حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بین الملل:
اگر برجام بد بود که نباید بر هم خوردن آن اینقدر تبعات میداشت/ مخالفان اگر فکر میکنند برجام بد است چرا مدام اصرار دارند امریکا به تعهداتش بازگردد؟
حسن بهشتیپور گفت: اگر برجام بد بود که نباید بر هم خوردن آن اینقدر تبعات میداشت. اگر هم فکر میکنند برجام بد است چرا مدام اصرار دارند امریکا به تعهداتش بازگردد؟ چرا آن زمان که امریکا خارج شد، نظام تصمیم گرفت در برجام باقی بماند؟ باید اذعان داشت بهرغم امتیازاتی که ایران در برجام میدهد، این توافق به نفع کشور ماست.
اعتمادآنلاین| دور تازه نشستهای کمیسیون مشترک برجام و گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و ایالات متحده برای بازگشت به اجرای تعهدات ذیل توافق هستهای روز جمعه آغاز میشود و انتظار میرود براساس گفتههای هیاتهای مذاکره، گفتوگوها و نگارش متن این بار با سرعت عمل بیشتری پی گرفته شود. همزمان با این گفتوگوها، مخالفان برجام در ایران و ایالات متحده همچنان به تلاشها برای ممانعت از احیای این توافق ادامه میدهند و تصمیم دارند به هر نحو ممکن جلوی آن را بگیرند.
به گزارش روزنامه اعتماد، حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالملل در این باره میگوید از نگاه ایران هر یک روز تداوم تحریم به معنای ضررهای اقتصادی سنگین است و از نگاه غرب هر روز که میگذرد و تهران تعهداتش ذیل توافق هستهای را اجرا نمیکند یعنی توانایی و ظرفیت هستهای جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده و به تبع آن زمان گریز هستهای کاهش یافته است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
*همه طرفها از روبه جلو بودن مذاکرات روایت میکنند اما همزمان شکایت دارند که روند پیشرفت کند است. ارزیابی شما از روند کنونی مذاکرات چیست و فکر میکنید عنصر «زمان» تا چه اندازه میتواند نتیجه نهایی را تحت تاثیر قرار دهد؟
از موضعگیریهای طرفهای مذاکرهکننده همچنین محافل نزدیک به طرفهای مذاکرهکننده پیداست که بر سر کلیات توافق حاصل شده اما هنوز اختلافاتی بر سر جزییات وجود دارد که در برخی موارد این اختلافات جدی و حل آنها زمانبر است.
البته اینکه دو طرف روی مثبت بودن فضا تاکید دارند یعنی تحرکاتی از سوی هر دو طرف برای رسیدن به توافق وجود دارد و دو طرف در حال حرکت به سمت یکدیگر هستند تا سرانجام در یک نقطه به موضعی مشترک برسند. دستیابی به توافق و حل اختلافنظرها نیاز به چانهزنی دارد و باید دید هرکدام از طرفها تا چه میزان حاضر هستند برای احیای توافق هستهای امتیاز بدهند. در حال حاضر به نظر میرسد ایالات متحده پذیرفته اغلب تحریمهایی که پس از خروج امریکا از برجام در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ وضع شده را کنار بگذارد. تحریمهای نفتی، تحریمهای مربوط به کشتیرانی، تحریمهای مربوط به بانک مرکزی و بیمه؛ همه اینها باید لغو شود. واقعا بدون لغو این تحریمها برجام ثمرهای برای ایران نخواهد داشت. از سوی دیگر باید در توافق برای بازگشت به برجام حتما قید شود که امریکا حق ندارد به بهانههای دیگر نظیر حمایت از تروریسم، بیثباتسازی خاورمیانه، حقوق بشر یا مساله موشکی دوباره ایران را تحریم کند و مانع از دستیابی کشورمان به منافع اقتصادی برجام شود. به نظر میرسد همین اتفاق نیز در حال رخ دادن است. براساس گفتههای عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه تحریمها موضوعبندی شدهاند و برای مثال زمانی که ایالات متحده تحریم نفت را لغو کرد، دیگر نمیتواند به بهانههای دیگر روی این موضوع تحریمی اعمال کند. در مقابل هم باید دید انتظارات آنها از ایران چیست؛ سرنوشت سطح غنیسازی ایران چه خواهد شد، چه تصمیمی درخصوص ذخایر اورانیوم مازاد برجام ایران اتخاذ میشود و مسائلی دیگر از این دست. به نظر میرسد توافق دستیافتنی باشد اما نیازمند اراده سیاسی در هر دو طرف است.
درخصوص مساله زمان به عقیده من دو طرف دریافتهاند که زمان عنصری تعیینکننده است. از نگاه ایران هر یک روز تداوم تحریم به معنای ضررهای اقتصادی سنگین است و از نگاه غرب هر روز که میگذرد و تهران تعهداتش ذیل توافق هستهای را اجرا نمیکند یعنی توانایی و ظرفیت هستهای جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده و به تبع آن زمان گریز هستهای کاهش یافته است. همین موضوع موجب شده تا هر دو طرف نخواهند وارد مذاکرات فرسایشی و زمانبر شوند. یک مساله دیگر که اینجا مطرح است ضربالاجل ایران به آژانس درخصوص ضبط تصاویر مربوط به تاسیسات هستهای است. اگر تا خرداد ماه توافقی حاصل نشود، ایران به طور کامل و بدون قید و شرط سطح روابط و همکاریها با آژانس را به سطح پادمانی کاهش خواهد داد و برای طرف مقابل این اقدام یک زنگ خطر جدی به حساب میآید.
*برخی زمزمهها در این باره وجود دارد که ایالات متحده پذیرفته تنها تحریمهایی را لغو کند که ناسازگار با برجام هستند. یعنی تحریمهایی که اعمال آن به اجرای برجام ضربه نمیزند، پابرجا بماند. این موضوع نمیتواند آسیبزا و باعث ایجاد بنبست باشد؟
ایران خواهان لغو تمامی تحریمهایی است که پس از خروج ترامپ از توافق هستهای وضع و اعمال شده یا با برچسبهای دیگر علیه جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است. تحریمهای امریکا هم دو دسته هستند؛ یک دسته تحریمهایی که از سوی رییسجمهور وضع شدهاند و دسته دیگری نظیر کاتسا که کنگره آن را در چارچوب یک قانون اعمال کرده است. تحریمهای ریاستجمهوری که باید به طورکامل لغو شوند اما همانطور که توافق شده تحریمهای کنگره باید نظیر آنچه در دوره ریاستجمهوری اوباما اتفاق میافتاد از سوی رییسجمهور اجرایشان تعلیق شود. موضع دیگری در این خصوص قابل قبول نیست و امریکا نمیتواند خواستار آن باشد که ایران بپذیرد همچنان برخی تحریمهای دوره ترامپ اجرایی شوند. برداشت من این است که ایران به شدت روی تحریمهای اشخاص حقیقی، حقوقی و تحریم نهادها از جمله سپاه حساس است و خواهان لغو آنهاست. منطقی هم نیست که نیروهای مسلح یک کشور تروریستی تلقی شوند.
*برخی در داخل از وزارت خارجه انتقاد میکنند که به جای لغو کامل همه تحریمها پذیرفته تنها تحریمهایی لغو شوند که پس از برجام و از سوی دولت ترامپ اعمال شده. آیا ایران به دنبال توافقی فراتر از برجام بوده که برخی مقامات از ضرورت لغو تحریمهایی که پیش و پس از برجام هم وجود داشتند، صحبت میکنند؟
این اظهارات غیرمسوولانه است. اینکه یک نفر در جایگاه منتقد بنشیند و بدون توجه به اثراتی که صحبتهایش دارد و انتظارات مضاعفی که ممکن است در جامعه ایجاد کند، حرفی بزند درست نیست. خواسته یا مطالبهای که مطرح میشود باید امکان عملی شدن داشته باشد. بالاخره این دولت در مرداد ماه قدرت را تحویل میدهد و میرود اما آیا این دوستان فکر میکنند با رفتن دولت معجزهای بزرگ اتفاق خواهد افتاد؟ مردم در حال حاضر زیر فشار تحریمها سختترین روزها را تجربه میکنند و این مشکل میتواند در مذاکرات وین رفع شود. چرا باید با طرح برخی مسائل که نشدنی است مانع از رفع تحریمها شویم؟ دولت بعد هم خواهیم دید. مگر آنها ابزار و امکاناتی فراتر دارند؟ آن کسی که چنین چیزی را مطرح میکند باید درک کند مذاکرات در وین مذاکرات نظام است؛ محدود به دولت نیست، کل حاکمیت این مذاکرات را پیش میبرد.
*همزمان با گفتوگوها، فشار مخالفان برجام در داخل و خارج ایران افزایش یافته و آنها میکوشند مانع از احیای توافق هستهای شوند. آیا اراده سیاسی کافی در تمام طرفها برای عبور از این فشارها وجود دارد؟
ابتدا باید به نکتهای اشاره کنم. هر چند در هر دو سو مخالفتهایی با برجام وجود دارد اما نباید همه را به یک چشم برانیم و بگوییم مخالفان داخلی همسو با اسراییل عمل میکنند. هر دو مخالفند اما انگیزههای مخالفت متفاوت است. از اینکه بگذریم مخالفان برجام در ایران باید به این سوال پاسخ دهند که چه آلترناتیوی برای این توافق دارند؟ آیا زمانی که ایالات متحده از برجام خارج شد، وضع ما بهتر شد یا بدتر؟ باور من این است که وضع اقتصادی ما بسیار بدتر شد و مردم هم خودشان این را حس میکنند. اگر برجام بد بود که نباید بر هم خوردن آن اینقدر تبعات میداشت. اگر هم فکر میکنند برجام بد است چرا مدام اصرار دارند امریکا به تعهداتش بازگردد؟ چرا آن زمان که امریکا خارج شد، نظام تصمیم گرفت در برجام باقی بماند؟ باید اذعان داشت بهرغم امتیازاتی که ایران در برجام میدهد، این توافق به نفع کشور ماست و همین موجب شد در برجام بمانیم و خواستار بازگشت امریکا شویم. منتقدان این را باور نمیکنند و میخواهند همه چیز را گردن ناکارآمدی دولت بیندازند. تصور میکنند دولت بعد که بیاید همه چیز حل میشود. این کارشکنیها جنبه گروهی و جناحی دارد، نه جنبه ملی. همه میبینند که اگر برجام نبود اوضاع ما به مراتب بدتر بود. پیش از برجام را هم به یاد داریم که چه تحریمهایی علیه ایران وجود داشت. از همین رو من تصور میکنم در حاکمیت ایران اراده کافی برای اجرای برجام وجود دارد.
سوال شامل مخالفان خارجی برجام هم میشد. برای نمونه در ماههای اخیر شاهد صداهای مخالف زیادی درکنگره بودهایم و در یک هفته گذشته هم مقامات اسراییلی چندین و چند مذاکره با مقامات امریکایی در موضوع برجام داشتهاند.
آنها امیدشان این است که با افزایش فشار بر دولت بایدن،کاخ سفید را راضی کنند که امتیازاتی کمتر به ایران اعطا کند. به نظر میرسد هم مخالفان داخلی برجام در امریکا و هم تلآویو به این باور رسیدهاند که بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای قطعی است و کاری از دستشان در این زمینه برنمیآید. در نتیجه میخواهند صرفا مانع اعطای امتیازات بیشتر به ایران شوند. همه امکانات رسانهای، دولتی و تمام لابیها هزینه شدهاند و آنها میدانند که بازگشت امریکا به برجام تصمیم کاخ سفید است. هدف این فشارها را باید اولا امتیازگیری متقابل از امریکا و ثانیا ممانعت از امتیازدهی به ایران دانست. بدشان هم نمیآید ایران را هم تحت فشار بگذارند که امتیازات بیشتری بدهد اما بعید است جمهوری اسلامی در مقابل چنین فشارهایی کوتاه بیاید و امتیازی بدهد.
*یعنی اظهارات بایدن و سالیوان مبنی بر وجود «فاصله بسیار زیاد تا دستیابی به توافق» در گفتوگو با مقامات اسراییلی را صرفا برای آرام کردن تلآویو و ممانعت از سنگاندازیهای اسراییل میدانید؟
امریکا میخواهد رفتارهای اسراییل را مدیریت کند و بگوید منافع تلآویو را درنظر میگیرد و از همین رو مذاکراتی طولانی در راه خواهد بود اما واقعیت این است که این حرفها را خود اسراییل هم نپذیرفته و آنها فکر میکنند امریکا به زودی به توافق هستهای با ایران باز خواهد گشت.
*یکی از انتقادهایی که به تیم ایرانی مطرح میشود، امکان تکرار رفتار امریکا در خروج از برجام است. آیا عملا امکان ارایه تضمین در این خصوص وجود دارد؟
تضمین در توافقهای بینالمللی وجود ندارد.کدام توافق بینالمللی حاوی تضمین بوده که برجام دومیاش باشد؟ تضمین اجرای توافقها اراده کشورهای توافقکننده است. هر زمان که ارادهای برای اجرا وجود داشته باشد، توافق اجرایی میشود و هر زمان که ارادهای نباشد، توافق شکست میخورد. مساله این است که باید هزینه خروج از توافق را برای طرف مقابل به اندازهای بالا برد که حاضر نباشد چنین هزینهای را پرداخت کند. مثلا ایران میتواند از یکسو توان اقتصادی خود را در سایه آسایشی که از لغو تحریمها پدید میآید افزایش دهد و به قدرتی برسد که تحریم به عنوان گزینه از روی میز امریکا حذف شود. ثانیا ابزارهای قدرت خود را همواره روی میز داشته باشد تا بتواند در وقت نیاز از آن استفاده کند. برای مثال همین گامهای هستهای در صورت تکرار بدعهدی امریکا میتواند بسیار بلندتر از گذشته برداشته شود. باید تاکید داشت امریکا هم نمیتواند این بازی را تا ابد ادامه دهد و هر بار به توافق بازگردد و از آن خارج شود. چنین کاری بیاعتباری بزرگی برای این کشور در عرصه بینالمللی به دنبال خواهد داشت و چنین رفتارهایی با تغییر دولت قابل توجیه نیست. با این وجود نباید دل را به این خوش کرد؛ ایران باید بتواند از طریق افزایش توان اقتصادی و استفاده مناسب از ابزارهای قدرت هزینه خروج امریکا از توافق را بالا ببرد. ایران نشان داد در مدت زمانی بسیار اندک قادر است فعالیتهای هستهای خود را با سرعت هرچه تمام توسعه دهد و خوشبختانه هم تحقیق و توسعه مسالهای قابل بازگشت نیست اما لازم است در بخشهای دیگر نیز به ویژه بخش اقتصادی این قدرت وجود داشته باشد.
*دستیابی به توافق در وین را نقطه پایان بحران میدانید یا سرآغاز چالشهای کشور در برابر مطالبه گفتوگوهای موشکی و منطقهای؟
ارزیابی خود را به تفکیک مطرح میکنم؛ در موضوع موشکی موضع ما کاملا مشخص است. ایران موشک را به عنوان یک ابزار دفاعی بسیار مهم قلمداد میکند و طرف مقابل میداند ایران حاضر نیست در وضعیت امروز جهان خود را خلع سلاح کند. واقعیت هم این است که موشک یکی از اصلیترین مزیتهای دفاعی ایران است و با توجه به تهدیدهای موجود از جانب اسراییل و برخی کشورهای منطقه عملا عقلانی نیست که قدرت موشکی موضوع مذاکره قرار بگیرد.
در موضوع منطقهای هم فکر میکنم ایران با اتخاذ یک سیاست درست و پیگیری گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبه با کشورهای منطقه ابتکار عمل را از دست امریکا و متحدان اروپاییاش خارج کرده. حالا برخی عنوان میکنند که عربستان عروسک دستآموز امریکاست اما من فکر میکنم اختلافنظرهای آنان در برخی مسائل واقعی است و ایران با اتخاذ رویکرد گفتوگوی مستقیم با کشورهای منطقه عملا بهانه را از امریکا و اسراییل گرفته است. پیگیری گفتوگوها از طریق طرحی نظیر طرح صلح هرمز ایده بسیار خوبی است و یک پیمان امنیتی میان کشورهای منطقه میتواند جلوی بسیاری از مشکلات آینده را بگیرد. از طرف دیگر این طرح میتواند مانع از گسترش ایرانهراسی یا ایجاد پیمانهایی نظیر ناتو عربی شود. هر چند دستیابی به این هدف بسیار سخت است اما حرکت در این مسیر به جای قرار گرفتن در چارچوبهایی نظیر برجام پلاس بسیار مفیدتر است.
با این تفسیر تصور میکنم اگر اجرای این سیاستها یعنی پایداری در مساله موشکی و پیگیری دیپلماسی فعال منطقهای میتواند باعث شود ایران از بحرانهایی که اکنون با آنها در عرصه سیاست خارجی مواجه است عبور کند.
*یعنی گفتوگوها با عربستانسعودی و سایر کشورهای منطقه را میتوان نوعی پیشگیری از تکرار سرنوشت برجام و ممانعت از مانعتراشیهای منطقهای در مسیر توافق هستهای دانست؟
من اصرار دارم که گفتوگوهای منطقهای نسبتی با برجام ندارد. ایران وکشورهای دیگر منطقه فضای زیادی برای همکاری دارند؛ میتوانند برای حل و فصل بحران یمن گردهم آیند، میتوانند در راستای حل بحران سوریه گامهای مشترکی بردارند و میتوانند برای کمک به بهبود وضعیت عراق همکاری کنند و موضوعاتی دیگر از این قبیل. هیچ نیازی نیست که کشورهای اروپایی یا ایالات متحده در این مسیر میداندار باشند و بخواهند مذاکرات میان ایران و سایر کشورهای خاورمیانه را مدیریت کنند. در برجام با آلمان، انگلیس، فرانسه، امریکا، روسیه و چین مواجه هستیم و به هیچوجه نمیخواهیم پای کشوری دیگر به این بحث باز شود. در منطقه هم همین است. مشکلی اگر میان کشورهای منطقه وجود دارد، میان خود آنها قابل حل است و نیازی به نقشآفرینی کشورهای خارج از منطقه وجود ندارد. اگر زیر بلیت آنها بخواهیم مشکلات را حل کنیم، میشود برجام 2 و 3. اما من معتقدم موضوعات منطقه میتواند بدون دخالت آنها حل شود.
*صحبتهای شما بر پایه این فرض است که در گفتوگوهای اخیر منطقهای، قدرتهای خارج از منطقه نقشی ندارند اما گزارشهایی از نقشآفرینی امریکا در مذاکرات ایران و عربستان و حتی حضور ویلیام برنز، رییس سازمان سیا در این مذاکرات وجود دارد. این مساله را چطور تحلیل میکنید؟
این گزارشهای رسانههاست و تایید رسمی برای آن وجود ندارد. من باور نمیکنم. آنهایی چنین موضوعاتی را مطرح میکنند که میخواهند بگویند برجام پلاس در حال پیگیری است. من به جد معتقدم این تهران و ریاض هستند که خواهان حل مشکلاند.
ایران که از چند سال پیش آمادگی خود را برای گفتوگو ابراز داشته بود و درخصوص عربستان هم نباید تصور کرد ریاض بنده حلقه به گوش واشنگتن است. مثالهایی نیز در نقض آن نگاه به عربستان وجود دارد؛ در تحریم نفتی اوپک عربستان یکی از محورهای عمده بود یا در موضوع برجام عربستان نقش آفرینی منفی زیادی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید