کد خبر: 413516
|
۱۳۹۹/۰۴/۰۱ ۱۲:۰۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

جنگ سرد جدید از راه رسیده است؟

هیچ قیاس تاریخی‌ای کامل نیست، اما اگر مفهوم جنگ سرد یک نزاع همه‌جانبه، طولانی و جهانی بین 2 قدرت بزرگ دنیا باشد، پس این یک جنگ سرد تازه است. جنگی بین آمریکا و چین.

جنگ سرد جدید از راه رسیده است؟
کد خبر: 413516
|
۱۳۹۹/۰۴/۰۱ ۱۲:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| منیژه موذن: با شیوع ویروس کرونا و مواجهه ناباورانه جهان با پاندمی قرن بیست و یک، تنش و تخاصم 2 قدرت بزرگ جهان، آمریکا و چین، بیش از همیشه بالا گرفته است و به نظر می‌رسد در دنیای دوقطبی جدید اروپا باید تصمیم بگیرد چگونه با وجود پایداری بر اصول لیبرالیسم رابطه خود با چین را نیز حفظ کند. تیموتی گارتون اش در «گاردین» این دوره را دوران جنگ سرد جدید نامیده است.

بیایید صادق باشیم، جنگ سرد دیگری بین آمریکا و چین در جریان است و پاندمی کرونا تنها تنش را بالاتر برده است.

کشورهای کمی در آفریقا یا آمریکای جنوبی هستند که این 2 قدرت جهانی در آنها رقیب یکدیگر نیستند. پس از درگیری خونین بین سربازان هند و چین در مرز 2 کشور، مایک پمپئو به سرعت طرف هند را می‌گیرد. این سوال که آیا هواوی یک تهدید امنیتی است حالا همه جا پرسیده می‌شود.

همه قیاس‌های تاریخی ناقص‌اند، اما اگر مفهوم جنگ سرد یک نزاع همه‌جانبه، طولانی و جهانی بین 2 قدرت بزرگ دنیا باشد، پس این یک جنگ سرد تازه است. اما نقش اروپا در این میان چیست؟

اینها 9 درسی است که می‌توان از جنگ سرد اول برای مواجهه با جنگ سرد دوم گرفت:

باید آینده‌نگر بود

جنگ سرد اول بیش از 40 سال به طول انجامید. جمهوری خلق چین قدرت زیادی دارد. غرور ملی، نوآوری تکامل‌یافته، جامعه‌ای رو به رشد و حزب لنینیستی که از سقوط جمهوری شوروی آموخته است چگونه از دچار شدن به سرنوشت مشابه اجتناب کند. پس این یک مسیر طولانی خواهد بود.

ترکیب کردن رقابت و همکاری

سیاست تنش‌زدایی در زمان جنگ سرد اول نیز نه تنها غایب نبود بلکه بخش جدایی‌ناپذیری از روابط به شمار می‌رفت. دموکراسی‌های لیبرال در زمان جنگ سرد وقتی دفاع سخت و سیاست جلوگیری از نفوذ دشمن را با دیپلماسی و تعهدات سودمند ترکیب کردند، بهترین نتیجه را گرفتند. خط قرمز اروپا در مسائلی همچون امنیت تایوان باید شفاف باشد، اما همچنین آمادگی همکاری با پکن وجود دارد؟

چین

اتحادیه اروپا زمانی به درستی چین را به یک رقیب و یک شریک تشبیه کرده بود. با در نظر گرفتن میزان وابستگی متقابل چین و دنیای لیبرال و تهدیدهای جهانی از جمله تغییرات اقلیمی و پاندمی کرونا اروپا به رفتار مشابهی نیاز دارد.

تمرکز بر فعل و انفعالات داخلی چین

علت اولیه این جنگ سرد تغییر رفتار چین از زمان ریاست شی جین پینگ بر حزب کمونیست در سال 2012 بود: مستبدتر در داخل، متخاصم‌تر در خارج.

باید این تغییر در رفتار حزب حاکم چین را درک کنیم. باید بدانیم چه چیزی استراتژی عمل‌گرایانه و تکاملی چین را که در طول دهه‌ها موجب شکوفایی اقتصادی و مقبولیت بین‌المللی شده بود، تغییر داد. برای این کار لازم است که فرهنگ و تاریخ و سیاست چین را بادقت بررسی کنیم.

تصور نکنید می‌توانیم سیستم آنها را تغییر دهیم

یکی از توهمات رایج سیاست غربی در دوران جنگ سرد اول این بود که غرب می‌تواند مستقیماً سیاست‌های داخلی طرف مقابل را تغییر دهد. روانشناسی رفتاری قوی کردن کبوتر و ضعیف کردن عقاب را به خاطر بیاورید. تاثیر بی‌عیب و نقص سیاست‌های غرب در بهترین حالت می‌تواند علت ثانویه تغییر سیستم در چین باشد.

مخاطب قرار دادن جامعه در کنار سیستم حاکم

در کنار انتقاد از رفتار حزب حاکم چین در هنگ‌کنگ، ژینگ جیانگ و دریای جنوبی چین، باید تاکید کنیم که این انتقادات متوجه مردم چین با تاریخ و فرهنگی غنی نیست. باید تاثیر هر عملکرد و اظهارنظری را بر جامعه و مردم چین نیز ارزیابی کرد. در نهایت این چینی‌ها هستند که چین را تغییر خواهند داد نه ما.

چین، شوروی نیست

آموختن از جنگ سرد اول به این معنی است که بدانیم این بار همه چیز متفاوت است. همان‌طور که شوروی ترکیبی از سیاست‌های کمونیستی و تاریخ روس‌ها بود، چین هم فرهنگ و تاریخ کهن این کشور را با سیاست‌های کمونیستی در هم آمیخته است. فرانسیس فوکویاما معتقد است چین اولین تمدن مدرن تاریخ را بنا نهاده است و حکومت‌های چینی مرکزگرا و بوروکراتیک بوده‌اند. نقاط قوت و ضعف چین از ترکیب درهم‌تنیده لنینیسم و کاپیتالیسم نشأت می‌گیرد.

شوروی و چین

ما با وحشت به سرنوشت مخالفان چین می‌نگریم: تراژدی هنگ‌کنگ، سرکوب مسلمانان اویغور و بازداشت مخالفان سیاسی. تصمیم کمیته نوبل برای انتخاب لی ژیابو تصمیم درستی بوده هرچند که این چینی شجاع و وطن‌پرست را از مرگی دردناک در زندان نجات نداده باشد.

هنگ کنگ

پیروز جنگ سرد کسی است که در خانه پیروز باشد

در میانه جنگ سرد اول، دموکراسی‌های لیبرال برای مقابله با شوروی جوامع خود را بازتر، آزادتر و جذاب‌تر کردند. یکی از دانشجویان چینی که در انگلیس تحصیل کرده بود سوژه پایان‌نامه خود را بررسی رفتار دانشجویان چینی که پس از تحصیل در غرب به خانه برمی‌گردند، قرار داده بود. بر طبق این مقاله، دانشجویانی که پس از تحصیل در غرب به چین بازمی‌گردند به حامیان صد درصد لیبرال دموکراسی تبدیل نمی‌شوند بلکه منتقد هر 2 سیستم خواهند بود. این سیاست خارجه غرب نیست که دانشجویان را منتقد می‌کند بلکه رفتار غربی‌ها در جوامع خودشان است که بر آنها تاثیر می‌گذارد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها