کد خبر: 484452
|
۱۴۰۰/۰۲/۲۰ ۰۸:۱۸:۰۰
| |

جنایات بشری در افغانستان/ طالبان به دنبال چیست؟

مجتبی نوروزی در یادداشتی نوشت: طالبان و دارندگان تفکر طالبانی دو دهه است که در آرزوی احیای قدرت مطلق خود در افغانستان هستند و برای رسیدن به آن به هر اقدامی دست زده‌اند.

جنایات بشری در افغانستان/ طالبان به دنبال چیست؟
کد خبر: 484452
|
۱۴۰۰/۰۲/۲۰ ۰۸:۱۸:۰۰

اعتمادآنلاین| شنبه‌ای که گذشت باز هم اخباری از دامنه‌های هندوکش سرفراز به جهان مخابره شد که وجدان انسانیت را در بهتی عمیق فرو برد. باز هم کشتار و باز هم کودکانی بی‌گناه، باز هم جنایت و باز هم دختران فرشته خوی طالب علم که در خون سرخشان غوطه خوردند و برگ سیاه دیگری از جنایت بشری ورق خورد. اما این ‌بار همگان محکوم کردند.

به گزارش روزنامه اعتماد، طالبان که نماد سیاهی، تباهی و مخالفت با دانایی زنان و دختران این سرزمین بوده و هست هم نتوانست زیر بار این ننگ بایستد. اما پرسش اساسی اینجاست که چه گروه و جریانی و با چه انگیزه‌ای به خود اجازه می‌دهند که آسمان ابری غرب کابل را برای باری که نمی‌دانم چندمین است به ناله‌های مادران داغدار گره بزنند؟ آیا به واقع طالبان آن طور که مدعی است هیچ نقشی در چنین جنایتی ندارد؟ برای پاسخ به این پرسش اساسی باید به دو پرسش دیگر پاسخ گفت.

طالبان در افغانستان به دنبال چیست؟ نخستین واژه در برابر این علامت سوال اساسی بی‌شک قدرت خواهد بود. طالبان و دارندگان تفکر طالبانی دو دهه است که در آرزوی احیای قدرت مطلق خود در افغانستان هستند و برای رسیدن به آن به هر اقدامی دست زده‌اند. البته وجه بارز و مهم قدرت‌طلبی این جریان که آن را با بسیاری از جریانات سیاسی در جهان متفاوت می‌کند در دو گزاره اساسی خلاصه می‌شود: تمامیت‌خواهی و توجیه وسیله با هدف. همین وجوه است که مانع می‌شود طالبان خود و تفکرشان را به دست رای و نظر و خواست مردم بسپارند و مشارکت در قدرت سیاسی در سپهر نگاهشان به قدرت مفهومی بی‌معنا باشد. واژه دوم که وجه تقدس‌زای اندیشه طالبانی است، کلمه اعلی و آشنای اسلام می‌باشد.

اما باز آنچه اسلام‌گرایی طالبانی را از بخش عمده‌ای از جریانات اسلام‌گرا متمایز می‌کند در روایت و قرائت خاص ایشان نهفته است. این روایت و قرائت به صورت جدی در تعارض با سنت دینداری در افغانستان و وجه اجتماعی دین در این سرزمین خلاصه می‌شود. سنت دینداری در این جغرافیا با نام مکتب حنفی و طریقت‌های صوفیانه و همزیستی مسالمت‌آمیز شریعت و طریقت گره خورده است. سنتی ناب که در کمتر نقطه‌ای از جهان اسلام می‌توان آن را یافت و شاید بتوان آن را نسخه‌ای اصیل برای درمان بسیاری از دردهای جهان اسلام دانست. سنتی که در آن مدارا و همدیگرپذیری و عقلانیت در بالاترین درجه خود قرار داشته و دارد. اما انحراف از این سنت به واسطه پیوند با جریانات تندروی جهان اسلام امروز صدایش از ناله‌های برآمده از سینه مادران و پدران مظلوم این سرزمین به گوش وجدان‌های بیدار جهان می‌رسد. لذا این روایت و قرائت از اسلام اگر هزاران بار هم متعهد شود که ربطی به تروریسم بین‌المللی ندارد، تعهدی پوچ و باطل است.

امروز طالبان به لطف بدعهدی غرب بیش از هر زمان دیگری خواب به حقیقت پیوستن رویای 20 ساله‌اش را می‌بیند و در این مسیر هر مانعی به هر قیمتی باید حذف شود.

موانع دستیابی به خواسته‌های طالبان چیست؟


شاید تا چندی پیش بسیاری تصور می‌کردند که مانع اصلی تحقق این رویای سیاه، حضور نظامی غرب باشد. اما امروز ثابت شده که این مانع سرابی بیش نبوده است و طالبان با 3 مانع اساسی در 3 سطح مواجه هستند و امروز هر 3 مانع به صورت جدی مورد هجوم قرار گرفته‌اند تا این موانع نه برای امروز بلکه برای دهه‌های آینده از پیش روی این تفکر و نگاه برداشته شود.


نخست، نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان بارها ثابت کرده‌اند که در میدان عملیات به هیچ روی دست پایین را در برابر جریان مقابل ندارند. هر چند که رسانه‌ها برای‌شان شنیدن این واقعیت جذاب نبوده است. برای رسانه‌ها گزاره دروغین تصاحب بیش از 50 درصد خاک افغانستان توسط طالبان همواره جذاب‌تر بوده از این گزاره که طالبان طی 20 سال گذشته هیچگاه نتوانسته‌اند کنترل یک شهر دورافتاده افغانستان را برای مدتی بیش از چند روز در اختیار داشته باشند چه رسد به مناطق مهم و کلیدی. این گروه تنها با ایجاد ناامنی و اقدامات پرسروصدا تلاش کرده است جایگاه خود را به عنوان بازیگر مهم تثبیت کند و مانع نخست در پیشانی مقابله با این جریان، نیروهای نظامی افغانستان بوده‌اند؛ لذا طالبان هر جا و هر گونه که توانسته است، تلاش کرده به بدنه این نیروی پرتوان ضربه وارد کند.


دوم، نسل جدید افغانستان. نسل جدید افغانستان را باید مهم‌ترین مانع فعال پیش روی اهداف طالبان دانست. نسلی که به هیچ عنوان زندگی در فضای هنجارهای طالبان را نخواهد پذیرفت. راهکار مقابله با این مانع هم مفهومی است که در سال‌های اخیر در فضای سیاسی افغانستان بارها تکرار شده است: ترورهای هدفمند. به تصور طالبان با این ترورها نسل جدید یا حذف می‌شود یا مجبور به انتخاب بین دو گزینه مهاجرت و سکوت خواهد شد.


سوم، علم و دانایی. بی‌شک ریشه‌ای‌ترین مانع در برابر تفکر طالبانی علم و دانایی خواهد بود. هر قدر آموزش و دانش در فضای اجتماعی افغانستان توسعه یابد، مجال جلب و جذب نیرو برای تفکر متصلب و بسته طالبانی کمتر و کمتر خواهد بود. این امر به ویژه در تلفیق با عنصر زن شالوده‌های بنیادین تفکر اجتماعی طالبان را در هم خواهد شکست و این گزاره فهم چرایی حمله به مراکز آموزشی را در سال‌های اخیر آسان‌تر خواهد کرد.


اما در نهایت هیچ یک از این بحث‌ها داغ دل مادران عزادار کابل را تسکین نخواهد داد و این داغ سرد نمی‌شود و چه زیبا سرود سیدضیا قاسمی عزیز:


گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم
هر روز و شب درست چهل سال می‌شود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم
در خون نشست روسری دختران‌مان
رخساره‌گان قرص قمر را گریستیم

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها