دولت رییسی با برجام چه کند؟
اختیار برجام به عنوان مهمترین توافق بینالمللی ایران پس از انقلاب تا یک ماه دیگر در دستان دولت جدید به ریاست ابراهیمی رییسی قرار خواهد گرفت. هر چند رییسی خود هرگز به صراحت و علنا سخنی در مخالفت با برجام بر زبان نیاورده است اما برخی همفکران او گاه و بیگاه برجام را ضرر محض نامیدهاند و دستاورد آن برای کشور را «هیچ» خواندهاند.
اعتمادآنلاین| خواهی نخواهی حالا رییسی است و برجام و سوال مهم این است که دولت آینده با برجام چه باید بکند؟ (البته این نوشتار با این فرض نوشته شده که برجام در مدت زمان یک ماه آینده احیا خواهد شد).
به گزارش روزنامه اعتماد، شاید به جرات بتوان گفت که دولت سیدابراهیم رییسی تنها دولت پس از انقلاب است که در همسویی بسیار زیادی با همه نهادهای قدرت در کشور قرار دارد. غلامعلی حداد عادل، رییس شورای ائتلاف اصولگرایان که حامی اصلی رییسی در انتخابات سال 1400 بود چندی پیش در سخنانی در جلسه این شورا گفت: «دولتی روی کار آمده که سخن رهبری را میفهمد، میپذیرد و اجرا میکند؛ من در این 4 دولت 8 ساله چنین حسی نداشتم. باید خدا را شکر کنیم.»
کاملا مشخص است که منظور آقای حدادعادل دولتهای هاشمیرفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی است. فارغ از اینکه تحلیل آقای حدادعادل درست است یا غلط، میتوان از حرف ایشان اینطور برداشت کرد که در دولت آقای رییسی باید شاهد حداکثر همافزایی میان نهادهای قدرت و دولت مستقر باشیم. در چنین شرایطی بدیهی است که باید حرفی و سخنی واحد از گلوی نظام بیرون آید، اختلافات از میان رفته و تصمیمات اتخاذ شده بدون مانع و در مسیری هموار اجرا شوند. یکی از این تصمیمات مهم که نه تصمیم یک دولت، بلکه تصمیم نظام بوده، برجام است.
تجربه پیشین درخصوص برجام نشان داده که صرف حصول برجام، نمیتواند دستاورد بزرگی باشد بلکه برجام در مقام اجراست که میتواند برای کشور مفید واقع شود. این امر به دلایل مختلفی در دولت حسن روحانی محقق نشد. یکی از دلایل این امر موانع و پیچیدگیهای رقابتهای سیاسی در داخل بود و پای دولت وقت را در حرکت سریع به سمت بهرهگیری از نتایج برجام لنگ کرده بود. در مرحله بعدی نظام به هر دلیلی نتوانست برخی مقدمات حقوقی و قانونی نظیر اجرای افایتیاف را برای بهرهگیری از منافع مالی برجام فراهم کند. یکی دیگر از دلایل ناکامی نیز بدعهدی امریکا در اجرای بدون تنازل برجام و برداشتن کامل تحریمها بود و درنهایت این بدعهدی با خروج یکطرفه دونالد ترامپ از برجام کامل شد و دلیل چهارم نیز تحرکات تنشزای منطقهای علیه برجام بود که از سوی برخی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و به خصوص رژیم صهیونیستی انجام شد.
البته در این میان شاید بتوان یک نقد را هم به دولت حسن روحانی وارد دانست و آن هم اینکه آنقدری که بر تحقق برجام تمرکز کرد، به ایجاد فضای مثبت پسابرجام توجه مبذول نکرد. برجام همچون نوزادی بود که نیاز به مراقبت داشت اما این نوزاد به ناگاه وارد فضایی پرخطر شد که از هر طرف تیری به سمتش روانه شد. شاید حالا و با فرض اینکه برجام تا یک ماه آینده احیا میشود، دولت ابراهیم رییسی بتواند از اجماع سیاسی که پشت سر خود دارد استفاده کرده و با درنظر گرفتن این واقعیت که یکی از مهمترین عوامل خروج کشور از بحران اقتصادی، تحقق منافع برجام و رفع تحریمهاست، در این مسیر قدم بردارد.
بنابراین گام نخست این است که تحریمها به عنوان یکی از مهمترین عوامل مشکلات اقتصادی کشور به رسمیت شناخته شوند. اگرچه سخن صحیحی است که اقتصاد کشور نباید تا این اندازه در مقابل تحریمها آسیبپذیر باشد و بنیانهایش باید آنقدر قوت داشته باشد که به راحتی از پا در نیاید اما توجه به آثار منفی تحریمها و حرکت جدی به سمت رفع آنها نیز باید به موازات دیدگاه نخست مورد توجه باشد. تجربه دولت محمود احمدینژاد را فراموش نکردهایم؛ دولتی که آنقدر از درآمد سرشار نفتی سرمست بود که هشدارها درخصوص حرکت کشور به سمت سیاهچال تحریمها را نادیده گرفت تا جایی که شخص محمود احمدینژاد در یکی از سخنانش به صراحت گفت: «اگر در کوچه و بازار از مردم بپرسید به شما میگویند اصلا تحریم چی هست؟ تحریم نمنه دی؟»
اما حالا پس از گذشت سالها، احمدینژاد از تحریمها به عنوان یکی از بزرگترین فشارها بر دولت خود یاد میکند. تقلیل اهمیت تحریمها، آنگونه که در دولت احمدینژاد انجام شد، موجب میشود مجموعه مدیریتی کلان کشور برای از میان برداشتن آن جدیت لازم را به خرج ندهد و تحریم به امری عادی در کشور بدل شود. بنابراین یکی از نخستین دستور کارهای دولت رییسی باید این باشد که رفع تحریمها را در صدر اولویتهای دولت خود قرار دهد. اگر گفته میشود که سرنوشت کشور را نباید به رفع تحریمها گره زده که البته حرف درستی است، در آن سو نیز نباید سرنوشت کشور را با بیاعتنایی به آثار منفی تحریمها در خطر قرار داد.
نکته بعدی درخصوص استفاده از منافع برجام، همسویی نهادهای مدیریتی کلان کشور در مسیر بهرهبرداری از هر چه بیشتر از برجام و فرصت رفع تحریمهاست. امروز دیگر کاملا واضح و آشکار است که یکی از راههای حفظ برجام، بهرهبرداری حداکثری از آن است. همانطور که جواد ظریف در بسیاری از مصاحبههایش عنوان کرده، اگر در همان فرصت و یک سال و نیمی که برجام اجرا شده بود، ایران میتوانست حداکثر استفاده از آن را کرده و مسیر را برای ورود سرمایه سرمایهگذاران خارجی به کشور باز کند، خروج از برجام توسط امریکا با آن آسانی انجام نمیشد. برجام لنگرهایی دارد که باید از آنها استفاده کرد. در این راستا به نظر میرسد نیاز است در هر بخش و نهادی، دستورالعملهایی مشخص و کاربردی برای استفاده از منافع برجام نوشته شود و همه این نهاد در یک راهبرد هماهنگ با کنار گذاشتن تعارض منافع، در این مسیر حرکت کنند. اجرای این مهم در دولت ابراهیم رییسی که گفته میشود دولتی است که بیشترین حمایت نهادهای گوناگون قدرت برخوردار خواهد شد، نباید خیلی دشوار باشد.
از این منظر، امید میرود که دولت آینده بتواند از امکان اجماع نهادهای قدرت استفاده کرده و کشور را از گردنه افایتیاف عبور دهد. چه اینکه اقتصاد کشوری 85 میلیونی را نمیتوان با چشمپوشی از روابط بانکی با بانکهای بینالمللی و تسهیل ورود ارز به کشور اداره کرد. اگر ایران بخواهد در 4 سال آینده به رشدی حداقل 4درصدی برسد، این مهم بدون برخورداری از روابط بانکی با خارج، محقق نخواهد شد. حجم عظیم منابع مالی حاصل از صادرات نفتی و غیرنفتی کشور را نمیتوان با روشهایی نظیر تهاتر و جابهجایی دستی پول، وارد کشور کرد. در این راستا، تصویب تعهد ایران به افایتیاف، امری ضروری به نظر میرسد.
و درنهایت یکی از مهمترین پارامترها در حفظ سلامت برجام، تنشزدایی منطقهای و استقرار دستورکار روابط دوستانه و مبتنی بر منافع ملی با کشورهای حاشیه خلیجفارس است. اگر بپذیریم که جنبه امنیتی یکی از برجستهترین ویژگیهای این توافق است، در نتیجه باید سیاست خارجی کشور را نیز در همین مسیر تدوین کرده و پیش برد. در جریان امضای برجام در دور گذشته مشاهده شد که برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس، به محض امضای برجام تحرکات ضدامنیتی خود را علیه ایران آغاز کردند.
امنیتی شدن ایران در منطقه نه تنها برجام را به خطر خواهد انداخت بلکه راهبردهای نظام در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی و مدرنیزاسیون زیرساختها را نیز محقق نخواهد کرد. اگر ایران معتقد است که در مناسبات امنیتی منطقه حرف برای گفتن دارد و آنچنانکه بارها برخی مقامات کشور اعلام کردهاند هیچ ترتیب منطقهای بدون حضور و نظر ایران، محقق نخواهد شد و اگر ایران اعتقاد دارد یک قدرت منطقهای است، بنابراین نباید تردیدی در ورود به معادلات منطقهای و نقشآفرینی در آن به خود راه دهد. ایران قدرتی منطقهای است که اساسا یکی از مسوولیتهای یک قدرت منطقهای این است که در معادلات امنیتی منطقه، ورد کرده و نقشی موثر ایفا کند. این ایفای نقش بدون پیشبرد راهبرد تنشزدایی با همسایگان محقق نخواهد شد.
مخلص کلام اینکه، امروز، از دید ملی نباید مهم باشد که کدام دولت از دستاورد احیای برجام استفاده میکند. آنچه اهمیت دارد، این است که دولت آینده باید از هر فرصتی که پیش پایش قرار میگیرد با تعقل و اولویت قرار دادن منافع ملت، حداکثر استفاده را ببرد.
تجربه پیشین درخصوص برجام نشان داده که صرف حصول برجام، نمیتواند دستاورد بزرگی باشد، بلکه برجام در مقام اجراست که میتواند برای کشور مفید واقع شود. این امر به دلایل مختلفی در دولت حسن روحانی محقق نشد. یکی از دلایل این امر موانع و پیچیدگیهای رقابتهای سیاسی در داخل بود و پای دولت وقت را در حرکت سریع به سمت بهرهگیری از نتایج برجام لنگ کرده بود.
دیدگاه تان را بنویسید