قاسم محبعلی، تحلیلگر مسائل بینالملل:
چه کسی با رفع تحریم مخالف است؟ / منفعت و مصلحت ایران در این است که توافق وین را بپذیرد / دولت بعدی هنوز اعلام نکرده به جز رفع تحریمها چه خواستههایی از طرف امریکایی دارد/ کسانی در ایران که تصور میکنند اساسا ضرورتی برای رفع تحریمهای امریکا وجود ندارد
بر اساس گزارش وزارت امور خارجه به مجلس آنچه از نتایج مذاکرات وین تاکنون قید شده است اگر واقعا صحت داشتهباشد و امریکاییها متعهد شده باشند چنین عقبنشینیهایی را برای بازگشت به برجام انجام دهند، برای من به عنوان یک کارشناس و یک شهروند عادی این سوال پیش میآید که چرا ایران باید در پذیرش رفع تحریمها تأخیر و تعلل کند و علت این تعلل و عدم پذیرش نتیجه مذاکرات از سوی ایران چیست؟
اعتمادآنلاین| قاسم محبعلی تحلیلگر مسائل بین الملل در روزنامه اعتماد نوشت: گزارش وزارت امور خارجه نشان میدهد که امریکاییها بسیار با دیدگاه مثبت در مورد تحریمها برخورد کردهاند و رفع بسیاری از تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی، چه تحریمهای برجامی، چه تحریمهای سایر زمینهها، چه تحریمهایی که در دوره ترامپ به بهانههای متفاوت وضع شده است و چه حتی برخی تحریمهای پیشین را روی میز گذاشتهاند. تعهد امریکا به بیرون آوردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی، یا رفع تحریم دفتر مقام معظم رهبری یا قوه قضاییه، اینها فقط در چارچوب بازگشت به برجام نیست، بلکه موافقت با خواست ایران برای رفع همه تحریمهایی است که علاوه بر تحریمهای برجامی در دوران ترامپ با برچسبهای تازه علیه ایران وضع شده است.
اگر واقعا چیزی که در گزارش وزارت امورخارجه آمده است، مطابق آنچیزی باشد که در وین مورد توافق قرار گرفته است، منفعت و مصلحت ایران در این است که این را بپذیرد و مشکلات اقتصادی و معیشتی جاری را که گریبانگیر مردم شده است کاهش دهد.
با این شرایط روشن نیست که دلیل عدم پذیرش این پیشنهاد چیست. دولت بعدی هنوز اعلام نکرده است که به جز رفع تحریمها چه خواستههایی ممکن است از طرف امریکایی داشتهباشد. البته قطعا آنگونه که در گزارش آمده است، توافق بالقوه در وین بهطور کامل تمامی مطالبات ایران را برآورده نمیکند و همانگونه که وزیر امورخارجه کشورمان، محمدجواد ظریف، اشاره کرده است هیچ توافقی صد درصد به نفع یک طرف نیست. توافق زمانی حاصل میشود که یک عددی بین صفر تا صد برای مطالبات دو طرف مورد قبول واقع شود. بهترین حالت یک توافق دیپلماتیک حالت برد-برد یا 50-50 است. خاصیت مذاکرات دیپلماتیک این است که طرفین با کوتاه آمدن از بخش کوچکی از مطالباتشان به نفع خواست طرف مقابل، بخش بیشتری از خواستههایشان را به دست بیاورند. مثلاً اگر ما توافق با امریکا را منوط به تسلیم کردن کل منطقه به ایران و عدم دخالت در امور منطقه برای همیشه و تعهد به عدم مواجهه با ایران در منطقه کنیم، بیشتر شبیه به شوخی است تا مذاکره دیپلماتیک. برعکس این هم اگر امریکاییها اگر بخواهند مانند روش وزیرخارجه دولت پیشین امریکا یک فهرست بلندبالا جلوی ایران بگذارند که ابتدا ایران تمامی
اقدامها و رفتارهای خود را مطابق میل امریکا تغییر بدهد و بعد وارد مذاکره شوند، باز هم یک شوخی است.
واقعیت این است که خروج و دخالت امریکا در منطقه، الزاما همیشه مطابق خواست و مصلحت ما نیست و نمیتواند تحت کنترل ما باشد، هر چند ما میتوانیم در صورت داشتن روابط سازنده و خوب با کشورهای منطقه و خود امریکا، به شکلی عمل کنیم که چنین مداخلاتی کمتر آسیب به منافع ایران و بیشترین منافع را برای ملت ایران داشتهباشد. سیاستهای ایران در خاورمیانه هم در واشنگتن تعیین نمیشود و آنها نمیتوانند انتظار داشتهباشند که الزاما ایران در خاورمیانه همان کارهایی را بکند که کاخ سفید ضروری تلقی میکند یا نمیتوانند تعیین تکلیف کنند که آرایش نظامی و دفاعی ایران چگونه و بر چه اساس و ساختاری باشد. به همین دلیل است که دو طرف باید تلاش کنند یک وضعیت میانه را بپذیرند. علت اینکه مذاکرات تا پیش از دولت یازدهم و دوازدهم به نتیجهای نمیرسید همین بود که طرف ایران گمان اشتباهی از ساختار جامعه بینالمللی و اساسا توافق داشت.
هستند کسانی در ایران که تصور میکنند اساسا ضرورتی برای رفع تحریمهای امریکا وجود ندارد و ایران میتواند به رغم وجود همه تحریمهای یکجانبه امریکا اقتصاد خود را شکوفا کند. در همین مناظرههای اخیر ریاستجمهوری هم شاهد بودیم که گروهی از نامزدها به این موارد اشاره میکردند که اساسا اعتقادی به اثر تحریمهای امریکا در معیشت مردم و اقتصاد ایران ندارند و راهحل مسائل اقتصادی و بینالمللی ایران را بدون رفع تحریمها بلد هستند. متأسفانه هیچگاه این افراد توضیح ندادهاند که دو دهه بعد از اینکه پرونده ایران برای نخستینبار به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و نخستین دور تحریمهای بینالمللی تحت عنوان تحریمهای هستهای علیه ایران ایجاد شد، چرا از این شیوهها و راهکارها استفاده نکردهاند تا تحریمها را بیاثر کنند؟ مگر در عرض دو دهه گذشته کسی مانع شده است که بسیاری از همین سیاستمداران شناختهشده که عمدتا مقامهای بالایی هم در کشور دارند یا داشتهاند، از ظرفیتهای داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم استفاده کنند؟
بگذریم که گروهی هم هستند که از تحریمها سود میبرند و منفعتشان را در تحریم ماندن ایران میدانند. تحریم اقتصاد سیاه و بازار قاچاق را بزرگ میکند و مناسبات رسمی و بانکی را مختل میکند و کسانی که نفوذ دارند و میتوانند از رانتهای سیاسی و امنیتی بهرهمند شوند با استفاده از مسیرهای غیررسمی، از این شرایط سود میبرند. چنین افرادی نگران این هستند که اگر وضعیت عادی شود و تحریمها برطرف شود، سود سرشاری را که از این وضعیت میبرند، از دست خواهند داد. طبیعتا این افراد هم با نفوذی که ممکن است در برخی از دستگاهها داشتهباشند، فشار میآورند که توافق انجام نشود.
بخش دیگری از افراد هم هستند که میتوانند در مسیر سیاست خارجی ایران خرابکاری کنند. مگر تاکنون شاهد نفوذ امنیتی و جاسوسی اسراییل و رژیمهای متخاصم در ایران نبودهایم که در برخی از مهمترین نهادها و تأسیسات ایران نفوذ، سرقت اطلاعات و خرابکاری کردهاند. نباید تصور کنیم که این نفوذ فقط خود را در قالب خرابکاری هستهای یا ترور شخصیتهای بلندپایه نظامی و دانشمندان هستهای نشان میدهد، بلکه این نفوذ میتواند بر تصمیمگیری و سیاستگذاری صحیح در کشور نیز تاثیرگذار باشد. نباید فراموش کرد که رژیم اسراییل یکی از اصلیترین مخالفان توافق میان ایران و امریکا و بازگشت امریکا به برجام است و دور از ذهن نیست که هر تلاشی برای جلوگیری از توافق به کار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید