برجام و سناریوهای دولت بعد
سؤال اصلی در صحنه سیاست خارجی ایران این است که دولت آینده با چه پروندههایی مواجه خواهد بود؛ پروندههایی که همین حالا در دولت فعلی باز هستند، تا دولت آینده به چه مرحلهای ممکن است برسند و بعد از آن با چه سرنوشتی مواجه خواهند بود و چه پروندههای جدیدی باز خواهند شد؟
اعتمادآنلاین| به تعبیری میتوان گفت حالا سؤال اصلی در صحنه سیاست خارجی ایران این است که دولت آینده با چه پروندههایی مواجه خواهد بود؛ پروندههایی که همین حالا در دولت فعلی باز هستند، تا دولت آینده به چه مرحلهای ممکن است برسند و بعد از آن با چه سرنوشتی مواجه خواهند بود و چه پروندههای جدیدی باز خواهند شد؟ از میان این پروندهها، مهمترین پرونده را باید برجام به طور مشخص و نحوه تعامل و تقابل با غرب دانست. این پرونده در یکی از حالتهای زیر به دولت بعدی خواهد رسید و با یکی از این سناریوها مواجه خواهد شد.
اگر برجام احیا نشود
به گزارش روزنامه شرق، مذاکرات وین، هنوز به نتیجه نرسیده است. البته تا اینجا همه نشانهها حاکی از وجود عزم، دستکم تمایل سیاسی به کسب نتیجه در گفتوگوهای برجامی است؛ اما به هر حال موضوعات اختلافی وجود دارد. درباره فرایند رفع تحریم، تحریمهایی که رفع میشوند و ترتیب اقدامات بین آمریکا و ایران که عملا بازیگران اصلی روند احیا خواهند بود، هنوز به نقطه تفاهم نرسیدهاند؛ غیرممکن نیست که در همین نقطه اختلاف بمانند و نتوانند به نقطه توافق برسند. در این صورت با توجه به اتفاقاتی که پیشازاین رخ داده، غیرممکن نیست که ایران تصمیم آخر را بگیرد و پرونده برجام در همین چند ماه باقیمانده دولت روحانی بسته شود. این مسئله بهویژه از آنجا موضوعیت پیدا میکند که در طرف آمریکایی برخی به این مسئله اشاره کرده بودند که دولت فعلی در آخرین روزهای خود قرار دارد و منطقیتر این است که تکلیف با دولت بعدی روشن شود. مسئله دیگر نیز که از سوی برخی در واشنگتن مطرح شده بود، این استدلال بود: حالا که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین، البته به نادرست این وضعیت را تحمیل کرده است، به دنبال استفاده از میراث ترامپ بروند و سعی کنند باز امتیاز بگیرند.
این مسئله هم میتواند باعث همان تصمیم در تهران شود؛ اما البته نزدیکی دولت بعدی، سناریوی دیگری را نیز محتمل میکند.
اگر برجام هنوز احیا نشده باشد
توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای البته تمدید شده؛ اما فرایند اعلام این تمدید نشان داد نوع تنظیم این توافق به شکلی است که برای تمدید چندان نیاز به مذاکره دوباره بین دو طرف نیست. چنانکه بعد از پایان مهلت این توافق، سه روز به طول انجامید تا تمدیدش اعلام شود. دستکم روی کاغذ این احتمال وجود دارد که همین وضعیت فعلی حفظ شود تا دولت بعدی کار را به دست بگیرد؛ یعنی همان چیزی که برخی در واشنگتن نیز به آن تمایل داشتند. حتی ممکن است در صورت برهمخوردن توافق با آژانس هم دولت فعلی تصمیم خروج از برجام را در روزهای پایانی کار خود اعلام نکند و کار را به دولت بعدی واگذارد.
فروپاشی بین 2 نیمه
در این سناریو، مسئله این است که دولت بعدی به چه شکل میتواند یا میخواهد وارد این پرونده شود. از طرفی، فرایند تشکیل دولت و کسب رأی اعتماد میتواند زمانبر باشد و چنانکه در دوران آغاز کار دولت جو بایدن دیدیم، طرفهای دیگر، احتمالا باید منتظر جاگیرشدن دولت جدید باشند. از طرف دیگر، باز چنانکه در دوره انتقال قدرت در آمریکا دیدیم، این مدت میتواند آبستن اتفاقاتی نیز باشد. مجلس ایران در همان فاصله با تصویب طرحی، پیش از آنکه بایدن فرصت تصمیمگیری پیدا کند، تا لب مرز فروپاشی برجام رفت و اخیرا نیز با مصوبه جدیدی همان ایده را دنبال کرد. غیرممکن نیست که در همین فاصله انتقالی، همین مجلس یا کنگره آمریکا، اقدام مشابهی را کلید بزند و سنگی در مسیر گفتوگوها بیندازد که اندک تعامل باقیمانده بین اعضای این توافق زخمخورده برای همکاری در جابهجایی آن کافی نباشد.
پارهکردن برجام، این بار از این طرف
حتی اگر همه چیز در همین وضعیت فعلی به دست دستگاه دیپلماسی دولت بعدی پس از استقرار کامل برسد، همچنان تکلیف قطعی نیست. از طرفی، در میان نیروهای محافظهکار کم نبودهاند کسانی که صراحتا یا ضمنا مخالفت خود را با اصل توافق هستهای اعلام کردهاند و خواستار «پارهکردن» آن بودهاند. از این میان برخی از زاویه تقابل با دولت فعلی این بحث را مطرح میکردهاند؛ اما برخی واقعا به این مسئله اعتقاد داشتهاند. اگر از میان این گروه کسی فرمان دیپلماسی را به دست بگیرد، ممکن است خواسته این جریان را دنبال کند، چنانکه دونالد ترامپ پس از پیروزی در انتخابات 2016 خواسته جمهوریخواهان در این زمینه را دنبال کرد.
ناکامی نهچندان نامطلوب
البته تصمیمی در حد برجام تصمیمی نیست که بهتنهایی و صرفا به خواست مقام دستگاه دیپلماسی در دولت بعدی گرفته شود؛ درعینحال تجربه نشان داده است که تغییر دولتها و مسئولان در این زمینه بر روند پیشرفت یا پسرفت گفتوگوها و برنامهها مؤثر است. با این نگاه بسیاری معتقدند اگر کار به دست تیم بعدی هم برسد، همچنان گفتوگو ادامه خواهد داشت؛ اما احتمالا کسانی که به جای محمدجواد ظریف، وزیر خارجه و سیدعباس عراقچی، معاونش، کار را به دست بگیرند، با نگاه متفاوتی وارد گفتوگوها خواهند شد و این نگاه تأثیر خود را در اتاقهای مذاکرات خواهد گذاشت. چنانکه نگاه حاضران در اتاقهای مذاکره پیش از دولت حسن روحانی نیز تأثیر خود را داشت. بهاینترتیب بدون اینکه صحبت از پارهکردن برجام و خودداری از ادامه گفتوگو به میان بیاید، ممکن است صرفا در فرایندی طبیعی، گفتوگوها شکست بخورند و برجام به نقطه پایان برسد.
کندن قال قضیه
درعینحال البته دیدگاه کسانی که میگویند برجام با تصمیم فرادستی نظام پیگیری شده و میشود، نادرست نیست و ممکن است دولت بعدی هم فرایند احیا را به پایان برساند و بالاخره شر ماجرای کهنه تقابل هستهای را بکند تا بتواند به برنامهها و خواستههای دیگر خود برسد. در چنین سناریویی البته باز تغییر افراد تأثیر خود را خواهد گذاشت و توافقی که تیم ظریف ممکن است به آن دست یابند، همان توافقی نخواهد بود که تیم بعدی ممکن است کسب کنند؛ اما به هر حال این میتواند نقطهای باشد که بحثها را بالاخره بعد از چندین سال به سر خط بفرستد.
برجام اگر احیا شده باشد
محتمل هم هست که در همین فاصله مذاکرات احیای برجام به نتیجه برسد. تمدید یکماهه احتمالا در شرایط شائبه انتخاباتی میتوانست معنادارتر شود؛ اما در شرایط فعلی احتمالا نیاز چندانی نباشد که دولت بیش از آنکه لازم است برای تعیین تکلیف وقت بگذارد. در چنین حالتی دولت آینده بدون اینکه با چالشهای احیای توافق مواجه شود و نیز با چالش تصمیمگیری برای احیای توافقی که چندان همدل آن نبوده است یا چالش پاسخگویی به هواداران مخالف برجامش مواجه باشد، میوه توافق را بچیند و به جای آشوب و دردسر تحریم روند رفع تحریمها را میراثخواری کند. در آن شرایط البته باز هم چنین نخواهد بود که پرونده بسته و کار تمام شده باشد و دیگر بحثی در کار نباشد. در آن مرحله است که تصمیم دیگری پیشروی دولت آینده خواهد بود.
فرابرجام یا پسابرجام؟
از رویکرد دیگر بازیگران برجام و مشخصا دموکراتهای آمریکا، مشخص بوده که آمریکا در فضای برقراری برجام، مایل است شانس گفتوگو درباره دیگر مسائل را هم امتحان کند. با این نگاه، چه برجام در این دولت و چه در دولت بعدی احیا شود، دولت بعدی با مسئله مواجهه با این خواسته در طرف مقابل روبهرو خواهد شد که احتمالا حمایت دیگر بازیگران برجام را هم خواهد داشت. در آن صورت، نحوه مدیریت این مسئله به توانایی نیروهایی مربوط است که قرار است به جای تیم ظریف کار را به دست بگیرند و البته احتمالا هیچکدام به اندازه ظریف با زیروبم سیاست آمریکا آشنا نباشند.
در این فرایند ممکن است کار به جای تعامل به تقابلی دوباره بکشد، تا جایی که این توافق که البته در همین شکل هم مدت زیادی از برخی بندهای آن باقی نمانده، دوباره به خطر بیفتد. حتی ممکن است دولت بعدی در اجرای همین برجام هم مثل دولت فعلی مصمم یا جدی نباشد و در مواجهه با چالشهای احتمالی، مثل دولت روحانی به دنبال راههای دیپلماتیک برای حفظ گزینهها نباشند. در چنین حالتی نیز توافق به خطر میافتد. در این سناریو یا در دیگر سناریوهایی که دولت با صحنه بیبرجام مواجه است، گزینهها و چالشهای متعددی از راه خواهند رسید. بدون وجود توافقی که به پشتوانه قطعنامههای سازمان ملل اقدامات ایران را توضیح میدهد، گستره فعلی برنامه هستهای فعلی ایران و سطح غنیسازیها با مخالفت و اعتراض شدید دیگر بازیگران صحنه برجام مواجه خواهد شد. دولت بعدی احتمالا در مقابل چنین رویکردی از در تقابل وارد خواهد شد. سابقه دولت پیش از روحانی میتواند نشان دهد مسیر تقابل در چنین شرایطی به چه شکل پیش میرود، با این تفاوت که این بار طرفها نه در فضای تقابل منتهی به مذاکره که در فضای تقابل پس از شکست توافق با هم مواجه خواهند شد و این، گزینههای شدیدتری را پیش خواهد کشید.
دیدگاه تان را بنویسید