کد خبر: 365236
|
۱۳۹۸/۰۹/۰۹ ۱۱:۰۸:۰۵
| |

حمیرا ریگی: جنسیت یک مدیر نباید موجب دغدغه و نگرانی شود

دومین زن سفیر جمهوری اسلامی ایران معتقد است جامعه، مدیریت سیاسی زنان را تجربه نکرده بود ولی او تلاش می‌کند ثابت کند جنسیت یک مدیر نباید دغدغه افراد باشد.

حمیرا ریگی: جنسیت یک مدیر نباید موجب دغدغه و نگرانی شود
کد خبر: 365236
|
۱۳۹۸/۰۹/۰۹ ۱۱:۰۸:۰۵

اعتمادآنلاین| «زن»، «بلوچ» و «اهل سنت»؛ ویژگی‌هایی که هر کدام به تنهایی می‌تواند برای انتخاب شدن یک فرد به عنوان سفیر جذاب باشد و «حمیرا ریگی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در برونئی دارالسلام به تنهایی از هر سه خصیصه و ویژگی برخودار است. ریگی که وارد نهمین ماه از دوران تصدی مسئولیت سفارت و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در برونئی دارالسلام شده است، تا پیش ورود به عرصه‌های دیپلماتیک، به مدت پنج سال فرماندار شهرستان قصرقند در استان سیستان و بلوچستان بود. او البته یک بار پیش از این هم تابوشکنی کرده بود و وقتی تنها 25 سال سن داشت، به عنوان بخشدار مرکزی زادگاهش، چابهار انتخاب شده بود. درباره چگونگی سفیر شدن، واکنش‌ها، روند تصدی مسئولیت، نخستین حضور در وزارت امور خارجه و اولین دیدار با محمدجواد ظریف، تجربه سفارت در برونئی و فضای کار در عرصه دیپلماسی، گفت‌وگویی با حمیرا ریگی شده است که مشروح آن در ادامه می‌آید.

* کی، کجا و چطور سفیر شدید؟

این مسئله برای بسیاری از افراد سوال است و از سوی افراد و گروه‌های مختلفی مطرح شده است. خیلی‌ها از من می‌پرسند چطور سفیر شدی و من هم به آنها می‌گویم مهم نیست که چطور من سفیر شدم بلکه مهم آن است که یک زن مسلمان و ایرانی در یک کشور دیگر مسلمان، به عنوان نماینده حاکمیتی انتخاب شده است. من فکر می‌کنم اگر به مسئله اینگونه نگاه شود، قشنگ‌تر و امیدبخش‌تر است. با این وجود، این سوال بسیار مطرح می‌شود و من هنوز متوجه جذابیت مسئله نشده‌ام و نمی‌دانم چرا اینقدر مهم شده است. من یک سابقه خدمت در وزارت کشور و نهادهای ذی‌ربط را دارم. از سن 25 سالگی وارد عرصه مدیریتی شدم. سال 80 بود که به عنوان اولین بخشدار زن استان سیستان و بلوچستان و سومین زن بخشدار در ایران انتخاب شدم و نزدیک به پنج سال این مسئولیت را برعهده داشتم. خوشبختانه پس از بخشداری نیز از همان جایگاه و شان را در نزد مردم برخودار بودم.

پس از آن، من به مدت دو سال عهده‌دار معاونت اداره بهزیستی یکی از شهرهای سیستان و بلوچستان بودم. در ادامه فرصتی برای فراغت و تقویت خودم فراهم شد. بعد از آن از سال 92 تا سال 97 به عنوان فرماندار شهرستان قصرقند و اولین فرماندار زن دولت تدبیر و امید مشغول به فعالیت بودم. به نظرم مهمترین عاملی که موجب این اتفاق شد، اعتماد مجموعه حاکمیت به فرد است که این اعتماد را باید با توانمندی و شایستگی خود نشان دهید. آنچه که امروز موجب شده من به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در برونئی دارالسلام انتخاب شوم، اعتمادی است که به توانمندی و شایستگی یک فرد شکل گرفته است. به غیر از این مسئله، هیچ عامل دیگری در انتخاب من به عنوان سفیر نقش نداشت.

