آندره ولچک، روزنامه نگار برجسته آمریکایی و همکار نوام چامسکی:
چرا باید ایران را محترم شماریم و از آن دفاع کنیم؟/ ایران هیچگاه به هیچ کشوری حمله نکرده است/ تنها «جرم» ایران این است که به بازسازی ویرانی سوریه کمک کرده و از فلسطین حمایت میکند/ دشمنی آمریکا با ایران هیچ ربطی به خود ایران ندارد/ مردم ایران بسیار شجاع و
مقاله زیر را اندره ولچک به رشته تحریر درآورده است. او در این مقاله رهبران غربی را زیر سوال برده و از مردم غرب میخواهد نگذارند ایران را با این سابقه فرهنگی و تاریخیاش ویران کنند. او میگوید عاشق ایران است و نمیخواهد هیچگاه جنگی در این کشور درگیرد.
اعتمادآنلاین| مژده اصغرزاده- آندره ولچک، فیلسوف، نویسنده، فیلمساز و ژورنالیست محقق برجسته آمریکایی و همکار نوام چامسکی در نگارش کتاب «در باره تروریسم غربی، از هیروشیما تا هواپیماهای بدون سرنشین»است. او بسیاری از جنگها و درگیریها را پوشش داده است. چهار کتاب اخیرش با نامهای خوشبینی انقلابی، نیهیلیسم غربی، رمان انقلابی «سپیده دم» و کتاب سیاسی پر فروش «فاش کردن دروغهای امپراتور» چاپ شده است. مقاله او را در زیر میخوانید:
این مقاله را در حالی مینویسم که ایران در مقابل قدرتمندترین کشور جهان ایستاده است. اگر جهان برای نجات ایران سریعا اقدام نکند، ممکن است که این کشور با خطر نابودی رو به رو شود.
شهرهای زیبای ایران در خطرند، اما مهمتر از آن غرور و زیبایی و خلاقیتی است که یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین فرهنگهای جهان آن را شکل داده است.
باید به جهان یادآوری کرد که ممکن است بدون هیچ دلیلی ایران بمباران و خراب شود. هیچ دلیل منطقی برای حمله به این کشور وجود ندارد.
ایران هیچگاه به هیچ کشوری حمله نکرده است. هیچ اقدام بدی علیه امریکا و انگلیس و حتی عربستان و اسرائیل که خواهان نابودی این کشور هستند انجام نداده است.
تنها «جرم» ایران این است که به ویرانی سوریه کمک کرده و از فلسطین حمایت میکند و وقتی که کشورهای دوری مثل کوبا و ونزوئلا در وضعیت اسفباری بودند، به آنها یاری رسانده است.
میخواهم از سادهترین کلمات استفاده کنم. احتیاجی نیست که واژههای روشنفکرانهای بهکار ببرم.
هزاران و شاید میلیونها ایرانی، به زودی دچار مشکلات خطرناکی می شوند فقط به این دلیل که یک روانی که کاخ سفید را اشغال کرده میخواهد رؤسای پیشین امریکا را به خاطر امضای قرارداد هستهای تحقیر کند. این اطلاعات از طریق کارمندان خودش فاش شده است. مسئله این نیست که چه کسی گانگستر بزرگتری است، واقعیت این است که دشمنی آمریکا با ایران هیچ ربطی به خود ایران ندارد.
این سؤال در ذهن من متبادر میشود که این چه جهانیست که در آن زندگی میکنیم؟ آیا میتوان آن را تحمل کرد؟ آیا جهان فقط بیکار نشسته و تماشا میکند که نیروهای خشن و بیرحم، بدون هیچ توجیهی، به یکی از بزرگترین کشورهای کره زمین تعرض کنند؟
من عاشق ایرانم، عاشق سینما و غذا و شعرش هستم. من عاشق تهرانم. عاشق مردم ایرانم؛ مردمی مودب و تحصیل کرده. من عاشق اندیشمندان آنجا هستم. نمیخواهم هیچ اتفاق بدی برایشان بیفتد.
مطمئنم که هیچگاه از رسانههای غربی این را نشنیدهاید: ایران کشوری سوسیالیست است. این کشور سیستمی دارد که میتوان به آن «سوسیالیسم با مشخصههای ایرانی» گفت. ایران، مانند چین، یکی از قدیمیترین کشورهای جهان است و توانایی این را دارد که سیستم اقتصادی و اجتماعی مخصوص خودش را بسازد و آن را توسعه دهد.
ایران کاملا کشور موفقی است. این کشور علیرغم ارعاب و محدودیتهایی که از جانب غرب تحمیل میشود، در آستانه «پیشرفت متعالی انسانی» است که برنامه پیشرفت و توسعه سازمان ملل متحد آن را تعریف کرده است. ایران از کشورهایی مثل اوکراین، کلمبیا و تایلند که محبوب غرب هستند نیز بالاتر است.
ایران به همکاری جهانی معتقد است و با کشورهای امریکای لاتین که با امپریالیسم غربی ویران شدهاند احساس همبستگی میکند.
من هیچ دینی ندارم. اما بیشتر مردم ایران دارای مذهب هستند. آنها مسلمان شیعه هستند. خب چه اشکالی دارد؟ من اصرار نمیکنم که همه باید مثل من فکر کنند. دوستان و همراهان و برادران و خواهران من در ایران هیچوقت اصرار ندارند که من مثل آنها فکر کنم یا انجام دهم. آنها متعصب نیستند و هرگز به مردمی که مثل آنها نیستند حس جداشدگی نمیدهند. ما متفاوتیم و در عین حال بسیار شبیهیم. ما برای ایجاد جهانی بهتر میجنگیم؛ به همکاری جهانی معتقدیم. ما به دیگران احترام میگذاریم.
ایران نمیخواهد بر کسی پیروز شود. اما وقتی که به دوستانش حمله کنند، به آنها کمک میکند. این قضیه در سوریه اتفاق افتاد.
ایران، در گذشته، از سوی غربیان استثمار میشد و حکومت دموکراتیک آن در سال 1953 سرنگون شد. فقط به این دلیل که میخواستند از منابع طبیعی این کشور برای پیشرفت مردماش استفاده کنند. رژیم دیکتاتوری شاه پهلوی از سوی خارجیها گماشته شد و بعد دوباره جنگ ایران و عراق با حمایت قاطع غربیان بر ایران تحمیل شد.
قول دادم که کوتاه بنویسم. وقتی برای پرگویی نیست و در واقع این تنها یک مقاله نیست بلکه یک درخواست است.
وقتی که این مقاله چاپ شود، بسیاری از مردم ایران در حالتی از اضطراب هستند. آنها نمیدانند که چه کردهاند و چرا مستحق این تحریمها هستند و چرا جنگندههای امریکایی در نزدیکی سواحلشان پرواز میکنند و چند B-52 کیلومترها آن طرفتر به کار گرفته شدهاند.
مردم ایران بسیار شجاع و دلاورند. اگر درگیری رخ دهد یا حملهای صورت گیرد، حتما میجنگند و اگر چارهای نباشد با عزت میمیرند.
اما چرا؟ چرا باید بجنگند و چرا باید کشته شوند؟
شما که در غرب زندگی میکنید باید مطالعه کنید. تحقیق کنید و از حکومتتان بپرسید که دلیل اجرای این سناریو وحشتناک چیست؟ فیلمهای ایرانی ببینید، این فیلمها همه جا در دسترس هستند و جوایز زیادی برنده شدهاند. بروید و غذای ایرانی بخورید. تصاویر شهرهای سنتی و مدرن ایران را جستجو کنید. به چهره مردم نگاه کنید. نگذارید که این اتفاق روی دهد. اجازه ندهید که با استدلالهای جنونآمیز زندگی میلیونها انسان را ویران کنند.
حقیقتا هیچ دلیلی برای جنگ با عراق، افغانستان، لیبی و سوریه وجود نداشت. غرب مرتکب مداخلههای امپریالیستی وحشتناکی شده است و تمام ملتها را تباه میکند.
اما درباره ایران فراتر از اینها رفتهاند. واقعا غرب فاقد هرگونه منطق و پاسخی است.
من، در اینجا، حمایت کامل خود را از مردم ایران و کشوری که میلیونها سال است گنجینههای فرهنگی بیشماری را به جهان تقدیم کرده اعلام میکنم.
شک دارم اگر ایران ویران شود، نوع بشر بتواند زنده بماند.
دیدگاه تان را بنویسید