علی قنبری در یادداشتی نوشت:
فقدان توانایی در حل مسائل
اغلب اقتصاددانها در طول سال در جریان گفتوگوهای رسانهای، کلاسهای دانشگاهی، جلسات سخنرانی و...درباره ابرچالشهای اقتصادی و مواردی که اقتصاد ایران در چشمانداز پیش رو با آن دست به گریبان است، سخن میگویند. بهطور طبیعی توقع این است که فعالان سیاسی و افرادی که نامزد کسب پستهای سرنوشتساز کشور هستند به این ابرچالشها احاطه داشته باشند و راهکار عملیاتی برای حل و فصل آنها را ارایه دهند.
اعتمادآنلاین| اغلب اقتصاددانها در طول سال در جریان گفتوگوهای رسانهای، کلاسهای دانشگاهی، جلسات سخنرانی و...درباره ابرچالشهای اقتصادی و مواردی که اقتصاد ایران در چشمانداز پیش رو با آن دست به گریبان است، سخن میگویند. بهطور طبیعی توقع این است که فعالان سیاسی و افرادی که نامزد کسب پستهای سرنوشتساز کشور هستند به این ابرچالشها احاطه داشته باشند و راهکار عملیاتی برای حل و فصل آنها را ارایه دهند. اما متاسفانه با اتمام مناظرات دور نخست، نکتهای که اساسا به آن توجه نشد، این راهکارهای علمی و اجرایی بودند. به جز برخی موارد کلیشهای نکته دندانگیری در زمینه حل مسائل از سوی نامزدها ارایه نشد. تاسفآور اینکه مدیریت مناظره نیز از سوی رسانه ملی به درستی انجام نشد و نوع خاصی از آماتوریسم در طرح مسائل اقتصادی مشاهده میشد.هرچند تولید، سرمایهگذاری، رشد اقتصادی، تورم و... از جمله مهمترین موضوعات اقتصادی کشور هستند، اما هنر یک نامزد انتخابات ریاستجمهوری و تیم تخصصی وی باید این باشد که راهحلهای معقول برای حل این مشکلات ارایه کنند.
به گزارش تعادل، اینکه نامزدی روبهروی میلیونها ایرانی بنشیند و همان موضوعات کلیشهای را مطرح کند که همه از آن با خبر هستند، هیچ ارزش افزودهای ندارد. امروز یک دانشآموز دبستانی نیز با خبر است که مهمترین مشکلات کشور تورم، بیکاری، رشد تولید و... است. اهمیت تشکیل تیمهای اقتصادی نامزدها و هزینههای صدها میلیاردی و هزاران میلیارد تومانی آن است که هر جریانی راهحل مناسبی برای حل مسائل اصلی اقتصادی و راهبردی ارایه کند. در واقع مردم از طریق مقایسه تطبیقی این راهحلها است که میتوانند متوجه شوند کدام فرد یا جریان را باید انتخاب کنند. این راهحلها در مناظره دور نخست ارایه نشد.
در واقع تناسبی میان ابرچالشهای اقتصادی و اظهارنظرهای نامزدهای انتخاباتی وجود نداشت. نهایت دستاوردهای افراد حاضر در این مناظره خلاصه شد به اینکه فلان واحد اقتصادی را باز کردهاند یا تعطیل کردهاند. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته احزاب و جریانات اثرگذار در انتخابات هر کدام روشهای متفاوتی برای حل مسائل بنیادین اقتصادی را ارایه میکنند. به عنوان نمونه در ایالات متحده، دموکراتها روشهای خاصی برای مواجهه با نظامات مالیاتی دارند و جمهوریخواهان روشهای دیگری برای این منظور در نظر دارند. یکی از طبقات برخوردار مالیات بیشتری میگیرد و دیگری از طریق کاهش مالیات طبقات ثروتمند تلاش میکنند سرمایهگذاریهای کلان در تولید را افزایش دهند.
مردم امریکا نیز در هر دوره زمانی مشخص میکنند که کدام روش برای مواجهه با موضوعات اصلی اقتصادی، روش درستی است و به آن رای میدهند. اما در مناظره اخیر، مشخص نیست که هر فرد و جریانی به چه میاندیشد؟ چه خاستگاهی دارد؟مبتنی بر چه گفتمانی در حوزه اقتصاد سخن میگوید و به دنبال چیست؟در یک چنین شرایطی نتیجه انتخابات را نه روشها و برنامههای علمی و اصولی، بلکه موجهایی مشخص میکند که تا زمان روز رایگیری ایجاد خواهند شد. فردی که بدون گفتمان و بدون برنامه مدون و علمی، فاتح انتخابات شود، در ایام سکانداری ساختار اجرایی نخواهد توانست به مشکلات اصلی معیشتی و راهبردی کشور پاسخ معقولی دهد. بر این اساس معتقدم اقتصاد ایران بیش از هر عامل دیگری نیازمند آگاهی بخشی عمومی است.
نقش رسانههای اقتصادی در این میان بسیار برجسته است تا این آگاهی عمومی را ایجاد کنند. برای چشمانداز پیش رو نیز معتقدم دولت منتخب در برنامههای کوتاهمدت و میان مدت باید تلاش کند، وضعیت اقتصادی کشور را از ناهنجاریهایی که به آن دچار شده، رهایی بخشد. در کوتاهمدت، رفع موانع پیش روی تولید، جلوگیری از افزایش نقدینگی، حل مساله کسری بودجه و در میانمدت و بلندمدت نیز اصلاحات در نظامات مالیاتی، بانکی، یارانهای و... باید در دستور کار قرار بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید