مسعود نیلی، اقتصاددان:
غیرممکن است یک اقتصاد بتواند سالهای زیادی تورم ۵۰ درصدی را تحمل کند
مسعود نیلی اقتصاددان معتقد است، تورم کنونی مزمن نیست بلکه تورم در حال گذار است؛ یعنی یا به سمت محدودههای بالاتر میرود یا باید به محدوده پایینتر برگردد.
در هفتههای اخیر، این موضوع در محافل رسمی و فضای مجازی مطرح شده که رابطه نقدینگی و تورم در اقتصاد ایران به چه شکل است؟
به گزارش دنیای اقتصاد، مهمترین بخشهای گفتگوی مسعود نیلی را میخوانید:
- تقریبا ناممکن است که یک اقتصاد بتواند سالهای زیادی تورم ۵۰درصدی را به صورت پایدار تحمل کند. این تورم مزمن نیست بلکه تورم در حال گذار است؛ یعنی یا به سمت محدودههای بالاتر میرود یا باید به محدوده پایینتر برگردد. خوشبختانه هنوز سیاستگذار حق انتخاب دارد.
- یکی از مهمترین دلایل شرایط فعلی تورم آن است که اجماع نظری میان اقتصاددانان و صاحبنظران در زمینه چگونگی کنترل تورم شکل نگرفته است. در علم اقتصاد کلان این اتفاقنظر وجود دارد که عامل اصلی تورم، رشد نقدینگی است. نقدینگی هم یک متغیر سمت تقاضاست.
- در اقتصاد ما همیشه این مساله وجود دارد که بنگاههای اقتصادی حوزه تولید درخواست نقدینگی دارند تا بتوانند تولید خود را افزایش دهند. درواقع از سیاستگذار میخواهند به آنها تسهیلات بدهد تا آنها هم در مقابل با افزایش تولید نیاز بازار را پاسخ دهند و قیمتها از این طریق کنترل شود.
- فرض کنید در یک اقتصاد ۵۰هزار تومان پول و مابهازای آن پنج عدد سیب وجود دارد. یعنی قیمت هر سیب ۱۰هزار تومان است. حالا اگر تعداد سیب همان پنج عدد باشد و پول موجود به ۱۰۰هزار تومان افزایش یابد قیمت هر سیب ۲۰هزار تومان میشود. در واقع پول دو برابر شده و قیمتها هم دو برابر. این بدان معناست که تورم متناسب با رشد نقدینگی رشد کرده است.
- توجیهاتی که هر روز درباره مساله هدایت نقدینگی به سمت تولید با فرم و محتوای موردپسند و زیبایی به مردم ما خورانده میشود، از سمت ذینفعان صورت میگیرد. من نمیخواهم بگویم که مسوولان خودشان ذینفع هستند اما پرواضح است که اگر کسی در وضعیت کنونی اقتصاد اوضاعش بهبود یابد، سوار بر تورم است.
- راه دیگری به غیر از تورم در وضعیت کنونی برای متمول و ثروتمند شدن افراد وجود ندارد. برخی افراد سوار بر تورم، کسانی هستند که زمانی پسانداز کوچکی داشته و توانستهاند با خرید داراییهایی همچون خودرو، زمین یا مسکن ثروت خود را افزایش دهند. این موارد پیامد سیاستهای مقابله با تورم هستند.
- ما از سال 1351 به بعد تا سال 1397 درگیر تورم مزمن بودیم. معنای تورم مزمن این است که عوامل بهوجودآورنده آن از استحکامی برخوردارند که با کار مقطعی و کوتاهمدت نمیتوان آن را از بین برد، بلکه باید عوامل اصلی را اصلاح کرد. تورم مزمن عمدتا ناشی از کسری بودجه ساختاری است که اقتصاد ایران از سال 1345 با آن مواجه است.
- از سال 97 به بعد علائم تورم در اقتصاد ما تغییر کرده و نرخ تورم به سطح حدود 50 درصد میل کرده است. من دیگر نمیتوانم تورم در این محدوده را تورم مزمن بنامم، چون اگر اسم آن را تورم مزمن بگذاریم، یعنی کشور میتواند سالهای سال با این نرخ کنار بیاید و با وجود فشار تورم، فعالیت کند. اما چنین چیزی تقریبا ناممکن است که یک اقتصاد بتواند سالهای زیادی تورم 50درصدی را به صورت پایدار تحمل کند.
- اگر تورم 50درصد، تورم مزمن نباشد، بدین معناست که تا 10 سال دیگر تورم روی این عدد 50درصد پایدار نخواهد بود، چون تورم بالا در ذات خودش ناپایداری دارد و میتواند به سمت تورمهای بالاتر میل کند یا اینکه سیاستگذار آن را به سطح پایینتری هدایت کند. متاسفانه عوامل اقتصاد سیاسی رشد نقدینگی در کشور ما بسیار قدرتمندند و خطر آن بسیار جدی است.
- نقدینگی در یک اقتصاد متعارف، متغیر تحت کنترل سیاستگذاری است اما در اقتصاد ما نقدینگی، برآیند همه ناترازیها در اقتصاد است. ناترازی در بودجه یا حتی ناترازی در طبیعت هم به سمت نقدینگی سرازیر میشود.
- کجای دنیا این اتفاق میافتد که بانک تجاری بابت سیل یا زلزله تسهیلات بدهد؟ قطعا اگر کسی در زلزله یا سیل آسیب دیده، باید کمک دریافت کند اما این هزینه باید از منابع دولت پرداخت شود نه اینکه از بانکها بخواهند تسهیلات تکلیفی بدهند. بانکها معجزه نمیکنند، آنها هم از بانک مرکزی برداشت میکنند.
- دولت در کشور ما خودش منشأ همه ناترازیهاست. ما یک اقتصاد به شدت بیانضباط هستیم که تمام این بیانضباطیها به رشد نقدینگی تبدیل میشود. این بیانضباطیها به قدری در اقتصاد ایران جا افتاده که اگر روزی اقتصاد ما بخواهد منضبط شود، گذران امور جاری در کشور دچار اختلال میشود.
- درواقع وقتی اقتصاد از طریق بیانضباطی کار خودش را انجام میدهد، انضباط پولی اگر برقرار شود، در نظام اقتصادی اختلال ایجاد میکند. مشکلات اقتصاد ما مشکلات راهبردی است. اینکه به بانک مرکزی بگوییم چرا رشد نقدینگی زیاد است و باید آن را با سیاستهایش درست کند، برای حل معضل تورم کافی نیست.
- برای اینکه تورم را مهار کرد، مهمترین کار، اصلاح ساختار بودجه است. بودجه هر سال در نیمه دوم سال قبل نوشته و تعیینتکلیف میشود و به نوعی سرنوشت تورم در سال آینده، سال قبل تعیین میشود و آنوقت ما تازه در ابتدای هر سال، به فکر مهار تورم میافتیم. بنابراین معلوم است که دنبال راههای ریشهای نیستیم.
دیدگاه تان را بنویسید