سینا عضدی؛ پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک:
پس از ترور سردار سلیمانی خاورمیانه برای امریکا ناامنتر شد
سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک گفت: تنشها نه تنها از زمان پیش از ترور سردار سلیمانی کمتر نشده بلکه افزایش نیز یافته است. وقتی که به اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه نگاه میکنیم، منطقهای ناامنتر میبینیم.
اعتمادآنلاین| در شرایطی که ایران و ایالات متحده روزهای پرتنشی را سپری میکنند نگاهی به سیاستها و وقایعی که به ترور سردار سلیمانی و قرار گرفتن دو کشور در آستانه جنگ شد، میتواند مفید واقع شود.
ما در گفتوگو با سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک به بررسی این موضوع پرداخته است. عضدی معتقد است نگاه ایدئولوژیک اطرافیان رییسجمهور امریکا به سیاست خارجی و راهبرد فشار حداکثری دو عامل اصلی افزایش تنش دو کشور بوده است.
*یک سال و نیم پس از آغاز سیاست فشار حداکثری، چه عاملی سبب شد که دونالد ترامپ دستور ترور فرمانده سپاه قدس ایران را صادر کند؟
عوامل زیادی در رسیدن امریکا به این تصمیم نقش داشتند اما اگر بخواهیم به بررسی عوامل اصلی و تاثیرگذارتر بپردازیم باید گفت یکی از مهمترین موارد اطرافیان رییسجمهور امریکا هستند؛ چراکه فکر میکنم آقای ترامپ نسبت به اهمیت موضوع و تاثیری که این اقدام میتوانست روی رابطه ایران و ایالات متحده بگذارد آگاهی نداشت و اطرافیان و عوامل جانبی سبب شدند که رییسجمهور امریکا تصمیم بگیرد فرمان ترور فرمانده سپاه قدس ایران را امضا کند.
مایک پمپئو یکی از کسانی بود که در این مساله نقش داشت و فشار آورد تا آقای ترامپ را قانع کند. وزیر خارجه امریکا که پیشتر نامهای برای سردار سلیمانی ارسال کرده و پاسخی دریافت نکرده بود با دخیل کردن نگاه ایدئولوژیک و کینههای شخصیاش در این ماجرا کوشید تا بقبولاند با ترور این فرمانده نظامی ایرانی، امریکا میتواند به اهدافش در خاورمیانه دست پیدا کند.
عامل دوم سیاستی به نام «فشار حداکثری» بود که از زمان خروج امریکا از توافق هستهای با ایران در پیش گرفته شد تا تهران را وادار به پذیرش برخی موارد کند. دولت دونالد ترامپ با اجرای این سیاست که خود نیز برآمده از نگاه ایدئولوژیک گروههای تندرو در امریکا بود، قصد داشت فروش نفت ایران را به صفر برساند، درآمدهای ارزی تهران را تا حد بیسابقهای کاهش دهد و فعالیتهای منطقهای ایران را محدود کند. همین موضوع باعث شد تا روابط ایران و امریکا که با امضای توافق هستهای در سال 2015 در مسیر تنشزدایی قرار گرفته بود بسیار متشنج شود و در شرایطی که تنشها به صورت فزاینده بیشتر میشود یا به اصطلاح دو کشور وارد «نردبان تنش» میشوند هر اتفاقی ممکن است به وقوع درگیری یا اقدامات اینچنینی نظیر ترور ختم شود.
در آن زمان یک شهروند امریکایی در حملهای راکتی کشته شد، امریکا حمله را به گروههای نزدیک به ایران منسوب کرد و ضرباتی به این گروهها وارد آورد، بعد ماجرای حمله به سفارت و محاصره سفارت امریکا در بغداد اتفاق افتاد و در نهایت امریکا به این بهانه اقدام به ترور سردار سلیمانی کرد.من معتقدم اشتباه دولت ترامپ در اتخاذ راهبرد «فشار حداکثری» باعث شد بدون اینکه ایران و امریکا تمایل داشته باشند، دو کشور در آستانه تقابل نظامی قرار بگیرند و مسیر دیپلماسی به بنبست برسد. یعنی اگر امریکا به جای اعمال زور و بستن راه گفتوگو با ایران تصمیم میگرفت مسیر دیگری را در پیش گیرد چنین اتفاقاتی رقم نمیخورد.
در آن هفته پس از پاسخ موشکی ایران در عینالاسد و بعد سقوط هواپیمای اوکراینی در پی اشتباه پدافند ایران باعث شد که دو طرف دریابند باید مانع از گسترش سطح تنش به فاز نظامی شوند. در سوم ژانویه 2020 امریکا تصمیم گرفت هدف بسیار سطح بالایی را پی بگیرد و این اقدام سطح تنش را به صورت بیسابقهای بالا برد.
*آیا با ترور سردار سلیمانی، منطقه خاورمیانه برای امریکاییها امنتر شد؟
دولت امریکا پس از ترور سردار سلیمانی مدعی شد که توانسته قدرت بازدارندگی خود را در منطقه افزایش داده و خاورمیانه را برای نظامیان امریکایی بسیار ایمنتر از قبل کند.
چنین ادعایی از سوی وزیر امور خارجه امریکا چندین بار تکرار شد اما زمانی که به واقعیت منطقه نگاه میکنیم، درمییابیم وضعیت منطقه دقیقا برعکس توصیفی است که امریکاییها پس از ترور سردار سلیمانی ارایه میدهند.
تنشها افزایش یافته، هر اتفاقی میتواند به بروز تقابل میان ایران و امریکا بینجامد و حتی شاهد بودیم که در همین هفته ژنرال مک کنزی، فرمانده نیروهای مرکزی امریکا در خاورمیانه (سنتکام) گفت که هر چند ایرانیها علاقهای به جنگ ندارند اما هر آن ممکن است اقدامی در راستای انتقامگیری صورت بگیرد.
این توصیف نشان میدهد تنشها نه تنها از زمان پیش از ترور سردار سلیمانی کمتر نشده بلکه افزایش نیز یافته است. وقتی که به اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه نگاه میکنیم، منطقهای ناامنتر میبینیم. از سوی دیگر با اینکه برای نمونه عربستان در ظاهر استقبالی از این ترور نکرد اما از نگاه ایران تمامی کشورهای منطقه که در جبهه امریکا قرار دارند از عربستان سعودی گرفته تا امارات و اسراییل در این زمینه مقصر هستند. وقتی یک اتفاق روابط میان ایران و کشورهای دیگر منطقه را سردتر میکند و مانع از آغاز روند کاهش تنش در منطقه میشود، نمیتوان گفت که منطقه را امنتر کرده است.
*پس از این ترور، جهان واکنش منفعلانهای نشان داد و بعدتر زمان ثابت کرد که این واکنش منفعلانه کافی نبوده است. این انفعال از کجا ناشی میشود؟
متاسفانه واقعیت این است که ایالات متحده ابرقدرت است و تاریخ نشان داده معمولا کشورهای قدرتمند پیرامون اقداماتی که انجام میدهند، پاسخگو نیستند.
در آن زمان امریکا برای ساکت کردن افکار عمومی مدعی شد که این اقدام به ترور اقدامی پیشگیرانه بوده و سردار سلیمانی تصمیم داشته عملیاتی علیه نیروهای امریکایی در منطقه ترتیب دهد.
بعدتر که کنگره امریکا درخواست ارایه شواهدی پیرامون این موضوع کرد، مشخص شد دولت ترامپ در این زمینه صادق نبوده و نمایندگان کنگره اعلام کردند که گزارشی مبنی بر احتمال حمله نظامی به نیروهای امریکا در خاورمیانه وجود ندارد.
از سوی دیگر گزارش سازمان ملل نیز نشان داد که ادعای امریکا مبنی بر ترور برای «دفاع از خود» صحت ندارد. خانم اگنس کالامارد گزارشگر ویژه سازمان ملل در ژوییه 2020 تاکید کرد که رفتار دولت امریکا «غیرقانونی» و «برخلاف منشور ملل متحد» بوده است. به رغم این موضعگیریها امریکا با استفاده از زور کار خود را پیش برد و هر چند که تلاشش برای مشروع نشان دادن ترور سردار سلیمانی به در بسته خورد اما دنیا نتوانست امریکا را پاسخگو کند.
*در مقابل این حمله، ایران شاید برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم به یک پایگاه امریکایی حمله کرد. ارزیابی شما از واکنش ایران چیست؟
ایران توانست با استناد به اقدام امریکا و با طرح مساله دفاع از خود که اتفاقا آقای ظریف دکترای تخصصیشان را در این زمینه اخذ کردهاند، پایگاه امریکایی عینالاسد را هدف قرار دهد.
در آن زمان این بیم وجود داشت که این اتفاق به بروز جنگ ختم شود اما یک اقدام هوشمندانه از سوی ایران و اعلام اینکه انتقام ایران همین بود و تمام شد، باعث شد شرایط تغییر کند. در آن زمان ترامپ هم به دلیل مصالح سیاسی خود تصمیم گرفت که وارد جنگ نشود. با این حال پس از ترور فضا به اندازهای پر تنش بود و حتی هنوز هم هست که هر اتفاقی در منطقه میتواند به بروز درگیری میان ایران و امریکا منجر شود.
*هر چند ترامپ و تیم تندرو سیاست خارجی دولت او به زودی در پی شکست در انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر، کاخ سفید را ترک خواهند کرد اما کاملا محتمل است که در آینده گروههایی شبیه به آنها بر سر کار بیایند. آیا انفعالی که بالاتر هم به آن اشاره شد، نمیتواند زمینهساز جریتر شدن آنها و عادیسازی ترور در جهان شود؟
این سوال خوبی است اما به نظر من تا وقتی دنیا تکقطبی باشد و دوره گذار به سوی چند قطبی بودن را طی میکند، کاری از کسی برنمیآید. امروز میگویند چین تا 2028 به قدرت اول اقتصادی منطقه تبدیل میشود و احتمالا پس از آن میکوشد تا این قدرت اقتصادی را در عرصه نظامی به کار گیرد، سالها طول میکشد که این تغییر وضعیت در نظم جهانی شکل بگیرد. تا آن زمان هر بار که قدرت در اختیار گروههای سیاسی تندرو در امریکا نظیر همین نزدیکان ترامپ قرار گیرد، آنها از قدرتشان علیه دیگر کشورها استفاده خواهند کرد و پاسخگو هم نخواهند بود. تندروها شخصیتهای خطرناکی هستند؛ آنها به لیبرال هژمونی باور دارند، معتقدند امریکا «نیروی خوبی» است و باید با جنگ یا هر ابزار دیگری «نیروهای شر» را تغییر شکل داده یا حذف کند. آنها فکر میکنند این وظیفه امریکاست که هر کشوری که شبیه امریکا فکر نمیکند را مجبور به تغییر کند. این خاصیت جهان تکقطبی است که به چنین افرادی اجازه میدهد امیال خود را در عرصه عمل امتحان کنند. اما این گروههای تندرو غافلند که هیچگاه یکجانبهگرایی نمیتواند تامینکننده منافع امریکا باشد. تاریخ نشان داده که ایالات متحده همواره در مواردی پیروز شده و منافع خویش را تامین کرده که متحدانش همراهش بودهاند. امریکا در جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و حتی در جنگ سرد با کمک متحدانش توانست به پیروزی دست یابد و میداند بدون کمک متحدانش نمیتواند در جنگهای نظامی و اقتصادی آینده پیروز باشد. یکجانبهگرایی ممکن است در کوتاهمدت جواب بدهد اما در میانمدت و بلندمدت به منافع امریکا یا هر کشور دیگری که این شیوه را اتخاذ کند، آسیب خواهد رساند. تیم آقای بایدن خوشبختانه چنین تفکری ندارد.
*کمتر از یک سال بعد اسراییل یک دانشمند هستهای ایران را ترور کرد و رییسجمهور امریکا هم این ترور را در توییتر تایید کرد. این نتیجه سکوت جهان نیست؟
بله، این حرف درست است. این نتیجه حاکمیت تندروهاست. در دولت اوباما که دانشمندان هستهای ایران ترور شدند و به اسراییل منتسب شد، دولت اوباما سریعا اقدام به محکوم کردن این حمله کرد و خود را کنار کشید. اسراییل اصلیترین متهم ترور اخیر نیز هست اما این بار دولت امریکا نه تنها محکوم نکرد که از شواهد برمیآید، چراغ سبز ترامپ همراه اسراییلیها بوده است. امریکا با ریختن قبح ترور موضع خود را تضعیف میکند.
بار دیگر که روسیه بخواهد این کار را بکند یا کشوری دیگر دست به چنین اقداماتی بزند، امریکاییها دیگر وجههای برای محکوم کردن آن ندارند. زمانی که قانون جنگل حاکم شود همه آسیب میبینند. ترور یک تابو بوده و تبدیل این تابو به عرف، فاجعه میآفریند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید