کد خبر: 571191
|
۱۴۰۱/۰۶/۰۶ ۱۹:۱۰:۰۰
| |

در نشست «تفسیر بحران فعلی اقتصاد سیاسی در ایران» چه گذشت؟

حسین راغفر: انسداد سیاسی در ایران مانع فعالیت اصناف که بر اساس منافع خود عمل می‌کنند شده است

نشست «تفسیر بحران فعلی اقتصاد سیاسی در ایران» به همت مدرسه مطالعات اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، روز پنجشنبه ۳ شهریورماه ۱۴۰۱ با حضور حسین راغفر برگزار شد.

در نشست «تفسیر بحران فعلی اقتصاد سیاسی در ایران» چه گذشت؟
کد خبر: 571191
|
۱۴۰۱/۰۶/۰۶ ۱۹:۱۰:۰۰

نشست «تفسیر بحران فعلی اقتصاد سیاسی در ایران» به همت مدرسه مطالعات اقتصاد سیاسی باشگاه اندیشه، روز پنجشنبه ۳ شهریورماه ۱۴۰۱ با حضور حسین راغفر برگزار شد.

به گزارش اعتمادآنلاین، بخش‌هایی از این نشست را در ادامه می‌خوانید:

حسین راغفر: آنچه در اقتصاد مهم است رابطه‌ی بین قدرت، ایدئولوژی و سرمایه بر شکل‌گیری نابرابری‌هاست. از همین جهت به نکاتی درباره‌ی سرمایه، ایدئولوژی و تأثیراتش بر نابرابری می‌پردازم. درباره رابطه بین اقتصاد و جامعه در علم اقتصاد دو رویکرد کلی وجود دارد:

اولین رویکرد همه چیز را در بستر اقتصاد بررسی می‌کند (همه پدیده‌های حیات فردی و جمعی را در قالب عرضه و تقاضا و بازار بررسی می‌کند)

دومین رویکرد، اقتصاد را در بستر جامعه تعریف می‌کند که این شکل دوم مسیر درست تبیین است.

ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی ایدئولوژی بنیادگراست که مبتنی بر بنیاد بازار است که بر آن است به تدریج همه پدیده‌ها را به بازار واگذار کند. ادامه این سیاست‌های فعلی نتایج ناگواری ممکن است در پی داشته باشد که می‌تواند باعث از هم پاشیدن شالوده وحدت ملی و سیاسی در ایران شود. برای اینکه از این بحران خودساخته فعلی خارج شویم باید به سمت طبقات پایین جامعه و مردم برگردیم، جامعه ما به دو طبقه‌ی اشراف و مردم تقسیم شده و ساختار فعلی توانایی اداره‌ی جامعه را از دست داده است.

من سه عامل را برای استمرار وضعیت فعلی متصور هستم:

1- جهل حاکمان

2- طمع گروه‌هایی که از این اقتصاد غارتی منتفع هستند.

3- نفوذ

میلاد عمرانی: در اینجا چند پرسش مدنظر است که می‌خواهم مطرح کنم. آقای راغفر شما اشاره کردید که از پایان جنگ تحمیلی در سال شصت‌و هشت ما شاهد عروج و در واقع روی کار آمدن سیاست‌های آزادگذارانه اقتصادی بودیم که در ایران این سیاست‌ها عموماً به جریان کارگزاران و اصلاح‌طلبان منتسب می‌شود، اما دو مؤلفه تاثیرگذار بر بحران فعلی که صاحب‌نظران مطرح می‌کنند یکی خود این سیاست‌های آزادگذارانه اقتصادی و دیگری مساله تحریم‌ها و پرونده هسته‌ای ج.ا است.

درباره مؤلفه‌ی اول دو دیدگاه وجود دارد اول اینکه سیاست‌های نئولیبرالی به درستی اجرا نشده و از نظر این گروه راه‌حل بحران آزادسازی بیشتر است. اما گروه دوم معتقدند که مشکل از اجرای خود این سیاست‌هاست که عامل بحران فعلی در ایران هستند، من بر این باورم که شما به این گروه تعلق دارید.

در اینجا پرسش درباره تغییر ریل اقتصادی است، که اگر ج.ا به این سیاست ها ادامه دهد به تعبیر شما به قعر دره خواهد رفت این سیاست‌ها زمینه مادی تجزیه جغرافیای ایران را فراهم خواهد کرد، ادامه این روند تأثیر منفی و مخرب بر طبقات پایین و در کل جغرافیای ایران دارد؛ با این تفاسیر چرا نیروی سومی وجود ندارد که این تغییر ریل اقتصادی را انجام دهد؟ و ما حتی نشانه‌‌های آن را نیز نمی‌بینیم؟

راغفر: در پاسخ به پرسش شما و پرسش‌های دیگری که مطرح شد باید بگویم این نیروی سوم که مدنظر شماست در هیچ کجای جهان وجود ندارد. ویژگی‌ای که ما در ایران شاهد آن هستیم این است که دین و نئولیبرالیسم با یکدیگر گرده خورده‌اند و ما هیچ پاسخ غیرایدئولوژیکی به موضوعات و اقتصاد نداریم. در واقع پاسخ نئولیبرال‌ها به اقتصاد نیز پاسخی ایدئولوژیک و ارزش‌گذارانه است، این اصناف و نهادهای اجتماعی هستند که جایگزین نیروی سوم شده‌اند البته انسداد سیاسی در ایران مانع فعالیت اصناف که بر اساس منافع خود عمل می‌کنند شده است.

عمرانی: شما اشاره کردید که انقلاب 57 کمی بعد از برآمدن شکست خورده و سرنوشتی شبیه انقلاب مشروطه پیدا کرده است و گفتید سخنان مصباح‌یزدی با شیخ فضل‌الله نوری شباهت دارد، مبنای ایجابی انسداد سیاسی را شکست انقلاب 57 در نظر گرفتید. در نظر شما آرمان‌های انقلاب مترقی بوده ولی در روند یا دیالکتیک پساانقلابی به نحوی شکست خورده و انسداد سیاسی حاصل شکست انقلاب است، این انسداد سیاسی فساد اقتصادی را نیز با خود به همراه آورده است؛ یعنی شکل نئولیبرالی که دولت به خود گرفته است علت این وضعیت فسادزاست. در این وضعیت فسادزا شورش‌هایی مانند دی ماه و آبان منجر به سوریه‌ای شدن ایران می‌شود و باید این انسداد سیاسی از بین برود... از سویی دیگر در عوامل مؤثر بر وضعیت فعلی عامل نفوذ را دخیل دانستید گویی عده‌ای در ساختار ج.ا سیاست‌هایی را در راستای استحاله یا براندازی حاکمیت در پیش می‌گیرند.

این دو با هم متفاوت است و حاصل دو نگاه متفاوت به بحران؛ یکی اینکه تیم روحانی در راستای برجام قصد فروش کشور را داشته‌اند که اصولگراها بر ضد ایشان می‌گفتند هدف ما فروختن کشور از طریق برجام نیست ما نمی‌خواهیم مؤلفه‌های قدرت را بدهیم تا از پس آن استحاله رخ بدهد، ولی شاهد آن هستیم که خود جریان اصولگرا به دلیل شکل نئولیبرالی دولت قصد دارد برجام را احیا کند. شما نیز به این نکته اشاره کردید که دولت روحانی و رئیسی در اجرای سیاست‌های نئولیبرالی تفاوتی با هم ندارند. در واقع همین سیاست‌ها چاره‌ای جز احیای برجام را برای دولت ج.ا باقی نگذاشته است، دولت رئیسی با همه تلاش‌های خود در عرصه سیاست خارجی امضای برجام را راه‌حل بحران فعلی می‌داند در واقع انسداد سیاسی که شما از آن صحبت می‌کنید با نفوذ هم‌خوانی ندارد نفوذ علت فاعلی‌ای است که وارد دستگاه شما می‌شود اما در تحلیل پدیده‌های اجتماعی صحیح نیست که ما به سراغ نظریه‌های توطئه برویم. می‌خواستم بدانم آیا شما در عین حال که از انسداد سیاسی صحبت می‌کنید با نفوذ هم موافقید؟

راغفر: در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله موافق هستم، البته منظور بنده از نفوذ، نفوذ عناصر خارجی در سیستم تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی است. آزادسازی در این کشور بحران‌زده چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ جز نفوذ.

عمرانی: روشن‌تر بیان کنم مساله ورای نفوذ است، مساله بر سر آگاهی‌ای است که به شکل نئولیبرالی دولت بر می‌گردد، نه جهل و نفوذ. همین ضرورت‌های نئولیبرالی باعث می‌شود دولت در سال 98 میان جنگ تحریمی بسیاری از شرکت‌ها را خصوصی کند این عمل حاصل آگاهی ایشان است نه نفوذ.

راغفر: در هر صورت منافعی وجود دارد؛ و این منافع حکم می‌کند که دولت به این شکل عمل کند.

مشروح این نشست را در ادامه بشنوید:

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها