با مشارکت ایران، ترکیه و روسیه انجام میشود:
شکلگیری مدلی جدید از روابط خارجی اوراسیایی
ایران، ترکیه و روسیه در حال شکلدادن مدل جدیدی از روابط چندجانبه هستند. این سه کشور که درگیر ائتلافهای رسمی نیستند، سعی دارند ثابت کنند که میتوان نفوذ غرب را محدود کرد و در عین حال منافع یکدیگر را نیز تهدید نکرد.
اعتمادآنلاین| این ترکیب منافع مرتبط و متناقض که مدل اوراسیایی روابط چندجانبه را میسازد، یکی از نتایج تغییرات نظم جهانی است.
به گزارش روزنامه اعتماد، از آنجایی که کشورهای غربی تمایل دارند ایده همکاری میان کشورها را تحت یک ساختار هنجاری خاص قرار دهند- چه این همکاری در شکل ائتلاف یا در قالب مکانیسمهای حقوقی- تحلیلگران و متفکران برداشت نادرستی از همکاریهای ایران، ترکیه و روسیه دارند و گاه آن را ائتلاف مینامند. اما واقعیت این است که این سه کشور ائتلاف تشکیل ندادهاند. در حقیقت ماجرا درست در نقطه مقابل در جریان است. آنها با هم همکاری میکنند، رقابت میکنند، از یکدیگر کمک میگیرند و هر زمان که لازم شد و منافعشان ایجاب کرد، پشتشان را به دیگری میکنند. این نوع خاص از تعامل بسیار شبیه انواع تعاملی است که در قرن نوزدهم میلادی، زمانی که بیاعتمادی بسیار زیاد بود، میان کشورهای اروپایی جریان داشت اما در عین حال همین کشورها تمایل دارند هر زمان که لازم شد روی مواضع مشترک تاکید کنند و به نوعی از توازن قوا برسند که برتری یک قدرت بر دیگران را نفی کند. آنها همچنین باور گسترده و مشترکی داشتند که میگفت نظم جهانی در حال تغییر جهان چیزی است که باید از آن بیم داشت.
تهدیدهایی چند، ایران، ترکیه و روسیه را دور هم جمع کرده است: جنگ در سوریه، تروریسم و افراطگرایی و تا حدودی هم جداییطلبی کردها (روسیه با دیدگاههای آنکارا و تهران درباره مورد آخر موافق است) . از همه مهمتر اینکه فشارهای امریکا که در اندازههای متفاوتی به هر کدام از این سه کشور وارد میشود موجب شده این سه کشور برای ایستادن در مقابل نظم لیبرال حاکم بر جهان در کنار هم قرار بگیرند. این سه کشور سعی میکنند نظم جدیدی بسازند چرا که هیچ کدامشان دیگر از ترتیبات به وجود آمده پس از جنگ سرد سود نمیبرند و هر کدامشان به فضایی جدید برای توازن قوا نیاز دارند. البته ایدههای هرکدامشان در خصوص عمق و میزان تغییرات لازم، با دیگری تفاوت دارد. ایران به دنبال یک بازنگری کامل است، چراکه روحیه انقلابی و ملاحظات ژئوپلیتیکش کاملا در تضاد با نظم جهانی دیکته شده از سوی امریکا قرار دارد. روسیه هم به دنبال بازنگری در قدرت است اما نیازهایش برای تغییرات بنیادین چند رادیکال نیست ،چراکه همین حالا هم از برخی فواید نظم جهانی لیبرال برخوردار است.
ترکیه به دنبال ایجاد نوعی توازن قوا میان روسیه و امریکا است. این مساله یکی از مهمترین جنبههای سیاست روسیه در خاورمیانه و مدیترانه است. ترکیه معتقد است در نظم جهانی دستخوش تغییر جهانی، باید برای همکاری با بازیگر بینالمللی براساس منافع خودش، آزاد باشد اما هیچ کدام از این روابط نباید روابط حتمی و دایمی تصور شوند.
جالب اینکه هر کدام از کشورهای روسیه، ترکیه و ایران تجربههای تاریخی در جریان مبارزات ضدامپریالیستی داشتهاند. آنها معتقدند اوراسیا میتواند جایگزین مناسبی برای تسلط فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی غرب باشد. مهمتر از همه برای کشورهای کوچکتر اینکه ایران، ترکیه و روسیه مفهومی از مالکیت منطقهای را تبلیغ میکنند که همکاریهای دوجانبه را در خصوص حل مشکلات منطقهای، آن هم بدون دخالت طرف سوم، در اولویت قرار میدهد. از این منظر، ترکیه و روسیه نگاه مشترکشان را در دریای سیاه پیش میبرند و در خصوص مسائل جنوب قفقاز به خصوص پس از جنگ قرهباغ، مسیر همکاری را در پیش گرفتهاند. در لیبی هم این دو کشور همکاریهایی با هم داشتهاند و حتی در خصوص بحران اخیر میان اسراییل و حماس هم مواضع دو کشور به یکدیگر نزدیک بوده است.
وقتی کار به دریای خزر برسد، ایران هم چنین رویکردی را در روابطش با روسیه دنبال میکند. ایران معتقد است هیچ قدرت خارجی حق ورود به منطقه را ندارد و کشورهای کوچکتر که به دریای خزر دسترسی دارند باید منابع حیاتی تهران و مسکو را در بخشهای انرژی و امنیت دریای خزر به رسمیت بشناسند. تمایل این سه کشور برای به حاشیه راندن غرب در برخی ابتکارات ملموس آنها به وضوح قابل مشاهده است. گفتوگوهای آستانه چیزی نیست جز تلاش این سه کشور برای پیشبرد چشماندازی جایگزین درباره بحران سوریه. تلاشهای مشابهی نیز در حوزه جنوب قفقاز صورت گرفته است و ترکیه و ایران ایده ایجاد یک پیمان منطقهای در حوزه همکاری و امنیت را، بدون حضور غرب، پیشنهاد و حمایت کردهاند.
روسیه مدتهاست که به دنبال برقراری روابط بهتر با ایران و ترکیه است. حتی در دوران اتحاد جماهیر شوروی، مسکو بهطور منظم تلاش میکرد تا نوعی از همکاری را با این دو کشور ایجاد کند و غرب را به حاشیه براند. ایران و ترکیه به تدریج به عنوان دو کشور مهم در روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مطرح شدند. روسیه برای اعمال سیاست خارجی فعالتر در خاورمیانه و بازطراحی نظم فعالی جهانی به این دو کشور نیاز دارد. اگرچه نگاه اوراسیایی ترکیه با نسخه روسی آن تفاوتهایی دارد اما از اواخر دهه 90 میلادی، سیاست نئو اوراسیایی روسیه به تدریج با نگاه مثبتتری متوجه ترکیه شد. رهبری فعلی روسیه ممکن است نئواوراسیایی رادیکال نباشد اما بذرهای اعتماد مدرن به ترکیه در اواخر دهه 90 میلادی در سیاستگذاریهای روسیه پاشیده شد. اگرچه جریانهای منطقهای و جهانی در حال نزدیکتر کردن این سه کشور به هم است، اما معنای این سخن این نیست که این سه کشور قصد دارند بهطور رسمی یک گروه را تشکیل دهند و زیر بار تعهدات رسمی یک ائتلاف بروند. این دقیقا همان نقطه تمایز همکاریهای این سه کشور با مدلهای غربی است. ایران، روسیه و ترکیه وارد نشدن به ائتلاف را به
عنوان یک مزیت میبینند و وارد ائتلاف نشدن به آنها امکان مانور میدهد. تنها در این صورت است که آنها میتوانند با احترام به حوزه نفوذ طرف مقابل، توازن قوا را نیز حفظ کنند.
این روند یافتن منافع مشترک بدون ورود به تعهدات رسمی از ویژگیهای جهان پسا-تکقطبی است. روسیه و چین رسما اعلام کردهاند با یکدیگر وارد ائتلاف نخواهند شد. آنها ادعا میکنند که اتحاد میتواند اهداف خیرخواهانه آنها را نسبت به یکدیگر تضعیف کند. اگرچه بخشی از این حرفها صرفا اعلام موضع و بهانهتراشی برای پوشاندن نبود نقاط مشترک فرهنگی با ویژگیهای ژئوپلیتیکی برای شکلدهی ائتلاف است، اما این رفتار بخشی از روند رو به رشدی است که در آن کشورهای اوراسیا ترجیح میدهند قدرت مانور خود را با ورود به تعهدات رسمی محدود نکنند.
از دیدگاه روسیه، همکاری نزدیک با ایران و ترکیه از آنجایی که یک اهرم بزرگ علیه غرب است به روسیه این امکان را میدهد که مشکلات حیاتیاش را در دریای سیاه، قفقاز و دریای خزر، بهعلاوه سوریه حل و فصل کند. با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، بعید به نظر میرسد روسیه از آنکارا انتظار داشته باشد که روابطش با ناتو را تنشآلود کند. در حقیقت، به نوعی میتوان گفت که موقعیت ترکیه به عنوان یک عضو ناتو،؛ بیشتر به نفع روسیه است تا ترکیه.
تا آنجاییکه به ایران مربوط میشود، روسیه به دنبال این است که تهران از لحاظ دیپلماتیک به مسکو وابسته شود. راهحل طولانیمدت برای بنبست هستهای ایران سناریوی مورد نظر روسیه است. براساس این سناریو، روسیه خواستار حضور و نفوذ شرکتهای روسی در بازار ایران است. از نظر مسکو، نزدیک نگه داشتن ایران و ترکیه یک وزن ژئوپلیتیک محدودکننده ایجاد خواهد کرد اما دور شدن از آنها هم مضر خواهد بود. روسیه سعی میکند توازن ظریفی را با این دو کشور حفظ کند.
ترکیه و ایران بهطور طبیعی دستور کارهای خودشان را دارند. هر کدام از کارت روسیه برای دریافت امتیاز از غرب استفاده میکنند و هر کدام هم تنشهای خاص خود را با غرب دارند. ترکیه متوجه شده است که وابستگی زیادش به غرب و استفاده از غرب به عنوان نقطه مقابل در توازن قوا با اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد، برایش هزینهبردار بوده است. از آن جهت این مساله را نیز درک میکند که قرار دادن روسیه در مقابل امریکا نیز برایش نگرانکننده خواهد بود. از این رو خیلی تمایل ندارد تنها به کارت روسیه وابسته باشد. از نظر ایران توازن قوا میان غرب، چین و روسیه بهترین گزینه است.
ترکیب منافع متفاوت، شکل جالبی به تعاملات این سه کشور با یکدیگر میدهد. اما هر سه کشور اهداف مشترکی دارند و هر کدامشان نیازهایی دارند که دو کشور دیگر میتوانند در تامین آنها نقش تسهیلگر داشته باشند.
این 3کشور الگوی جدیدی از همکاری را شکل دادهاند که محدودیتهای رسمی در آن جایی ندارد و منابع مشترک طولانیمدت در آن اصل قرار داده شده است. مدل اوراسیا یک محصول جانبی نظم جهانی در حال تغییر است که در آن هر کشوری با نفوذ ژئوپلیتیکی خود، روابط خارجیاش را بازتعریف میکند.
منبع: Eurasia Review
ترجمه : آرمین منتظری
دیدگاه تان را بنویسید