کد خبر: 315447
|
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ ۱۵:۲۶:۲۲
| |

سوزان رایس:

آمریکا تنها 10 دقیقه تا آغاز جنگ با ایران فاصله داشت/ بولتون و پمپئو باید اخراج شوند

مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا با انتقاد شدید از روند تصمیم‌گیری رئیس‌جمهور کشورش در واکنش به سرنگونی پهپاد آمریکایی تاکید کرد که دونالد ترامپ باید از این وضعیت، به عنوان فرصتی برای برداشتن گام‌های اعتمادساز با ایران و عقب‌نشینی از اشتباهاتش استفاده کند.

آمریکا تنها 10 دقیقه تا آغاز جنگ با ایران فاصله داشت/ بولتون و پمپئو باید اخراج شوند
کد خبر: 315447
|
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ ۱۵:۲۶:۲۲

اعتمادآنلاین| «سوزان رایس» مشاور امنیت ملی آمریکا در سال‌های 2013 تا 2017 در یادداشت خود در روزنامه نیویورک تایمز به بررسی عملکرد رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران طی روزهای اخیر و در واکنش به ماجرای سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکایی توسط ایران نوشت: اگر حرف رئیس جمهور ترامپ را باور کنیم، آمریکا تنها 10 دقیقه تا آغاز جنگ علیه ایران فاصله داشته است. اشتباه نکنید، اگر رخ می‌داد این‌ها حملاتی نبودند که ایران به سادگی از کنارشان عبور کند. این، می‌توانست آغاز یک جنگ پرهزینه باشد که جان هزاران نیروی ارتش آمریکا در خلیج (فارس)، متحدان منطقه‌ای‌مان و به‌طور مستقیم اسرائیل را به خطر بیندازد و همزمان نیز به دلیل اخلال در حمل و نقل دریایی تنگه هرمز به اقتصاد جهانی شوک وارد کند.

مهم نیست! آقای ترامپ مدعی است که در این باره بهتر فکر کرده است. او در آخرین دقایق تصمیم می‌گیرد که کشته شدن 150 نفر پاسخ نامناسبی برای سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که احتمال دارد تنها لحظاتی وارد حریم هوایی ایران شده باشد. اجازه دهید به این نتیجه‌گیری برسیم که روند یک ساعته اتخاذ این تصمیم صحیح بوده و بسیار از هر اتفاق جایگزین دیگری بهتر است.

با این حال، خطر وقوع جنگ هنوز واقعی است. چطور ممکن است ما تنها 10 دقیقه با یک جنگ ابلهانه فاصله داشته باشیم در حالی که رئیس جمهور برآوردی از پیامدهای آن نداشته است؟ من به عنوان یک مشاور امنیت ملی سابق که در بسیاری از تصمیمات درباره استفاده از اقدام نظامی و زمان آن نقش داشتم، بیش از هر شخص دیگری اطمینان دارم که روند تصمیم‌گیری ما در زمینه امنیت ملی به طرز خطرناکی ناکارآمد است.

اگر رئیس جمهور ترامپ حقیقت را بگوید، باز هم به درستی درباره خطرات و پیامدهای یک اقدام نظامی پیش از صدور فرمان حمله نظامی تحقیق و بررسی نکرده است. سوال درباره تلفات احتمالی غیرنظامیان امری بدیهی است و باید از همان ابتدا در روند تصمیم‌گیری او مد نظر قرار می‌گرفت. آیا جان بولتون، مشاور امنیت ملی که یک دهه است از حمله به ایران حمایت می‌کند از ارائه یک استدلال درست درباره هر دو طرف سر باز زده است؟

هرچند اگر آقای ترامپ به معنای واقعی خواهان جنگ با ایران نباشد و می‌خواهد سیاست امنیت ملی‌اش را کنترل کند، حکمتی در این ماجرا وجود دارد.

آقای ترامپ به هر دلیلی تصمیم گرفته باشد به ایران حمله نکند، می‌تواند از این خویشتنداری به عنوان یک گشایش دیپلماتیک بهره ببرد. ایرانی‌ها نیز می‌گویند که از هدف قرار دادن هواپیمایی آمریکایی که حامل 35 نیروی نظامی بوده خودداری کرده و پهپاد را زده‌اند. هر دو طرف مدعی‌اند که از تشدید تنش پرهیز کرده‌اند. واقعیت داشته باشد یا نه، این یک فرصت برای تعدیل وضعیت کنونی است.

رئیس جمهور ترامپ برای آزمودن چشم‌انداز کاهش تنش می‌بایست با شفافیتی غیر قابل انتظار و عزم و اراده عمل کند. او ابتدا لازم است که مشاور امنیت ملی غیر قابل کنترل خود و سپس پیرو او، یعنی وزیر امورخارجه جنگ طلبش را کنار بگذارد.

رئیس جمهور در گام دوم می‌بایست خطوط قرمزش برای اقدام نظامی علیه ایران را محدود و مشخص کند. او باید به صراحت بگوید که سه چیز ممکن است به بررسی گزنه نظامی آمریکا بینجامد؛ حمله به نیروهای آمریکایی، تلاش ایران برای دستیابی به مواد شکافت پذیر برای ساخت بمب و هر گونه حمله مستقیم ایران علیه اسرائیل. همچنین لازم است که آقای ترامپ به کنگره اطمینان دهد که آمریکا جنگی غیر ضروری علیه ایران آغاز نخواهد کرد.

سوم اینکه آقای ترامپ باید به سرعت خطوط قرمز خود را به ایران اعلام کند و مسیری را برای پرهیز از جنگ روشن کند. با این کار، او می‌بایست از یک فرد بازنشسته باتجربه و فراحزبی که ایران را به خوبی می‌شناسد، شخصی با استعدادهای بیل برنز که زمانی معاون وزیر امورخارجه بود و با ایران مذاکره کرده یا مثلاً توماس پیکرینگ که شش بار سفیر و زمانی قائم مقام وزیر امورخارجه بوده است را به کار گیرد. اگر آقای ترامپ نمی‌تواند فردی خارج از تیم خود را به کمک بطلبد، می‌تواند جان سولیوان، معاون وزیر امورخارجه را که فردی عاقل است به نیویورک بفرستد تا با مجید تخت روانچی، نماینده ایران در سازمان ملل که زمانی در آمریکا تحصیل کرده، در مذاکرات هسته‌ای حضور داشته و از نظر تهران قابل اعتماد است، مذاکره کند.

چهارم، لازم است که رئیس جمهور یک سری گام‌های متقابل را ترسیم کند تا اعتماد و آشنایی میان هر دو طرف برای گفت‌وگوهای مهم‌تر ایجاد شود. به عنوان مثال، آقای ترامپ می‌تواند به ایران اجازه دهد که مجدداً اورانیوم با غنای پایین خود را بفروشد و در مقابل دست از تهدید برای عبور از محدودیت‌های تعیین شده‌اش در توافق هسته‌ای بردارد.

پنجمین اقدام این است که رئیس جمهور ترامپ باید برای خروج از توافق هسته‌ای یک تعلیق با محدوده زمانی تعیین کند و در صورتی که ایران بپذیرد شهروندان آمریکایی زندانی در این کشور را آزاد کند و با آمریکا و دیگر طرف‌های توافق هسته‌ای وارد مذاکره مستقیم شود، به‌طور موقت تحریم‌های وضع شده جدید را لغو کند. اگر مذاکرات به نتیجه رسید، ما می‌توانیم رفع تحریم‌ها را وسعت دهیم.

ممکن است این گام‌های متقابل به خوبی کار نکند. ایران ممکن است مذاکره نکند. ممکن است آقای ترامپ جرئت این را نداشته باشد که از دیپلماسی واقعی بهره ببرد یا فشارها را کاهش دهد. آقای بولتون یا آقای پمپئو، عربستان سعودی یا اسرائیل ممکن است ما را برای یک درگیری تحریک کنند و پای آمریکا را به آن بکشانند اما یک چیز مشخص است: اینکه به نظرمی‌آید بدون پیمودن چنین مسیری ما به سمت یک درگیری پرهزینه اجتناب‌ناپذیر با ایران پیش خواهیم رفت.

تصمیم رئیس جمهور ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای در حالی که ایران کاملاً به آن پایبند بود و سپس بازگرداندن تحریم‌های این کشور احمقانه بود و همان‌طور که انتظار می‌رفت نتیجه معکوس داشت اما ما در جایی قرار داریم که در آن هستیم. یافتن راهی برای استفاده از اشتباهات بزرگ او و همزمان نشان دادن تمایلمان برای پایین آمدن (از اشتباهات) بهترین گزینه پیش روی ما است.


منبع: انتخاب

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها