تحلیل هفتهنامه اکونومیست درباره بازارهای نوظهور؛
رویای شکستخورده بازارهای نوظهور/ آیا اقتصاد نوظهور آسیا میتواند موفق شود؟
آرزوی کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به سطح درآمد کشورهای ثروتمند با واقعیتهای بازار دستوپنجه نرم میکند. در حالی که سلطه نهایی اقتصادهای نوظهور گریزناپذیر مینماید، بعضی از این کشورها همچنان درگیر کاهش رشد اقتصادی و رسیدن به رشد پایدار هستند. اکنون این پرسش باقی است که آیا اقتصادهای نوظهور میتوانند به سطح درآمد سرانه کشورهای ثروتمند دست پیدا کنند یا خیر؟
اعتمادآنلاین| برای یک کشور ثروتمند، داشتن نرخ رشد پنج درصد خبری شادکننده است، برای هند، یک ناامیدی بزرگ. نرخ رشد سه ماه اخیر این کشور که به تازگی منتشر شد، رقمی برابر با 5.8 درصد است که یعنی کاهش نرخ رشد وارد چهارمین سهماهه متوالی در سال شده. این نرخ رشد کمتر از چین (با 6.2 درصد نرخ سالانه در سهماهه دوم سال مالی 2019، این مقدار نسبت به نرخ 6.4 درصد در سهماهه اول سال با کاهش مواجه شد) و اساساً کمتر از توقع هند از ظرفیتهای موجود این کشور است.
به گزارش گروه بینالملل اعتمادآنلاین ، به نقل از هفتهنامه اکونومیست، دادههای اخیر نشان میدهد مشکل عمیقتر شده است. علاوه بر این، گزارش تحلیلی مشاور اسبق دولت هند که در ماه ژوئن منتشر شد، بیان میکند آمار منتشرشده کشورهایی نظیر چین نیز قابل اطمینان نیست. از طرف دیگر، اقتصاد هند محکوم نشده؛ اگر این کشور به طرز معقولی انتظار عملکرد بهتری داشت، تجارب کشورهای دیگر نشان میدهد هند ممکن بود عملکردی به مراتب بدتر داشته باشد. با وجود این، کاهش نرخ رشد نشان دیگری است که روایتهای متداول درباره بازارهای نوظهور را به شدت محتاج اصلاح و بازاندیشی میکند.
اقتصادهای پیشرفته طی بخش عمده سده بیستم، بسیار بزرگتر از اقتصادهای فقیرتر شدند. اما اوایل هزاره جدید چرخش بسیار مهمی رخ داد. بر اساس سرانه تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر، و با توجه به شاخص «برابری قدرت خرید»، تنها 20 درصد کشورهای امروز، که صندوق بینالمللی پول آنها را بازارهای نوظهور میداند، طی دهه 80 در مجموع رشدی سریعتر از آمریکا داشتهاند. اما در نخستین دهه قرن بیست و یکم، 76 درصد به این رکورد دست یافتند. سپس نوبت به کشورهای بریکس- برزیل، روسیه، هند و چین- رسید. نرخ فقر در کشورهای در حال توسعه کاهشی شد و نظم جهانی اقتصاد تغییر پیدا کرد.
همگرایی اقتصادی همچنان ادامه دارد: طی 10 سال اخیر حدود 60 درصد اقتصادهای نوظهور سریعتر از آمریکا رشد کردهاند، اما محدوده جغرافیایی برای تحقق کامل این همگرایی تنگتر شده است. سرانه درآمد ناخالص داخلی واقعی به ازای هر نفر در آمریکا از سال 2011 کاهش یافته، در خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2013، و در جنوب صحرای آفریقا نیز از سال 2014 کاهشی بوده است. تخمین زده میشود اقتصادهای نوظهور اروپا نیز در سال جاری با کاهش نرخ رشد مواجه شوند و در این صورت آسیا به آخرین، اگرچه مهمترین، پایگاه همگرایی اقتصادی تبدیل خواهد شد. به همین دلیل است که هرگونه ضعف اقتصادی در هند به معنای چیزی فراتر از لطمه به غرور ملی خواهد بود.
برای توضیح علت کند شدن همگرایی دو توصیف رقیب وجود دارد؛ نخست اینکه روزهای خوب هرگز پایدار نیستند. توسعه دشوار است، به همین دلیل تنها تعداد کمی از کشورهای فقیر طی سده بیستم ثروتمند شدند. اما حوالی سال 2000 ترکیب نامحتملی از بادهای موافق، این حقیقت بدیهی و کهن را معلق کرد. جهان نوظهور خود را درگیر شگفتانگیزترین توسعه اقتصادی تاریخ کرد: چهار دهه رشد اقتصادی 2 رقمی در سال برای پرجمعیتترین کشور جهان. در عین حال، دنیا شاهد بیسابقهترین رشد تجارت جهانی بود، اتفاقی که با تغییرات تکنولوژیک امکانپذیر شد، تغییراتی که باعث شد شرکتها در دهها کشور دنیا زنجیره تامین ایجاد کنند. دولتها در اقتصادهای نوظهور نیز با عبرت گرفتن از بحرانهای گذشته آموختند چگونه میتوان به بهترین شکل سرمایه خارجی را مدیریت کرد؛ این یعنی زمانی که سرمایهگذاران سراغ سودی بیشتر بودند، اقتصادهای نوظهور در موقعیت بهتری قرار داشتند.
اما چین تنها یک بار میتواند ظهور معجزهآسا را تجربه کند. زنجیرههای تامین همانقدر که پراکنده هستند، به دست آوردنشان محتمل است. و تنها مدت اندکی گذشت که اقتصادهای ثروتمند برخاستند و دوره پسابحرانی شرایط پولی خیلی ساده به پایان خود رسید. آری، همگرایی به پایان خود میرسد، اما در این داستان، درباره کشورهایی نظیر هند که نرخ رشدشان نزولی شده، سخن اندکی میتوان گفت مگر آرزویی که همچنان باقی است.
دومین نظریه این نوید را میدهد که بازارهای نوظهور همچنان جا برای پیشرفت دارند. کشورهای فقیر به ثروتمندها نزدیکتر میشوند، زمانی که نرخ بهرهوری و مقدار سرمایه سرانه کارگر در آنها به جهان ثروتمند نزدیکتر شود. افزایش بهرهوری، بخشی به انتقال کارگران از قسمتهایی با بهرهوری پایین به قسمتهایی با بهرهوری بالا مرتبط است و بخشی به تحقق رشد پایدار بهرهوری در بخشهای متعدد اقتصادی بستگی دارد. مورد دوم، یعنی رشد اقتصادی پایدار، فاکتوری است که میان رکوردهای رشد بالا اما کوتاهمدت و مقطعی، با فرایند پایدار به سوی درآمدهای بالا، تفاوت ایجاد میکند.
بسیاری از کشورها طی جهش رشد 2 دهه گذشته، شاهد رشد سرمایه در بازارهای سهام بودند. تعداد کمی از آنها دورههایی از شهرنشینی و اصلاحات اقتصادی را تجربه کردند که منجر به جذب کارگران به کارخانهها و مشاغل دفتری با بهرهوری بالاتر شد. بعضی از اقتصادها نیز در این دوره برای انجام پروژههای زیرساختی به منظور تحقق رشد پایدار دستبهکار شدند. زنجیره تامین متراکمی که گرد چین تشکیل شد، نقش انتقال دانش فنی و اجزای نوآوریهای پایدار به اقتصادهای توسعهنیافته را ایفا کرد. در هند، صادرات خدمات بازرگانی همین نقش را بازی کرد. لازم به ذکر است که هند بزرگترین صادرکننده خدمات تکنولوژی-اطلاعاتی در جهان است.
اگر همگرایی نیز متوقف نشده باشد، کاهش نرخ رشد همچنان جای نگرانی دارد. دولتها ممکن است با ترک اصلاحات مورد نیاز، سرمایهگذاری روی مسائلی نظیر آموزش را، که موجب افزایش بهرهوری میشود، کاهش دهند. هند میخواهد از چین پیشی بگیرد، اما با نرخ سواد 70 درصدی، همچنان از چین که این مشکل را 30 سال گذشته حل کرده بود عقبتر است. بدتر از این، ظاهراً چند دهه راهپیمایی به سمت اقتصاد جهانی باز در حال اتمام است. در میان افزایش نزاعهای اقتصادی، خصوصاً از جانب آمریکا، شرکتهای ثروتمند جهان برای سرمایهگذاریهای خارجی بیشتر مردد خواهند بود. اگر تجارت جهانی سقوط کند، ممکن است چشمانداز بازارهای نوظهور دستکم تا یک دهه با مشکلات جدی مواجه شود. افزون بر این تاخیر، تغییرات اقلیمی نیز میتواند منجر به تحمیل هزینههای سنگینی شود که مدیریت آن برای کشورهای فقیرتر به مراتب دشوارتر از کشورهای ثروتمند خواهد بود.
با وجود این، امیدواری همچنان وجود دارد. موانع پیشآمده در مقابل توسعه همچنان قابل حل است. دونالد ترامپ ممکن است تا 18 ماه دیگر در کاخ سفید نباشد. دولتهایی که با مشکلات اقتصادی مواجهاند ممکن است برای انجام اصلاحات، سرمایهگذاری و آزادسازی، شوق بیشتری نشان دهند، اما هر کدام از این 2 نظریه درست باشد، سلطه یافتن بازارهای نوظهور در هر شکلی گریزناپذیر است. قرار دادن میلیاردها دلار سرمایه کشورهای توسعهیافته در مسیری که کشورهای با درآمد بالا طی کردند، به تلاش قهرمانانه دولتها، شرکتها و کارگران دنیا- و البته اقبال فراوان- محتاج است.
دیدگاه تان را بنویسید