کد خبر: 506161
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۹ ۱۰:۱۳:۴۳
| |

امیر موسوی:

عربستان، امارات و مصر به دنبال گفت‌وگو با ایران هستند

خاورمیانه بسان همیشه آبستن تحولاتی جدید است؛ از یک‌سو افزایش حملات علیه نیروهای امریکایی در عراق و سوریه زمزمه‌ها درخصوص احتمال خروج نظامیان ایالات متحده از این مناطق را افزایش داده و از سوی دیگر، تحرکات دیپلماتیک نظیر گفت‌وگوهای ایران و عربستان، ایران و همچنین شکل‌گیری ائتلاف‌های تازه باعث شده پیش‌بینی آینده منطقه به امری دشوار تبدیل شود.

عربستان، امارات و مصر به دنبال گفت‌وگو با ایران هستند
کد خبر: 506161
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۹ ۱۰:۱۳:۴۳

اعتمادآنلاین| خاورمیانه بسان همیشه آبستن تحولاتی جدید است؛ از یک‌سو افزایش حملات علیه نیروهای امریکایی در عراق و سوریه زمزمه‌ها درخصوص احتمال خروج نظامیان ایالات متحده از این مناطق را افزایش داده و از سوی دیگر، تحرکات دیپلماتیک نظیر گفت‌وگوهای ایران و عربستان، ایران و همچنین شکل‌گیری ائتلاف‌های تازه باعث شده پیش‌بینی آینده منطقه به امری دشوار تبدیل شود.

به گزارش اعتماد، امیر موسوی، کارشناس مسائل جهان عرب به بررسی این موضوع پرداخته است. به گفته او، بایدن مسیر متفاوتی را نسبت به روسای جمهور پیشین امریکا در پیش گرفته و سیاستی دیگر را در قبال خاورمیانه اجرا می‌کند. او اولویت خود را حوزه‌های دیگری قرار داده و اهمیت خاورمیانه برای ایالات متحده کمرنگ شده است. موسوی معتقد است جمهوری اسلامی ایران از خروج نظامیان امریکایی در منطقه استقبال می‌کند.

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

خاورمیانه در حال تغییراتی جدی در حوزه روابط بین کشورهاست. از گفت‌وگو میان دشمنان تا شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید. تغییرات کنونی منطقه را به سوی ثبات بیشتر هدایت خواهد کرد یا انتظار تشدید تنش‌ها وجود دارد؟

باید برای پیش‌بینی این شرایط مجموعه‌ای از مولفه‌ها را درنظر گرفت. یکی از این مولفه‌ها نقش امریکا در منطقه است. تجربه ثابت کرده ایالات متحده تمایلی به برقراری ثبات و آرامش کامل در منطقه ندارد و براساس منافعی که دارد، ترجیح می‌دهد همواره روابط بین کشورها در خاورمیانه تنش‌آلود باشد. اما مولفه دیگر نگاه خود کشورهای منطقه به تحولات است که به نظر می‌رسد تغییراتی در این حوزه در حال وقوع است.

از جمله این تغییرات گفت‌وگوهای دشمنان ایران با تهران است؛ هم عربستان در حال گفت‌وگو با ایران است، هم امارات مدت‌هاست گفت‌وگوهایی را با تهران شروع کرده و هم مصر به دنبال گفت‌وگو با ایران است. فارغ از اینکه انگیزه این کشورها از برقراری تماس با ایران چه باشد، باید گفت تغییر سیاست امریکا در پی شکست‌های پیاپی در منطقه علت اصلی وقوع تغییرات اخیر است. ایالات متحده با همراهی اسراییل و سایر متحدان منطقه‌ای کوشید شرایط را به نفع خود تغییر دهد، از جنگ‌های 33 روزه گرفته تا وضعیت سوریه و عراق و... نمونه‌هایی از تلاش امریکا و متحدان منطقه‌ای این کشور است که کوشیدند سیاست‌های خود را بر سایر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران دیکته کنند و سرانجام ناکام ماندند. شما امروز می‌بینید همین عراق به‌رغم تمام فشارها و سنگ‌اندازی‌ها هنوز کشوری است که دوستی با ایران را رها نمی‌کند.

اینکه آینده خاورمیانه به چه شکل خواهد بود و ثبات حاکم می‌شود یا تنش‌ها ادامه خواهد داشت، به نظرم موضوعی است که به اراده کشورهای منطقه بستگی دارد و زمانی که به اهداف آنها درخصوص تحرکات اخیر پی ببریم بهتر می‌توان به تحلیل این مساله پرداخت.

پس به صورت جزیی‌تر سراغ تحولات منطقه برویم. این روزها در عراق حملات علیه نیروهای امریکایی تشدید شده و زمزمه خروج نظامیان این کشور از عراق مطرح است. به عقیده شما خروج نظامیان امریکایی تا چه اندازه محتمل است و چه نتایجی را در بر خواهد داشت؟

آقای بایدن مسیر متفاوتی را نسبت به روسای جمهور پیشین امریکا در پیش گرفته و سیاستی دیگر را در قبال خاورمیانه اجرا می‌کند. او اولویت خود را حوزه‌های دیگری قرار داده و اهمیت خاورمیانه برای ایالات متحده کمرنگ شده است. آنها همچنین به نظر می‌رسد از جمهوری اسلامی درس گرفته‌اند و می‌خواهند بدون حضور در منطقه به دشمنان‌شان آسیب برسانند. آنها دیدند که ایران بدون لشکرکشی به یمن، سوریه، عراق و لبنان و تنها از طریق نیروهای ملی و منطقه‌ای نظیر حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن و حشدالشعبی توانست مانع از به ثمر رسیدن سیاست‌های دشمنانش شود و از همین رو بعید نیست با توجه به هزینه‌های هنگفتی که در خاورمیانه صرف کرده و به نتیجه نرسیده‌اند، بخواهند مسیر خروج از عراق را در پیش گیرند.

حتی پیش‌بینی من این است که اگر مذاکرات وین در دولت آینده به نتیجه برسد، ایالات متحده رویکرد خود در خاورمیانه را به کلی تغییر خواهد داد. همین آگاهی کشورهای منطقه از خروج احتمالی امریکا خود عاملی برای تغییر رفتار آنها و آغاز گفت‌وگوها با ایران بود. ایران نیز که هیچ‌گاه به دنبال حذف رقبای منطقه‌ای نبوده این گفت‌وگوها را پذیرفت. هم آقای روحانی و هم آقای ظریف طی سال‌های گذشته تلاش‌های زیادی کرده بودند که کشورهای منطقه را پای میز گفت‌وگو بکشانند اما آنها چون چشم‌شان به دهان امریکا بود نمی‌پذیرفتند و تصور می‌کردند امریکا تمام مشکلات منطقه را برای آنها حل خواهد کرد. برخی مدعی هستند که با خروج امریکا شرایط خاورمیانه بدتر خواهد شد اما ایران چنین تصوری ندارد و جمهوری اسلامی، ایالات متحده را برای خروج شماتت نمی‌کند و خواهان خروج امریکایی‌ها از منطقه است.

حرف شما به این معنی است که تمایل امریکا به خروج از خاورمیانه باعث شد کشورهایی نظیر عربستان و مصر در پی گفت‌وگو با ایران باشند؟


شواهد که همین موضوع را نشان می‌دهد. شما ببینید امارات کمی زودتر ماجرا را فهمید و گفت‌وگوهای امنیتی با ایران را آغاز کرد. آنها مبادلات تجاری‌شان با ایران را نیز بار دیگر افزایش دادند. مصر هم خیلی جدی وارد گفت‌وگو با ایران شده و روند این گفت‌وگوها بسیار خوب و رضایت‌بخش است. هنوز دوطرف تمایلی به رسانه‌ای شدن جزییات ندارند اما بحث‌های خوبی میان دوطرف جریان دارد. مصری‌ها به خوبی متوجه شدند که امریکا اساسا در موضع حمایت از آنها نیست. در همین ماجرای سد النهضه ایالات متحده، مصر و سودان را رها کردند و با همراهی اسراییل به پشتیبانی از اتیوپی پرداختند. آنها تلاش دارند که با تعریف منافع مشترک با ایران، از سطح تنش‌ها در منطقه کاسته و منافع خود را تامین کنند. گفت‌وگوهای منطقه‌ای هم تنها در گفت‌وگو با کشورهایی که روابط خصمانه با ایران داشتند نظیر عربستان سعودی و مصر محدود نمی‌‌شود.

پیام اخیر پادشاه اردن به آقای رییسی یک نمونه بسیار خوب است. این پیام یک پیام عادی نبود و نشان از تمایل اردن به گسترش روابط دوجانبه داشت. یکی دیگر از عوامل موثر در این گفت‌وگوهای منطقه‌ای را جنگ اخیر در غزه می‌دانم. اسراییل با ارتشی که بسیار مجهز بود نتوانست از پس غزه که سال‌هاست در محاصره است، برآید و مشخص شد که این رژیم حتی توان حفاظت از خود را نیز ندارد. کشورهای منطقه نیز زمانی که می‌بینند آبی از امریکا و اسراییل گرم نمی‌شود، باید فکری به حال امنیت و آینده خود می‌کردند. تصور من این است که شرایط جدید منطقه شرایطی خوب برای ایران است و این وضعیت در آینده بهتر خواهد شد.

ایران در دوره انتقال قدرت است و دولتی جدید به زودی روی کار خواهد آمد. دولت جدید چه رویکردی به منطقه خواهد داشت؟

آقای روحانی و وزیر خارجه ایشان آقای ظریف، رویکرد ملایم و خوبی را در پیش گرفته بودند و تلاش داشتند تا مسائل با غرب و امریکا را از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی حل و فصل کنند اما طرف مقابل در رفتارهای منطقه‌ای خود نشان داد که این زبان را نمی‌فهمد و به نظر می‌رسد دولت آینده رویکرد متفاوت و محکم‌تری را در قبال آنها اتخاذ کند. آنها در پاسخ به حسن‌نیت ایران به اجرای سیاست‌های خصمانه خود ادامه دادند و همین موضوع باعث شد که اقتصاد ایران آسیب ببیند.

پیش‌بینی می‌شود با روی کار آمدن دولت‌ آینده، کارشکنی‌های این کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده علیه ایران در منطقه افزایش پیدا کند اما زمانی که به روند سیاست ایران در طول سال‌های اخیر نگاه می‌کنیم در می‌یابیم که هم‌افزایی دیپلماسی و میدان در منطقه باعث شده بسیاری از این کارشکنی بی‌نتیجه باقی بماند و اکنون که کشورهای متحد امریکا در پی تجدیدنظر درخصوص دشمنی با ایران هستند و راه گفت‌وگو و تعامل را پیش گرفته‌اند می‌توان گفت سیاست ایران نتیجه داده و به احتمال بسیار همین روند با هماهنگی بیشتر میان دیپلماسی و میدان در طول سال‌های آینده ادامه پیدا کند.

شما اشاره کردید که ایالات متحده مایل است از این پس بدون حضور فیزیکی به دشمنانش ضربه بزند. یکی از نگرانی‌هایی که وجود دارد اتحادهای تازه‌ای است که گفته می‌شود با هدف کنترل نفوذ و قدرت ایران در حال شکل‌گیری است. تا چه اندازه تصور می‌کنید اتحادهایی نظیر مثلث عراق، مصر و اردن یا تلاش‌ها برای بازگرداندن سوریه به خط سایر کشورهای عربی بتواند در این راستا به امریکا برای دستیابی به اهداف منطقه‌ای واشنگتن کمک کند؟

امریکا می‌خواهد به ایران ضربه بزند اما اتحاد میان اردن، عراق و مصر اصلا در چنین سطحی نیست. این صرفا یک‌سری تلاش‌های سیاسی است که به نتیجه نیز نخواهد رسید. من در عراق طی گفت‌وگوهایی که با مقامات وزارت خارجه عراق و برخی دیگر از مسوولان عراقی داشتم، برداشتم از سخنان آنها این بود که این اتحاد سه جانبه راه به جایی نخواهد برد؛ چراکه از نگاه آنها دو کشور مصر و اردن می‌خواهند با سوءاستفاده از وضعیت اقتصادی عراق به استثمار اقتصادی این کشور بپردازند. مصر نفت عراق را می‌خواهد، اردن نفت عراق را می‌خواهد و مصر بر آن است که در این وضعیت اقتصادی کارگر به عراق بفرستد.

شما تصور کنید در عراق که نرخ بیکاری تا این اندازه بالاست و جوانان از بیکاری رنج می‌برند، این کشور بخواهد کارگر از مصر بیاورد و حقوق آنها را بدهد. آیا چیزی جز فاجعه در انتظار خواهد بود؟ این اصلا امکان ندارد. میلیون‌ها نفر در عراق بیکار هستند آن وقت چطور ممکن است یک میلیون کارگر از مصر به عراق بیایند. مصر و اردن در مقابل انتظارات اقتصادی عجیب و غریب از عراق پیشنهاداتی نظیر صادرات برق یا کالا به این کشور مطرح می‌کنند که خود جای بحث دارد. سعودی‌ها چندین سال است به عراق می‌گویند واردات برق از ایران را قطع کن و ما به تو برق می‌دهیم اما این طرح به کجا رسید؟ آیا توانستند کار مهمی انجام دهند؟ در مورد مصر هم همین است.

موانع حقوقی و عملیاتی طرح صادرات برق از مصر به عراق به اندازه‌ای زیاد است که بسیار بعید به نظر می‌رسد بهره‌برداری از آن ممکن باشد. از نظر من این موضوع یک بحث سیاسی برای تقویت موقعیت آقای مصطفی الکاظمی است و صرفا جنبه رسانه‌ای دارد که بگویند رهبر دو کشور عربی به بغداد سفر کردند و آن را موفقیتی به نام مصطفی الکاظمی بنامند. عراق اصلا در موقعیتی نیست که از کمک‌های ایران چشم‌پوشی کند. ایران برتری‌های محسوسی از نظر جغرافیایی برای همکاری اقتصادی با عراق دارد. ما گاز به این کشور صادر می‌کنیم تا نیروگاه‌های عراق فعال باشد، ما برق صادر می‌کنیم و برخی نیازهای اساسی عراق از ایران تامین می‌شود. امکان جایگزینی اینها در حال حاضر وجود ندارد.

یعنی این رفتارها را تبلیغاتی می‌دانید؟


تبلیغاتی هم نباشد صرفا در حوزه سیاسی است. برای مثال اردن چه چیزی دارد که به عراق صادر کند؟ آنها کالاهای اسراییلی را بسته‌بندی می‌کنند و می‌فروشند. خیلی از مقامات و احزاب عراقی و گروه‌های مقاومت مخالف این وضعیت هستند اما به هر حال اجازه دادند که آقای الکاظمی این را به عنوان دستاوردی سیاسی به نام خود ثبت کند. البته باید یادآوری کرد مساله اتحاد و همکاری با مصر و اردن از زمان عادل عبدالمهدی آغاز شد اما به مرور عراقی‌ها به این نتیجه رسیدند که با توجه به نوع نگاه و همچنین مزیت‌های نسبی اردن و مصر، بهره‌برداری از این همکاری به نفع عراق از نظر اجرایی چندان امکان‌پذیر نیست.

به عقیده من جنبه سیاسی این ماجرا بسیار بیشتر از جنبه‌های اقتصادی آن است. دولت عراق در حال حاضر پولی برای پرداخت به کارکنان خود ندارد. آنها حقوق بنیاد شهید را قطع کرده‌اند، مشکل پرداخت ماهانه دارند و این اقتصاد سرخورده توان تغییرات اساسی ندارد. من معتقدم بیشترین تلاش‌ها برای آسیب رساندن به ایران از طرق دیگر اتفاق خواهد افتاد؛ نظیر فعال کردن و تحریک جامعه مدنی کشورهای دوست علیه ایران. اهرم‌های امریکا در این زمینه‌ها فعال خواهد شد. من هم فکر نمی‌کنم موفق شوند.

در مورد اردن هر چند نشانه‌هایی از تمایل آنها به تقویت روابط با ایران دیده می‌شود اما تعاملات امان و تل‌آویو پس از رفتن نتانیاهو بار دیگر احیا شده. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

ارتباط اردن و اسراییل نوعی ارتباط تحمیلی است. اردن سالیانه مبلغی از امریکا دریافت می‌کند برای حفظ رابطه با رژیم صهیونیستی. این ارتباط جلوی توسعه روابط اردن با برخی کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران را گرفته. اگر بخواهم ساده‌تر توضیح بدهم، مسوولان اردنی تنها تا حدود 20درصد امکان مانور دادن در رابطه با ایران را دارند و اختیار تصمیم‌گیری در آنها نیست. امریکا تسلط کاملی روی اردن دارد اما حالا این تمایل پدید آمده که دست‌کم تا جایی که قدرت مانور وجود دارد، روابط با ایران حفظ و تقویت شود.

شما روند اتفاقات را به نفع ایران توصیف می‌کنید اما در همین مدت ما شاهد عادی‌سازی روابط برخی کشورهای منطقه‌ای با اسراییل بودیم و همچنین احتمال عادی‌سازی روابط کشورهایی دیگر نظیر عمان هم وجود دارد.

عمان در حال حاضر به ‌شدت تحت فشار است تا این کار را انجام دهد. مسوولان این کشور می‌گویند چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد اما به هرحال فشارهایی به ویژه از جانب بریتانیا برای این موضوع مطرح است. عمان طی سال‌های گذشته همواره تلاش کرده بازیگری مثبت در منطقه باشد و این بار هم چنین تلاشی دارد. آنها مایل به توسعه روابط با اسراییل نیستند و جنس رفتارهای‌شان با رفتارهای امارات و بحرین تفاوت جدی دارد. همین امروز هم اگر ارتباطی میان مقامات این کشور با سران رژیم صهیونیستی برقرار می‌شود در راستای بازگرداندن آرامش به منطقه است. مسقط تصمیم گرفته روابط خوب خود با جمهوری اسلامی را حفظ کند و قطری‌ها هم همین نگاه را دارند. کویت هم دیدگاه مثبتی به ایران دارد. هدفم این است که بگویم طرف مقابل و متحدان منطقه‌ای آن نظیر بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی نتوانست در ضربه زدن به ایران و منزوی کردن ایران در منطقه موفق باشد.

پس وضعیت کلی و روند حوادث را به نفع ایران می‌دانید؟


امریکا در حال عقب‌نشینی است و هرچند عوامل خود را در منطقه حفظ می‌کند اما مسیر عقب‌نشینی را در پیش گرفته. همه شرایط به ضرر امریکا دارد تغییر می‌کند. آنها در میدان با این حقیقت مواجه شده‌اند که ایران و متحدان منطقه‌ای ایران تسلطی کامل روی زمین دارند و در دیپلماسی نیز در به انزوا کشیدن ایران ناکام ماندند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها