استقلال بانک مرکزی به چه قیمتی؟
چند روزی است که بحثهایی پیرامون تغییر قانون بانک مرکزی در رسانهها به جریان افتاده و قرار است به زودی برای طرح مجلس در این خصوص نیز تصمیمگیری شود. در این خصوص لازم است نکاتی مطرح شود. در کشورهای عادی که همهچیز باثبات است و طبق برنامه پیش میرود، بانک مرکزی فقط سیاستهای پولی اعمال میکند و کمکهای مالی به دولت نمیدهد.
اعتمادآنلاین| چند روزی است که بحثهایی پیرامون تغییر قانون بانک مرکزی در رسانهها به جریان افتاده و قرار است به زودی برای طرح مجلس در این خصوص نیز تصمیمگیری شود. در این خصوص لازم است نکاتی مطرح شود. در کشورهای عادی که همهچیز باثبات است و طبق برنامه پیش میرود، بانک مرکزی فقط سیاستهای پولی اعمال میکند و کمکهای مالی به دولت نمیدهد.
به گزارش اعتماد، در واقع برخلاف کشورهای در حال توسعه که دولتها ناکارآمد هستند و بنابراین هزینه ناکارآمدی را از طریق بانک مرکزی (تورم تحمیلی) از جیب مردم میدهند، کشورهای توسعه یافته مرزی را میان دولت و بانک مرکزی مشخص کردهاند. از سوی دیگر در کشورهای در حال توسعه که ناکارآمدی هم در سیستم مدیریت، اجرایی و بروکراسی وجود دارد، باعث شده که دولتها همیشه با کسری بودجه مواجه باشند و منابع درآمدیشان کفایت هزینهها را ندهد. از آنجایی که بانک مرکزیشان نیز مستقل نیست، به راحتی میتوانند بر آن فشار آورند و از طریق استقراض تورم ایجاد شود.
در واقع هزینه بیکفایتیهای دولتها را معمولا مردم میدهند. در این مواقع برخی افراد به سمت تغییر رویههای قانونی میروند و میخواهند دست دولت را از جیب بانک مرکزی بیرون آورند. اینکه بانک مرکزی مستقل باشد به صورت تئوری خوب است. اما در کشوری مانند ایران، به دلیل اینکه تمام سازمانها، نهادها و بسیاری از افراد حقوقی، از بودجه ارتزاق میکنند، کسری بودجه جزیی جدا نشدنی است. بنابراین دولتها دچار کسری بودجه هستند و هزینه زیادی به بودجه تحمیل شده و درآمدشان نیز تامین نمیشود از این رو سراغ بانک مرکزی میروند تا بتوانند بخشی از بودجه را پوشش دهند.
اگرچه با تغییر قوانین برای بانک مرکزی نیز مشکلی حل نمیشود. طی بیش از سی سال پس از جنگ متاسفانه تصور بر این است که مشکلات اقتصادی است و به تقلید از کشورهای پیشرفته که ساختارها و نهادهای غیراقتصادی لازم برای پیشرفت در آنها وجود دارد، ساختار بانک مرکزی را نیز تغییر میدهند. در حالی که ساختارهای کشور معیوب است و اگر اینها اصلاح نشود، با قوانین مجلس نیز مستقل نمیشود. اگر انتقاداتی که به این طرح وارد شده و درست است، به کناری بگذاریم، با این قوانین بانک مرکزی استقلال پیدا نمیکند، زیرا دولت به دلیل ردیفهای بسیار زیاد و غیرضرور بر بودجه نیز به مشکل بر میخورد و سراغ بانک مرکزی میرود. حتی اگر قوانین تغییر کنند تا جلوی استقراض از بانک مرکزی نیز گرفته شود، اما درنهایت باعث میشود که قوانین دور زده شود تا به مقصود خود برسند. به نظر میرسد به جای اینکه زیرساختها، نهادها و ساختارهای معیوبی که باعث وابستگی دولتها به بانک مرکزی میشود، درصدد تغییر معلولها هستند. تردید ندارم به نتیجه نخواهد رسید.
دیدگاه تان را بنویسید