«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
استفاده از ویروس کرونا برای ترساندن پکن میتواند شروعی بر جنگ سرد دوم باشد/ راستگرایان آمریکایی و اروپایی به این درگیریها دامن میزنند
گاردین در مقالهای به بررسی روابط چین و آمریکا در دوران شیوع کرونا و پس از آن پرداخته است. راستگرایان آمریکایی و اروپایی تاخیر در اقدام بهموقع از سوی چین و اشاعه دروغ درباره آمار را عامل همهگیری بیماری میدانند.
اعتمادآنلاین| مژده اصغرزاده- طبیعی است که کسی بخواهد برای پوشاندن اشتباهاتش شخصی را قربانی کند، اما سیاستمداران راستگرا در آمریکا و اروپا اتهامات و تهدیدهای خود را مسلسلوار به چین وارد میکنند و چین به توهینهایی که از سوی دیگر دولتها راجع به تولید ویروس کرونا میشنود، بیاعتناست.
به گزارش اعتمادآنلاین به نقل از «گاردین»، خشم منطقی و فروخورده این 2 طرف ناگهان نمود پیدا کرد. افزایش آنتاگونیسم اگر بدون کنترل باشد، بسیار خطرناک است و باعث برانگیختن تفرقه و شکاف بین شرق و غرب میشود تا حدی که حتی ممکن است جنگ سرد دوم آغاز شود.
دونالد ترامپ زیر فشار مهار این بیماری عالمگیر، با صلح موقت با پکن موافقت کرد. موضعگیریهای تحقیرآمیز و زننده ترامپ درباره «ویروس ووهان» تمام شد. مقامات چین بر همکاری 2جانبه به جای نامگذاری بر این ویروس تاکید دارند، ولی به نظر میرسد به محض اینکه این بحران سپری شود دوباره این خصومتها ادامه یابد و درخواستهای اکید واشینگتن برای بررسی دوباره روابط پس از کرونا دوباره در وستمینیستر پدیدار شود.
دامیان گرین، مشاور سابق ترزا می، میگوید: «انگلیس باید موضع متفاوتی در برابر چین اتخاذ کند. این موضع باید شبیه نگرش ما به روسیه در مراحل صلحآمیز جنگ سرد باشد.»
راستگرایان اروپایی نیز همینطورند. ماتئو سالوینی، پوپولیست بیگانههراس ایتالیایی، هشدار خود را درباره چین و کووید-19 بیان کرد. او در پارلمان گفت: «اگر دولت چین زمان شیوع کرونا این را میدانسته و به مردم نگفته، جنایتی علیه بشریت مرتکب شده است.»
محافظهکاران آمریکایی که دشمن قدیمی چین بودند نیز از این بحران استفاده کردند تا به پکن حمله کنند؛ آنها چین را مسئول ایجاد مشکل دانستند و اظهار کردند که چین از موفقیت ظاهریاش در مهار ویروس بهره برد تا تصویر جهانی خود را بهبود بخشد و ایدههای آنتیدموکراتیکش را تبلیغ کند.
این افراد همچنین میگویند چین به 100 کشور جهان کمک فرستاد و با این کار نقش جهانی سنتی آمریکا را در رهبری جهان از او گرفت. این در حالی است که آمریکا به وضوح برای مهار شیوع این بیماری تلاش میکند.
جیمز جی کارافانو (James Jay Carafano) عضو محافظهکار موسسه هریتج نوشته است: «لیست تخلفات حزب کمونیست چین بلندبالا و شرمآور است. عدم اقدام بهموقع، دروغ گفتن درباره تعداد بیماران و ایجاد پروپاگاندا درباره اینکه آمریکا این ویروس را ساخته از اقدامات ناموفق چین است.»
پاول میلر (Paul Miller) یکی از مقامات اسبق دولت بوش نیز گفته است که این بحران ریشه سیاسی دارد زیرا توسط سیاستمداران فاسد بدخواه و ناکارآمد به وجود آمده است. به عقیده او، رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، شخصا مقصر است. رهبران چین باید به پرسشهای زیادی درباره پوشش خبری و تاخیر اقدام در مهار این بیماری پاسخ دهند. دولتهای غربی بابت زمانبندی نادرست و دقیق نبودن دادههای هوبی (Hubei) خشمگیناند.
از آنجا که چین کاملاً این مسائل را انکار میکند، پس لازم است وقتی همه چیز به حالت اول بازگشت تحقیقات بیطرفانهای تحت نظارت سازمان ملل انجام شود، اما توافق بر سر همکاری بینالمللی به این شکل مشکل خواهد بود.
احتمال دارد که در دوران پساکرونا رابطه چین و آمریکا بدتر شود.
اختلافات موجود بر سر معاملات تجاری، حقوق بشر، تاثیرات ژئوپلیتیکی و همچنین مسائل پیچیدهای مثل مشکل تایوان و دریای چین جنوبی تجربه خوبی شد تا روشن شود که ابرقدرتهای جهان هیچکدام نتوانستهاند موفقیتی کسب کنند.
دانه تنشهای قرن بیست و یکم بین چینِ در حال ظهور و آمریکای رو به زوال دههها پیش کاشته شد. این بیماری همهگیر 2 کشور را با سرعت بیشتری به سمت تیره شدن روابطشان میبرد.
جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، میگوید این ویروس نبردی جهانی بر سر روایت کشورها در مورد جلوگیری از بیماری به راه انداخته است. چین برخلاف ایالات متحده غیرقابل اعتماد، خود را شریکی قابل اعتماد جلوه میدهد و سعی در ایفای نقش مهارکننده برای اروپا و جهان دارد. در همین حال، جنگطلبان و نیز متحدان دولت ترامپ کشور چین را در نقش قدیمی «امپراتوری شیطانی» اتحاد جماهیر شوروی میبینند. هر 2 روایت تقلید مضحکی از حقیقت است؛ اما بسیاری از مردم در هر طرف قضیه این حرفها را باور خواهند کرد.
اروپا در این اثنا، در زمین هیچیک از این 2 بازی نمیکند. رهبران اتحادیه اروپا میکوشند تا با وجود دستورالعملهای مختلف، با دنیا همکاری کنند. نشست اخیر ویدئویی سران گویای آن بود که آلمان طرح «اوراق قرضه» فرانسه را که برای وام گرفتن از اتحادیه اروپا بود رد کرد. ایتالیا، مجارستان و یونان از جمله کشورهای عضو هستند که به کمک مواضع طرفدار پکن و یوروسپسیسگرایی از مساعدت چین استقبال کردند.
در هلند، جایی که تصمیم در مورد اجازه به شرکت هواوی برای کمک به ساخت شبکههای 5جی در ماه ژوئن می در جریان است، غول مخابرات چین به این کشور 700 هزار ماسک اهدا کرده است. این مساله ممکن است بر جلب رضایت هلندیها تاثیر بگذارد، اما در عین حال انگلیس به بازنگری ارتباطات هواوی و سایر سرمایهگذاران چین تمایل دارد.
پیتر راف تحلیلگر سیاسی میگوید: «چین در استفاده از این ویروس برای جنگ تبلیغاتی جهانی علیه آمریکا بسیار ماهرانه عمل کرده است. پکن در این بحران از هر فرصتی بهره میجوید تا تعادل را بین اعضای اتحادیه اروپا برقرار کند.»
اگر این قضیه اصولاً صحیح باشد، ایالات متحده مطمئناً باید مراقب تقابل جهانی باشد؛ هرچند اکنون هم عصبانی هستند. کشورهای اروپایی که پس از سال 1945 در پیگرد اتحاد فراآتلانتیک و شیطنت اتحاد جماهیر شوروی به آمریکا پیوستند، بعید است که امروز رویکردی مشابه با چین پیشه کنند. این مساله در دیگر نقاط جهان که به هم وابستهترند و کمتر از آمریکا میترسند صادق است.
بحران موازیای که در رهبری و صلاحیت فعلی آمریکا وجود دارد نیز مهم است. ترامپ هری ترومن نیست و وزیر خارجه او مایک پمپئو مطمئناً دین آچسون نیست. چه کسی کار آنها را دنبال خواهد کرد؟ شاید بتوان امیدوار بود که اگر جو بایدن رئیسجمهور شود، رفتارهای معقولتری از خود نشان دهد.
کسانی که میخواهند رویکردی «سختگیرانه» پیشه کنند باید واقعگرا باشند. دنیا دیگر نیازی به قدرتنمایی ابَرقدرتها ندارد. رهبران چین اشتباهات بزرگی مرتکب شدهاند. دولتهای دیگری نیز اشتباهاتی داشتهاند. بهتر است همه با هم درباره اشتباهات رخداده صحبت کنند، از آنها درس بگیرند و اطمینان حاصل کنند که دیگر این اتفاقها نمیافتد.
دیدگاه تان را بنویسید