«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
چشمانداز خاورمیانه تا سال 2030 از نگاه تحلیلگران اسرائیل چگونه است؟ - سناریوی دوم
از منظر پژوهشگران اسرائیلی، یکی از سناریوهای قابل اجرا کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه است، کاهشی که در قالب سناریوی دوم بسیار سطحی تحقق مییابد، اما حضور نظامی قدرتمند در منطقه خلیج فارس همچنان حفظ میشود، گرچه تلاش خواهد شد این حضور در عراق و سوریه کمرنگ شود.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- سه محقق اسرائیلی چهره منطقه را در سال 2030 از دیدگاه تلآویو ترسیم کرده و به تبیین پیشبینیهای خود از شرایط و وضعیت ائتلافهای منطقهای و جهانی در آن برهه زمانی پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین ، آری هیستین (Ari Heistein) از موسسه تحقیقات امنیت (رژیم) اسرائیل، یکی از نزدیکترین پژوهشکدهها به بنیامین نتانیاهو و دانیل راکیو (Daniel Rakov)، افسر سابق سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل و متخصص تحلیل دادهها به اتفاق یائیل جوزینسکی (Yoel Guzansky) پژوهشگر مرکز تحقیقات خاورمیانه و کارشناس ابعاد سیاسی و امنیتی منطقه خلیج فارس در یک تحقیق مشترک به تشریح چهره خاورمیانه در سال 2030 از منظر اسرائیلی پرداخته و چهار سناریو ارائه کردهاند که خلاصهای از سناریوی دوم در پی میآید:
از منظر پژوهشگران اسرائیلی، یکی از سناریوهای قابل اجرا کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه است، کاهشی که در قالب سناریوی دوم بسیار سطحی تحقق مییابد، اما حضور نظامی قدرتمند در منطقه خلیج فارس همچنان حفظ میشود، گرچه تلاش خواهد شد این حضور در عراق و سوریه کمرنگ شود.
به موازات آن، ایالات متحده کشورهای منطقه را ترغیب میکند تا با چالشهای امنیتی خود مستقیماً تعامل و از تکیه بر حضور نظامی آمریکا اجتناب کنند، امری که میتواند به تزریق هرچه بیشتر سلاحهای آمریکایی از طریق قراردادهای خرید سلاح از ایالات متحده منجر شود.
در این سناریو اهداف اصلی ایالات متحده تا سال 2030 بدین قرار است:
1. جلوگیری از ایجاد شکاف بزرگی که با روسیه یا چین پر خواهد شد.
2. اطمینان از این مساله که مشکلات منطقهای به دیگر مناطق سرایت نخواهد کرد.
3. ادامه فشار بر کشورهای منطقه برای حرکت به سوی توسعه و تحول دموکراتیک.
این امر در کنار پذیرش این واقعیت خواهد بود که اقتصاد جهانی بعد از فروپاشیهای مستمری که در سایه بحران درمانی کووید-19 پدید آمد به کندی ترمیم خواهد شد، این حرکت بسیار سخت و آرام والبته نه پیش از سال 2023 آغاز میشود.
پیشبینی میشود که بهای انرژی به پایینتر از سطح سال 2019 برسد، و این مساله منجر به کاهش درآمد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد و حجم کمک این کشورها به کشورهای فقیرتر را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این اتفاق به ویژه بر مصر تاثیر خواهد گذاشت و باعث خواهد شد بسیاری از پروژههای بلندپروازانه سیسی متوقف شوند.
کاهش کمکهای مالی به معنای کاهش ارتباط مصر با ائتلاف سهگانه (عربستان سعودی، امارات و بحرین) خواهد بود، این در حالی است که این نوسان به کاهش درآمدهای نفتی مصر، عراق و الجزایر نیز میانجامد.
برای مقابله با این شرایط چین و روسیه وارد عمل میشوند و حمایت خود را از مصر بیشتر خواهند کرد.
مثلاً این 2 کشور اقدام به تامین واکسنهای رایگان اما مشروط ویروس کرونا برای مصر خواهند کرد تا به تدریج جای امارات متحده عربی به عنوان حامی اصلی زیرساختهای مصر را بگیرند.
روسیه و چین از رئیسجمهور سیسی برای تقویت توانمندیهای خود در بعد سرکوب فضای مجازی حمایت خواهند کرد. روسیه همچنین از طریق سرویسهای امنیتی و مستشاران نظامی خود که در لیبی مستقر هستند با مصر به همکاری خواهد پرداخت و کار احداث پایگاههای دریایی و هوایی خود را در سودان تکمیل و به تدریج حضور دائم ناوگانش را در دریای سرخ تقویت میکند.
در رابطه با نقش امنیتی چین هم این حضور از طریق توافقنامههایی که با ژنرال خلیفه حفتر برای راهاندازی بندر بنغازی به امضا میرسد صورت خواهد گرفت.
پیشبینی میشود واشینگتن نیز از طریق اقدامات زیر به این تحولات واکنش نشان دهد:
1. کاهش همکاری امنیتی و تعلیق کمکهای نظامی به مصر، با اینحال از قطع شدید و کامل روابط خود با مصر به دلیل اهمیت استراتژیک این کشور امتناع خواهد کرد.
2. نفوذ روزافزون روسیه و چین در مصر منجر به برقراری هماهنگی محدودی بین اسرائیل از یک طرف و مسکو و پکن از سوی دیگر در برخی از محورهای اصلی امنیت ملی همچون نوار غزه و دریای سرخ خواهد شد.
مشکلات اقتصادی ناشی از کاهش بهای نفت باعث بروز اعتراضات عمومی و سرکوب مخالفان در تمامی نقاط منطقه خواهد شد، کشورهای منطقه اقدام به کاهش بودجههای خود کرده اما در متوقف کردن رشد جمعیت خویش ناکام خواهند بود.
قاهره همچنین با خشکسالی و کمبود روزافزون منابع آبی دستبهگریبان خواهد شد و در نتیجه مشکل تامین مواد غذایی پیدا میکند، همچنین این امر منجر به افزایش قیمت مواد اساسی غذایی در کشورهای مجاور میشود.
گروههای اسلامگرای رادیکال نیز در تمامی نقاط منطقه فعال میشوند و با سوءاستفاده از کشمکشی که دامنه آن تا لیبی، یمن، سوریه و عراق گسترش یافته در راستای توسعه فعالیت خود تلاش خواهند کرد.
لبنان به سمت جنگ داخلی پیش میرود و دخالتهای خارجی نیز بر این جنگ دامن خواهد زد. این جنگ داخلی میتواند توجه و تمرکز حزبالله بر تقابل با اسرائیل را کاهش دهد، با این حال توانمندی موشکی حزبالله به مثابه قدرتی بازدارنده حفظ خواهد شد.
فرض سناریو بر این است که ایران نیز در سایه افزایش تنشهای مذهبی در منطقه اقدام به تعلیق فعالیتهای هستهای خود خواهد کرد.
آمریکا برای اعطای امتیازاتی در زمینه سازش با فلسطینیان فشارهای خود را وارد خواهد کرد، اما تقابل جستهگریخته بین حماس و اسرائیل همچنان بدون هیچ تغییر قابل توجهی ادامه پیدا میکند.
با این حال، به اعتقاد تهیهکنندگان این پژوهش، اسرائیل دست به کنترل دوبارهی نوار غزه میزند و سپس این منطقه را به تشکیلات خودگردان تسلیم خواهد کرد، گرچه حماس بعد از چند ماه مجدداً قدرت را در این منطقه به دست خواهد گرفت.
طراحان این سناریو بر این پندارند که محبوبیت اسرائیل در میان دموکراتها و برخی از جمهوریخواهان کاهش خواهد یافت، هدف از این اقدام وا داشتن اسرائیل به کاهش روابط خود با روسیه و چین است و این اتفاق بیشک بر توانمندیهای اسرائیل از جمله انجام عملیات در سوریه تاثیر خواهد گذاشت.
به اعتقاد ترسیمکنندگان این سناریو رقابت بین قدرتهای بزرگ برای اسرائیل مشکلات امنیتی ایجاد خواهد کرد.
در قسمت بعد به سناریوی سوم خواهیم پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید