پیمان مولوی مطرح کرد:
دورنمای ترسناک اقتصاد ایران/ وعده نصف کردن تورم رئیسی چه شد؟
پیمان مولوی نوشت: تلاش دولت برای اینکه این پیام را به افکار عمومی بدهد که رشد نقدینگی و رشد پایه پولی به اندازه نوک سوزن کاهش پیدا کرده، عملا نه تنها منجر به بهبود در وضعیت زندگی مردم نمیشود، بلکه دورنمای هراسانگیزتر از اقتصاد ایران در سال 1402 را نمایان میکند.
پیمان مولوی در یادداشتی با عنوان «کار دشوار کنترل نقدینگی» در روزنامه اعتماد نوشت: آمارهای جدید بانک مرکزی در خصوص شاخصهای پولی اقتصاد در بهمن 1401 چه دورنمایی از شاخصهای کلان اقتصاد ایران ارایه میکند؟ این یک پرسش جدی است که پاسخ به آن میتواند تصویری واقعی از آینده ارایه کند. مردم حق دارند بدانند آمارهایی که توسط خود دولت ارایه میشود، چه اثری بر زندگی، اقتصاد و معیشت آنها به جای میگذارد. با روند رشد اقتصادی کشور و رشد نقدینگی سال 1400 میشد سناریوی بالادستی رسیدن نقدینگی کشور به بالاتر از 6هزار و 200هزار میلیارد تومان در انتهای سال 1401 را پیشبینی کرد. این عدد (نقدینگی بالای 6هزار تریلیون تومانی) کاملا قابل پیشبینی بود و شخصا بارها در قالب یادداشتهایی که در «تعادل» نگاشتم به آن اشاره کردم.
اما اینکه دولت سیزدهم یکسری اعداد خاص را مد نظر قرار دهد و اعلام کند که مثلا 38درصد رشد نقدینگی را به 36یا 34درصد (به نسبت ماه قبل و نه به نسبت سال قبل) رسانده است با شعارهایی که دولتیها در ایام قبل از انتخابات میدادند تفاوتهای جدی دارد. فراموش نکنید ابراهیم رییسی در ایام تبلیغات انتخاباتی وعده داده بود که طی یک سال تورم را به نصف میرساند. اما وقتی دولت با زمین سخت اقتصاد و تحریم برخورد کرد، تازه متوجه شد که کنترل چاپ پول در اقتصاد ایران و متعاقب آن مهار نقدینگی و مهار تورم، پروژهای بسیار دشوار است که «گاو نر میخواهد مرد کهن.» اما چرا مهار نقدینگی و توسعه پایه پولی و... دشوار است؟ دلیل آن این است که اقتصاد ایران در زمینه رشد اقتصادی با مشکلات عدیدهای روبهروست و نمیتواند رشد اقتصادی مناسب و مستمری داشته باشد. این روند ناتوانی به خصوص در دهه 90 و آغاز تحریمها، شدت بیشتری پیدا کرده است.
بهطور کلی تا زمانی که نتوان رشد اقتصادی مستمری ایجاد کرد، اقتصاد را بزرگتر کرد و... نمیتوان نقدینگی را به صورت عملی کاهش داد. این موضوع زمانی شکل «غیرممکن» به خود میگیرد که مسوولان نخواهند به نرخ بهره هم دست بزنند. اما اتفاقی که در سالهای اخیر در اقتصاد ایران در حال رخ دادن است، آن است که اقتصاد ایران در سال 1402 به نسبت سال 1401 تورم بیشتری را تجربه خواهد کرد. یعنی تورم سالانه از محدوده 40الی 45درصد به محدوده تورمی 45 تا 50 و حتی بالاتر صعود میکند.
این تورم زمانی بالاتر خواهد رفت که رشد اقتصادی ایران در سال 1402 زیر 3درصد باشد. هر اندازه نرخ رشد اقتصادی ایران پایینتر از 3درصد برود، مردم تورم بالاتری تجربه میکنند.
باید توجه داشت، در حال حاضر تورم نقطه به نقطه ایران بالای 60درصد است.در این مدل دلار هم نقش بارزتری را بازی میکند. نرخ دلار به صورت متوسط سالانه نسبت به سال قبل، 45درصد رشد را تجربه میکند.اما همه این اعداد یعنی چه؟ یعنی اینکه مشکل سرمایه در گردش بنگاهها و واحدهای اقتصادی همچنان پابرجا خواهد بود. از سوی دیگر بانکها ناچار خواهند شد نقدینگی خلق شده توسط بانک مرکزی را توزیع کنند. نهایتا این چرخه در انتهای سال1402 نقدینگی را با دلار 50هزار تومانی فعلی (و نه نرخ بالاتری که ممکن است رخ دهد) 40میلیارد دلار بالا میبرد. یعنی اقتصاد ایران در سال 1402 با 40میلیارد دلار تقاضای واقعی مواجه میشود.
این 40میلیارد دلار تقاضای واقعی یعنی اینکه تمام بازارها در پایان سال 1402 با تورم و گرانی مواجه میشوند. با یک چنین شرایطی نه ایده مهار تورم محقق میشود و نه رشد تولید که دوگانه مهم اقتصادی ایران است، رنگ واقعیت به خود میگیرد. بنابراین تلاش دولت برای اینکه این پیام را به افکار عمومی بدهد که رشد نقدینگی و رشد پایه پولی به اندازه نوک سوزن کاهش پیدا کرده، عملا نه تنها منجر به بهبود در وضعیت زندگی مردم نمیشود، بلکه دورنمای هراسانگیزتر از اقتصاد ایران در سال 1402 را نمایان میکند.
دیدگاه تان را بنویسید