* وقتی که به شما مسئولیت سفارت پیشنهاد شد، واکنش اطرافیان‌تان به این مسئله چه بود؟ واکنش‌ها همانند واکنش منفی‌ای به انتخاب شما به عنوان بخشدار نبود؟

وقتی که من به عنوان بخشدار مرکزی چابهار انتخاب شدم، جامعه از این انتصاب نگران بود. این نگرانی بابت انتصاب حمیرا ریگی هم نبود بلکه هر زن دیگری برای این مسئولیت انتخاب می‌شد، همین نگرانی به وجود می‌آمد. من از آن جامعه نه در آن زمان و نه الان گله‌مند نیستم که چرا انتصاب من برایشان یک چالش بود. من نه تنها گله‌مند نیستم بلکه این حق را هم به آنها می‌دهم چرا که مدیریت سیاسی یک زن را تجربه نکرده بودند. مطمئنا وقتی یک فرد، مشکلات، محدودیت‌ها و محرومیت‌ها را تجربه کرده، دوست دارد کسی در عرصه قرار گیرد که بتواند مسائل، مشکلات و نیازمندی‌ها را برطرف کند.

اگر آنها ببینند مجددا فردی سرکار می‌آید که می‌تواند عامل نگرانی باشد، حق دارند واکنش منفی نشان داده و نگران باشند. چون تصورشان بر این است که ما به دنبال کسی هستیم که این نگرانی‌ها را حل کند نه آنکه به نگرانی‌ها بیفزاید. این مسئله موجب شد تا من از آنها گله‌مند نباشم و حتی این نگرانی موجب شد تا در سیاست‌های کاری خود این نگرانی‌ها را لحاظ کنم. این تلاش موجب شد تا این مسئله را برای آنها ثابت کنم که جنسیت برای یک مدیر نباید دغدغه و نگرانی‌ای برای افراد باشد بلکه آنها باید یک مدیر را براساس شایستگی‌ها و توانمندی‌ها مورد ارزیابی قرار دهند.

* واکنش‌های منفی را در مقطع دوم نداشتید؟

آن واکنش‌ها و نگرانی‌ها را هم در همان مقطع اول پس از شش ماه دیگر نداشتیم. در ظرف شش ماه در سال 80، هم شهروندان و هم مسئولان وقت دیدند که جای نگرانی وجود ندارد و آن نگرانی‌ها را پس از شش ماه رفع شد.

* شما پنج سال فرماندار قصرقند بودید. مردم آن منطقه وقتی شنیدند قرار است شما سفیر بشوید، چه واکنشی داشتند؟

خانواده و مردم پس از یک سال که پروسه سفیر شدنم شروع شده بود، از این مسئله خبردار شدند که قرار است من سفیر شوم. در واقع آنها زمانی از این مسئله مطلع شدند که استوارنامه‌ام توسط رئیس‌جمهوری امضا شده بود. وقتی که این اتفاق افتاد، من بازخورد این مسئله را پس از هشت ماه در سی و دومین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی دیدم. در این کنفرانس، بیش از 70 کشور نمایندگانی را داشتند و از استان‌های مرزی و اهل سنت نیز نمایندگان هم حضور پیدا کرده بودند. من از ساعت 6 بعد از ظهر تا 12 شب که در لابی هتل حضور می‌یافتم، از سوی گروه‌های مختلف مردمی از استان‌های مختلف دعوت می‌شدم و با آنها به گفت‌وگو می‌نشستم.

