزها در رسانه‌ها به معرفی رییس دولت احتمالی آینده و کابینه مورد نظر خود می‌پردازند، هرگز مشخص نکرده‌اند که این کابینه‌های احتمالی قرار است با استفاده از کدام الگوهای توسعه‌محور، سکان هدایت ساختار اجرایی کشور و دولت را به دست بگیرند.

واقع آن است که در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی ایرانیان در سال57، ذهنیت رهبران و بزرگان انقلاب و پس از آن عموم مردم، مبتنی بر این واقعیت و ضرورت شکل گرفته بود که توسعه انسانی زیربنا، اساس و بِیس مباحث مرتبط با پیشرفت واقعی کشور است. مبتنی بر این الگو که توسط بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و...تبیین شده بود، عنوان می‌شد تا زمانی که توسعه انسانی مبتنی بر علم‌آموزی، خردورزی و تفکر خلاق شکل نگیرد، توسعه واقعی در کشور محقق نخواهد شد. مبتنی بر این الگوهای تئوریک و کاربردی بود که در دهه اول انقلاب شاهد دگرگونی‌های بنیادین در حوزه آموزش و پرورش رایگان، مهارت‌آموزی، نهضت سازندگی روستاها، رشد فعالیت‌های تولیدی و زیربنایی بودیم و گام‌های بلندی در این حوزه‌ها برداشته شد.

این در حالی است که متوسط درآمدهای ارزی کشور در طول دهه اول انقلاب که در تاریخ کشور از آن ذیل عنوان دهه 60 یاد می‌شود، نهایتا سالی 10میلیارد دلار بود. یعنی طی 10 سال ابتدایی انقلاب ایران مجموعا 100میلیارد دلار درآمد داشته است. این در حالی است که جدای از تبعات انقلاب و تغییر حکمرانی، کشور درگیر جنگی تمام‌عیار و خسارت‌بار نیز شده بود که هزینه‌های خاص خود را داشت. اما علی‌رغم این محدودیت‌ها در بخش‌هایی چون نهضت گازرسانی، توسعه مخابرات، رشد روستاها، برق‌رسانی به اقصی نقاط کشور، مقابله با فقر مطلق، توسعه راه‌ها و...کارهای بسیار بزرگی در دهه اول انقلاب انجام شد. چرا که زیربنای فکری آن نسل مبتنی بر مهارت‌آموزی، خردورزی و عملگرایی شکل گرفته بود. از یک طرف مدیران این نسل تلاش می‌کردند تا با استفاده از کمترین زمان، بیشترین بهره‌وری را داشته باشند از سوی دیگر نیز مردم به دنبال تعالی و ساده‌زیستی و رشد خلاقیت و مهارت‌آموزی بودند و تلاش می‌کردند تا از نظر فکری و مهارتی خود را ارتقا دهند.

مبتنی بر این المان‌ها است که امروز وقتی اسم دهه 60 می‌آید، حس خوشایندی در اذهان نسل‌هایی که آن دوران را درک کرده‌اند، شکل می‌گیرد و آن دوران را همراه با نیکی یاد می‌کنند. در واقع آن نسل بر اساس الگوهای فکری که در سال‌های قبل با آن تربیت شده بودند، معتقد بودند که امتیازات مادی، رانتی، طبقاتی و بدون زحمت، مانع توسعه فردی و عمومی است. مدیران در آن دوران نه به دنبال سفر خارج بودند، نه تلاش می‌کردند بهره‌ای از املاک و حقوق‌های نجومی داشته باشند. نه به دنبال سهمیه‌های ویژه بودند و نه تلاش می‌کردند سهمی از سفره انقلاب برداشت کنند. از سوی دیگر در سطوح عالی نیز حاکمان درک کرده بودند که باید حقوق عامه را ارج بنهند و در راستای تحقق حقوق عامه تلاش کنند. مبتنی بر این الگوی کلان، امام (ره) همواره تلاش می‌کردند تا مطالبات مردم را محقق کنند و خواسته‌های عمومی مردم را در بخش‌های مختلف پیگیری می‌کردند.

خاطرم هست در سال‌های پایانی دهه 60 و سال‌های ابتدایی دهه 70 خورشیدی که من در وزارت پست و مخابرات حاضر بودم، آماری را به دست من رساندند که مبتنی بر آن بیش از 1میلیون جوان ایرانی در بخش‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری حوزه مخابرات، صاحب دیدگاه، تخصص و نظر شده بودند. جوان‌هایی که در سال‌های بعد، زیربنای توسعه مخابراتی و ماهواره‌ای کشور را پایه‌گذاری کردند و هر کدام از آنها به یکی از مدیران برجسته کشور در حوزه‌های اقتصادی و راهبردی بدل شدند. یا خاطرم هست در زمان دوران جنگ که چاه‌های نفت ایران آتش می‌گرفتند و شرکت‌های خارجی، ده‌ها میلیون دلار برای مهار آن طلب می‌کردند، تعدادی جوان شجاع و متخصص ایرانی، طرحی را به دست من رساندند که قادر هستند این آتش‌سوزی‌ها را با کمتر از 10میلیون تومان مهار کنند.

این جوان‌ها به مناطق نفتی اعزام شدند و توانستند آتش‌های مهیب را مهار و حماسه‌سازی کنند. در همان زمان کشور کویت برای مهار آتش‌سوزی برخی سکوهای نفتی خود ناچار بود؛ بیش از 35 میلیون دلار به شرکت‌های غربی بپردازد اما ایران با استفاده از توسعه انسانی خود در بسیاری از زمینه‌ها پیشرفت داشت. بنابراین نخستین گام برای دستیابی به توسعه پایدار، توسعه انسانی و پس از آن بهره‌مندی از الگوهای مناسب توسعه، مبتنی بر ویژگی‌های بومی، اقلیمی و فرهنگی جوامع مختلف است. این روند اما متاسفانه پایدار نماند. هر اندازه که کشورمان از الگویی که در سال‌های پیش از انقلاب طراحی شده بود و در طول دهه 60 به اجرا درآمد، فاصله گرفت، دستاوردهای آن برهه نیز در حوزه توسعه نیروی انسانی کمرنگ‌تر، شدند.

زمانی که مدیران ایرانی به سمت رانت، ویژه‌خواری، سفرهای خارجی، زندگی تجملاتی و ریاکاری میل کردند و تلاش کردند این رویکرد را در بطن جامعه نیز ترویج کنند، توسعه انسانی جای خود را به مفاهیم تازه‌ای داد که نسبتی با توسعه پایدار نداشتند. از دل این تفکرات تازه، بیش از 5هزار آقازاده بیرون آمدند که دیگر حاضر به زندگی در کشور نبودند و برای تحصیل، زندگی، خوشگذرانی و... راهی فرنگ می‌شدند. طبیعی است که مردم نیز وقتی می‌بینند که مدیران کشور یک چنین روش‌هایی را برگزیده‌اند، آنها نیز سبک تازه‌ای را برای زندگی برمی‌گزینند که تناسبی با توسعه همه‌جانبه ندارد. این شد که ایران حد فاصل سال‌های 84 تا 92 که با درآمد نجومی نفت روبه‌رو بود، به جای سرمایه‌گذاری بر روی تولید، اشتغال و توسعه به وارد کننده اجناس لوکس سایر کشورها بدل می‌شود و بهره‌ای از این ثروت انبوه نمی‌برد.

اگر مدیران دهه 60، توانستند گام‌های ارزشمندی در مسیر سازندگی و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی بردارند، به این دلیل است که زیربنای فکری آنها مبتنی بر خردورزی، علم‌آموزی و عقلانیت شکل گرفته بود. مسیری که پیش از این پدرانشان در دوران مشروطه برداشته بودند و پس از آن در دوران ملی شدن صنعت نفت و دوران پس از آن پیگیری شده بود و در نهایت انقلاب سال57 را خلق کرد. امروز هم اگر نامزدهای محترم انتخابات قصد اثرگذاری واقعی و حرکت در مسیر توسعه پایدار را دارند باید همان الگوهایی را به روزآوری کنند که پیش از این در دوران مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی سال57 تکرار شده بود. الگوهایی که تلاش می‌کردند از حقوق عامه در برابر حقوق برخی افراد و جریانات خاص حفاظت و حمایت کنند. الگوهایی که تلاشی برای قبضه کردن قدرت نداشتند و خدمت‌رسانی را در هر لباسی دنبال می‌کردند. الگوهایی که به جای حاکمیت رانت از حاکمیت قانون دفاع می‌کردند و به دنبال حذف و بدنامی رقیب نبودند. بدون این الگوهای انسان‌محور، رونمایی از کابینه‌های رنگارنگ و لیست‌های متنوع دردی از این ملت و مطالبات آنها دوا نخواهد کرد؛ اما اگر می‌دانستند.

منبع: تعادل

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها