بورسیها حرف نمیزنند!
حال این روزهای بازار سهام اصلا خوب نیست و تا حد زیادی میتوان آن را به بازی مافیا تشبیه کرد؛ شهروندان بدون راهنمایی هیچ کارآگاهی به جان یکدیگر افتادهاند و نه دکتر و نه هیچکدام از مسوولیتدارهای شهر از ترس اتهام نخوردن و حذف نشدن لب به هیچ حرفی باز نمیکنند.
اعتمادآنلاین| حال این روزهای بازار سهام اصلا خوب نیست و تا حد زیادی میتوان آن را به بازی مافیا تشبیه کرد؛ شهروندان بدون راهنمایی هیچ کارآگاهی به جان یکدیگر افتادهاند و نه دکتر و نه هیچکدام از مسوولیتدارهای شهر از ترس اتهام نخوردن و حذف نشدن لب به هیچ حرفی باز نمیکنند. همه میدانند داستان از کجا شروعشده و اشتباه نخستین کجا بوده اما؛ کسی برای جبران آن اشتباه قدمی برنمیدارد.
به گزارش روزنامه تعادل، بههرحال دعوت همگانی به بورس و عدم اطلاعرسانی مهمترین مشکل بورس بوده و هست. در حال حاضر کسی مسوولیت این بازار را قبول نمیکند و تنها به حال خود رهاشده و شاخص بدون تأثیرگذاری روی قیمت سهام رشد میکند. تا چند وقت پیش فعال جدید بازار قصد خروج داشتند اما این روزها فعالین قدیمی بازار نیز کم آوردهاند و قصد خارج کردن نقدینگی دارند. قوانین خلقالساعه دولت و بانک مرکزی، رفتار سلیقهای ناظر در مقابل نمادهای مختلف (نماد شرکتهای خودی و غیرخودی؛ شاخص ساز و غیرشاخص و امثال این موارد) که صورت عمده در یک سال اخیر شاهد بودیم. دراینبین موضوع لغو قیمتگذاری دستوری در صنعت خودرو طی چند ساعت وتو شد و پس از فروش اوراق دولتی و نرخ بهره بانکی، همچنین افزایش بیمحابای نرخ دلار بود.
اعتماد مساله مهم و حیاتی است و این اعتماد در بازار سرمایه از بین رفته؛ در تمامی دنیا مسوولان خود را موظف میدانند که در بازارهای مالی اعتمادسازی کنند یا بهگونهای با دخالت اعتماد بازار مالی را برهم نزنند اما؛ در ایران برعکس این موضوع رخ میدهد و مسوولان دستبه دست یکدیگر دادهاند تا از بازارهای مالی خصوصاً بازار سرمایه اعتماد زدایی کنند.
اگر اعتماد در یک بازار مالی از دست بروند اقتصاد آن کشور به نفع دلالان، رانتخواران و حتی قاچاقچیان میشود و دیگر نباید انتظار رشد اقتصادی یا ترمیم آن کشور را داشت. در این کشورها بخش عمدهای سرمایه به راههای نامتعارف و سرمایهگذاری خارجی اختصاص مییابد و بهطور خلاصه میتوان گفت که بازارهای مالی از بین میرود و اقتصاد به نفع دلالان و رانتخواران میشود. دراینبین برخی از فعالین قدیمی بازار میگویند که ما باید سکوت کنیم تا جوانترها حرف بزنند چراکه با هر حرف ما در فضای مجازی یا گفتوگو با رسانهها محدود میشویم و مشکلات زیادی برای ما پیش میآید. بههرحال مشکلات بازار سرمایه به بالاترین حد خود رسیده و کسی هم جرات حرف زدن ندارد.
به قول یکی از فعالین بورسی: هیس! بورسیها فریاد نمیزنند. در اینجا یک سوال مهم مطرح میشود که آیا عملکرد مسوولان به شعار دادن ختم میشود؟ چرا رییس دولت سیزدهم به شعارهای انتخابی خود در خصوص بورس عمل نمیکند؟ چرا وزیر اقتصاد به وعدههای خود عمل نمیکند و برخلاف منافع بورس عمل میکند؟ احسان خاندوزی پیش از انتصاب خود به عنوان وزیر اقتصاد توییتهای فراوانی در خصوص نحوه بازگشت نقدینگی و جبران زیان سهامداران میزد چرا این روزها خبری نیست و تنها عملکرد بازارهای مالی به فروش اوراق و افزایش نرخ بهره بینبانکی معطوف شده؟ به عقیده بسیاری از کارشناسان 20 سال توسعه بورس تنها طی یک سال اخیر از دست رفت.
چرا مسوولان اجازه دادند سرمایههای مردم از بین بروند؟ در حال حاضر تورم به بالاترین حد و خود رسیده و تقریباً قیمت تمام محصولات و بازارهای مالی هرروز افزایش مییابند و تنها بورس نزولی میشود. در زمان دعوت مردم به بورس گفتند که یک سرمایهگذاری و با سود بالا را تجربه میکنید چرا کسی از زیانها حرفی نزد؟ شاید مشکل جایی دیگری است. سال گذشته دولت مبلغ هنگفتی از بورس برداشت کرد چرا توضیحی در خصوص خرج شدن این نقدینگی نداد؟ اگر وضعیت اینگونه ادامه پیدا کند شاید سال دیگر بورسی نداشته باشیم و تنها چند هزار سهامدار وابسته در بازار وجود داشته باشد. باید دید که مسوولان رویکرد خود را تغییر میدهند یا خیر؟
دیدگاه تان را بنویسید