آشوب در افغانستان و بحران در منطقه / نوع عقبنشینی نیروهای سنتکام، نویددهنده روزهای خوشی نخواهد بود
با توجه به توافق خروج امریکا با طالبان و رفتار نظامیان این کشور هنگام آغاز روند خروج از افغانستان، بیشتر به نظر میرسد که امریکا قرار است اداره افغانستان را به طالبان واگذار کند تا دولت این کشور. حتی اگر این تحلیل اشتباه باشد نیز نوع عقبنشینی نیروهای سنتکام، نویددهنده روزهای خوشی برای افغانستان نخواهد بود.
اعتمادآنلاین| پس از آغاز خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان بعد از دو دهه اشغال، یادگار این نیروها در افغانستان جز خرابی نبوده است، چه در زمینه اجتماعی، چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه سختافزاری. اقدام عجیب نیروهای سنتکام در تخریب سختافزارهایی که قرار بود به افغانها واگذار شود، انتقادهای زیادی را به پا کرده اما مهمتر از انتقاد مسوولان کابل، تضعیف نیروهای امنیتی این کشور است. نیروهای امنیتی افغانستان امیدوار بودند پس از خروج امریکا بتوانند با استقلال کامل در برابر تروریسم مقاومت کنند اما در حال حاضر نیروهای امریکا مشغول تضعیف نهایی آنها هستند.
به گزارش روزنامه اعتماد، با توجه به توافق خروج امریکا با طالبان و رفتار نظامیان این کشور هنگام آغاز روند خروج از افغانستان، بیشتر به نظر میرسد که امریکا قرار است اداره افغانستان را به طالبان واگذار کند تا دولت این کشور. حتی اگر این تحلیل اشتباه باشد نیز نوع عقبنشینی نیروهای سنتکام، نویددهنده روزهای خوشی برای افغانستان نخواهد بود.
خروج همزمان نظامیان امریکا و ناتو که قرار است تا ماه سپتامبرکامل شود پس از 20 سال اشغال افغانستان و در شرایطی که نیروهای نظامی افغان تا امروز استقلال کامل در مواجه شدن با گروههای تروریستی را نداشتند، خطرساز خواهد بود.گروههای تروریستی به دلیل ریشههای فرهنگی نفوذ زیادی در این کشور دارند و تصور مقاومت طولانیمدت ارتش افغانستان در برابر آنها کمی دور از ذهن است.
نکته طنز ماجرا این است که پس از توافق طالبان با امریکا که در قطر انجام شد، نیروهای طالبان از حملات به نیروهای امریکایی خودداری کردهاند تا در روند خروج آنها خللی ایجاد نشود و همزمان بهطور مشخص نیروهای امنیتی افغانستان را هدف حملات خود قرار میدهند. جنگ افغانستان را باید به دو دوره پیش و پس از سال 2015 تقسیم کرد. پس از این تاریخ نیروهای ناتو از انجام عملیات در افغانستان خودداری کرده و این وظیفه را بر عهده نیروهای نوپای افغان گذاشتند. نبردی که محمداشرف غنی با یاری شورای علمای افغانستان سعی درکم کردن آتش آن داشت.
شورای علمای افغانستان 3 سال پس از واگذاری نبرد به ارتش این کشور و شکستهای پیاپی آنها در برابر طالبان، حکم شرعی حرام بودن عملیات انتحاری را صادر کردند و این بهانهای شد برای فروکش کردن حملات شبهنظامیان.گرچه در پایان همان مراسم که در نشست لویه جرگه انجام شده بود، یک عامل انتحاری موجب کشته شدن 14 نفر از جمله 7 نفر از اعضای شورای علمای افغانستان شد که همین مساله شکننده بودن این فتوا و میزان تاثیر آن برگروههای مخالف دولت افغانستان را نمایان میکند. نشست مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان در استانبول قرار است پس از ماه رمضان برگزار شود و اعلام خروج قطعی نیروهای امریکا و ناتو و واگذاری امنیت به نیروهای نوپای افغان پیش از این نشست، عملی بود که کاملا به سود طالبان ارزیابی میشود. اکنون سران طالبان میدانند نتیجه این گفتوگوها هر چه باشد آنها از سپتامبر آتی تنها دولت افغانستان را در برابر خود خواهند داشت و این مساله امتیازگیری را برای آنها سادهتر خواهد کرد. ضمن اینکه آنها از هماکنون دست به کار شده و در تلاش هستند، برگهای مهمی را برای رایزنی در این مذاکرات آماده کنند.
حملات نظامی طالبان به مراکز دولتی در ولایت بغلان در شمال افغانستان، ولایت غزنی در جنوب و خودنمایی در ولایت قندهار، برگهای معاملهای هستند که در بالا به آنها اشاره شد. ضمن اینکه هدفگذاری طالبان روی استانهایی که دارای منابع زیادی هستند، بیم آن را میدهد که این اشغالها طولانیمدت خواهند بود.
آشوب در افغانستان به معنای احتمال ظهورگروههای اسلامگرای تندرو نیز است. در دهه اخیر در نقاط مختلف مانند شمال آفریقا و جنوب شرق آسیا گروهکهای نوظهوری حضور داشتند که از برند داعش استفاده کردند اما تحت رهبری هسته مرکزی آن در عراق و سوریه نبودند و با نابودی داعش نیز یا فعالیتشان کاهش یافت یا از دید رسانهها دور ماندند. این افراد عموما بومی بودند اما در افغانستان اینگونه نیست. تعداد تروریستهای غیربومی و مهاجر در افغانستان بسیار بیشتر از مناطق ذکر شده است. تروریستهای عموما عربستانی و مصری که به افغانستان مهاجرت کردهاند بیشترین سهم را از به آشوب کشیده شدن افغانستان خواهند برد. این افراد تا زمانی که توانایی حضور فعال تروریستی درکشور میزبان را داشته باشند به فعالیت ادامه میدهند و پس از پایان استیلا به مناطق دیگر و حتی کشورهای دیگر کوچ خواهند کرد و عامل شوم ترور را نیز به عنوان سوغات با خود همراهی خواهند کرد. مانند آنچه در سوریه و عراق از سوی تروریستهای مهاجر و کوچ آنها به شمال آفریقا دیده شد.
با احتساب این مسائل شاهد یک درگیری در دو جبهه اصلی و چند جبهه فرعی در افغانستان خواهیم بود. دو جبهه اصلی طالبان و دولت افغانستان و جبهههای فرعی نیز گروهکهای تروریستی تازه تاسیس یا کوچک و در تقابل با طالبان و احزاب و شاخههای سیاسی در تقابل با اشرف غنی هستند. مسالهای که به پیچیدگی اوضاع داخلی افغانستان دامن خواهد زد.
به طور دقیق مشخص نیست تحولات افغانستان و آشوب در این کشورکه ثمره ورود و خروج بیبرنامه امریکا بوده به چه نتایجی ختم خواهد شد اما آنچه مسلم است این آشوب بر احتمال بروز گروه بنیادگرای جدید مانند دولت اسلامی، امنیت مرزهای افغانستان با پاکستان و 3 کشور شمالی، وضعیت استانهای غربی چین، راه ابریشم جدید و به طورکلی منطقه تاثیر منفی خواهد گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید