«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
آنچه مسمومیت آلکسی ناوالنی درباره روسیهی پوتین به ما میگوید
بعد از گذشت بیش از بیست سال حکمرانی مستبدانه، مسموم کردن مخالفان سیاسی تبدیل به بخشی عادی از سیاست روسیه شده است و ظاهراً پوتین نمیخواهد یا نمیتواند هیچ کاری برای تغییر آن انجام دهد.
اعتمادآنلاین| منیژه موذن- در دوران رهبری ولادیمیر پوتین حذف مخالفان سیاسی از طریق مسمومیت بارها اتفاق افتاده است. اما این روش حذف مخالفان درباره فضای سیاسی روسیه در دوران پوتین، به عنوان تزار جدید، به ما چه میگوید؟
مسمومیت آلکسی ناوالنی
روز جمعه 21 آگوست آلکسی ناوالنی ، یکی از رهبران سرشناس مخالف دولت روسیه، در بیمارستانی در سیبری با مرگ دستوپنجه نرم میکرد. صبح پنجشنبه در هواپیمایی که از شهر اومسک در غرب سیبری پرواز کرده بود ناوالنی ناگهان احساس بیماری کرد. از دستیارش کیرا یارمیش خواست دستمالی به او بدهد تا عرق پیشانیاش را خشک کند و بعد به دستشویی رفت. نالهای کرد و به زمین افتاد.
آلکسی ناوالنی، یکی از رهبران سرشناس مخالف دولت روسیه
هواپیما در شهر اومسک فرود اضطراری کرد. یارمیش خبر را در یک توییت منتشر کرد: «آلکسی مسموم شده است. ما در یک آمبولانس به سمت بیمارستان در حرکتیم.»
مسمومیت آلکسی ناوالنی، یکی از رهبران سرشناس مخالف دولت روسیه، در هواپیما
12 ساعت بعد ناوالنی همچنان در کما بود. به کمک دستگاه ونتیلاتور نفس میکشید و به گفته رئیس بیمارستان، پزشکان میکوشیدند تا زندگیاش را نجات دهند.
مسمومیت آلکسی ناوالنی، یکی از رهبران سرشناس مخالف دولت روسیه
پزشک شخصی ناوالنی معتقد بود باید او را به اروپا منتقل کنند و امیدوار بود به بیمارستانی مخصوص مسمومیت در هانوفر یا سالزبورگ منتقل شود. نه تنها در این کلینیکها استاندارد مراقبت بالاتر بود بلکه هوادران ناوالنی باور داشتند شانس اینکه در این مراکز بتوانند تشخیص دهند از چه مادهای برای مسموم کردن او استفاده شده بسیار بیشتر است. این البته سوالی است که تقریباً هیچ پزشکی در روسیه علاقه چندانی ندارد به آن پاسخ دهد.
یارمیش اعلام کرد که به احتمال زیاد چای ناوالنی مسموم بوده چون چای تنها چیزی بوده که او آن روز صبح خورده و بعد بیمار شده بود. اما گویا پزشکان تمایلی به تحقیق در این مورد یا فرستادن ناوالنی به کلینیکی در اروپا نداشتند.
وقتی پزشک شخصی ناوالنی از موسکو به اومسک رسید به او اجازه ورود ندادند چون تایید ماموران امنیتی بیمارستان را با خود نداشت. به یولیا همسر ناوالنی هم اجازه ملاقات با شوهرش داده نشد چون جواز ازدواج را به همراه نداشت. روز جمعه مسئولان بیمارستان که بالاخره اجازه داده بودند ناوالنی به بیمارستان دیگری فرستاده شود ناگهان از اعزام او ممانعت کردند. پزشکانی که مسئول مراقبت از ناوالنی بودند مشخصاً سردرگم بودند.
روایت دنبالهدار مسمومیت مخالفان سیاسی پوتین
مسمومیت ناوالنی در زمره روایتهای فاجعهبار و تراژیکی قرار میگیرد. روایاتی که چنانکه ماشا گیسون میگوید: «آنقدر طولانیاند که شرح دادنشان ملالانگیز شده است.»
در این سلسلهروایات 2 پرونده بیش از بقیه توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرد: مسمومیت آلکساندر لیتوینینکو با پولونیوم در سال 2006 در لندن و سرگئی اسکریپال جاسوس روسی که به انگلستان پناهنده شده بود و در سال 2018 در شهر سالزبری به همراه دخترش یولیا با ماده عصبی نوویچوک مسموم شدند. البته هر دوی آنها بهبود پیدا کردند.
سرگئی اسکریپال، جاسوس روس پناهنده شده به انگلستان که در سال 2018 مسموم شد
در همان سال پیوتر ورزیلوف، یکی از بنیانگذاران یک گروه موسیقی مخالف ولادمیر پوتین، با مادهای نامعلوم اما به شدت خطرناک مسموم شد. او در نهایت به بیمارستانی در برلین منتقل شد و پس از چند هفته نجات پیدا کرد.
پیوتر ورزیلوف، بنیانگذار یک گروه موسیقی مخالف پوتین که در سال 2018 مسموم شد
روز پنجشنبه ورزیلوف گفت که مسمومیت ناوالنی او را به یاد مسمومیت خودش انداخته است. او هم در ابتدا تعادل بدن و بعد قدرت تکلم خود را از دست داده و در نهایت بیهوش شده بود.
آیا پوتین دستور قتل مخالفان را صادر میکند؟
هر بار که به یکی از مخالفان سیاسی کرملین حمله میشود، مسموم میشود یا به قتل میرسد، همه توجهات به سمت پوتین میرود. آیا او دستور داده؟ چرا؟
طبق برخی نظریههای ماکیاولیستی، ترور مخالفان سیاسی در واقع به ضرر پوتین است. توجه و خطری که ترور مخالفان سیاسی پوتین برمیانگیزد بسیار بیشتر از خطری است که یک مخالف سیاسی به تنهایی دارد. اما نظریه دیگری هم وجود دارد. پزشکان و نظریهپردازان سیاسی کرملین معمولاً این نظریه را مطرح میکنند تا از آن طریق بیگناهی پوتین را در این ترورها ثابت کنند: «او نمیتواند گناهکار باشد چون ترور مخالفان برایش سودی ندارد.»
البته ممکن است این احتمال در برخی پروندهها وجود داشته باشد، اما این تئوریسینها تصویر مهمتر و بزرگتری را نادیده میگیرند.
چه کسی جرات میکند بدون اجازه پوتین دست به انجام چنین تروری بزند؟
ممکن است پوتین دستور بسیاری از این ترورها یا مسمومیتها را نداده باشد یا حتی در جریان آنها نباشد. ممکن است حتی از وقوع آنها ناراحت شده باشد؛ به عنوان مثال در سال 2015، بوریس نمتسف که یکی از کاریزماتیکترین چهرههای اپوزیسیون روسیه و مخالفان پوتین بود روی پلی نزدیک کرملین با شلیک گلوله به قتل رسید. گلب پاولوفسکی که در آن زمان یکی از مشاوران کرملین بود در این باره میگوید: «پوتین پس از شنیدن خبر به وضوح شوکه شد. به عنوان یک ترور سیاسی این دخالت مستقیم در سیاستهای فدرال است و دقیقاً زیر دماغ پوتین اتفاق افتاده بود.»
ترور بوریس نمتسف، یکی از مخالفان پوتین، در سال 2015
اما چه کسی جرات میکرد بدون اجازه پوتین دست به انجام چنین تروری بزند؟ یا شاید نخها در دست پوتین بود؟
آیا ممکن است پوتین همان سوال هنری دوم قبل از قتل توماس بکت را پرسیده باشد: «آیا کسی مرا از شر این کشیش مزاحم خلاص نمیکند؟»
این بازی حدس زدن با وجود وسوسهانگیز بودن نتیجه روشنی ندارد بلکه اصل موضوع را از یادمان میبرد؛اینکه ترورهایی مانند قتل نمتسف و مسمومیت ناوالنی در مورد روسیه پوتین چه چیزی را روشن میکنند.
واقعیت وحشتناک و فاجعهبار این نیست که آیا پوتین دستور حذف مخالفانش را صادر کرده یا نه، بلکه این است که هر کسی از حلقه نزدیکان پوتین میتواند با مصونیت قضایی در سیستم پوتین مخالفان سیاسی را حذف کند.
«سگهای نگهبان» پوتین چه کسانی هستند؟
برای کسانی که svoi (به معنای یکی از ما) محسوب میشوند استفاده از خشونت مرگبار (قوه قهریه) قانونی است. در ماجرای قتل نمتسف دادگاه نیروهای امنیتی و مقامات نزدیک به رمضان قدیروف را متهم شناخت؛ رهبر چچنی که وفاداری خاصی به پوتین دارد و خودش را سرباز پیادهنظام پوتین میداند. دادگاهی در مسکو افرادی با ملیت چچنی را در پرونده قتل مجرم شناخت اما دادستان از دنبال کردن روابط این افراد با مقامات بالاتر امتناع کرد.
رمضان قدیروف
در پرونده مسمومیت ورزیلوف نیز اتفاق مشابهی افتاد. او درگیر پرونده قتل سه روزنامهنگار روس در آفریقا بود که خود این سه روزنامهنگار نیز در مورد ارتش یوگنی پریگوژین تحقیق میکردند: تاجری نزدیک به کرملین و وزارت دفاع.
در ازای وفاداری به پوتین این افراد آزاد هستند تا به دنبال منافع شخصی خود باشند؛ به عنوان مثال پریگوژین در آژانس تحقیقات اینترنتی (در اصطلاح مزرعه ترول) سرمایهگذاری کرده، همان سازمانی که در انتخابات 2016 آمریکا اطلاعات دروغ منتشر میکرد. او همچنین بر واگنر نظارت میکند: یک کمپانی خصوصی نظامی که به سوریه و اوکراین نیرو میفرستد.
تاتیانا استانوایا رئیس مرکز آنالیز R.Politik این افراد را «سگهای نگهبان» میخواند. آنها برای زمانی که پوتین نیاز به خشونت قابل انکار دارد مفید هستند. اما در زمانهایی که به آنها نیاز ندارد نمیتواند به آسانی کنترلشان کند.
همانطور که گیسون اشاره میکند، در پرونده ناوالنی این امکان وجود دارد که یکی از انتقامگیرندگان کرملین بدون دستور صریح وارد عمل شده باشد.
ناوالنی در طول سالهای اخیر از یک فعال مخالف فساد به یک سیاستمدار خبره تبدیل شده و محبوبیت بالایی به دست آورده است. با کانال یوتیوبش او نقش یک روزنامهنگار و محقق را بر عهده گرفته که مستندات دقیقی از فساد مسئولان منتشر میکند.
قبل از مسمومیتش او در سیبری برای انتخابات محلی تبلیغ میکرد. ناوالنی مبدع «رأی هوشمندانه» است؛ روشی برای شکست احزاب نزدیک به کرملین در انتخابات محلی حتی وقتی کاندیداهای مستقل اجازه ورود به انتخابات را ندارند.
بسیاری از افرادی که ناوالنی به عنوان مفسد اقتصادی معرفی کرده انگیزه کافی برای مسموم کردن او دارند و همه آنها میدانستند که اگر این کار را انجام دهند، هیچ عواقبی در پی نخواهد داشت.
نشانههای دوران افول پوتینیسم
پوتین و سیستمی که او رهبری میکند هدف اصلی ناوالنی هستند و سادهلوحانه است اگر بگوییم پوتین هیچ علاقهای به کنار زدن یا حتی کشتن او نداشته. کرملین تاکنون با مرتبط دانستن ناوالنی به پروندههای سیاسی مانع رأی دادن او شده و با وی برخورد کرده است، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این منطق تا ابد کار کند.
پوتینیسم هرچه بیشتر به دوران افول و پیری خود نزدیک میشود، بیثباتتر و بیاحتیاطتر میشود.
چنانکه گیسون مینویسد، ممکن است پوتین از وقایع بلاروس وحشتزده شده باشد؛ تظاهراتی بزرگ علیه دیکتاتور این کشور لوکاشنکو. تظاهراتی که آنطور که میگویند بزرگترین اعتراضاتی است که بلاروس در دهههای اخیر به خود دیده است. با وجود بلاروس و اوکراین، کرملین خود را احاطهشده در میان ناآرامیها و درگیریهای همسایگانش میبیند.
ممکن است پوتین مقصر باشد، ممکن است نباشد. اما پرسیدن چنین سوالی به نوعی به قسر در رفتن پوتین کمک میکند. او گناهکار است، حتی اگر دستور ترور را صادر نکرده باشد. چون بعد از گذشت بیش از بیست سال حکمرانی مستبدانه، مسموم کردن مخالفان سیاسی تبدیل به بخشی عادی از سیاست روسیه شده است و ظاهراً پوتین نمیخواهد یا نمیتواند هیچ کاری برای تغییر آن انجام دهد. این اولین بار نیست که این مسمومیت ظاهر میشود و آخرین بار هم نخواهد بود.
*این مطلب برگرفته از گزارش جاشوا یافا در «نیویورکر» است.
دیدگاه تان را بنویسید