موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا منتشر کرد:
حکمرانی شایسته/ مشارکت ذینفعان (بازنشستگان و شاغلان) در فعالیتهای صندوق بازنشستگی کشوری: مفاهیم، نظریهها، مدل
کسورات بازنشستگی، که در حال حاضر از کارکنان شاغل دریافت میشود، پاسخگوی کمتر از 20 درصد پرداخت حقوق بازنشستگان صندوق بازنشستگی بوده و سرمایهگذاریهای صندوقهای بازنشستگی کشوری هم کمتر از پنج درصد پرداختیهای حقوق بازنشستگان را جوابگوست.
اعتمادآنلاین| از آنجایی که عمده مطالعات معطوف به حوزه روابط کار بین کارگران و کارفرمایان در سازمان تأمین اجتماعی است و مطالعات موجود هم از خلاء جدی در زمینه الگوی مدون مشارکت ذینفعان در تصمیمگیریها و سازوکار صورتبندیشده و منسجم رنج میبرند، لذا موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا، موضوع کتاب اخیر خود را حکمرانی شایسته با تاکید بر مشارکت ذینفعان (بازنشستگان و شاغلان) در فعالیتهای صندوق بازنشستگی کشوری، قرار داد.
در حقیقت، مطالعاتی که تاکنون در زمینه سه جانبه گرایی در ایران انجام شده اند، موضوع را به حل منازعات و مناقشات مربوط به روابط کار تقلیل دادهاند و غالباً به نقش ذینفعان در مدیریت صندوق بازنشستگی و مشارکت آنها در تصمیمگیریها نپرداختهاند. این مهم در شرایطی است که درایران، اولاً، با موضوع بحران جدی در صندوقها روبهرو هستیم؛ بهطوری که در حال حاضر شاخص پوشش حمایتی 7 دهم درصد است؛ به این معنا که به ازای هر نفر بازنشسته کمتر از یک نفر کسور پراختی وجود دارد و این موضوع بزرگترین لطمه را به منابع ورودی صندوقهای بازنشستگی میزند.
کسورات بازنشستگی، که در حال حاضر از کارکنان شاغل دریافت میشود، پاسخگوی کمتر از 20 درصد پرداخت حقوق بازنشستگان صندوق بازنشستگی بوده و سرمایهگذاریهای صندوقهای بازنشستگی کشوری هم کمتر از پنج درصد پرداختیهای حقوق بازنشستگان را جوابگوست؛ ضمن اینکه وابستگی این صندوقها به بودجه عمومی نیز بیشتر از 75 درصد پرداختی ماهیانه این صندوقها را جبران میکند. لذا حضور فعالانه ذینفعان و مشارکت و کوشش سازمانیافته آنها میتواند کاهشدهنده مشکلات و بحرانها، بهویژه در نظارت بر منابع مالی و هزینه و درآمدها باشد و ثانیاً بهواسطه عضویت در سازمان بینالمللی کار، در قبال اجرای مقاولهنامهها و قطعنامههای این سازمان تعهدات و الزامات را بایستی لحاظ نمود.
نکته دیگری که بر انجام چنین مطالعهای ضرورت بخشیده است، آن است که این صندوق دارای دو ذینفع اصلی، یعنی کسورپردازان و بازنشستگان است، اما نوعی برداشت نادقیق در مورد این صندوق وجود دارد که صندوق بازنشستگی کشوری گویا تنها درحوزه بازنشستگان فعال است و عموماً کسورپردازان در این میان نادیده گرفته شده و نقش مهم آنها در تأمین منابع مالی این صندوق و مطالبات بهحق آنها در این سازمان از نظر دور مانده است و لذا انجام یک مطالعه و طراحی مدلی که نقش کسورپردازان را در کنار بازنشستگان در مشارکت و مدیریت این صندوق لحاظ نماید، حائز اهمیت است.
نویسندگان کتاب (میرطاهر موسوی، حمیدرضا هندی و فائزه جغتایی) معتقدند امروزه برای تحقق مشارکت معنیدار ذینفعان و اهداف حکمرانی موفق و شایسته در ایران، نیاز به اصلاحات ساختاری در حوزه حاضر داریم، اما این تغییرات، الزامات و پیشزمینههایی دارد که شناخت و مهیا کردنِ آنها، جز با انجام تحقیقات و پژوهشهای دقیق علمی و بیطرفانه در این زمینه بهدست نمیآید، تا به درک و شناخت صحیح از شرایط موجود رسیده و گام اولیه برای رسیدن به وضع و شرایط مطلوب برداشته شود.
در بخش پایانی کتاب نیز به شناخت تجارب موفق داخلی و جهانی اشاره شده است که متناسب با مقتضیات جامعه ایران است، برای کنترل و کاهش مشکلات حاضر و نزدیک شدن به بهرهوری واقعی در فعالیت صندوق.
دیدگاه تان را بنویسید