این مسئله برای من لذتبخش و افتخارآفرین بود که با نمایندگان استان‌های مختلف نشسته و به گفت‌وگو می‌پرداختم. خوشبختانه نمایندگان این استان‌ها با خوشحالی و به صورت مثبت با مسئله سفیر شدن من برخورد می‌کردند. کردها به من می‌گفتنند خانم سفیر فکر نکن شما متعلق به اهل سنت سیستان و بلوچستان هستی بلکه شما متعلق و نماینده همه جامعه ایران هستید. استان گلستانی‌ها می‌گفتند وقتی خبر سفیر شدن شما را شنیدیم، خیلی شادی کردیم. هرمزگانی‌ها، گیلانی‌ها و... هم به همین طریق. آنجا من احساس مسئولیت بیشتری پیدا کردم و دریافتم مسئولیت سنگینی بر دوش من قرار دارد. وقتی شما نماینده جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی هستید، این یک مسئولیت است اما وقتی مردم به شما امید بسته‌اند تا به نمایندگی از آنها در این عرصه کار کنید و کارنامه موفقی داشته باشید، این یک موضوع دیگری است و بار سنگینی را بر دوش من گذاشت.

* نخستین کسی که به شما پیشنهاد سفارت را داد، چه کسی بود؟

حاکمیت این اعتماد را به من پیدا کرد. در واقع این اعتماد از درون دولت به من شکل گرفت.

* پیشنهاد از درون وزارت امور خارجه بود؟

از دولت به وزارت امور خارجه پیشنهاد شد. مهم آن است که این اعتماد از سوی ارکان مختلف نظام به بنده شکل گرفت. وقتی از ارکان نظام و دولت صحبت می‌کنم یعنی این اعتماد از سوی یک شخص نیست اما افراد زیادی در این مسئله دخیل بودند و این هم باعث افتخار است که این اعتماد از افراد و گروه‌های مختلفی ایجاد شده است.

* اولین برخوردی که با وزارت امور خارجه با شما داشتند، چگونه بود؟ حس نکردید فضای کار در عرصه دیپلماسی مردانه است؟

من فکر نمی‌کنم فضای کار دیپلماتیک زیاد مردانه باشد. اولین حضورم در وزارت امور خارجه از میانه راه شروع شد. پیشنهادات و زمزمه‌های برای پذیرفتن مسئولیت سفارت انجام شده بود و از قبل مسیرهایی را طی کرده بود. در میانه راه قرار شد که دیدارهایی را با مقامات وزارت امور خارجه داشته باشم. من در آن ایام فرماندار بودم اما برای درمان در اثر یک تصادف شدید، در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده بودم. من به تازگی از بیمارستان مرخص شده بودم و یکی از پاهایم را گچ گرفته بودند. با من تماس گرفتند و به من گفتند که باید به تهران آمده و برای پیگیری یکسری از امور به وزارت خارجه بروم. به من گفتند کی می‌توانی بیایی که من گفتم در تهران حضور دارم و همین امروز هم می‌توانم بیایم. به دلیل اینکه تازه از بیمارستان مرخص شده بودم و پاهایم را گچ گرفته بودند، با ویلچر تردد داشتم.

همین مسئله موجب شد تا با ویلچر خدمت یکی از مقامات وزارت امور خارجه برسم. پیش‌بینی می‌کردم به عنوان یک زن که از یک استان محروم آمده است و با توجه به اینکه خارج از وزارت امور خارجه در حال سفیر شدن هستم، طرف مقابل شوکه شود، مخصوصا اینکه پاهایم شکسته باشد و با ویلچر به وزارت خارجه بروم. این مسئله شوک مضاعفی خواهد بود. من وقتی وارد وزارت امور خارجه و دفتر آن مقام شدم، همان اول گفتم باید یک نکته‌ای را بگویم و آن، این است که بنده ویلچرنشین نیستم ولی به اقتضای اتفاقی که برایم رخ داده است، فعلا ویلچرنشین شده‌ام. خواستم نگرانی طرف مقابلم را در همان ابتدا رفع کنم.

این مسئله برای من به یک خاطره تبدیل شد که در سالن‌های وزارت امور خارجه، یک نفر مرا با ویلچر هل می‌داد و می‌برد، مخصوص آنکه یک زن و آنهم از استان سیستان و بلوچستان باشی و قرار باشد به عنوان سفیر، کار خود را آغاز کنی. خوشبختانه در این مدتی هم که کارم را شروع کرده‌ام، همراهی و همکاری خوبی از سوی مقامات وزارت امور خارجه شاهد بوده‌ام. دکتر ظریف هم نگاه خوبی نسبت به جامعه زنان دارند. ایشان و مقامات وزارت امور خارجه به صورت قلبی و اعتقادی به نقش‌آفرینی زنان آنهم در یک جایگاهی مانند سفارت اعتقاد دارند. امروز هم خوشحالم روز به روز اخبار مثبتی از محرومیت‌زدایی از استان سیستان و بلوچستان مشاهده می‌کنم. در مجموع، همراهی خوبی با وزارت امور خارجه، دولت و استان‌های مختلف را داشتم.

* اولین دیدارتان با ظریف چگونه بود؟ چه برخوردی با شما کردند؟ توصیه خاصی هم به شما کردند؟

اولین دیدار به معنای اول آشنایی میان من و آقای ظریف نبود. من نهم اسفند سال قبل عازم برونئی بودم و استوارنامه‌ام هم یکم دی ماه امضا شده بود. قبل از اعزام فرصتی پیش آمد و خدمت دکتر ظریف، رئیس‌جمهوری و معاونت بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری رسیدیم. این دیدارها عموما روال است که قبل از آغاز ماموریت، با ارکان مرتبط با کار شما انجام شود. اولین دیدار هم با دکتر ظریف انجام شد که برایم خاطره‌انگیز هم شد. دلیل هم استقبالی بود که از سوی آقای وزیر صورت گرفت. ایشان خیلی گرم و چهره خندان به استقبال من آمدند.

اولین برخوردها اصولا در ذهن افراد ماندگار می‌شود. ایشان از اتاق‌شان بیرون آمده بودند و با رویی گشاده برخورد کردند. شاید آن روز آقای ظریف به دلیل کثرت مسائل و امور، خسته بودند ولی در آن موقع، هیچ آثاری از خستگی در ایشان دیده نمی‌شد و با یک شادی و نشاط برخورد کردند. آنچه که دغدغه ما و مردم بود، از سوی ایشان مطرح شد و انتظار داشتند که من به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران منافع ملی را دنبال کنم. ایشان نسبت به اینکه یک فرد از یکی از محروم‌ترین مناطق جغرافیایی سفیر شده است، ابراز خوشحالی کردند.

ایشان همان روز از من دعوت کرد در جلسه شورای معاونین شرکت کنم و در آن جلسه، فرصت شد تمامی معاونان و مدیران ارشد وزارت امور خارجه را ببینم. دکتر ظریف مرا در آن جلسه به همکاران معرفی کردند و درخواست همکاری و همراهی تمامی اعضای شورای معاونین را مطرح کردند. من با این پشتوانه و همراهمی عازم برونئی شدم. همین اتفاق در دیدار با ریاست جمهوری و معاونت بین‌المللی دفتر مقام معظم رهبری هم تکرار شد.

* هفت، هشت ماه است که سفیر شده‌اید. آیا فضای کار در عرصه دیپلماسی مردانه است؟

این مسئله به نوع نگاه شما بستگی دارد. اگر فضای دیپلماسی مردانه هم باشد، شما می‌توانید با نگاه خوب، آن را زیباتر و تلطیف کرد. فضای دیپلماسی عمومی زنانه‌تر می‌تواند موفق‌تر باشد چراکه در دیپلماسی عمومی، باید صبر و حوصله داشته باشید، این کار نیازمند دقت و هوشمندی است و در تک تک کارها، باید به آن فکر و سپس عمل کرد. در این امر باید تمامی جزییات را در نظر گرفت چراکه غفلت از یک مسئله می‌تواند نتایج معکوسی به همراه داشته باشد.

فضای دیپلماسی باعث ارتباط و نزدیکی بیشتر میان طرفین شود و یک فضای برد - برد را برای طرفین ایجاد کند. در این شرایط، خانم‌ها به دلایل شرایط طبیعی و خلقتی که دارند، بهتر می‌توانند استفاده کرده و از ظرفیت‌های آن بهره‌مند شوند و فضای دیپلماسی را قشنگ‌تر کنند. در این مدتی هم که من در برونئی بودم، در فضای دیپلماسی عمومی توانسته‌ایم بسیاری از مسائل و چالش‌هایی که در بیرون از ایران به خاطر پروپاگانداهای سیاسی‌ای که علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران وجود دارد، برطرف کنیم.

* وقتی به شما گفتند قرار است سفیر ایران در برونئی شوی، چه شناختی از این کشور داشتید؟ این نگاه امروز چقدر فرق کرده است؟

وقتی به من پیشنهاد سفارت داده شد، بحث یک کشور دیگر مطرح بود اما در میانه مسیر، ‌برونئی مطرح شد و به من گفتند که شما را برای تصدی سفارت ایران در برونئی در نظر گرفته‌ایم. ممکن است شناخت دقیق و کاملی از کشورهای مختلف جهان نداشته باشید اما وقتی من فهمیدم کشور مقصد، برونئی است، من یک ساعت بعد، یک شناخت کلی از این کشور را پیدا کردم. وقتی هم خدمت آقای وزیر رسیدم، مکاتباتی را همراه داشتم که در ارتباط با سفارت و مجموعه‌های مختلف آن بود. این مسئله موجب تعجب ایشان شد و گفتند که شما آنجا بروید، مستقر شوید، اوضاع را بررسی و پس از برگشت به ایران مسائل را دنبال کنید. این در حالی بود که من قبل از رفتن، این کارها را انجام و مکاتباتی را انجام داده بودم.

قبل از رفتن نیز با بسیاری از وزرا و مسئولان دیگر انجام داده بودم چراکه می‌خواستم قبل از رفتن، با دست پر به برونئی بروم و بتوانم زمان را هم مدیریت کنم. عمر هر مدیریتی و هر سفارتی کوتاه است و مانند طلوع و غروب یک خورشید است. وقتی من با مسئولان و وزرا درخصوص همکاری‌ها و مسائل صحبت می‌کردم، برخی از آنها می‌گفتند خانم سفیر شما چند وقت است که در آنجا حضور دارید؟ من در پاسخ می‌گفتم من هنوز آنجا نرفته‌ام که این مسئله با واکنش آنها همراه می‌شد و می‌گفتند ما فکر می‌کردیم شما یکی، دو سال است که در برونئی هستید که به مسائل این گونه می‌پردازید. امروز هم پس از هشت ماه تصدی سفارت، همان برنامه‌هایی که قبل از سفارت دنبال می‌کردم، دنبال می‌کنم و می‌خواهم آنها را تکمیل کنم.

* ارزیابی شما از پتانسیل‌های همکاری میان ایران و برونئی چیست؟ مهمترین اولویتی که امروز در مقام سفیر در روابط دو کشور دنبال می‌کنید، چه مسائل هستند؟

هر سفیر یک برنامه یکساله و یک برنامه چهار ساله دارد که آن را در ابتدای کارش به وزارت امور خارجه ارائه می‌کند. هر سه ماه نیز ارزیابی‌ای صورت می‌گیرد که چقدر توانسته‌ایم این برنامه را پیش ببریم. من پس از اعزام به برونئی و حضور هشت ماهه در این کشور، وقتی گزارشی از اقداماتم را به وزارت امور خارجه دادم، توسعه گردشگری و توسعه همکاری‌های اقتصادی مبتنی بر نانوتکنولوژی را در سرلوحه خود قرار دادم که در این میان، ورزش هم نقش مهمی دارد چراکه می‌تواند عاملی در سفیر صلح و سلامت را پوشش دهد و هم موجب همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور شود. در حوزه نانوتکنولوژی هم یکسری از کارها دنبال می‌کنیم. البته مسائل و امور دیگری هم هستند اما گردشگری و همکاری در حوزه نانوتکنولوژی از مهمترین اولویت‌ها برای توسعه همکاری‌ها هستند.

* برونئی کشور ثروتمندی است. از این کشور آیا گردشگری هم به ایران می‌آید؟

روابط میان دو کشور از سال 1372 آغاز شد. البته در یک مقطع زمانی سفارتخانه ایران در برونئی تعطیل شد. از آنجایی که گردشگری یکی از اولویت‌های ما در توسعه مناسبات با برونئی است، به خاطر آن است که این کشور از ظرفیت‌های بالقوه فراوانی برخوردار است. ایران هم بستر کاملا مستعدی برای حوزه گردشگری برای هر بخشی است. گردشگری صنعت پاکی است که اگر خوب مدیریت شود، نه تنها هیچ آسیبی به کسی وارد نمی‌کند بسیار درآمدزا است.

برونئی کشور مسلمانی است که در بسیاری از مسائل با ما همسو است؛ هرچند که از نظر جغرافیایی میان دو کشور مسافت زیادی وجود دارد. مردم این کشور ضمن مسلمانی، بسیار سنتی هستند و سنت مالایی در برونئی حفظ شده است؛ هم زبان، هم لباس و هم آئین‌های مالایی. با این وجود، با توجه به تحولات روز زندگی می‌کنند. گردشگری آنها همانند گردشگری ایران، توریسم حلال است. آنها کشور مرفهی هم هستند و از اقتصاد ثروتمندی برخوردار هستند. این مسائل موجب می‌شود تا بگوییم که شرایط خوبی برای همکاری و توسعه گردشگری میان دو کشور وجود دارد.

این توسعه مناسبات، هم درآمد خوبی را می‌تواند برای کشور به همراه داشته باشد، نه موجب نگرانی‌ای از نظر فرهنگی می‌شود و نه همراه با نگرانی برای مردمان آنجاست. طی روزهایی آتی هم یک تور شامل شهروندان برونئی به ایران خواهند آمد و از تهران، شیراز و اصفهان دیدار خواهند کرد. برای آنها غذای ایرانی خیلی مهم است. در مدت هشت ماه گذشته ما غذاهای متنوع ایرانی را برای آنها ارائه کرده‌ایم که موجب جذب آنها نیز شده است. دیدن معماری‌های اسلامی هم از دیگر جاذبه‌ها است که در اصفهان با گنجینه‌ای از این معماری‌ها روبه‌رو هستیم. از طرف دیگر، آنها می‌توانند فضای متفاوتی را از نظر آب و هوایی در ایران تجربه کنند. در هشت ماه گذشته نیز چهار هیات کاری و اقتصادی برونیایی به مناسبات‌های مختلف به ایران آمده‌اند. گروهی هم که طی روزهای آینده برای گردشگری به ایران می‌آیند، یک گروه 30 نفره از اقشار مختلف برونئی است.

* به تازگی خانم ودیعتی به عنوان سفیر ایران در فنلاند انتخاب شدند. آیا ما از این پس شاهد حضور زنان بیشتری در مقام سفارت خواهیم بود؟

از زمانی که حضرت امام فرمودند زنان باید در مقدرات مملکتی دخالت داشته باشند و پا به پای مردان در جامعه حضور داشته باشند، فضا برای حضور زنان در عرصه مدیریتی باز شد و برای سیاستمداران و ارکان نظام، به یک اصل تبدیل شد. طبیعی است که حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی در یک مقطعی اوج می‌گیرد و در مقطعی دیگر، فرود دارد اما خوشحالم بشنوم تعداد خانم‌ها در عرصه سیاست خارجی بیشتر می‌شود. از اینکه اعتماد به زنان حاصل می‌شود و شایستگی و توانمندی زنان دیده می‌شود، بسیار خوشحال‌کننده است. شک نکنید از این به بعد، تعداد زنان بیشتری در مقام سفارت خواهیم داشت.

منبع: ایرنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها