دولت آینده چه سیاست خارجی را دنبال میکند؟
تداوم یا انقطاع
با هر نگاهی که کاندیداها از آن برآمده باشند، اکنون سیاست خارجی ایران در نقطهای است که نیازمند تعقل و توجه است. اولویت داشتن ارتباط با کشورهای بزرگ و تأثیرگذار در روابط بینالملل فعلی به خوبی در دولتهای یازدهم و دوازدهم احساس شد و تلاش شد سنگ بنای آن گذاشته شود.
اعتمادآنلاین| هر کشوری با نظام سیاسیای که اداره میشود، به جهان پیرامونش معرفی میشود. اکنون نظامهای سیاسی مشخصی برای اداره کشورها وجود دارد و انتخابات در عمده این نظامها جایگاه ویژهای دارد. سیستمهای دموکرات دراینبین جایگاه ویژهای دارند و تقریبا انتخابات در سیستمی که مدعی اداره به روش دموکراسی یا جمهوری است، با دقت توسط دیگران بررسی میشود.
به گزارش روزنامه شرق، اکنون که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در تدارک برگزاری یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر است، طبیعی است که تمام مراحل آن توسط کشورهای دیگر بررسی میشود؛ بهویژه آنها که شریک سیاسی و تجاری ایران در این سالها شدهاند. فکر کنید مقامات کشور چین که تا همین دو ماه پیش رسانههای ایرانی از دستیابی به سندی 20ساله با آنها پر از غلو بودند، با شنیدن خبر ردصلاحیت علی لاریجانی چه تصویری از ایران و نظام سیاسیاش پیدا میکنند؟ درحالیکه چهار سال پیشتر، او بهعنوان نماینده رهبری به چین رفت و مذاکرات دستیابی به این سند با جدیت آغاز شد. همین چندی پیش که شایعات درباره این سند و ادعای فروختن فلان نقطه و واگذاری بهمان منطقه به وفور در فضای عمومی منتشر میشد، گفته شد که چین میخواسته در این سند با فردی بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی مذاکره کند، نه با فردی که نماینده دولت روحانی است و این شد که ظریف از مدیریت این پرونده محترمانه کنار گذاشته شد. حالا با این اوصاف علی لاریجانی برای منعقدکردن سندی برای 25 سال دیگر کشور مناسب تشخیص داده میشود اما برای ریاستجمهوری چهارساله بر کشور صلاحیت ندارد.
دیگر کاندیدای تأییدصلاحیتشدهای که حتما پیام مهمی از تأیید او به جهان صادر میشود، سعید جلیلی است. مردی که مظهر ایستادن بر یک نقطه و مذاکرات بیفرجام و بینتیجه است، زیرا تجربه ریاست او بر تیم مذاکرهکننده در دوران دولت قبل، بر کسی پوشیده نیست و تقریبا هیچ دستاوردی که نداشت، مضرات زیادی هم برای کشور ایجاد کرد. قطعنامهها و تحریمهایی که در آن دوران شاکله اقتصاد کشور را نشانه گرفت، آنگونه که هنوز خسارات آن بر جای مانده، نشانه همان طرز تفکر است که بدون شک استمرار آن نگرانیهای جدی ایجاد میکند.
رئیس قوه قضائیه فعلی که به نظر میرسد جدیترین کاندیدا در این انتخابات باشد، از پایگاه مشخصی برمیآید که نزدیک با نگاه سعید جلیلی است که نگاه مشخصی به سیاست خارجی و برجام دارند.
بههرحال، هر نگاهی که کاندیداها از آن برآمده باشند، اکنون سیاست خارجی ایران در نقطهای است که نیازمند تعقل و توجه است. اولویت داشتن ارتباط با کشورهای بزرگ و تأثیرگذار در روابط بینالملل فعلی به خوبی در دولتهای یازدهم و دوازدهم احساس شد و تلاش شد سنگ بنای آن گذاشته شود، اما دستانداز جدیای که بر سر ادامهیافتن برجام ایجاد شد، نگذاشت تعاملات ایران در جهان بهخوبی قوت بگیرد. البته مسائل منطقهای هم دراینبین تأثیرگذار بود که با همدستی ترامپ و شیوخ به ضرر ایران رقم خورد.
سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم طبق بسیاری تحلیلها در ادامه سیاست خارجی وقفهافتاده دولت اصلاحات بود. سیاست خارجی که دنبال تعامل و شعار اصلیاش گفتوگوی تمدنها بود. با این تفاوت که دولت اصلاحات به دلیل برخی ویژگیهای درونیاش با حمایت کشورهای منطقه نیز همراه بود؛ اما وقفهای که دولت احمدینژاد در این حوزه ایجاد کرد، ایران را بهجای یک بازیگر جدی به بازیگری تبدیل کرد که دنبال شو و نمایش مفاهیم پرطمطراق اما خالی از محتواست. از غائله هولوکاست تا عدالت جهانی و تغییر ساختار سازمان ملل تا ارتباط با کشورهای آفریقایی و فقیری که تجارت با آنها مفهوم ویژهای نمیتوانست داشته باشد.
با همه اینها تکرار و دورزدن یک روند در سیاست خارجی نمیتواند منافع ملی را به دنبال داشته باشد؛ بهویژه در شرایط فعلی که تجارت بینالمللی یکی از اصلیترین راههای رفع نیازمندیها و مشکلات اقتصادی همه کشورهاست اما متأسفانه سیاست خارجی در این سالها به یکی از موضوعات جدال تبدیل شده، اینکه لازم است با آمریکا بهعنوان اصلیترین عامل تحریمها و قفلشدن روابط اقتصادی ایران با جهان، گفتوگو کنیم یا نه؟ در همه هشت سال گذشته محل مناقشه بود. اینکه به سمت شرق متمایل شویم یا غرب، یا هر دو سمت جهان را در اولویت برنامهریزی دیپلماتیک خود بگذاریم نیز یکی از مسائل اصلی فکری کشور است.
مهمتر آنکه بالاخره دستگاه دیپلماسی باید درمورد چنین چالشهایی صاحب فکر و اندیشه باشد تا جناحهای سیاسی آن را به هر سو نبرند. نکته آخر آنکه نفوذ قابلتوجه جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه بدون شک به مذاق مردان میدان خوشایند است و آن را میستایند اما دیپلماتها میدانند که این نفوذ در دیگر شئون دیپلماتیک چه تبعاتی دارد. بالاخره باید دولت آینده تصمیم بگیرد که میخواهد این حضور در میدان را تا کجا ادامه دهد و تا کجا این وجهه را پررنگ کند؟ ایران قوی در داخل مسائلی به دنبال دارد اما ایران قوی در منطقه بدون شک مسائلی بهشدت پررنگتر خواهد داشت که باید برای آن تدبیری اندیشیده شود. حتی اگر قرار باشد این حضور منطقهای همچنان پررنگ ادامه پیدا کند، باید برای رفاه در داخل فکر جدی شود، وگرنه تناقضهای جدی موجود در جامعه پررنگتر میشود.
دیدگاه تان را بنویسید