نگاهی به زندگی حرفهای اولین صدراعظم زن در آلمان
سیاستمداری فروتن و عملگرا
رسیدن مرکل به مقام صدراعظمی و نقش تعیینکنندهای که او در تاریخ معاصر آلمان ایفا کرده است شاید یکی از غیرمحتملترین داستانهای سیاسی دوران حاضر باشد. ازنظر بسیاری، او بدترین گزینه برای تصدی این پست بود و مسیر او برای رسیدن به این جایگاه به عنوان یک زن، یک مسیحی پروتستان، و یک فیزیکدان اصلا هموار نبود. بااینوجود مرکل توانست با مدل سیاستورزی و روش خاص خود با آگاهی از معادلات سیاسی حاکم، برای چهار دوره متوالی و بیش از 15 سال حمایت پارلمان را داشته باشد و در مسند صدراعظم باقی بماند.
اعتمادآنلاین| سید محمد هاشمی، کارشناس مسائل اروپا، در سالنامه اعتماد نوشت: آنگلا مرکل در سال 1954 در هامبورگ شهری در آلمان غربی متولد شد. بااینحال خانواده او چند ماه بعد از تولدش به جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی نقلمکان کردند. دوران کودکی مرکل تحت تأثیر «جنگ سرد» شکل گرفت. پدرش که یک کشیش پروتستان بود در آن زمان در کلیسای خود جلسات داغی با موضوعات سیاسی روز برگزار میکرد و این بحثها در کنار خانواده بر سر میز شام هم ادامه داشت. بااینحال در اثر فضای اختناق و خفقان حاکم آن دوران و ترس از سرویس مخفی آلمان شرقی، مرکل خیلی زود فراگرفت که در بیان نظراتش با دیگران، همیشه جانب احتیاط را رعایت کند.
مرکل تا به امروز از جمله معدود سیاستمدارانی است که از آلمان شرقی توانستند خود را به جایگاههای بالا در آلمان متحد برسانند. در واقع بعد از فروپاشی دیوار برلین احزاب مطرح در آلمان غربی به دنبال عضوگیری از آلمان شرقی بودند و شرط اصلی برای ورود اعضای جدید، نداشتن سابقه خدمت در ساختار سیاسی آلمان شرقی بود.
به همین دلیل، مرکل که دکترای شیمی کوانتومی خود را اخذ کرده بود و به عنوان یک محقق مشغول بود در دهه 90 توانست به حزب دموکرات مسیحی (CDU) به رهبری هلموت کهل بپیوندد. در آن زمان کهل که نقش بسزایی در وحدت دو آلمان داشت میخواست از مردم آلمان شرقی بیشتر بداند و مرکل هم کنجکاو بود با دنیای غرب بیشتر آشنا شود. مرکل بهمرور توانست اعتماد کهل را به خود جلب کرده و به او نزدیک شود. اما مرکل همیشه منتظر فرصت بود تا از زیر سایه کهل بیرون بیاید و مستقلا قابلیتهای خود را نشان دهد. در سال 2001 هنگامیکه یک رسوایی مالی دامنگیر کهل و معاونش ولفگانگ شویبل شد، مرکل با یک ریسک حسابشده رهبری مخالفان را در حزب علیه کهل به دست گرفت و او را کنار زد. بااینحال هنوز چند سالی زمان لازم بود تا مرکل بتواند جایگاه خود را در یک حزب مردسالار تثبیت کند.
در آلمان مردم مستقیما صدراعظم را انتخاب نمیکنند بلکه این نمایندگان پارلمان یا بوندستاگ هستند که تصمیم میگیرند چه کسی صدراعظم شود. عموما رهبر بزرگترین حزب پارلمانی به عنوان صدراعظم انتخاب میشود اما او باید رأی بیش از نیمی از اعضای پارلمان را داشته باشد که کار چندان ساده و آسانی نیست. در سال 2005 CDU توانست در انتخابات زودهنگام، با اختلاف کم بر ائتلاف سوسیالدموکراتها (SPD) به رهبری گرهارد شرودر پیروز شود. مرکل صدراعظم شد اما مجبور شد 6 کرسی از 16 کرسی کابینه را به سوسیالدموکراتها بدهد. این اولین تجربه ائتلاف بزرگ با SPD بود که در سالهای بعد هم ادامه یافت. در بسیاری از کشورهای جهان این شکل از سهیم شدن قدرت یا غیرمحتمل است یا اگر ممکن باشد دوامی ندارد اما در آلمان به اعتقاد بسیاری از کارشناسان یکی از موفقترین تجربههای دولتداری بود.
رسیدن مرکل به مقام صدراعظمی و نقش تعیینکنندهای که او در تاریخ معاصر آلمان ایفا کرده است شاید یکی از غیرمحتملترین داستانهای سیاسی دوران حاضر باشد. ازنظر بسیاری، او بدترین گزینه برای تصدی این پست بود و مسیر او برای رسیدن به این جایگاه به عنوان یک زن، یک مسیحی پروتستان، و یک فیزیکدان اصلا هموار نبود. بااینوجود مرکل توانست با مدل سیاستورزی و روش خاص خود با آگاهی از معادلات سیاسی حاکم، برای چهار دوره متوالی و بیش از 15 سال حمایت پارلمان را داشته باشد و در مسند صدراعظم باقی بماند.
مرکل بهندرت درباره خود و گذشتهاش حرف میزند. حتی هنگامیکه مجله تایمز در سال 2015 او را چهره سال معرفی کرد از انجام مصاحبه با این نشریه سرباز زد. درواقع باید گفت این کمگویی و خویشتنداری به برند او بدل شده است.او به شهادت خیلی نزدیکان و مشاورانش هیچوقت احساسات خود را در جمع نمایش نمیدهد. افکار عمومی زیاد از زندگی شخصی او چیز نمیداند جز اینکه بسیار به آثار هنری علاقهمند است. دو بار ازدواجکرده است و همسر دومش یواخیم زاور هم یک فیزیکدان است. به اعتقاد بسیاری مرکل یک سیاستمدار فروتن و عملگرا است و اگر در خیابانهای برلین قدم بزنید بعید نیست که ناگهان او را در خیابان یا در یک فروشگاه زنجیرهای در حال خرید مایحتاج روزانه ببینید. اگرچه مرکل اولین صدراعظم زن در آلمان است اما به ندرت درباره موضوع جنسیت و زنان صحبت کرده است. او تنها در ژانویه سال 2019 در مصاحبهای با روزنامه «دی زایت» برای اولین بار به مسائلی که زنان در جامعه با آن مواجه هستند اشاره کرد از جمله تجربه خودش به عنوان یک فیزیکدان در آلمان شرقی. اما در ادامه به این نکته هم اشاره کرد که «او فقط صدراعظم زنان در آلمان نیست و اینکه مطمئن نیست زنان از او انتظار دارند که مشخصا به مسائل زنان بپردازد».
تاوان سنگین برای یک تصمیم سخت
شاید بتوان علت اصلی موفقیت سیاسی مرکل را توانایی و تبحر او در مواجهه با بحرانها دانست. البته او در مقام صدراعظم آلمان بهمرور فراگرفت که همیشه در تصمیمات جانب احتیاط را رعایت کند و به نظرسنجیها توجه ویژه نشان دهد. «ماریان لا او» یکی از شرححال نویسان او به روزنامه «دی زایت» میگوید «مرکل خیلی سریع متوجه شد که رأیدهندگان هیجانی و فراری از ریسک هستند....»
از جمله تصمیمات بزرگ مرکل میتوان به حذف قانونی خدمت اجباری سربازی و تعطیلی نیروگاههای هستهای زودتر از زمان تعیینشده به دنبال حادثه فوکوشیما و تظاهرات سرتاسری علیه انرژی هستهای در آلمان اشاره کرد. درواقع اتخاذ سیاستهای لیبرال از جانب مرکل نشان میدهد که تمایل زیادی دارد حتی اگر برخی تصمیماتش مخالفانی در میان اعضای حزب محافظهکارش دارد به افکار عمومی گوش دهد و شاید همین رفتارهای او سبب افزایش محبوبیتش در میان افکار عمومی شد تا جایی که در سال 2013 به محبوبترین سیاستمدار در آلمان بدل شد. اما با تمام این موفقیتها، سیاستهای لیبرال مرکل همیشه با اقبال عمومی مواجه نشد و حتی در یک مورد نتیجه معکوس داد.
تصمیم مرکل برای باز کردن مرزها در سال 2015 و ورود بیش از یکمیلیون پناهجو به آلمان، آینده کشور را برای همیشه تغییر داد. در ابتدا بسیاری از مردم آلمان طرفدار این سیاست بودند اما باگذشت زمان و به دنبال برخی حوادث تلخ، فضای عمومی و احساسات مردم تغییر کرد و کشور صحنه اعتراضات و بروز ناآرامیها و آتشسوزی در مراکز اسکان پناهجویان شد. به دنبال این حوادث، در انتخابات سال 2017، حزب مرکل 65 کرسی را در پارلمان از دست داد و حزب تازه تأسیس AFD (جایگزین برای آلمان) که با شعار ضد مهاجرت در انتخابات شرکت کرده بود برای اولین بار وارد پارلمان شد و صاحب 95 کرسی شد. منتقدان مرکل، سیاست «درهای باز» را عامل اصلی ظهور حزب راست افراطی AFD میدانند بااینحال علیرغم همه انتقادات، وی همچنان رهبر حزب باقی ماند، هرچند که هزینه بسیار بالایی برای تصمیم خودپرداخت.
او درجایی در پاسخ به منتقدان و مخالفان گفت: « از ما انتظار داشتید چه کنیم. اردوگاههای مهاجرت بسازیم؟» اما شاید جالب باشد بدانید تا پیش از سال 2015، سیاست اصلی حزب CDU در قبال مهاجران چیز دیگری بود. درواقع CDU پیشتر تلاش کرده بود ورود مهاجران از آلبانی، مونتهنگرو یا کوزوو را متوقف کند. رابین الکساندر خبرنگار روزنامه «دی ولت» در کتاب پرفروش خود با عنوان «راندهشدگان» (2017) مینویسد «مرکل تا چندین ماه قبل از شروع «بحران پناهجویان» در حال بررسی اتخاذ یک موضع سرسختانه علیه مهاجران بود تا زمانی که نظرسنجیها را دید و نظرش عوض شد.» درواقع در بحبوحه بحران بیش از 93 درصد از آلمانها از اتخاذ یک موضع لیبرالتر در سیاست کشور در قبال مهاجران حمایت میکردند. اما باگذشت زمان و ظهور مشکلات و افزایش انتقادات، جایگاه مرکل در افکار عمومی دچار تنزل شد و هرگز بهبود نیافت. بسیاری نه فقط انگیزه وی را از اتخاذ این تصمیم زیر سوال بردند بلکه صلاحیت و شایستگی او برای اداره کشور را هم به چالش کشیدند و شاید همین عوامل بود که او را مجبور کرد اعلام کند از رهبری حزب کنارهگیری خواهد کرد.
پاندومی کرونا آزمون نهایی برای مرکل
با همه این احوال، مرکل حتی در خارج از کشور به عنوان صدراعظم بحرانها شناخته میشود و همواره در قامت ایجادکننده ثبات در اوضاع آشفته ازجمله بحران بدهی اروپا، الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه، خروج بریتانیا از اتحادیه و اکنون پاندومی کرونا نقشآفرینی کرده است.
تا قبل از همهگیری کرونا، ستاره اقبال مرکل رو به افول بود. او البته مانع از تجزیه اروپا در طول بحران مالی شد و بهنوعی قاره را رهبری کرد. اما این اواخر، ظهور عوامگرایی راستگرایانه در داخل آلمان و رهبران خودکامه در جهان ازجمله دونالد ترامپ، او را با چالشهای جدی مواجه کرده بود. بااینحال شیوع ویروس کرونا آزمون نهایی و جدی برای آزمودن دوباره تواناییهای رهبری مرکل بود و او بهخوبی بهمواجهه با این چالش برخاست. علیرغم رواج شایعات و خرافات و اطلاعات غلط پیرامون این بیماری، مرکل با اتکا به علم و شواهد عینی و عقلانیت که مشخصه بارز سیاستهایش است، مبارزه کشورش را با این ویروس کشنده هدایت و رهبری کرد. بحرانی که به اعتقاد تحلیلگران از بسیاری جهات برای مرکل که به عنوان یک سیاستمدار آرام و محتاط شناخته میشد چالش بزرگی بود. او به سرعت شخصا وارد عمل شد تا با حمایت روسای 16 ایالت و با اعلام وضعیت اضطراری در کشور، خیلی بیپرده و شفاف و بهدور از ملاحظات سیاسی و هرگونه اغراق با مردم آلمان سخن بگوید. به اعتراف خودش اتخاذ تدابیر محدودکننده «در زمره سختترین تصمیمات دوره صدراعظمی او بود». مرکل به مردم گفت که باید فداکاری کنند و چاره دیگری نیست تا با شرایط سختگیرانه جدید و محدودکننده آزادیهای فردی همراهی کنند. این محدودیتها با توجه به تجربه تاریخی تلخ آلمان از دوران سیاه حکومت نازیها و سالهای مخوف حکومت کمونیستی آلمان شرقی، برای همگان چندان خوشایند و قابلقبول نبود.
در همین حال آلمان مانند سایر همسایگانش وعده داد برای نجات کار و اقتصاد کشور اقدامات لازم را انجام دهد. اما تفاوت آلمان با سایر کشورها یک نکته اساسی بود و آن امکان مانور بیشتر و خسارات اقتصادی و اجتماعی کمتر برای کشور بود که آنهم تا حد زیادی مدیون مدیریت مرکل است. برای سالهای متمادی منتقدین مرکل به سیاست صرفهجویی اقتصادی وی با وجود اینکه اقتصاد کشور رو به رشد بود انتقاد داشتند اما وی در مقابل انتقادها مقاومت کرد. مرکل در عوض اعتقاد داشت همانطور که مردم میبایستی هرجا که امکانش را دارند صرفهجویی کنند، ایالتها نیز لازم است در دخلوخرج خود مراقبتهای لازم را بهکار بندند تا برای روزهای سخت آماده باشند. همین صرفهجوییها و پافشاریهای مرکل بود که با شیوع بحران کرونا دولت را قادر ساخت در گام اول بسته کمک اقتصادی به مبلغ 750 میلیارد یورویی به اقتصاد کشور تزریق کند.
مرکل به خاطر مدیرت موج اول و نحوه اداره بحران با تحسین همگانی مواجه شد و بسیاری از کشورهای دیگر، آلمان را نمونه موفق مبارزه با این ویروس کشنده اعلام کردند. اما علیرغم این تحسینها، وقتی موج دوم در کشور شروع شد و تعداد مبتلایان به ویروس و مرگومیرها افزایش یافت، دولت هدف انتقادهای شدیدی قرار گرفت و متهم شد با برداشتن زودهنگام محدودیتها برای ایجاد رونق اقتصادی، سبب افزایش آمار قربانیان شده است. در حال حاضر AFD یکی از قدرتمندترین احزاب مخالف در پارلمان است هرچند که جایگاهش تضعیفشده است با اینحال انتظار میرود با ادامه اعمال محدودیتها، رأیدهندگان بیشتری به سمت این حزب گرایش و تمایل پیدا کنند. درواقع ادامه این وضع میتواند منجر به دوقطبی شدن بیشتر جامعه شود و همین هم کار را برای مرکل دشوارتر کرده است. هرچند که او اعلام کرده در پایان سال 2021 از قدرت کنارهگیری خواهد کرد و دوباره نامزد پست صدراعظمی نخواهد شد به نظر میرسد پاندومی کرونا یکی از مهمترین و بزرگترین چالشهای پیش روی او در ماههای باقیمانده از دوره صدارتش باشد.
دیدگاه تان را بنویسید