تحلیل اکونومیست در مورد استفاده آمریکا از ابزارهای اقتصادی به عنوان سلاح؛
آمریکا برای اعمال قدرت از یک زرادخانه اقتصادی جدید استفاده میکند/ نسخه قدرت یکجانبه ابرقدرتها میتواند باعث شکلگیری بحرانهایی شود/ حدود 88 درصد از تجارتهای ارزی جهان با استفاده از دلار آمریکا انجام میشود
ایالات متحده از قدرت خود در سراسر جهان سوءاستفاده میکند و این کار باعث از دست رفتن آن در طولانیمدت خواهد شد.
اعتمادآنلاین| وقتی دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد قول داد قدرت و برتری آمریکا را به آن بازگرداند. حالا آشکار شده که روش او برای انجام این کار استفاده عمده از ابزارهای اقتصادی به عنوان سلاح است.
به گزارش اعتمادآنلاین ، اکونومیست نوشت: حالا دنیا میتواند به وضوح ببیند که وقتی یک ابرقدرت کاملاً رها از هرگونه قانون یا نظر متحدانش عمل میکند چه نیروی اثرگذاری میتواند باشد. روز سیام مه رئیسجمهور تهدید کرد که بعد از یک درگیری ادامهدار با مکزیک سر مساله مهاجرت قصد دارد تعرفههایی فلجکننده بر این کشور اعمال کند. بعد از انتشار این خبر بازارها به تنش افتادند و یک هیات مکزیکی به سرعت عازم واشنگتن شد تا درخواست صلح کند.
یک روز بعد، قوانین تجارت ترجیحی پیشین با هند لغو شدند. دولت این کشور که معمولاً تهاجمی برخورد میکند هیچ مقابلهای نکرد و قول داد «روابط قدرتمند» خود را با ایالات متحده حفظ کند.
از طرف دیگر، چین هم به زودی با تعرفههای جدیدی دستوپنجه نرم خواهد کرد و غول تکنولوژیاش یعنی هواوی دسترسی خود به تامینکنندگان آمریکاییاش را از دست داده است. رهبران اتوکراتیک این کشور به شدت خمشگین هستند، اما در بیانیهای که روز دوم ژوئن توسط این کشور منتشر شد، آنها اصرار داشتند که هنوز خواستار «دیالوگ و مشاوره» هستند.
در نهایت، پس از اینکه دونالد ترامپ به صورت یکجانبه از قرارداد هستهای امضاشده بین ایران و قدرتهای جهانی خارج شد، مجموعهای از تحریمهای شدید را علیه این کشور اعمال کرد که این کار کاملاً برخلاف اعتراضهای مطرحشده از سوی اروپا انجام شد.
حتماً ترامپ با رضایت به چنین صحنههایی نگاه میکند. دیگر هیچ کس آمریکا را دستکم نمیگیرد. حالا دشمنان و دوستان میدانند که آمریکا حاضر است برای محافظت از منافع ملی خود از زرادخانه اقتصادیاش نهایت بهره را ببرد. حالا آمریکا کاملاً حاضر است از تاکتیکها و سلاحهایی جدید استفاده کند که از نقش این کشور به عنوان مرکز اقتصاد جهان سوءاستفاده میکنند تا جلوی جریان آزاد کالاها، دادهها، ایدهها و پول را در سراسر مرزها بگیرند. این نسخه قدرت یکجانبه از بینش ابرقدرتهای قرن بیستویکمی ممکن است برای بعضیها جذاب و وسوسهکننده باشد، اما در عین حال میتواند باعث شکلگیری بحرانهایی شود و در حال حاضر دارد ارزشمندترین دارایی آمریکا یعنی اعتبار بینالمللی آن را از بین میبرد.
ممکن است آدم فکر کند که قدرت حقیقی ایالات متحده از 11 حامل هواپیما، 6500 کلاهک هستهای یا نقش کلیدی آن در صندوق بینالمللی پول نشأت میگیرد. اما در عین حال آمریکا هسته مرکزی شبکهای است که از فرایند جهانیسازی پشتیبانی میکند. ترکیب عظیمی از شرکتها، ایدهها و استانداردهاست که قدرت آمریکا را تشدید میکند. با وجود اینکه چنین چیزی شامل تجارت کالا از طریق زنجیرههای تامین میشود، تا حدود زیادی چیز قابل لمسی نیست.
آمریکا کنترلکننده یا میزبان بیش از 50 درصد از پهنای باند فرامرزی، سرمایهگذاریهای خطرپذیر، سیستمهای عامل تلفنهای همراه، دانشگاههای برتر جهان و همچنین داراییهای تحت مدیریت صندوقهای سرمایه است. چیزی حدود 88 درصد از تجارتهای ارزی جهان با استفاده از دلار آمریکا انجام میشود. استفاده از ویزاکارت، ثبت کردن صادرات به دلار آمریکا، خوابیدن کنار دستگاهی که چیپ آن در آمریکا ساخته شده، تماشا کردن نتفلیکس و کار کردن برای شرکتی که بلکراک در آن سرمایهگذاری میکند مسائلی کاملاً عادی است.
خارجیها تمام این چیزها را قبول میکنند چون از آن طرف باعث میشود وضعیت بهتری داشته باشند. ممکن است آنها تعیینکننده قوانین بازی نباشند، اما میتوانند به بازارهای آمریکا دسترسی پیدا کنند و کنار شرکتهای آمریکایی رفتاری منصفانه دریافت کنند. جهانیسازی و تکنولوژی باعث شده این شبکه قویتر شود، حتی با وجود اینکه سهم آمریکا از تولید ناخالص داخلی جهانی از 38 درصد در سال 1969 به 24 درصد در حال حاضر رسیده است. چین هنوز نمیتواند رقابت کند، حتی با وجود اینکه اقتصادش دارد از نظر اندازه به آمریکا نزدیک میشود.
با وجود تمام این مسائل، ترامپ و مشاورانش باور دارند که نظم جهانی علیه آمریکاست و به عنوان مثال برای حل کردن مشکلاتی مثل کسری تراز تجاری از طریق تاکتیکهای نسبتاً محتاطانه آخرین تنشهای تجاری در دهه 80 میلادی با ژاپن، آنها نحوه عملکرد ناسیونالیسم اقتصادی را بازتعریف کردهاند.
در وهله اول، آنها به جای استفاده از تعرفهها به عنوان ابزاری برای اعمال شرایط اقتصادی خاص، از تعرفه به طور مداوم برای خلق جوی از بیثباتی در میان شرکای تجاری آمریکا استفاده میکنند. هدف تعرفههای جدید مکزیک که ورود مهاجران کمتر به آمریکاست، هیچ ربطی به تجارت ندارد. و آنها با انجام این کار اصل قرارداد تجارت آزادی را که خود کاخ سفید شش ماه قبل امضا کرده بود زیر سوال میبرند. در کنار این مبارزههای بزرگ هم رگباری دائمی از فعالیتهای کوچک دیده میشود، چون در دولت ترامپ مسئولان از ماشین ظرفشوییهای خارجی گرفته تا واردات چوب از کانادا شکایت میکنند.
در وهله دوم، گستره فعالیتها از طریق استفاده سلاحگونه از شبکه آمریکا فراتر از کالاهای فیزیکی رفته است. کشورهایی مثل ایران و ونزوئلا که دشمن مستقیم تلقی میشوند با تحریمهای سنگین مواجه میشوند. سال گذشته 1500 فرد، شرکت و کشتی به لیست تحریمها اضافه شدند که رقمی رکوردشکن بود.
بقیه دنیا با رژیمی جدید برای تکنولوژی و فایننس مواجه شده است. یک دستور ریاستجمهوری اخیر اجازه نمیدهد نرمافزارهایی که توسط رقبای خارجی تولید شدهاند مورد استفاده قرار بگیرند و قانونی که سال گذشته با عنوان FIRRMA تصویب شد بر سرمایهگذاریهای خارجی داخل سیلیکون ولی نظارت میکند. اگر یک شرکت در لیست سیاه قرار بگیرد، بانکها معمولاً با آن کار نمیکنند و آن را از سیستم پرداختهای دلاری کنار میگذارند. این مساله کاملاً فلجکننده است.
چنین ابزارهایی در گذشته برای دوران جنگ نگه داشته میشدند: تکنیکهای قانونی مورد استفاده برای نظارت سیستم پرداختها برای مقابله با القاعده به کار گرفته شدند. حالا در عرصه تکنولوژی یک «وضعیت اورژانسی ملی» اعلام شده است. مسئولان قدرت تعریف کردن خطر را در دست دارند. با وجود اینکه اغلب از واژههایی آشنا مثل هواوی استفاده میکنند، باعث ترسیدن خیلی از بازیگران دیگر هم شدهاند. اگر شما مدیر یک شرکت جهانی باشید، آیا کاملاً مطمئن هستید که مشتری چینیتان به زودی تحریم نخواهد شد؟
تا اینجا آسیب واردشده به اقتصاد آمریکا بسیار کوچک بوده است. تعرفهها در مراکز تجاری مثل شمال مکزیک آسیبهایی وارد کردهاند، اما حتی اگر ترامپ تمام تعرفههایی را هم که تهدید کرده بود اجرایی میکرد، مالیات واردات چیزی حدود یک درصد از کل تولید ناخالص داخلی آمریکا میشد. در حالی که ریتینگهای او در نظرسنجیها در خارج از کشور به شدت پایین آمدهاند، در داخل کشور نسبتاً دوام آوردهاند. مسئولان او باور دارند که تجربه سلاح ساختن از شبکه اقتصادی آمریکا تازه آغاز شده است.
اما در حقیقت چالشها دارند جمع میشوند. آمریکا میتوانست اجماع جهانیای را که برای فشار آوردن به چین برای اصلاح اقتصادش داشته گرد هم بیاورد، اما آن فرصت مهم را از بین برده است. متحدانی که میخواهند با آمریکا تفاهمهای تجاری جدید امضا کنند- که از جمله آنها میتوان به بریتانیای پس از برگزیت اشاره کرد- حالا نگران هستند که یک توییت رئیسجمهور میتواند بعد از امضای قرارداد منجر به نابودی آن شود.
اقدام متقابل هم آغاز شده است. چین لیست سیاه خودش از شرکتهای خارجی را راهاندازی کرده و ریسک به وقوع پیوستن یک اشتباه ساده که میتواند باعث وحشت مالی جهانی بشود بسیار بالاست. فقط تصور کنید اگر آمریکا یک تریلیون دلار سهام چینی را که در حال حاضر در نیویورک تبادل میشوند ممنوع اعلام کند یا دسترسی بانکهای خارجی را به کشور قطع کند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
در طولانیمدت، شبکه تحت هدایت آمریکا مورد تهدید است. از همین حالا نشانههایی از شورش دیده میشود: از 35 متحد نظامی اروپایی و آسیایی آمریکا، تنها سه کشور تا به حال تحریم کردن محصولات هواوی را قبول کردهاند. تلاشهای جهانی برای ساختن زیرساختهای جهانی رقیب آمریکا از حالا به بعد فقط به شدت تسریع خواهد شد. چین دارد دادگاههای خودش را خلق میکند تا در مورد نزاعهای تجاری با خارجیها به داوری بنشیند. اروپا یک سیستم پرداخت جدید درست میکند تا بتواند تحریمهای آمریکا علیه ایران را دور بزند و این سیستم را میتوان به موقع برای هر چیز دیگری استفاده کرد. چین و هند در نهایت خواستار پایان بخشیدن به اتکای خود بر تکنولوژیهای سیلیکونولی خواهند بود.
ترامپ درست فکر میکند که شبکه آمریکا به آن قدرتمندی عظیم میدهد. جایگزین کردن آن چند دهه وقت و سرمایهای هنگفت میخواهد، اما اگر از این شبکه سوءاستفاده شود، در نهایت از دست خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید