کد خبر: 608949
|
۱۴۰۲/۰۲/۰۳ ۱۸:۱۰:۳۳
| |

همت قلی‌زاده کارشناس اقتصادی در یک مناظره مطرح کرد:

همان جریانی که آبان 98 را رقم زد، به دنبال گرانی بنزین است

همت قلی زاده و سیدعلی مدنی زاده دو کارشناس اقتصادی در دانشگاه علامه طباطبایی به مناظره پرداختند. به گفته قلی‌زاده همان جریانی که در آبان 98 را رقم زد، به دنیال گرانی بنزین است.

همان جریانی که آبان 98 را رقم زد، به دنبال گرانی بنزین است
کد خبر: 608949
|
۱۴۰۲/۰۲/۰۳ ۱۸:۱۰:۳۳

همت قلی‌زاده و علی مدنی‌زاده دو کارشناس اقتصادی در دانشگاه علامه طباطبایی به مناظره پرداختند.

به گزارش جماران، مهم‌ترین بخش‌های صحبت‌های قلی‌زاده را می‌خوانید:

  •  می گویند چون کسری بودجه عامل تورم است پس باید قیمت انرژی و سوخت جهش پیدا کند. مرتب می گویند مصرف انرژی در جامعه ما بی رویه است در حالی که اینگونه نیست سپس می گویند ما انرژی را گران می کنیم و پولش را به مردم می دهیم.
  • اگر پول آن را می خواهید به مردم بدهید، پس کسری بودجه را چگونه می خواهید جبران کنید؟ می گویند می خواهیم از قاچاق گسترده بنزین جلوگیری کنیم و اعدادی مثل قاچاق روزانه 50 میلیون لیتر بنزین مطرح می کنند که اساسا امکان پذیر نیست.
  • به زعم ما روزانه 400 هزار لیتر بنزین قاچاق می شود. در همین خصوص من از نمایندگان استان سیستان و بلوچستان می خواهم به این فرض که استان شان دروازه قاچاق است پایان دهند. وقتی ادعا می شود از 250 میلیون لیتر فرآورده های اصلی، 50 میلیون لیتر قاچاق می شود یعنی می خواهند بگویند کشور بی در و پیکر است.
  • در ادعای دیگری می گویند بنزین در ایران از آب ارزان تر است در صورتیکه بازار آب با بازار بنزین فرق دارد و علاوه بر آن 60 تا 70 درصد قیمت آب معدنی به ظرف پلاستیکی آن بر می گردد که ماده اولیه اش از پتروشیمی هایی که با نرخ دلاری محصول خود را می فروشند، تامین می شود. همچنین ادعا می کنند که بخش انرژی ما دولتی است در صورتی که ما هیچ پتروشیمی دولتی نداریم و جز یکی دو پالایشگاه، هیچ پالایشگاه دولتی نداریم.
  •  یارانه پنهان علیه اقتصاد ایران کار می کند تا جایی که نفت ملی را به ایران صادر می کنند. در گزارش های رسمی دولتی آمده که در سالی که بنزین به ایرانی ها 3 هزار تومان فروخته شده، ادعا شده که به ازای هر لیتر بنزین 9900 تومان یارانه توسط دولت پرداخت می شود درصورتیکه در همان سال بنزین را به خارجی ها به قیمت هر لیتر 3600 تومان فروخته اند.
  • اگر به مردم یارانه پنهان می دهید، پس به خارجی‌ها چه می دهید؟ همین الان که شما برای بنزین 3 هزار تومان پرداخت می کنید، از پالایشگاه به این قیمت نمی خرید بلکه آنها با قیمت دیگر به دولت می دهند و دولت بنزین را با این قیمت به ما می فروشد.
  • صورت مالی پالایشگاه ها را ببینید که چطور در 8 ماهه اول سال 1401 بنزین را به دولت 80 سنت فروخته اما به خارجی ها 27 سنت فروخته اند. چرا این اتفاق رخ می دهد؟ چرا هیچ کدام از فرآورده های 41 گانه پالایشگاه ها به هیچ کشوری صادر نمی شود؟ چون اگر صادر کنند، مجبور می شوند با قیمتی پایین تر از قیمتی که به ایرانی ها می فروشد، محصول خود را به خارجی بفروشد. نفتی که تا سال 1385 ملی بوده در سال 1393 با قیمت 206 هزار تومان به داخلی ها و با قیمت 157 هزار تومان به خارجی ها فروخته اند. در سال 1398 نفت به داخلی ها 619 هزار تومان و به خارجی ها 321 هزار تومان فروخته شده است.
  •  این اقتصادی که دچار رکود شده، رکود را تشدید می کند. من پیشبینی می کنم این سیاست گذاری کشور را دچار کمبود کالا خواهد کرد چون برخی ها در شناخت مسائل دچار خطا هستند.  نرخ رشد عوامل موثر بر تقاضای بنزین مانند تعداد خودروها، طول جاده ها و ... بیشتر از نرخ رشد مصرف بنزین است.
  • از سال 1386 سرانه مصرف گاز در کشور سقوط کرده است، چرا در زمستان گذشته این همه سروصدا درباره مصرف بی رویه مردم شد؟ ما خودمان شبکه گاز را توسعه داده ایم. مشخص است که مصرف کل بالا می رود. وقتی انرژی به صورت نامتعارف گران می شود و بنگاه ها با هزینه های ریالی، درآمدهای ارزی به دست می آوردند، استخوان خانوار ایرانی شکسته می شود.
  • در ماجرای حذف ارز ترجیحی هم همین حرف ها زده شد و گفتند با حذف آن، تنها 7 درصد تورم رخ می دهد و تورم سال 1401 در کل 21 درصد می شود. آیا تورم 21 درصد شد یا رکورد آن در بازه جنگ جهانی تاکنون شکسته شد؟ وقتی شما نرخ ارز رسمی را 100 درصد افزایش می دهید، طبیعی است سیر تورمی رخ می دهد.

 

 

  • نظام بودجه بندی و ساختار شرکت ملی نفت باید اصلاح شود و محاسبات یارانه پنهانی از شرکت هایی که مواد اولیه شان داخلی است، حذف و تمام قوانین نظارتی شامل شرکت نفت شود. همچنین شرکت های پالایشگاهی و نیروگاهی باید ملی شوند چون ما از اصلاح روابط مالی نفتی در نهادها و شرکت های دولتی ناامید شده ایم.

مهم‌ترین بخش‌های صحبت‌های سیدعلی مدنی‌زاده نیز در ادامه می‌خوانید:

  • گزاره اول این است که رابطه رشد پول با تورم یک رابطه بلندمدت است نه یک رابطه کوتاه مدت. گزاره بعدی این است که بدون رشد نقدینگی، تورم نمی تواند رخ دهد. گزاره سوم ناترازی دولت را عامل رشد نقدینگی و تورم می داند. گزاره چهارم میزان اثرگذاری اثرات کوتاه مدت و بلند مدت شوک های اقتصادی را تابع واکنش سیاست گذار پولی می داند و گزاره پنجم این است که دلاریزه شدن، حساسیت و وابستگی به نرخ ارز را افزایش می دهد.
  • ما می خواهیم از این گزاره ها نتیجه گیری کنیم که چه باید کرد. در کنار این باید بدانیم تورم یعنی افزایش مستمر سطح عمومی ها یعنی مساله تورم این نیست که اگر یک قیمتی نسبت به ماه قبل افزایش پیدا کرد،  بگوییم پس تورم رخ داده است. شما باید سال به سال ببینید که ارزش پول تان 20 درصد یا 40 درصد کمتر شده است. به اینکه در یک فصل یا دو فصل 20 یا 40 درصد ارزش پول کاهش پیدا کند، نمی توان تورم گفت. در واقع جابجایی سطح قیمت ها تورم نیست.
  •  از سال 1391 با وجود تحریم ها، کشور وارد فاز تورمی جدید و جهش نرخ ارز شد سپس با فاز جدید سیاست گذاری داخلی و خارجی، افزایش نرخ ارز متوقف شد و بعد از سال 1397 آن کاهش نرخ تورم که با افزایش نقدینگی همراه شد، وارد یک فاز تورمی پرنوسان تر جدید شدیم که با افزایش نرخ ارز همراه بوده است.
  •  در مورد ایران هم بین نقدینگی و تورم کوتاه مدت رابطه مستمری دیده نمی شود اما با اعمال فیلترها و حذف نوسانات رابطه تنگ تر می شود. شیب نمودار رشد ارز نشان می دهد هر10 درصد رشد نرخ ارز 1.8 درصد تورم در کوتاه مدت ایجاد می کند اما در بلند مدت 2.8 درصد است.
  • پس گزاره اول ما می گوید نقدینگی در کوتاه مدت اثر خود را بر تورم نمی گذارد برای همین است که می بینید در سال های 1393 تا 1396 تورم کاهشی اما رشد نقدینگی بالا بود لذا زمان لازم است تا نقدینگی اثر خود را تخلیه کند. در آن دوره نرخ بهره حقیقی بسیار بالا، مانع تخلیه اثر نقدینگی شد اما به محض اینکه در سال 1396 سود بازار ارز بالاتر رفت و نرخ بهره بانکی نمی توانست نقدینگی 4 برابر شده را نگه دارد با یک شوک خارجی، اثر آن تخلیه شد.
  • همین الان که رشد نقدینگی کاهش پیدا کرده، برخی می گویند چرا تورم کاهش پیدا نمی کند درحالیکه قرار نیست پایین بیاید. مطالعات پژوهشگاه پولی و بانکی نشان می دهد 9 تا 12 ماه طول می کشد که نقدینگی شروع به خالی کردن اثر خود روی تورم کند و از آن زمان، 2 تا 5 سال طول می کشد تا اثر آن به طور کامل تخلیه شود.
  •  ناترازی مالی دولت خود را ابتدا در کسری بودجه سپس در فرابودجه که اثرات بزرگتری دارد، نشان می دهد. قوانین متعددی داریم که موادی در خود دارند که بار مالی به دولت تکلیف می کنند اما درآمدی برای آن دیده نمی شود. تقریبا به اندازه 80 درصد سایز بودجه، عملیات فرابودجه ای وجود دارد.
  • این همه مجلس مصوب کرده که فلان گروه ها معاف از بیمه هستند درحالیکه در بودجه دولت دیده نمی شود. این هزینه توسط بانک ها یا بانک مرکزی تحمل می شود یا دولت پروژه ای تعریف می کند اما چون پول ندارد، پیمانکار به ازای آن وام می گیرد و چون نمی تواند از دولت پول بگیرد، همه چیز را به پیمانکار تحمیل و این بنده ی خدا را به ابر بدهکار بانکی تبدیل می کنند.
  • اگر سیاست گذار اجازه ندهد، تقاضای پول منجر به تامین پول نمی شود. اگر بانک مرکزی سفت بگیرد، اجازه خلق پول نمی دهد اما اگر اجازه خلق پول دهد، روی همه چیز اثر خواهد گذاشت. شما یکباره می بینید دولت ده ها هزار میلیارد تومان از طریق شبکه بانکی یا بانک مرکزی برداشت می کند و کسری های خود را به دیگری تحمیل می کند. لذا میزان اثرات کوتاه مدت و بلند مدت شوک های اقتصادی توسط سیاست گذار کنترل می شود.
  • این نرخ ارز نیست که به آن شوک وارد می شود بلکه شوک به بازار ارز و تقاضای ارز توسط مردم برخورد می کند. تمام متغیرها مانند تورم، ارز، نرخ انرژی و ... متغیرهای اقتصادی هستند و معنی ندارد بگوییم یکی بر دیگری تاثیر می گذارد. این شوک های ناشی از پهنه سیاست داخلی، سیاست خارجی و ... هستند که به کل اقتصاد کشور وارد می شود.
  •  باید هدف گذاری ارزی، پولی و تورمی به منظور ثبات مالی و رشد صورت بگیرد. هدف گذاری ارزی باید با ابزارهای سیاست گذاری مانند عملیات بازار باز، خرید و فروش ارز و ... رخ دهد نه با قیمت گذاری دستوری. نتیجه تجربه دنیا که می خواست با کنترل ارز، تورم را کنترل کند شوک های پیاپی ارزی بود که مصداق دلاریزه شدن است.
  • در سال های 1384 تا 1389 همین اتفاق رخ داد به این صورت که تا زمانی که ارز داشتیم، می فروختیم و نرخ را کنترل می کردیم اما به محض اینکه دلارها تمام می شد، بحران رخ می داد. این تجربه در دهه های 60 و 70 هم رخ داد که بعد از شکست، تابع شبکه بانکی شدند. از دهه 80 به بعد فهمیدند اینکار را هم نباید انجام داد لذا به جای فروش ارز، به خرید و فروش اوراق پرداختند.
  • قالب کشورهای دنیا برای دلارزدایی، به سمت هدف گذاری تورمی رفتند. در فرآیند دلاریزه شدن حساسیت و وابستگی به نرخ ارز است که بالا می رود. ترکیه بعد از سال 2001 دلارزدایی کرد و از بحران های قبل از آن سال عبور کرد. برای کشوری که تورمی بالا دارد، ابتدا باید سیاست پولی مبتنی بر کاهش مستمر رشد نقدینگی اعمال شود تا لنگر اسمی ارز برداشته شود سپس سیاست ارزی فعال باید داشت تا اجازه جهش به آن ندهیم. ما می توانیم اوراق بفروشیم و ریال جمع کنیم.
  • اگر همه این کارها صورت بگیرد، نهایتا تورم، 20 تا 30 درصد کاهش پیدا کند مگر اینکه اصلاح نظام بانکی رخ دهد و کسری بودجه اصلاح شود تا آن 20 درصد هم کاهش پیدا کند. دلارزدایی یعنی حرکت به سمت ارز تک رقمی و کاهش وابستگی به ارزهایی که کنترل آمریکا بر آن ها وجود دارد. دلار ما درهم است که آمریکا روی آن نشسته است.

 

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها