جعفر گلابی در یادداشتی مطرح کرد؛
ترامپ به مثابه صدام!
جعفر گلابی نوشت: کاخ سفید پس از نا آرامیهای دیماه سال 96 با تصور داشتن زمینه لازم برای گسترش آشوبها از برجام خارج شد و چون از گرفتن نتیجه دلخواه محروم شد بر شدت و سرعت اقدامات ضد ایرانی خود میافزاید. متاسفانه چون دیالوگ منطقی و جدی و متواضعانه و موثر میان دولت و ملت برقرار نشده است حتی برای برخی از نخبگان شرایط موجود پر از ابهام است.
اعتمادآنلاین| جعفر گلابی در یادداشتی با اشاره به اقدامات اخیر آمریکا علیه ایران نوشت: بیش از نیم قرن است که حوادث و رویدادهای گوناگون سیاسی روسای جمهور آمریکا را به نوعی در مرکز توجه ایرانیان قرار داده است. از ماجرای کاپیتالاسیون گرفته که در آن جامعه ایرانی احساس میکرد از سوی هیات حاکمه آمریکا مورد تحقیر قرار گرفته و رهبر فقید انقلاب رئیسجمهور این کشور را منفورترین افراد نزد ملت ایران دانست تا کنون که دونالد ترامپ تمام قامت علیه ایران ایستاده است.
به صورت منطقی و عرفی معمولا هیچ انسانی یافت نمیشود که از مهاجم خویش استقبال کند و دلایل او را برای زخم و جراحتی که میزند بپذیرد. احتمالا تصمیمگیران نشسته در کاخ سفید هم به خوبی میدانند که «توجیهاتشان» پیرامون برقراری شدیدترین تحریمها علیه ایران به شوخی بیشتر شبیه است و برای خالی نبودن عریضه بیان میشود. این ادعا که تحریمها برای حمایت از ملت ایران انجام میشوند ضمن اینکه نوعی دهنکجی است خشم بیشتری را برمیانگیزاند.
متاسفانه نوع تبلیغات و مواجهه ما با آمریکا طی سالیان طولانی از عمق و ظرافت و واقعگرایی لازم برخوردار نبوده و معمولا در چارچوب شعارهای کلیشهای تعریف شده است، لذا شاید همین معنا سبب شده است که در حال حاضر نفرت ایرانیان نسبت به شخصی که علیه آنان شمشیر را از رو بسته است آنچنان که باید بروز و ظهور پیدا نکند. بجز برخی از فارسیزبانان برانداز که تصور میکنند اقدامات ترامپ در نهایت راه را برای به قدرت رسیدن آنان هموار میکند و برای همین هم بیشرمانه نامه مینویسند و خواستار تحریم هموطنان خود میشوند بعید است ایرانی یافت شود که تحریمها را اقدامی خصمانه تلقی نکند و از آن استقبال نشان دهد.
مسلما اگر منافع کوتاه مدت آمریکا ایجاب نکند، اگر در انتخاب مجدد آقای ترامپ موثر نباشد، اگر القائات اسرائیل و عربستان نباشد، اگر افزایش سطح تنش با ایران بازار اسلحهفروشان آمریکا را رونق ندهد در منظومه فکری تاجری مثل رئیسجمهور آمریکا آزادی و امنیت و رفاه مردم ایران محلی از اعراب ندارد و ذهنش را حتی برای لحظهای به خود مشغول نمیکند.
در حال حاضر آشنایان به سیاست به خوبی میدانند که هیچیک از مدعیان اپوزیسیون سابقه، توان، نفوذ، نیرو و شناخت لازم برای جایگزینی حکومت ایران را ندارند و در صورت تضعیف حکومت مرکزی در ایران احتمال ایجاد یک خلأ عظیم قدرت و برباد رفتن نظم و سامان کشور بسیار بالاست لذا روشن است که در شرایط کنونی تمرکز آمریکا روی فشار حداکثری بر جامعه ایرانی خطرات چند بعدی را در بر دارد که تضعیف جمهوری اسلامی تنها یکی از این پیامدهاست. آمریکا نه تنها بر این حقیقت آگاه است بلکه تلاشی را نشان میدهد که در آن کوچکترین تعهدی نسبت به تمامیت ارضی ایران دیده نمیشود.
بعید است مردم ایران متوجه نباشند که چاقویی که در دست ترامپ است برای طبابت و جراحی و دفع بلا از ایران نیست و اگر فرود آید قلب سالم کشور را میشکافد. بر این اساس اگر بگذاریم جامعه خودش باشد، خصومت آمریکا با نظام را پررنگتر از بازی کردنش با سرنوشت ایران نشان ندهیم و کینههای درونی به وجود آمده را التیام ببخشیم رئیسجمهور آمریکا منفورترین شخص نزد ملت ایران خواهد بود.
کاخ سفید پس از نا آرامیهای دیماه سال 96 با تصور داشتن زمینه لازم برای گسترش آشوبها از برجام خارج شد و چون از گرفتن نتیجه دلخواه محروم شد بر شدت و سرعت اقدامات ضد ایرانی خود میافزاید. متاسفانه چون دیالوگ منطقی و جدی و متواضعانه و موثر میان دولت و ملت برقرار نشده است حتی برای برخی از نخبگان شرایط موجود پر از ابهام است.
چندی پیش با دوستی از اهل سیاست که هزینههای بسیار هم پرداخته است همکلام شدم و در کمال تعجب شنیدم که میگفت مسئله من تحریمها نیست! وقتی از او پرسیدم که چگونه شکنجه میلیونها ایرانی توسط قلدری به نام ترامپ برایتان مسئله نیست؟ پاسخ روشنی نداشت و نشان میداد خسارتهایی که متحمل شده او را از داشتن یک تحلیل واقعگرایانه از وضع موجود عاجز کرده است.
تا دیر نشده است باید همه ظرفیتهای درونی کشور را با صداقت و توسعه اعتماد عمومی فعال کنیم که در این صورت نفرت از هر متجاوزی او را از خیال خام بیرون خواهد کرد. ایرانیان مثل همه ملتها از هر متجاوزی متنفرند و در مقابلش میایستند و تفاوتی میان صدام و ترامپ وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید