کوروش احمدی، کارشناس مسائل آمریکا:
توافق هستهای، زمینهساز تحویل سامانه اس 300 به ایران شد/ احیای برجام هم کمکی به عادی سازی روابط ایران با جهان نمیکند/ نظام راه خود را میرود
هر چه مذاکرات وین بیشتر به سمت مخابره خبرهای امیدبخش پیش میرود، بیشتر نظارهگر واکنشهای مثبت و منفی در داخل و خارج کشورمان هستیم. در خارج، مقامات امنیتی و سیاسی تلآویو سیگنالهای تهدیدآمیزِ بیشتری به سوی تهران، واشنگتن و پایتختهای عربی منطقه ارسال میکنند و همانند گذشته به دنبال انسداد بر سرراه توافق احتمالی وین هستند. اما در داخل به دلیل تقارن این مذاکرات با انتخابات ریاست جمهوری 1400، سر و صداهای زیادی در اردوگاه مخالفان و تندروهای دستِ راستی به پا شده است.
اعتمادآنلاین| کارشناس ارشد مسائل آمریکا گفت: برجام بطور مستقیم برای حوزه نظامی دستاورد داشت و آن اینکه در قطعنامه 2231 مقرر شد که در 18 اکتبر 2020 تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران لغو شود که علیرغم تلاشهای دولت ترامپ، چنین شد.
هر چه مذاکرات وین بیشتر به سمت مخابره خبرهای امیدبخش پیش میرود، بیشتر نظارهگر واکنشهای مثبت و منفی در داخل و خارج کشورمان هستیم. در خارج، مقامات امنیتی و سیاسی تلآویو سیگنالهای تهدیدآمیزِ بیشتری به سوی تهران، واشنگتن و پایتختهای عربی منطقه ارسال میکنند و همانند گذشته به دنبال انسداد بر سرراه توافق احتمالی وین هستند. اما در داخل به دلیل تقارن این مذاکرات با انتخابات ریاست جمهوری 1400، سر و صداهای زیادی در اردوگاه مخالفان و تندروهای دستِ راستی به پا شده است.
قطعاً اگر انتخابات ریاست جمهوری در پیش نبود، شاهد این میزان از هجمه به دستگاه دیپلماسی و دولت فعلی آنهم با محوریت برجام و مذاکرات جاری در وین نبودیم که البته طی سالیان گذشته هم، کم نبود کسانی که شب و روز به سمپاشی علیه این توافق بینالمللی پرداختند. به همین جهت راستگراهای تهران حالا به دنبال آن هستند تا در زمان باقی مانده تا 28 خرداد ماه، هرچه در چنته دارند علیه سیاست خارجی دولت فعلی و منتصبین به جریان رقیب، به کار ببندند. حالا سوالی که به نظر میرسد در پایان کار دولت فعلی باید مطرح شود این است که اساساً برجام چه منافعی داشت؟ آیا این منافع صرفاً سیاسی و اقتصادی بود یا منافع نظامی کشورمان را هم در بر گرفت؟
برای پاسخ به این سوالها و چندین پرسش و ابهام دیگر به گفتوگو با کوروش احمدی، دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد مسائل آمریکا پرداختیم. او معتقد است اعتراض اصولگراها به برجام مشخص نیست که از چه بابتی است و آنها هیچوقت وارد جزئیات نمیشوند. علاوه بر این، احمدی اعتقاد دارد که برجام برای ایران، دستاوردهای نظامی بسیار مهمی به همراه داشته است.
مشروح این گفتوگو به شرح زیر از نظر میگذرد:
*در وضعیت کنونی که مذاکرات وین در حال پیگیری است بسیاری در داخل ایران همانند سالهای گذشته علیه برجام به سمپاشی میپردازند. عدهای معتقدند که تند شدن این اقدامات به دلیل تقارن مذاکرات وین با انتخابات ریاست جمهوری است. اساساً تا چه حد این تحلیل درست است؟
بطور کلی در هر کشوری در آستانه یک انتخابات فعالیتهای سیاسی به حداکثر ممکن افزایش مییابد و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. در شرایطی که در آستانه یک انتخابات قرار داریم، جریان راست یا اصولگرا از یک طرف مصمم به تصاحب پست ریاست جمهوری است و از طرف دیگر حرفی، مطلبی، طرحی و برنامه ای که جنبه اثباتی یا ایجابی داشته باشد، در چنته ندارد. در نتیجه ظاهراً راهی جز برخورد سلبی و منفی را در برابر خود نمیبیند. این در حالی است که در شرایط انتخاباتی قاعدتاً یک حزب یا جریان سیاسی باید عمده تمرکزش بر ارائه یک برنامه مشخص و واضح برای حل مشکلات باشد. در این رابطه ما مطلقاً هیچ حرف مشخصی از جریان اصولگرا نمیشنویم. مثلا در شرایطی که رشد اقتصادی و افزایش اشتغال بدون سرمایهگذاری و مدیریت علمی و مدرن مطلقاً غیرممکن است، اصولگراها به ما نمیگویند برای حفظ سرمایه ایرانیان و ایرانیان متخصص در داخل و جذب سرمایه خارجی و هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد و ارتقاء سطح مدیریت چه برنامهای دارند. در نتیجه همانگونه که گفتم، راهی جز برخورد سلبی و منفی برای آنها باقی نمیماند. لذا آنها بر دو موضوع متمرکز شدهاند: نخست بر تصور نادرستی که خود از برجام دارند و نه واقعیت برجام؛ و دیگری بر مشکلات اقتصادی که بخشی از آن ناشی از سوء مدیریت و بخش دیگر ناشی از هزینه زا بودن سیاست خارجی است. البته دیگر جریانها نیز کم و بیش همینطور هستند. اکثر احزاب اصلاح طلب نیز عمدتاً شخص محور عمل میکنند و بیشتر بر اشخاص متمرکزاند تا برنامه.
*به نظرتان فواید و دستاوردهای برجام در عرصه سیاست خارجی برای کشورمان چه بوده است؟
فواید برجام حکایت آفتاب آمد دلیل آفتاب است. بطور ساده، برجام تحریمها علیه ایران را رفع کرد و اجازه داد تا ایران بتواند برای 34 ماه حداقل نفتش را بفروشد و به عواید آن دسترسی داشته باشد. البته برجام راه را برای بسیاری از دیگر مراودات و سرمایه گذاریها در ایران نیز باز کرد. اما برجام به دو دلیل نتوانست بطور کامل رابطه اقتصادی ایران با دنیا را عادی کند. نخست اینکه برجام یک توافق تک موضوعی، یعنی معطوف به برنامه هسته ای ایران است. یعنی اولاً بقیه بهانهها مانند ترویسم و ... در روابط ایران و آمریکا را پوشش نمیدهد و ثانیاً قرار نبوده تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران را رفع کند. لذا ساختار تحریمهای اولیه و تحریمهای ثانویه ناظر بر دیگر موضوعات محفوظ ماند. در نتیجه، برجام به این دو دلیل نتوانست نگرانی بسیاری از شرکتها و بانکهای بزرگ بینالمللی را برطرف کند و آنها همچنان نسبت به کار با ایران مردد باقی ماندند. البته اگر ترامپ رئیسجمهور نمیشد، برجام برغم همه این مشکلات میتوانست ادامه یابد. کاری که ترامپ کرد را نباید به حساب دولت روحانی و ظریف گذاشت. مشکل مهم دیگر این بود که همین دوستان اصولگرا از ابتدای اجرایی شدن برجام از هیچ اقدامی برای به شکست کشاندن آن خودداری نکردند. لذا با توجه به دو مشکل یاد شده یعنی تک موضوعی بودن برجام و ادامه تحریمهای اولیه آمریکا، اگر برجام احیا شود، باز هم به طریق اولی قادر به عادیسازی کامل روابط ایران با جهان نخواهد بود.
ورای همه این مباحث، نباید از یاد برد که مذاکرات برجام حدود شش ماه قبل از شروع بکار دولت روحانی شروع شده بود. یعنی هر دولتی که در ایران سر کار بود میبایست مذاکرات برجام را انجام میداد. البته دوستان اصولگرا ممکن است استدلال کنند که اگر آنها بودند، توافق بهتری حاصل میشد. این قطعاً درست نیست. چراکه اولاً کلیت نظام درگیر مذاکرات بود و روحانی و ظریف سر خود عمل نمیکردند. ثانیاً دولت اوباما خطوط قرمزی داشت که اگر از آن عدول میکرد، کنگره با تکیه بر قانون INARA میتوانست برجام را رد کند. میدانیم که 54 سناتور جمهوریخواه و 4 سناتور دمکرات در سپتامبر 2015 علیه برجام رأی دادند. اگر 6 دمکرات دیگر با این 58 سناتور همراه میشدند میتوانستند به نحوی که اوباما قادر به استفاده از حق وتو نباشد، برجام را رد کنند.
*دادههایی وجود دارد که گفته میشود فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری پیشین فرانسه در یکی از دیدارهای خود با آقای روحانی به صورت خصوصی به ایشان اعلام کردهاند که در سال 2013 تمامی طرفهای 1+5 به اتفاق آراء حمله نظامی به ایران را تصویب کرده بودند اما با شروع مذاکرات برجام و بازگشت ایران به میز مذاکره جلوی این کار گرفته شد و روز بعد از این دیدار خصوصی اولاند همین موضوع را در جمع خبرنگاران ذکر است. با اشاره به این داده، برجام تا چه حدی توانست سایه جنگ را از سر ایران دور کند؟
تا آنجا که من میدانم اطلاعی در سطح علنی راجع به چنین چیزی وجود ندارد. بعلاوه، میدانیم که مذاکرات بین ایران و آمریکا از فوریه 2012 یعنی حدود 6 ماه قبلا رئیس جمهور شدن روحانی برقرار شد و ملاقات آقای روحانی با فرانسوا اولاند در سپتامبر 2013 انجام شد؛ یعنی یک ماه قبل اینکه توافق موقت بین ایران و 1+5 در ژنو حاصل شود. لذا حداقل بسیار بعید است که 1+5 در دوره یک سال و 9 ماهی که مذاکرات با ایران در جریان بوده، همزمان در فکر حمله نظامی به ایران نیز بوده باشد. اگر قبل از فوریه 2012 صحبتی از حمله به ایران شده باشد، قابل درک است اما بعد از آن خیر.
*یکی از موضوعاتی که مخالفان و منتقدان برجام بارها آنرا مطرح کردهاند و حالا هم مطرح میکنند این است که توافق مذکور علیه توان دفاعی و نظامی ایران بوده است یا آن را بر این مسائل تاثیرگذار میدانند. از سوی دیگر سوابق نشان میدهد که روسیه پس از امضای برجام مجبور شد تا سامانه اس 300 که سالها از تحویل آن استنکاف میکرد را به تهران ارسال کند که به اذعان کارشناسان نظامی ورود آن به ساختار پدافندی کشور، توان دفاعی ما را تقویت کرد. آیا واقعاً برجام هیچ دستاوردی در عرصه نظامی و تسلیحاتی نداشت؟
مخالفان برجام اگر بگویند برجام چگونه علیه توان دفاعی ایران عمل کرده، در آن صورت میتوان اظهار نظر کرد. ولی در برابر شعار و حرفهای کلی واقعا چیزی نمیتوان گفت، اما برجام از یک جهت بطور مستقیم برای حوزه نظامی دستاورد داشت و آن اینکه در قطعنامه 2231 مقرر شد که در 18 اکتبر 2020 تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران لغو شود که علیرغم همه تلاشهای دولت ترامپ، چنین شد. بعلاوه، برجام همانطور که گفتید زمینهساز تحویل سامانه اس 300 به ایران شد یا حداقل بهانهها برای عدم تحویل آنها به ایران را از مسکو گرفت. البته پیش از برجام نیز روسیه میتوانست و میبایست این سامانه را تحویل میداد؛ چراکه تحریمها تنها به 7 قلم تسلیحات تهاجمی محدود بود و شامل سامانههای دفاعی نمیشد. به هر حال، در جو مثبتی که بعد از برجام شکل گرفت، مسکو چارهای جز تحویل این سامانه نداشت. کمک دیگر برجام به حوزه نظامی ایران این بود که با توجه به رفع تحریمها، دست ایران را از نظر مالی باز کرد و امکان داد تا بتواند بنیه دفاعی خود را تقویت کند.
*طی هشت سال گذشته منتقدان بارها آقای ظریف و دولت روحانی را بابت مذاکره با آمریکا و اروپا با شدیدترین الفاظ نقدمورد هجمه قرار دادند. بسیاری معتقدند که مذاکره در دولت احمدینژاد شروع شده اما آنها نتوانستند کار را جلو ببرند و نهایتاً با به روی کار آمدن دولت روحانی، رهبری دستور پیگیری مذاکرات را به دولت جدید داد. به عنوان دیپلمات کشورمان، مبدأ مذاکرات کجا و چگونه بوده؟ ضعف دولت قبل در مذاکره چه بود؟
همانطور که عرض کردم، واقعا روشن نیست اعتراض اصولگراها به برجام از چه بابتی است. چون هیچ وقت وارد جزئیات نمیشوند. مهم این است که برجام بهترین توافق ممکن بود. قطعاً برجام یک توافق یک طرفه نبود که ایران خودش با خودش منعقد کرده باشد. برجام یک طرف دوم هم داشت و توافق در صورتی میتوانست حاصل شود که طرف دوم هم منافعی برای خود در این توافق میدید؛ در غیر این صورت اساساً توافقی صورت نمیگرفت. مخالفین به صورت ایستا و یک طرفه به برجام نگاه میکنند و فکر میکنند که خوب بود که مثلا ما برنامه هستهای خود را بطور کامل حفظ میکردیم و همزمان تحریمها هم لغو میشد. چنین نگرشی اساساً بیمعنی است. بعلاوه، آنها کاملاً سیاسی با موضوع برخورد میکنند؛ کما اینکه بسیاری از آنها بعد از توافق برجام پیامهای تبریک پر آب و تابی فرستادند تا آنجا که رهبری آنها را از این کار برحذر داشت. همانها اکنون علیه برجام بد و بیراه میگویند. این رویه خیلی رویهای جدی نیست که بتوان درباره آن بحث جدی کرد. اما قطعاً مذاکره با آمریکا بطور غیر علنی در عمان و در حوالی اسفند 1391 یعنی در دولت احمدینژاد و با دستور رهبری به آقای صالحی شروع شد. هم رهبری و هم آقای صالحی در این مورد صحبت کردهاند. با شروع مبارزات انتخاباتی سال 92، مذاکرات عمان متوقف و به بعد از شروع کار دولت جدید موکول شد. لذا در دولت احمدی نژاد مذاکرات مبسوطی انجام نشد.
*یکی از مسائلی که طی سالهای گذشته و به خصوص اخیراً در رفتار و گفتار تندروها مشهود شده، همنوایی با دشمنان خارجی برجام و به خصوص اسرائیل است. تا جایی که آنها دقیقاً همان موضعی را علیه برجام میگیرند که مثلاً شخصی مانند یوسی کوهن، رئیس موساد طی این دوران گرفته است. چرا ما تا این حد شاهد نزدیکی مواضع این دو هستیم؟
البته من اسم این را همنوایی یا نزدیکی مواضع نمیگذارم. هر یک از این دو، از منظری کاملاً متفاوت با موضوع برخورد میکنند اما البته نتیجه کار آنها ممکن است از نظر ضرری که وارد میکنند یکسان باشد. این یک امر ثابت شده است که تندروی از موضع چپ و تندروی از موضع راست همیشه میتواند مکمل و مقوم یکدیگر باشد و در عمل به پیشبرد مقاصد یکدیگر یاری رسانند، هر چند که نیتهای هر یک متفاوت باشد. در این مورد خاص هم همینطور است. به این معنی که این ضدیت با برجام از هر سویی که باشد نهایتاً هدف واحدی یعنی تضعیف برجام را تامین میکند. البته این را هم باید در نظر گرفت که دشمنان خارجی در عمل به برجام لطمه میزنند. اما دشمنان داخلی برجام، هدفشان تنها کسب امتیازات سیاسی از طریق ایجاد شبهه در بین مردم است. اما در عمل تاثیر چندانی ندارند؛ چراکه نظام به راه خود میرود.
دیدگاه تان را بنویسید