امیر موسوی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل منطقه، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:
برنامههای سیاست خارجی دولت آقای رئیسی منهای برجام است/ طرح «صلح هرمز» آقای روحانی در دولت آقای رئیسی دنبال میشود/ میدان تنها در سه کشور فعال است: سوریه و عراق و افغانستان/ ما هر ساله میلیاردها دلار را بدون استفاده از سیستم بانکی وارد کشور کردهایم/ ممکن
به گفته «امیر موسوی» دیپلمات و یکی از کسانی که دستی بر آتش گفتوگوهای تهران و ریاض دارد، میتوان منتظر حرکت نمادینی در مراسم تحلیف رئیسی برای بهبود روابط ایران و عربستان بود. او تاکید میکند «در دولت جدید، دوره ملایمت و لبخند با آمریکا هم گذشته است؛ حالا باید ایالات متحده را برای امضا و نشستن پای میز مذاکره مجبور کرد.»
اعتمادآنلاین| سیده آمنه موسوی- تا چند روز دیگر سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ایران با ورود ابراهیم رئیسی به پاستور رسماً آغاز میشود. او در کشاکش انجام 2 فقره از مهمترین مذاکرات تاریخ کشورمان بر صندلی هشتمین رئیسجمهور ایران مینشیند؛ احیای برجام و ازسرگیری رابطه ایران وعربستان مذاکراتی هستند که یکی با معیشت و وضعیت اقتصادی مردم گره خورده و دیگری نیز گرداگرد موضوعات منطقهای و ارتباط ایران با همسایگانش در جریان است، هر چند که به نظر میرسد با توجه به سیاست دولت رئیسی در تمرکز بیشتر بر فعالیت جبهههای مقاومت در منطقه، هیچ نقشی در معادلات نخست دیپلماسی دولت سیزدهم نداشته باشند.
به گفته «امیر موسوی» دیپلمات و یکی از کسانی که دستی بر آتش گفتوگوهای تهران و ریاض دارد، میتوان منتظر حرکت نمادینی در مراسم تحلیف رئیسی برای بهبود روابط ایران و عربستان بود. او که 37 سال از عمر حرفهای خود را در کشورهای عربزبان منطقه و جهان چون الجزایر، عمان، تونس، امارات، سوریه، عراق، لبنان، کویت، سودان و سنگال گذرانده، تاکید میکند«در دولت جدید، دوره ملایمت و لبخند با آمریکا هم گذشته است؛ حالا باید ایالات متحده را برای امضا و نشستن پای میز مذاکره مجبور کرد.» به اعتقاد این دیپلمات که مدت زمانی در وزارت دفاع علی شمخانی مسئولیت مشاوره به وزیر را بر عهده داشته «از این پس اوضاع منطقه به گونهای پیش خواهد رفت که آمریکاییها خود درخواست مذاکره و گفتوگو با تهران را مطرح خواهند کرد. ارسال پیام بایدن برای رهبر انقلاب در روزهای آتی نخستین گام ایالات متحده برای نزدیکی به ایران است.» گفتوگو با امیر موسوی را در ادامه میخوانید:
***
برنامههای سیاست خارجی دولت آقای رئیسی منهای برجام است/ طرح «صلح هرمز» آقای روحانی در دولت آقای رئیسی دنبال میشود/ چندین طرح برای مقابله با عملیاتهای منطقهای آمریکا در دولت آقای رئیسی تهیه شده است
*بسیاری معتقدند که حمایت از جبهههای مقاومت باید در دستور کار دولت آقای رئیسی باشد. به هر حال، ما مذاکرات برجام را هم داریم که منتظر تیم هستهای دولت جدید است تا کار را در دست گیرد؛ یعنی اگر تمایل به ادامه روند مذاکرات داشته باشند آن را دنبال کند و در غیر این صورت هم مذاکرات به همان شکل باقی میماند. با توجه به این موارد و وضعیت فعلی منطقه و جهان فکر میکنید سیاست خارجی دولت آقای رئیسی باید حول چه موضوعاتی باشد؟
آقای رئیسی چهار محور را در رابطه با سیاست خارجی دولت سیزدهم دنبال میکنند. ابتدا اینکه برجام از درجه اهمیت نخست این دولت خارج میشود. مذاکرات ادامه پیدا میکند، اما این گفتوگوها دیگر موضوع نخست و درجه یک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود؛ یعنی امور دولت با برجام شروع نخواهد شد و با برجام نیز به پایان نمیرسد. بنابراین برنامههای سیاست خارجی دولت آقای رئیسی منهای برجام است.
دومین اولویت سیاست خارجی دولت ایشان، ارتباط با کشورهای منطقه است. روابط منطقهای ایران نیز در 2 بخش دنبال میشود. یک بخش مقاومتی است (با کشورهای حول جبهه مقاومت) و بخش دیگر ارتباط با کشورهایی است که شعار ایرانهراسی دارند. پیام آقای رئیسی برای کشورهای جبهه مقاومت این است که در دوره ریاستجمهوری ایشان، ایران با حمایتهای فراوان، ارتباطات صمیمی، قوی و همهجانبه با آنها خواهد داشت و این موضوع به معنای تقویت محور مقاومت است، اما نه به عنوان شروعکننده یک جریان و کشمکش در منطقه، بلکه حمایتهای ما به این صورت است که وقتی مورد تجاوز قرار گیرند، از آنها پشتیبانی خواهیم کرد.
بنابراین، اگر تجاوزی صورت نگیرد مشکلی ایجاد نمیشود. این پیام به تمام صاحبنظران و ذیربطان منطقه رسیده است. اگر رژیم صهیونیستی به غزه حمله نکند، به لبنان حمله نکند، به عراق و یمن حمله نشود، مشکلی پیش نمیآید، اما ارکان محور مقاومت در حدی خواهند بود که بتوانند متجاوزان را در جای خود بنشانند و امکانات بسیار ویژهای از جانب ما به دست خواهند آورد.
اما در مورد کشورهایی که شعار ایرانهراسی دارند معتقدم که دولت آقای رئیسی سیاست اطمینانبخشی به آنها خواهد داد؛ یعنی این کشورها میتوانند روابط دوستانه، همکاریهای خوب و قابل اطمینانی با ایران داشته باشند. میدانم آقای رئیسی برنامهای هم در این زمینه دارد. تیمی که با ایشان کار میکند طرحی تهیه کردهاند که کشورهای منطقه میتوانند با جدیت این طرح را پیگیری و مورد بررسی قرار دهند. طرح «صلح هرمز» آقای روحانی که در رابطه با امنیت منطقه بود هم در این دوره دنبال میشود. البته ممکن است موضوعات دیگری هم به آن اضافه شود، اما کلیت موضوع به قوت خود باقی است.
ما معتقدیم که این طرح بسیار کاربردی است و منافع تمامی کشورهای منطقه را در بر میگیرد. مساله دیگری که در سیاست خارجی دولت آقای رئیسی به آن توجه میشود وضعیت فعلی کشورهای عراق و افغانستان و اوضاع این کشورهاست که به نظر من موضوعات بسیار حساسی است. آمریکا به دنبال آن است که وضعیت این 2 کشور را از حالت آرامش خارج کند و آقای رئیسی را در مقابل کار انجام شده قرار دهد تا شرایطش در مذاکرات وین را بهبود بخشد و از موضع دیگری وارد گفتوگوها شود.
به اعتقاد من اگر آمریکاییها با این دیدگاه به دنبال آشفتهتر کردن اوضاع عراق و افغانستان هستند کار بسیار خطرناک و نادرستی را مرتکب شدهاند، چرا که محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی ایران اشراف کاملی بر عملیات روانی آمریکا دارند. لذا چندین طرح را برای مقابله با عملیاتهای منطقهای آمریکا آماده کردهاند که در زمان مورد نظر اجرایی میشود؛ هر حرکتی که در راستای بر هم زدن امنیت ملی ایران باشد با پاسخ قاطع ما مواجه خواهد شد.
هدف آمریکا گرفتار کردن ایران در باتلاقهایی است که واشینگتن در منطقه ایجاد کرده است، اما سیاست جمهوری اسلامی ایران ورود به این باتلاقها نیست. همانطور که در گذشته هم نبوده است. جمهوری اسلامی ایران از اراده ملتها در این منطقه پشتیبانی کرده و خود را به صورت مستقیم گرفتار این مسائل نخواهد کرد؛ ورود ایران به هر موضوعی بسیار حسابشده، هوشمندانه و از راه دور خواهد بود و معتقدم این سیاست در سوریه، یمن و لبنان و غزه و عراق موفق بوده است، بنابراین در افغانستان هم همینطور خواهد بود.
آمریکا به این راحتی تسلیم نخواهد شد، مگر اینکه احساس خطری را متوجه خود ببیند/ آمریکا را باید برای امضا و نشستن پای میز مذاکره مجبور کرد/ ما هر ساله میلیاردها دلار را بدون استفاده از سیستم بانکی وارد کشور کردهایم
*اگر قرار بر خروج برجام از دستور کار سیاست خارجی دولت آقای رئیسی باشد ما چگونه میخواهیم پولهای کشور را به ایران بازگردانیم. عدم احیای برجام و ملحق نشدن به FATF چطور دست ما را برای رسیدن به منابع مالیمان باز خواهد کرد، در حالیکه تمامی بانکهای جهانی برای ما شرط پذیرفتن FATF را تعیین کردهاند.
معتقدم ما باید سیاست بازدارندهای را در مقابل کاخ سفید اتخاذ کنیم چرا که آمریکا به این راحتی تسلیم نخواهد شد، مگر اینکه احساس خطری را متوجه خود ببیند.
اوباما در سال 2015 هم زمانی پای توافق با ایران نشست که مجبور شد؛ مثلاً در یکی از این موارد پهپاد RQ170 آمریکا به دست ایرانیها افتاد؛ مهندسین و متخصصین کشورمان توانستند بدون ایجاد هیچگونه مشکلی این پهپاد را بر زمین بنشانند و از اطلاعات فوق سری آن استفاده کنند. بنابراین آمریکا را باید برای امضا و نشستن پای میز مذاکره مجبور کرد.
الان هم هر چقدر دیرتر پای میز مذاکره و توافق بازگردد به نفع ایران و به ضرر آنهاست، چرا که اگر ایران غنیسازی 90 درصد را به سرانجام برساند شرایط کاملاً تغییر خواهد کرد و مشکلات عدیدهای برای کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی ایجاد خواهد شد. ایران بیش از چهل سال درگیر تحریمهاست و توان تحمل این شرایط را دارد. در طی تمامی این سالها ما به راهکارهای درخور توجهی برای عبور از شرایط تحریمی دست پیدا کردیم؛ ما هر ساله میلیاردها دلار را بدون استفاده از سیستم بانکی وارد کشور کردهایم.
اقتصاد کشور با وجود سختیها و دشواریهای بسیار زیاد آن، در حال گردش است
*اما هیچگاه وضعیت اقتصادی مردم تا این اندازه اسفناک نبوده است؟
اقتصاد کشور با وجود سختیها و دشواریهای بسیار زیاد آن، در حال گردش است. شرایطی که کشورهای غربی به ما تحمیل میکنند به هیچ وجه پذیرفتنی نیست، اما اگر این کشورها شروط ما را بپذیرند اوضاع بهتر میشود.
وضعیت فعلی به نفع سیاستهای ماست/ در آینده نزدیک آمریکا راهی جر بازگشت به توافق هستهای نخواهد داشت
*کدام شروط؟
شروطی که مقام معظم رهبری تعیین کردهاند. ابتدا توقف اجرای تحریمها و ایجاد اطمینان خاطر در مورد عدم اجرای مجدد آنها و بعد هم اینکه بحثهای دیگر چون موضوعات موشکی و بحثهای منطقهای را به موضوع مذاکرات اضافه نکنند. با وجود تمام شرایطی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم معتقدم که وضعیت فعلی به نفع سیاستهای ماست؛ یعنی در آینده نزدیک آمریکا راهی جر بازگشت به توافق هستهای نخواهد داشت.
ما در ایران پول داریم/ مشکل ما مدیریتی و در نحوه صرف کردن پولهایمان است
*یک بخش از سیاست ایران حمایت از جبهه مقاومت است. [این بخش از گفتوگو قابل انتشار نیست] چطور میخواهیم از این گروهها و افراد حمایت کنیم. برجامی هم اجرا نشده است که با تکیه بر منابع مالی آزاد شده آن، در کنار پشتیبانی معنوی، حمایت مالی از این گروهها به عمل آید.
البته ما کمبود منابع مالی نداریم. ما در ایران پول داریم. مشکل ما مدیریتی و در نحوه صرف کردن پولهایمان است که امیدواریم این مشکل در دولت جدید حل شود. پول زیادی در ایران وجود دارد. الان شما ببینید هفتاد و خردهای کارخانه چطور در زمان حضور آقای رئیسی در قوه قضاییه به فعالیت برگشت. در نبود منابع مالی این کار چطور امکانپذیر بود؟ پولی از خارج که وارد کشور نشده است؟ سیستم بانکی ما با مشکلاتی همراه بود که در کنار ناکارآمدی مدیریتی کشور موجب به وجود آمدن شرایط فعلی شدهاند. اما زمانی که قوه قضاییه وارد عمل شد و جلوی زیادهخواهی بانکها را گرفت کارخانهها به فعالیت گذشتهشان بازگشتند و الان دهها هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند. بنابراین ما در داخل کشور هم با مشکلات جدی مواجه هستیم که باید اصلاح شوند. بعد هم اینکه ما هماکنون در حال همکاری با همسایگانمان هستیم و مشکلی هم نداریم.
فکر میکنید کشورهای ذرهبینی منطقه وضعیت خیلی خوبی دارند؟
*سوال من در مورد پشتیبانی از جبهههای مقاومت بود که اگر قرار بر حمایت از این گروهها باشد، یعنی حمایت مالی، ما چطور میتوانیم از این گروهها پشتیبانی کنیم؟ شما میگویید که کمبود پولی نیست و تمامی مشکلات به واسطه سوءمدیریت است. اما در هر صورت ما پولهایی در بانکهای کشورهای دیگر داریم که پولهای مردم ایران است و باید به کشور بازگردانده شود. در صورت عدم احیای برجام، این منابع مالی چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
کسی از منزل شما دزدی میکند، پول و طلاهای شما را میدزدد و بعد میآید با شما مذاکره میکند تا اعضای خانوادهتان را هم در اختیار او قرار دهید، اینطور که نمیشود. دزدی در جایی به کشورتان تجاوزی کرده است، این حقوق باید گرفته شود، با اقتدار هم باید گرفته شود، حق ماست. در دنیا دزدی شده است.
ما که نباید تسلیم قلدری آمریکا و رژیم صهیونیستی و قدرتهای بزرگ شویم. به هر حال کرامت و استقلال هر کشوری فاکتورهایی دارد. الان شما ببینید خیلی از کشورها روابط خوبی با آمریکا دارند، اما بدترین شرایط را دارند. شما کشورهای ذرهبینی منطقه را نبینید. فکر میکنید این کشورها وضعیت خیلی خوبی دارند؟ در حالیکه یکسوم از ثروتشان در دست خودشان و باقی آن در دستان آمریکاست. همین امارات و عربستان. به اینها پولهایشان را نمیدهند.
زمانیکه امیر محمدبن سلمان قصد بازگرداندن پولهای عربستان را داشت تا از آن برای پروژه ابرشهر نئوم 2030 استفاده کند این پول را در اختیارش قرار ندادند و گفتند این طرح را ما برای شما اجرا میکنیم. از کمکهایی که به اردن میرسد آمریکاییها سالیانه تنها 500 تا نهایتاً 800 میلیون دلار را به این کشور میدهند.
ما از جبهه مقاومت حمایت مالی و پولی نمیکنیم
*حمایتهای ما از محور مقاومت چه میشود؟
ما که حمایت مالی و پولی از جبهه مقاومت نمیکنیم.
شبکه حزبالله، شبکهای بینالمللی و جاافتاده است و صنایع محلی و داخلی دارد
*سیدحسن نصرالله اعلام کرده بود که ایران از ما حمایت مالی میکند.
حمایت مالی در سالهای گذشته بود.
*نه، این صحبت به سخنرانی همین یکی 2 سال گذشته تعلق دارد...
حمایتهای ما از حزبالله معنوی، مستشاری و موارد دیگر است. به نظر شما چرا حامیان حزبالله را در کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا بازداشت میکنند؟ چندین لبنانی را دستگیر کردهاند. برای کمکهایی که به حزبالله لبنان داشتند. الان شبکه حزبالله، شبکهای بینالمللی و جاافتاده است. هم صنایع محلی و داخلی دارد و هم موشکهایش را خودش میسازد.
عراق روزانه 5 میلیون بشکه نفت میفروشد و از ایران پولدارتر هستند/ الان عراقیها میگویند ایران تحریم است و نیروهای وفادار به ایران، پولهای ما را به ایران میبرند/ سهمیه حامیان حشدالشعبی در عراق چند وزارتخانه است
*یعنی ما از هیچ یک از جبهههای مقاومت حمایت مالی نداریم؟ از حشدالشعبی و انصارالله و گروههایی اینچنین حمایت نمیکنیم؟
رهبران حشدالشعبی در کابینه عراق حضور دارند. عراق روزانه پنج میلیون بشکه نفت میفروشد و از ایران پولدارتر هستند. اتفاقاً الان عراقیها میگویند ما پولهایمان را به ایران میفرستیم؛ یعنی اتهام معکوسی را متوجه ما میکنند. میگویند ایران تحریم است و نیروهای وفادار به ایران، پولهای ما را به ایران میبرند. رهبران مقاومت در عراق ثروت بسیار زیادی دارند. به هر حال، در این کشور هر حزبی سهمی در دولت دارد و سهمیه حامیان حشدالشعبی هم چند وزارتخانه است.
مشکل گروههای مقاومت پول نیست، اینها همه پولدار هستند/ دوستان ما در افغانستان عراق و لبنان و حتی فلسطین، وضع مالی بسیار خوبی دارند میلیاردر هستند/ ما به شکلگیری این گروهها کمک کردهایم
*بنابراین ما هیچ حمایت مالی از این گروهها نداریم؟
ما به شکلگیری این گروهها کمک کردهایم. مشکل گروههای مقاومت پول نیست. اینها همه پولدار هستند. دوستان ما در افغانستان میلیاردر هستند. دوستان ما در عراق و لبنان و حتی فلسطین، وضع مالی بسیار خوبی دارند و حتی بسیاری از مایحتاجشان را از ما خریداری میکنند. این گروهها نیاز به تکنولوژی، آموزش، زمین و مکانی برای پیاده کردن و نشان دادن قدرتهایشان دارند. منظورم مانورهای آموزشی است که برگزار میکنند.
*ما این حمایتها را از آنها به عمل میآوریم.
ما این کار را انجام میدهیم و اعلام هم شده است.
از گروههای مقاومت حمایت اطلاعاتی میکنیم
*حمایتهای مستشاری یعنی حضور داریم و حمایت...
حمایت اطلاعاتی میکنیم و این موضوع بسیار مهمی است.
*مثلاً این حمایت اطلاعاتی به چه شکلی است و چه کارهایی را با آنها انجام میدهیم.
بالاخره تبادل اطلاعات و معلومات و بسیاری از مسائل دیگر که هشیار باشند و از پشت ضربه نخورند.
بر تحرکات امریکا و اسرائیل در منطقه اشراف کامل داریم
*در مورد اسرائیل یا کل منطقه؟
در مورد کل منطقه. ببینید جمهوری اسلامی ایران این اقتدار را دارد که تحرکات و همه رفتوآمدهای آمریکاییها و رژیم صهیونیستی و حامیان منطقهایشان را رصد کند. کم یا زیاد، اما در مجموع ما بر تحرکاتشان اشراف کاملی داریم. بر همین اساس هم تمامی نقشههای آمریکا در منطقه را خنثیشده میدانیم.
رخنه کردن اطلاعات هنر نیست، ما هم در اسرائیل رخنه کردیم
*اشاره کردید که بر حرکتهای اسرائیل در منطقه اشراف اطلاعاتی کاملی داریم. چند ماهی است که اسرائیل رابطه با امارات و بحرین را آغاز کرده است. اگر سعودیها ادعای رهبری جهان اسلام را نداشتند در این پروسه در کنار ابوظبی و منامه قرار میگرفتند. اسرائیل تقریباً در تمامی مرزهای ایران حضور دارد. چندی پیش هم آقای یونسی در گفتوگویی خطر نفوذ اطلاعاتی موساد را گوشزد کرد. این موضوع را میپذیرید؟
چون ما هم رخنه کردیم. این طبیعی است. رخنه کردن اطلاعات هنر نیست. در تمامی کشورهای دنیا این موضوع وجود دارد. روسها در آمریکا، آمریکاییها در روسیه.
سرویسهای اطلاعاتی ما برای رخنه در کشورهای رقیب از مطالب روزنامهها و شبکههای اجتماعی چون توئیتر و فیسبوک استفاده بسیار زیادی میکنند
*[رخنه آنها] در چه سطحی است.
الان همه روزنامههای ما. همین اعتماد شما، روزنامههای دیگر، اصلاً همین کیهان، مملو از اطلاعات است. زمانیکه از سرویسهای اطلاعاتی دنیا سوال میشود که از کجا به این اطلاعات دسترسی پیدا کردهاید میگویند از روزنامههایتان. از سایتها و صفحات فیسبوک ایرانیها. هیچ محدودیتی وجود ندارد و همه مملو از اطلاعات هستند؛ یعنی اسرار کشور در درگیریها مخصوصاً انتخابات آشکار میشود. در آمریکا هم همینطور است؛ یعنی همین حالا سرویسهای اطلاعاتی ما از مطالب روزنامهها و شبکههای اجتماعی چون توئیتر و فیسبوک استفاده بسیار زیادی میکنند.
*یعنی در همین حد است؟ مطلبی که وزیر اطلاعات دولت اصلاحات بر آن تاکید میکردند به سطوح بالا برمیگشت.
عملیات مهم است که سرویس بتواند عملیاتی را انجام دهد که متاسفانه 2 سه بار انجام شد.
سرویسهای دشمن در این 3 سال تقریباً 70 عملیات انجام دادهاند که موفقیتی به دست نیاوردند/ از این دست فعالیتهای امنیتی بسیار زیاد است، هم ما این کار را انجام میدهیم و هم دیگران
*یکی از آنها ترور آقای فخریزاده بود.
بله. یکی از این موارد ایشان بود. چندین عملیات هم انجام شد که موفق نبودند. فکر میکنم در این سه سال تقریباً 70 عملیات انجام شده باشد که موفقیتی به دست نیاوردند. یک قسمت دیگر پروسه نفوذ، ورود سلاح از مرزهاست. دیگری نفوذ افراد و اعزام افراد خرابکار است. بعد هم رصد کردن شخصیتها و مراکز مهم است. از این دست فعالیتهای امنیتی بسیار زیاد است. هم ما این کار را انجام میدهیم و هم دیگران، اما متاسفانه در اینجا باید در رابطه با مسائل عملیاتی به سیستم نمره بدهیم. انجام شدن عملیات نشاندهنده ضعف [ما] است.
*الان شما چه نمرهای میدهید؟ ما در ایران دستگاههای اطلاعاتی متعددی داریم. وزارت اطلاعات، سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و بسیاری از دستگاههای دیگر که وظیفهشان رصد فعالیتهای این افراد و سیستمهای اطلاعاتی است.
تقسیم کار شده است. اگر بین جادهها حادثهای به وجود آید عملکرد یک گروه امنیتی زیر سوال میرود. اگر داخل شهر باشد یک گروه و اگر در مرز باشد گروه دیگر.
در این چند سال 4 اندیشمند هستهای را از دست دادهایم که این نقطه ضعف بزرگی است
*اگر بخواهید به دستگاههای اطلاعاتی که مسئول امنیت داخل کشور هستند امتیازی بدهید به چه میزان خواهد بود؟
بالاخره ما در این چند سال چهار اندیشمند هستهای را از دست دادهایم. این نقطه ضعف بزرگی است.
*فکر میکنید این ضعف ناشی از عملکرد کدام یک از دستگاهها باشد؟
از دیدگاه بنده همه مسئول هستند. همه سیستمهای امنیتی یک شورای عالی دارند. بالاخره یک شورای هماهنگی دارند و ضعف همه این دستگاههاست. نمیتوان یکی را مسئول دانست، اما وزارت اطلاعات اصل کار است. سیستم امنیتی قدیمی کشور است که سیستم آن حساب شده و مشخص است و در همه جا حضور دارد و در اینجا باید تقویت شود.
اسرائیل به هر حال باید نابود شود/ امارات سالهاست با اسرائیل در ارتباط است
*پیش از این به رابطه میان اسرائیل با برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات و بحرین اشاره داشتیم. 2 کشور مسلمان رابطهشان با اسرائیل را ارتقا داده و بر استقرار سفرا در پایتخت کشورهایشان تاکید کردهاند. موضع ما در رابطه با این کشورها چیست و اینکه شعار نابودی اسرائیل هنوز در دستور کار ایران است؟
اسرائیل به هر حال باید نابود شود. موجود غیرمعقولی در بدنه کشورهای منطقه است. یک اشغالگر است. ملتی را از خانههایشان بیرون کردند و خود در سرزمین آنها مستقر شدهاند. آسیبپذیریاش هم مشخص شد که بسیار بالاست؛ درگیری اخیر غزه نشان داد که یک نقطه چندهزار کیلومتری که 12، 13 سال در محاصره است توانست آن موشکها را به سمت منطقهای با آن امکانات عجیب و غریب و به صورت همزمان شلیک کند.
این امر خود، نشاندهنده میزان آسیبپذیری بالای اسرائیل است. در رابطه با آشوبهای منطقه نیز آنها میخواستند در کشورهای سوریه، مصر، اردن و لبنان که به آنها طوق میگویند و اطراف فلسطین اشغالی هستند ارتشی وجود نداشته باشد که تا حدودی هم موفق شدند. ببینید ارتش مصر را بیطرف کردند. سوریه را به هم ریختند. لبنان هم بیطرف شد و البته اردن.
اما در اردن یک مخالفت جدی مردمی با رژیم صهیونیستی وجود دارد؛ یعنی با وجود سازشی که در این 27 سال میان اردن و رژیم صهیونیستی شکل گرفت تنها دولتمردان تردد دارند. شما یک اردنی و یا مصری را ندیدهاید که به سمت اسرائیل برود، بر خلاف امارات و بحرین؛ یعنی ملت مصر و اردن با اینکه سازش کردهاند و در سازش قدیمی هستند، اما هیچگونه ارتباطی با صهیونیستها ندارند؛ سازش مصر در سال 1356 شکل گرفت و اردن هم در 27 سال پیش، اما در هر صورت میبینید که مردمشان تا به امروز سازشی نکردهاند.
شما یک مصری را نمیبینید که به سمت تلآویو برود، الا به صورت مخفی و با گذرنامه خاص. به صورت علنی نمیتواند این کار را انجام دهد چرا که مردم دیگر او را نمیپذیرند. پس پایگاه مردمی برای سازش در مصر و اردن به وجود نیامده است.
متاسفانه در امارات و بحرین بر خلاف این رویه بود و تلاش شد تا این روابط را مردمی کنند و البته موفق هم بودند. سازش میان اسرائیل و بحرین و امارات دستوری بود. ترامپ میخواست یک برگه انتخاباتی داشته باشد برای حفظ آبروی نتانیاهو که نمیتوانست تشکیل دولت دهد. این روابط آنچه مخفی بود را علنی ساخت. امارات سالهاست با اسرائیل در ارتباط است. با این روابط تنها رفتوآمدهای صهیونیستها به دبی و ابوظبی علنی شد.
2 گروه در عربستان با روند سازش با اسرائیل مخالف هستند؛ یکی شیعیان این کشور و دیگری سنیهای تندرو
*در مورد عربستان هم فکر میکنید این رویه تکرار شود؟
به این زودی بعید است. شرایط عربستان خاص است.
*اما ممکن است؟
ممکن است. چون الان ارتباط دارند. اما اینکه چه زمانی این ارتباط رسمی و علنی شود پروسه زمانبری است، برای اینکه شرایط داخلی عربستان مانند شرایط امارات و بحرین نیست. 2 گروه در عربستان با روند سازش با اسرائیل مخالف هستند؛ یکی شیعیان این کشور و دیگری سنیهای تندرو. به همین دلیل محمد بن سلمان فعلاً وارد این میدان نمیشود، اما کارش را با اسرائیلیها به پیش میبرد. همین پروژه اقتصادی ابرشهر نئوم را با اسرائیلیها هماهنگ میکنند، یا آن 2 جزیره که از مصریها گرفتند در هماهنگی با اسرائیل بود. بنابراین مشکلی ندارند.
برای بازگشایی سفارتخانههای ایران و عربستان فکر نمیکنم مشکل خاصی وجود داشته باشد/ مذاکرات تهران و ریاض در قامت گفتوگوهای امنیتی و نظامی به پیش میرود و هنوز وارد فاز سیاسی نشده است/ الان مهمترین بحث ایران و عربستان، موضوع یمن و چگونگی پایان دادن به جنگ است
*وضعیت مناسبات ما با عربستان به کجا کشیده میشود. ما با سعودیها سه دور مذاکره داشتهایم.
این مذاکرات همچنان در سه پایتخت بغداد و دوحه و مسقط ادامه دارد. موضوعاتی که پیرامون روابط دوجانبه بود تقریباً حلوفصل شده است. برای بازگشایی سفارتخانهها فکر نمیکنم مشکل خاصی وجود داشته باشد.
*پیشبینی شما چه زمانی است؟
باید منتظر بمانیم تا اعلام شود. من احتمال میدهم در مراسم تحلیف آقای رئیسی اتفاقی رخ دهد. در حال مذاکره، در این مورد هستند که در مراسم تحلیف حرکت نمادینی انجام شود و پس از آن روابط آغاز شود.
بر اساس شنیدههای من، اگر مذاکرات به خوبی پیش رود این اتفاق شدنی است. نخستوزیر عراق قرار است سفری به واشینگتن داشته باشد، در آنجا گفتوگوهایی مطرح میشود و بعد باید ببینیم که اوضاع به چه صورتی پیش میرود.
البته در این میان بحث کشورهای یمن، لبنان، سوریه و عراق و بحث سازش باقی مانده است. الان به صورت مستقیم مشکلی میان ریاض و تهران وجود ندارد؛ یعنی به هر حال جمهوری اسلامی ایران در همان روزهای نخست، در رابطه با حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد عذرخواهی کرد.
سعودیها باید در همان زمان این عذرخواهی را میپذیرفتند اما متاسفانه برخورد بدی کردند و گمان کردند که این کار نظام است و سازماندهی شده بود. اما الان متوجه شدند که اینطور نبوده است و آن را پذیرفتند. لذا بازگشایی سفارتخانهها هر لحظه امکانپذیر است. شاید هم در دولت جدید و در همان روزهای نخست اعلام شود.
الان مذاکرات در قامت گفتوگوهای امنیتی و نظامی به پیش میرود؛ یعنی سیاسی نشده است. بخش سیاسی آن در مذاکرات دوحه و مسقط کمرنگ بود. بیشتر هم شورای عالی امنیت ملی و شاید هم نیروی قدس در حال پیگیری مذاکرات هستند. الان مهمترین بحث، موضوع یمن و چگونگی پایان دادن به جنگ آن است.
سعودیها یک نظری دارند. انصارالله یک نظر دیگر. حالا در این میان جمهوری اسلامی ایران هم در تلاش برای نزدیکی نظرات هر 2 سوی جریان است. در هر صورت، معتقدم عربستان برای تفاهم پیشقدم میشود چرا که هزینههای بسیار زیادی را در جنگ با ایران صرف کرده است.
مشکلات ایران و عربستان در عراق هم همچنان به قوت خود باقی است/ پس از مشاهده مشکلات و کاستی در جبهههای مختلف بود که عربستان وارد مذاکره با ما شد/ عربستان علاوه بر ایران، با سوریها هم مذاکره میکند/ ممکن است سیدحسن نصرالله از ایران درخواست سوخت کند و اگر ایران این سوخت را به لبنان بفرستند معادلات این کشور کاملاً تغییر میکند
*البته جنگ نیابتی؟
بله، همینطور است. میدانید که پیش از جنگ تحمیلی هم، اعضای گروههایی در ایران با پشتیبانی عربستان ترور شدند. در زمان جنگ تحمیلی حداقل 200 میلیارد دلار، بنا به گفته ولیعهد وقت عربستان شیخ نایف، در اختیار عراق قرار گرفت تا در مقابل، نفت الرمیله را به سعودیها بدهد که بعدها صدام به وعدهاش عمل نکرد و به کویت هم حملهور شد.
در آخر هم سعودیها نفت الرمیله را نگرفتند و هم در این میان، پولشان از بین رفت. در سوریه هزینه بسیار گزافی صرف کردند. در لبنان هم با ما درگیر شدند. در بحث یمن هم همینطور بود؛ تا الان در حدود هفت هزار نیروی مسلح در یمن دارند. مشکلات ایران و عربستان در عراق هم همچنان به قوت خود باقی است.
در بحرین با دخالت مستقیم، نیروهایشان را در آنجا پیاده کردند. البته با وجود همه هزینههای صرف شده دستاوردی هم نداشتند. جبهه مقاومت عراق در جای خود باقی ماند و سوریه هم همینطور و حزبالله هم قویتر شد. حماس شکست نخورد و انصارالله در یمن هم شکستناپذیر شدند. بعد هم دیدند سلاحهایی که آمریکاییها در مقابل 800 میلیارد دلار به آنها دادهاند، سلاحی نیست که بتواند انصارالله را شکست دهد. نه ضدهواییهایشان درست کار میکند و نه موشکهایی که میزنند و نه مشاورینی کارکشته دارند. لذا چندین سال است که در جا میزنند. یک پایگاهی در یمن برایشان باقی مانده است به نام مأرب.
میدانید انصارالله نمیخواهد از غیرنظامیان کسی کشته شود و الا میتوانستند این پایگاه را هم بگیرند. الان سعی میکنند از طریق مذاکره با قبایل آنجا مشکلشان را حل کنند و الا ورودشان به مأرب که منطقه نفتی و گازی است بسیار سهل و آسان است.
پس از مشاهده تمامی این مشکلات و کاستی در جبهههای مختلف بود که عربستان وارد مذاکره با ما شد. الان علاوه بر ایران، با سوریها هم مذاکره میکند. عربستان در لبنان هم نتوانست دستاوردی داشته باشد. میخواستند مردم این کشور را به لحاظ مالی و تامین ارزاق عمومی و سوخت در فشار قرار دهند که علیه حزبالله قیام کنند که نتوانستند.
دلار در لبنان طی یک سال و نیم گذشته، از هزار و پانصد لیر به بیست هزار و سیصد لیر رسیده است. لبنانیها معمولاً سپردهگذاری ارزی میکنند، اما اوضاع اقتصادی این کشور به جایی رسیده است که هر هفته تنها میتوانند صد دلار از بانک دریافت کنند، آن هم با نرخ دولتی؛ یعنی اگر به صورت دلار سپردهگذاری کرده باشید به صورت لیر آن را تحویل میگیرید. این یک جنایت عظیم در حق مردم لبنان است، یا مثلاً سوخت مردم این کشور را نه عربستان و امارات و نه آمریکا تامین نمیکنند. الان مردم این کشور در صفهای طولانی قرار دارند، اما کسی به فریادشان نمیرسد. در این شرایط ممکن است سیدحسن نصرالله از ایران درخواست سوخت کند و اگر ایران این سوخت را به لبنان بفرستند معادلات این کشور کاملاً تغییر میکند.
*بنابراین سعودیها اصلاً هواخواهی در لبنان ندارند...
هواخواه دارند، اما برنامههایشان با شکست مواجه شده است.
ما در منطقه حاکمتر هستیم، برای اینکه زمین در دستان طرفداران ماست
*در لبنان، ایران محبوب است یا سعودی؟
هر جایی که ما و سعودیها هستیم این تقسیمبندی وجود دارد. طرفداران سعودی ثابت هستند و طرفداران ایران هم همینطور. هر کشور طرفدارانی در احزاب مختلف دارد، اما باید دید کدام نیرو اثرگذارتر است.
*ایران اثرگذارتر است؟
ما در منطقه حاکمتر هستیم، برای اینکه زمین در دستان طرفداران ماست.
در صورت اراده حزبالله تمامی آشوبهای لبنان به پایان میرسد
*الان اتفاقاتی که در لبنان به وقوع میپیونند در جهت منافع ایران است یا سعودی؟
تحولات فعلی لبنان به ضرر مردم این کشور است. مردم تحت فشار هستند، اما باید منتظر ماند تا نتیجه کار مشخص شود. به هر حال لبنان تحریم شده است. نفت به این کشور نمیدهند. اجازه نمیدهند مردم از پولهایشان استفاده کنند. همه اینها به این دلیل است که میگویند حزبالله نباشد. این که نمیشود. حزبالله پایگاه خود را دارد. نصف جمعیت لبنان با حزبالله هستند.
آنهایی که آشوب میکنند نیمه دیگر این جریان هستند که البته همه مخالفان را شامل نمیشود؛ مثلاً 10 نفر یک خیابان را میبندند، پس زورشان تنها به مردم میرسد. پمپ بنزین آتش میزنند. بانک را غارت میکنند و با مردم میجنگند. برای دولتمردان که مشکلی ایجاد نمیشود. طرفداران سعودی مردم را اذیت میکنند.
حزبالله هشدار داد و تا حدودی خیابانها آرام شد، اما الان به خاطر استعفای سعد حریری مجدداً مردم را تحریک کردند و آشوبهایی در خیابانها شکل گرفت. هر چند که معتقدم در صورت اراده حزبالله تمامی این آشوبها به پایان میرسد.
*چرا الان این اتفاق نمیافتد؟
مهلت داده است. این خشونت است دیگر.
*نه منظورم خشونت نیست. شما میگفتید حزبالله امکان تهیه بنزین از ایران را دارد. شاید در صورت تامین سوخت، تا حدودی از حجم این آشوبهای خیابانی کاسته شود؟
حزبالله منتظر است تا این موضوع به خواسته عمومی تبدیل شود و نه فقط شیعیان و طرفداران حزبالله، چون برخی از طرفداران سعودی ساکت و در حال تحمل مشکلات هستند. نه بنزین دارند و نه پول و نه برق و نه گاز اما ساکت هستند.
مشکلات گمرک، مگر ارتباطی به مقوله تحریمها دارد؟
*چرا سعودیها دست به کار نمیشوند؟
موضوع همین است. سیدحسن نصرالله اعلام کرد هر حزبی از دوستان خود درخواست تامین سوخت را داشته باشد. ما از ایران میخواهیم، شما از سعودیها درخواست کنید، گروهی از آمریکا بخواهد. ما حاضر به پذیرش تمامی این موارد هستیم، اما هیچ یک از طرفهای مقابل حاضر به کمک نشدهاند. لذا فکر میکنم حزبالله منتظر شکلگیری یک خواسته فراجناحی است.
*جنگهای ایران و عربستان تا کی ادامه دارد؟ به هر حال پیش از قطع ارتباط کامل تهران و ریاض هم جنگهای تهران و ریاض وجود داشت.
بالاخره یک نارضایتی و ناراحتی از سوی استکبار نسبت به موجودیت جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. این موضوع از اول انقلاب پابرجا بوده است و متاسفانه سعودیها هم در خط مشترک با آمریکا قرار گرفتند و از همان روزهای نخست با ایران درگیر شدند. زمانیکه صدام قرارداد 1975 را پاره کرد خبرنگار بیبیسی از او دلیل این کار را پرسید که صدام جواب داد یک هفته دیگر در تهران به این سوال پاسخ میدهم؛ یعنی تا این اندازه نسبت به موفقیتش اطمینان داشت.
نظامی در آستانه شکلگیری بود، اما از ارتش و نیروهای نظامی ورزیده محروم بود. پس از آن هم با نقشههای فراوان وارد میدان شدند که تا الان هم ادامه دارد. اما به هر حال جمهوری اسلامی ایران موفق به مقاومت در برابر آنها شده است. حالا مشکلاتی هم هست، اما در مجموع توانمندیهای بسیاری در کشور ایجاد شده است.
به هر حال، در صورت مدیریت امکانات کشور شاید حتی همین حجم از مشکلات هم وجود نداشت. شما ببینید مثلاً در همین موضوع مشکلات گمرک، مگر ارتباطی به مقوله تحریمها دارد؟ چرا کالاها را ترخیص نمیکنند؟ چرا دهها هزار تن کالا باید در گمرک بندر امام باقی بماند تا خراب شود؟
یا فرض کنید در رابطه با بحث سیاحت. مگر آمریکا در این موضوع دخالت دارد؟ الان بسیاری از مردم کشورهای منطقه در شرایط فعلی کشورهای حاشیه خلیجفارس که رطوبت هوا نفسگیر است، مایلند به کلاردشت و چالوس بیایند و از فضای این مناطق لذت ببرند، اما شرایط آن مهیا نیست. شما در دوحه و مسقط و دبی نمیتوانید حتی برای پنج دقیقه در فضای باز حضور داشته باشید، اما همین حالا ما در ایران از بهترین فضا و مناطق خوش آبوهوا برخوردار هستیم. میراث فرهنگی و گردشگری باید به میان بیاید و کاری انجام دهد.
تا زمانی که اشغالگری آمریکا در منطقه وجود دارد و تا زمانی که رژیم صهیونیستی هست این روند به قوت خود باقی است/ مشکل ما این است که این کشورها خود را به رژیم صهیونیستی و امنیت آن متصل کردهاند
*سوال من بیشتر متوجه روابط خارج از مرزهای ایران است. مناسبات تهران و ریاض که منجر به جنگهای نیابتی 2 کشور شده است. به نظر شما این جنگها تا چه زمانی ادامه دارند؟
ادامه دارد و تمامشدنی هم نیست. تا زمانی که اشغالگری آمریکا در منطقه وجود دارد و تا زمانی که رژیم صهیونیستی هست این روند به قوت خود باقی است. باید درگیری میان 2 کرانه خلیجفارس باشد تا حضور نیروهای فرامنطقهای توجیهی داشته باشد. دلیل وجود پایگاههای آمریکا در قطر و بحرین و امارات چیست؟ ناوهایی که روانه خلیجفارس میشوند یا نیروهایی که در مرزهای ما با آذربایجان، افغانستان و پاکستان وجود دارند؟ ایران تلاش میکند که سعودیها را وارد روابط دوجانبه کند، اما زمانیکه عربستان و امارات در کنار رژیم صهیونیستی و در مقابل ما قرار میگیرند، چه کاری میتواند انجام دهد؟ چرا زمانیکه ایران در رابطه با حمله به حزبالله یا حماس، رودرروی اسرائیل قرار میگیرد این کشورها ناراحت میشوند؟ ارتباط این موضوع با عربستان و امارات و... چیست؟ مشکل ما این است که این کشورها خود را به رژیم صهیونیستی و امنیت آن متصل کردهاند.
ایران بهترین ارتباط را با امارات دارد، با عمان و کویت هم همینطور
*میخواهم به موضوع برجام بازگردم. گفتید که این توافق در اولویت سیاستهای دیپلماسی دولت آقای رئیسی نیست. همینطور گفتید که ارتباط با همسایگان جزو اصول سیاست خارجی دولت ایشان است. حال سوال اینجاست؛ در حالیکه بیشتر همسایگان ما، در زمره همپیمانان منطقهای آمریکا هستند چگونه میتوان بدن احیای توافقی که واشینگتن بر آن پافشاری میکنند یا پذیرفتن مفاد FATF وارد ارتباطات تجاری و اقتصادی با کشورهایی نظیر امارات و عمان و قطر و ترکیه و... شد؟
ما اصلاً مشکلی با همسایگانمان نداریم.
*اما آمریکا با ما دارد که همپیمان همسایگانمان است. قطعاً این کشورها به ساز آمریکا میرقصند تا ما.
ما نیز این را میدانیم. الان ایران بهترین ارتباط را با امارات دارد، با عمان و کویت هم همینطور. با قطر که یکی از پایگاههای اصلی آمریکاست مناسبات درخور توجهی داریم.
اگر آمریکا امکان و توانایی تامین برق عراق را داشت اجازه میداد نیازش را از ایران تامین کند؟
*این کشورها بدون اجازه آمریکا وارد روابط تجاری با ما میشوند؟ الان با چراغ سبز آمریکا با ایران ارتباط دارند. اگر برجام احیا نشود اوضاع به چه صورتی پیش میرود؟
آمریکا نمیتواند تمام نیازهای این کشورها را تامین کند. مجبور است؛ مانند عراق. به نظر شما اگر آمریکا امکان و توانایی تامین برق عراق را داشت اجازه میداد نیازش را از ایران تامین کند؟
آمریکا در هر صورت با ایران و ولایت فقیه مشکل دارد و حکومتی مانند محمدرضا شاه میخواهد
*من میگوییم وقتی ما برجام را از اولویتهای سیاست خارجیمان خارج میکنیم آمریکاییها هم مخالفتشان با این روند را در جای دیگر و به شکل حاشیهسازی در روابط ایران با کشورهای دیگر نشان میدهند.
پیش از برجام چطور؟ این سنگاندازیها وجود داشت؟ ببینید آمریکا در هر صورت با ایران و ولایت فقیه مشکل دارد. آمریکا با جمهوری اسلامی مخالف است. حکومتی مانند محمدرضا شاه میخواهد. منافقین بیایند. مریم رجوی بیاید و به قول همسر رئیسجمهور سابق الجزایر آقای بوتفلیقه که در کنفرانس منافقین گفته بود من تا سال 2019 وارد تهران میشوم و با مریم رجوی به عنوان رئیسجمهور دیدار میکنم، منتظر این شرایط هستند. اینها این شرایط را میخواهند و به تحقق آن امید دارند. ببینید پمپئو در کنفرانس اخیر منافقین چه گفت یا رئیسجمهور کشور لهستان. به طور خلاصه بگویم که مخالفت این کشورها تنها از حیث اجرای برجام نیست. حتی با وجود اجرای برجام نیز آنها موضوع جدیدی برای مخالفتشان پیدا میکنند.
*خب، در این صورت سیاست ما در قبال کشورهای همسایه چیست؟
سیاست ما تنشزدایی کردن است.
*این کشورها همپیمان منطقهای آمریکا هستند و در راستای سیاستهای ایالات متحده گام برمیدارند. برای این موضوع چه برنامهای داریم؟
قطر پایگاه اصلی آمریکاست، اما وقتی به دامن ایران آمد یعنی موفقیت برنامههای ما
بله، درست است. ما برنامه داریم و آنها را تشویق به همکاری با ایران کردهایم.
*چه برنامهای؟
قطر پایگاه اصلی آمریکاست. وقتی با کشورهای دیگر درگیر شد به دامن ایران آمد. این نشان از موفقیت برنامههای ما دارد.
*اما بین ایران و ترکیه، ترکها را انتخاب کرد و بیشترین حجم سرمایهگذاری را در ترکیه انجام داد.
نه، اینطور نیست.
*آقای موسوی حاضر هستم با اعداد و ارقام این موضوع را به شما اثبات کنم که پس از مقابله قطر با عربستان و با وجود حمایتهای فراوان تهران از دوحه، قطریها بیشترین حجم سرمایهگذاری را در ترکیه انجام دادند.
برای اینکه مشکلاتی در این زمینه وجود داشت.
شرایط بینالمللی برای سرمایهگذاری قطریها در ایران فراهم نبود
*چه مشکلاتی؟ قطریها تمایل نداشتند؟
شرایط بینالمللی برای سرمایهگذاری قطریها در ایران فراهم نبود.
*من از اعضای اتاقهای بازرگانی در این مورد سوال کردم و میگفتند قطریها آن اندازه که مایل به سرمایهگذاری در ترکیه هستند در مورد ایران این تمایل را ندارند.
بعضی موارد را قطریها نمیخواهند بیان کنند و ما هم نمیتوانیم بگوییم.
کارهای بزرگی را شیخ تمیم برای ایران به جهت مراودات مالی انجام داد
*مثلاً چه مواردی؟
به هر حال کارهای بزرگی را شیخ تمیم برای ایران به جهت مراودات مالی انجام داد.
*چه کارهایی؟ تنها بر حسب علاقه به ایران؟
به هر حال کارهایی در این میان انجام شد و ایرانیها خدماتی را برای امیر قطر انجام دادند و او هم جبران کرد. کارهایی که ترکها هیچ نقشی در آن نداشتند.
قطر با ما در سوریه جنگید/ جبهه النصره از حمایت قطریها برخوردار بود/ عبور هواپیماهای قطری از آسمان ایران درآمدزایی بالایی برای ما داشته است/ کارهایی بین ایران و مسقط و دوحه و کویت در حال انجام است که امکان بیان آنها وجود ندارد/ در حال حاضر مبادلات دلاری و تجاری خوبی با ابوظبی داریم/ بسیاری از امور مالی ما توسط ترکیه، پاکستان و بخشی هم توسط دبی انجام میشود
*منظور من سرمایهگذاریهای قطریها در ترکیه است که بیش از سرمایهگذاری قطریها در ایران است.
موضوع سرمایهگذاری قطر در ترکیه بحث اخوانالمسلمین است. بعد هم به این نکته توجه کنید که قطر با ما در سوریه جنگید. جنگ نیابتی انجام داد. جبهه النصره از حمایت قطریها برخوردار بود. همین حالا هم در حال جنگ است. همانطور که ترکیه با ما میجنگد، اما ما یک روابطی هم داریم. این دیگر زکاوت جمهوری اسلامی ایران در بالانس کردن روابط با کشورهاست. بنابراین ایران استفاده مطلوبی از قطر داشت.
همین عبور هواپیماهای قطری از آسمان ایران درآمدزایی بالایی برای ما داشته است. ما دلارهای ناشی از پرواز هواپیماهای قطری را به صورت نقد از خلبانان این هواپیماها دریافت میکردیم که در طول این سه سال برای ما راهگشا بود.
الان مشکل این است که به دلیل رابطه نزدیک قطر با آمریکا، امکان بیان بسیاری از موارد دیگر وجود ندارد. یک کارهایی بین ایران و مسقط و دوحه و کویت در حال انجام است که امکان بیان آنها وجود ندارد، اما در مورد امارات مشکلی از جهت بیان آنها نیست. چون با چراغ سبز آمریکاییها انجام شده است.
ما در حال حاضر مبادلات دلاری و تجاری خوبی با ابوظبی داریم. علنی هم هست. با پاکستان و آذربایجان و ترکیه هم از مناسبات اقتصادی و تجاری درخور توجهی برخوردار هستیم. الان بسیاری از امور مالی ما توسط ترکیه انجام میشود. آنها مجوزهای ویژهای دارند. پاکستان هم همینطور. بخشی هم توسط دبی انجام میشود.
*مجوزهای ویژه را از آمریکا دریافت کردهاند؟
بله، همینطور است.
*سیستم افک را میگویید؟
نه، سیستم خاص خود را دارد و ارتباطی به افک ندارد. چرا این روابط پابرجاست؟ به جهت منافعی که از قبِل ارتباط با ایران دارند و آمریکا نمیتواند آن را تامین کند. این کشورها خیلی هم بیجَنم نیستند
. اقتداری دارند و فشارهایی را بر آمریکا وارد میکنند. این روابط یکطرفه نیست که این کشورها فقط مطیع آمریکا باشند. قطر کشور قدرتمندی است، مانند پاکستان و ترکیه حرفی برای گفتن دارد.
لذا این کشورها آمریکا را وادار میکنند تا استثناهایی قائل شود. البته به نفع خودشان هم هست. چون منافعشان از طریق همکاری با ایران تامین میشود. آمریکا امکان تامین همه این منافع را ندارد. حالا بحثهای منطقهای هم هست. تامین مواد غذایی است. بحث دارو یا صنایع استراتژیک است. گاز است. سوخت است که آمریکا توانایی تامین تمامی آنها را ندارد.
بزرگترین و بهترین پایگاه مردمی ایران در عراق است/ عبدالمهدی 3 گام بزرگ در خلاف منافع آمریکا برداشت و بر همین اساس هم حضورش تحمل نشد
*به تازگی سفری به عراق داشتهاید. دولت آقای کاظمی دولتی همراستا با ایران نیست، به هر حال جابهجایی نیروهای وفادار به ایران در ادارات دولتی عراق، در راستای منافع تهران نبود. ارزیابیتان در این رابطه چیست و معتقدید مناسبات ایران و عراق در چه سمتوسویی به پیش میرود؟
وضعیت عراق بسیار پیچیده است، اما با این حال بزرگترین و بهترین پایگاه مردمی ایران در عراق است. افرادی در آنجا بودند که در آشوبها شرکت داشتند و از حمایت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برخوردارند. خواستند تا دولت عادل عبدالمهدی که هشت ماه نخستوزیر عراق بود سرنگون شود؛ او سه گام بزرگ در خلاف منافع آمریکا برداشت و بر همین اساس هم حضورش تحمل نشد؛ ابتدا قرارداد عراق با چین بود، بعد عدم اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران و در نهایت هم بازگشایی جاده ایران و عراق و سوریه که هر سه مورد با ناخشنودی واشینگتن همراه شد.
این دهنکجی به آمریکا سببساز جریاناتی شد که با هدایت سفارت آمریکا در بغداد و کمکهای اماراتیها و سعودیها موجبات برکناری دولت عادل عبدالمهدی را فراهم ساخت. البته با وجود اینکه الکاظمی مدت زمان بسیار بیشتری (2 برابر طول دوره نخستوزیری عادل عبدالمهدی) در رأس قدرت است، اما اوضاع عراق بسیار آشفتهتر از گذشته است.
این کشور با مشکلات عدیدهای در تامین برق و آب آشامیدنی مردم عراق مواجه است. در دولت عبدالمهدی حداقل کوپن غذا در اختیار نیازمندان قرار میگرفت، یا حقوق کارکنان دولت به موقع پرداخت میشد، اما در طول یکسال اخیر 30 درصد از حقوق این افراد کم شده و در 2 تا سه ماه اخیر هم، هیچ پرداختی صورت نگرفته است. چرا؟ چون پول نفت عراق به آمریکا میرود.
کل بودجه عراق پس از فروش نفت این کشور به خزانه آمریکا میرود چون عراق از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شده و به فصل ششم رفته است/ مردم عراق کاملاً بر ضد نظام فعلی این کشور هستند و به ایران هم انتقاد دارند که چرا با این افراد رابطه خوبی دارید؟
*همان پولی که میگویند به ایران میآید؟
نه، به غیر از آن پول. کل بودجه عراق پس از فروش نفت این کشور به خزانه آمریکا میرود چون عراق از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شده و به فصل ششم رفته است. در این فصل، بخشی از بودجه عراق به مطالبات کویت که از زمان حمله صدام به این کشور باقی مانده بود تعلق میگیرد؛ از 52 میلیارد دلار مطالبات کویت از عراق سه میلیارد دلار آن هنوز باقی مانده است.
یکسوم از این بودجه هم صرف مخارج ناشی از حمله آمریکا به عراق و اشغال این کشور میشود و در اختیار واشینگتن قرار میگیرد و در نهایت تنها یکسوم از این درآمد به مردم عراق میرسد و البته به صورت قطرهچکانی در اختیار دولت این کشور قرار میگیرد. الکاظمی 2 ماه پیش اعلام کرد که ما باید حقوق کارکنان عراقی را به زور از آمریکا دریافت کنیم.
سفر سال گذشتهاش به واشینگتن هم بر همین اساس بود تا پنج میلیارد دلار از پولی که عراق در خزانهداری آمریکا دارد را به صورت قرض دریافت کند و آن را برای خدمات کشاورزی یا تامین حقوق کارکنان کشورش مورد استفاده قرار دهد که واشینگتن با این خواسته مخالفت کرد.
البته همانطور که اشاره کردم او در همین روزهای آینده هم مجدداً به آمریکا میرود تا خواستهاش را تکرار کند. گفته میشود این سفر در راستای مناسبات استراتژیک و روابط دوجانبه صورت میگیرد، اما یکی از بحثها هم همین موضوع است که فکر نمیکنم نتیجهای از آن حاصل شود. شرایط عراق واقعاً قرون وسطایی است، نه خیابان سالمی در این کشور وجود دارد و نه امکاناتی برای زندگی کردن. هر چقدر به سمت جنوب این کشور حرکت میکنیم هم اوضاع شهرها و روستاها بدتر میشود، نه جادهای و نه خیابانی، بیمارستانهای آن تجهیزاتی ندارد و هر روز هم یکی از آنها آتش میگیرد. فساد اداری در این کشور بسیار زیاد است و تنها حاکمان از آن منتفع میشوند.
پیچیدگی شرایط عراق به همین دلایلی است که به آنها اشاره کردم. مردم کاملاً بر ضد نظام فعلی عراق هستند و در اینجا هم انتقاداتی به جمهوری اسلامی ایران وارد میکنند مبنی براینکه چرا با این افراد رابطه خوبی دارید. ایران هم محذوریتهایی دارد. ما امیدوار هستیم در انتخابات آینده عراق شرایط بهتری ایجاد شود هر چند که با عقبنشینی مقتدا صدر از رقابتهای انتخاباتی این کشور اوضاع را چندان مطلوب تلقی نمیکنیم. اگر گروه صدر وارد رقابتهای انتخاباتی نشود خلاء بزرگی در معادلات سیاسی عراق شکل میگیرد. در حال حاضر افرادی مشغول راضی کردن او هستند تا مجدداً در عرصه انتخابات حاضر شود.
اگر ما به شکلگیری و قوت حشدالشعبی کمکی نمیکردیم، الان عراق از دست رفته بود
*عراق ضعیف برای ما بهتر است یا عراق قوی؟
نه، اتفاقاً باید نیروهای قوی در این کشور باشند. اگر ما به شکلگیری و قوت حشدالشعبی کمکی نمیکردیم، الان عراق از دست رفته بود.
*حشدالشعبی در مقابل کاظمی و دولت اوست؟
نه، نیست. بالاخره فرماندهی آن بر عهده خودش است. یک سوءتدبیری در عراق وجود دارد. در جمهوری اسلامی ایران با درایت حضرت امام و مقام معظم رهبری بین ارتش و سپاه تفاهمی ایجاد شد، اما متاسفانه عراقیها از این تجربه ما استفاده نکردند. دولت عراق تنها با حشدالشعبی مشکل ندارد، مشکلش این است که فصالالخطاب ندارند. همه نیروها در یک سطح هستند. به همین دلیل هیچ مشکلی در آنجا حل نمیشود؛ یعنی اگر مشکلی میان 2 یا سه نفر به وجود بیاید نمیدانند باید به چه کسی مراجعه کنند. نه رئیسجمهورش در آن حد است و نه نخستوزیر و نه رئیس پارلمانش. متاسفانه آقای سیستانی هم وارد این میدان نمیشود. لذا کسی را ندارند و همیشه در این کشور درگیری وجود دارد.
300 هزار نفر نیروی نظامی دولت قانونی افغانستان هستند، اما یارای مقابله با نیروهای طالبان را ندارند
*سیاست ما در افغانستان به چه صورتی است؟ پیشرویهای طالبان هر روز وسعت بیشتری پیدا میکند و نیرویی هم توان مقابله با آن را ندارد. ما باید از دولت افغانستان حمایت کنیم یا خیر؟
دولت قانونی افغانستان دولت مقتدری نیست؛ مانند دولت عراق پیش از ورود داعش. آمریکاییها هیچ وقت دولت قوی ایجاد نمیکنند. 300 هزار نفر نیروی نظامی دولت قانونی افغانستان هستند، اما یارای مقابله با نیروهای طالبان را ندارند. چرا؟ چون عقیده نظامی ندارند. ارتش عراق هم در مقابل داعش به همین شکل بود.
400 نفر از نیروهای داعش وارد موصل شدند و پنج لشکر عراقی با تمامی امکانات نظامی تسلیم آنها شدند. «برمر» در عراق و «خلیلزاد» در افغانستان مسبب آن بودند. جوهره هر ارتشی اعتقادات نظامی آن است.
در ارتشهای افغانستان و عراق اعتقادی وجود ندارد؛ یعنی نمیدانند دلیل جنگیدن آنها چیست؟ برای همین از مقابل دشمن فرار میکنند. ماهیانه سه تا پنج هزار دلار حقوق میگیرند و از بهترین امکانات هم برخوردار هستند. در زمانی که خطری متوجه آنها نیست کار میکنند، اما به محض رودررویی با جنگ جوی معتقد از جنس طالبان و داعش یارای مقاومت در برابر او را ندارند. الان ارتش افغانستان به همین شکل است و به همین جهت میبینید که پایگاهایشان به راحتی سقوط میکند.
اینکه طالبان خواهان تجاوز به حقوق تاجیکها، ازبکها و شیعیان باشد از جانب ما پذیرفتنی نیست/ به محض عبور طالبان از خطوط قرمز ایران، مشکلاتی برای آنها ایجاد میشود/ نشست طالبان در تهران که با دولت مرکزی و شیعیان افغانستانی انجام شد با نتایج قابل قبولی همراه بود
*الان سیاست ما به چه صورتی است؟ حمایتهایمان باید در راستای منافع طالبان باشد یا دولت افغانستان؟
2 واقعیت در افغانستان وجود دارد؛ دولتی که ما در افغانستان به رسمیت میشناسیم و گروهی تحت عنوان طالبان که در هر صورت افغانستانی و قوی هستند. ما باید تلاش کنیم تا تفاهمی میان آنها ایجاد کنیم. اما اینکه طالبان خواهان تجاوز به حقوق تاجیکها، ازبکها و شیعیان باشد از جانب ما پذیرفتنی نیست و اگر ایران موافق رویهای نباشد مشکلاتی هم ایجاد میشود. گفتوگوهای سیاسی فعلاً در مسیر قابل قبولی پیش میرود، اما به محض عبور طالبان از خطوط قرمز ایران، مشکلاتی برای آنها ایجاد میشود. شرایط اقلیتهای قومی افغانستانی دیگر مانند سال 2001 نیست. در آن زمان آنها نه امکاناتی داشتند و نه از حمایتی برخوردار بودند، اما حالا اگر طالبان به حقوق آنها تجاوزی داشته باشد با مشکلات جدی مواجه میشود. معتقدم نخستین نشست طالبان در تهران که با دولت مرکزی و شیعیان افغانستانی انجام شد با نتایج قابل قبولی همراه بود.
ما طالبان خوب و بد داریم و باید ببینیم که کدامشان قرار است مسلط شوند
*همین نشست اخیر که در تهران برگزار شد؟
بله. در این نشست برای نخستین بار نماینده شیعیان افغانستان هم حضور داشت. در صورت تحقق این توافق، علاوه بر جلوگیری از خونریزی، حقوق اقلیتهای این کشور هم تضییع نمیشود، اما اگر دولت افغانستان و یا طالبان توسط آمریکاییها تحریک شوند اوضاع بر خلاف منافع مردم این کشور به پیش میرود. کما اینکه همین حالا گروهی از طالبان توسط آمریکا هدایت میشود و عملکرد آنها مورد تایید نیست.
حتی مورد تایید اعضای دیگر طالبان هم نیست. طالبانی که هماکنون در مرزهای ایران مستقر هستند، ظاهراً انسانهای اهل تفاهمیاند و به همین دلیل میبینید که تجارت میان ایران و افغانستان پابرجاست و روزانه 160 دستگاه کامیون از مرزهای 2 کشور در حال تردد هستند. این دسته از امور حکایت از این امر نیز دارد که ما طالبان خوب و بد داریم و باید ببینیم که کدامشان قرار است مسلط شوند.
طالبان فارغالتحصیلان 2 هزار مدرسهای هستند که سعودیها در دهه 1990 در جنوب افغانستان و شمال پاکستان تاسیس کردند/ پیش از طالبان، تا 30 درصد از سوخت کامیونهای ایرانی توسط مافیای افغانی گرفته میشد، اما الان اینطور نیست/ طالبان از آسمان نیامدهاند و یکسوم جمعیت افغانستان را شامل میشوند
*واقعاً با وجود هدف قرار گرفتن دیپلماتهای ایرانی توسط اعضای این گروه، شما معتقد به طالبان خوب و بد هستید؟
من مخالف این هستم که تمامی افراد را به یک چشم ببینیم. زمانی که در الجزایر حضور داشتم میدیدم که در آنجا سلفیها و وهابیهایی حضور داشتند که در دهه سیاه این کشور (2000-1990) بیش از 250 هزار نفر را سر بریدند. اما در عین حال سلفیهای علمی هم در آنجا بودند که بر خلاف سلفیهای جهادی (خودشان از آنها به عنوان قاتل یاد میکنند) انسانهای خوشبرخوردی بودند که خوشبختانه در اکثریت هم قرار داشتند. با ایرانیها و شیعیان رابطه خوبی دارند و از ارتباط با ما استقبال میکنند.
بنابراین ما باید تفاوتی میان افراد مختلف با طرز تفکرهای متفاوت قائل باشیم. حتی در ایران از میان گروههای حزباللهی نیز تندرو و میانه رو داریم. در عراق و لبنان و بیشتر کشورها، اوضاع به همین شکل است.
البته در میان اعضای طالبان اوضاع اندکی متفاوت است. دیدگاه طالبان حنفی است که در هر صورت خشن هستند. با اینکه ابوحنیفه از شاگردان امام صادق (ع) بود، اما فتواهای عجیب و غریبی دارد. طالبان فارغالتحصیلان 2 هزار مدرسهای هستند که سعودیها در دهه 1990 در جنوب افغانستان و شمال پاکستان تاسیس کردند و بعد هم به کابل حمله کردند و آن اوضاع اسفناک را در سال 1996 برای افغانستان رقم زدند. طالبانی که در آن سالها قدرت را در دست داشت غیرقابل تفاهم بود، اما طالبان این سالها، با شیوه جدیدی پا به عرصه قدرت نهاده است.
در سیاست باید احتمال هر فرضیهای را قائل بود. مومن باید زیرک باشد. در قرآن آمده است که اگر میگویند برای صلح آمدهایم شما باید در عین دقت و هوشیاری تقاضای او را بپذیرید. حالا طالبان آمده و میگوید ما میخواهیم با شما رابطه خوبی داشته باشیم. پرچم سفید را هم بلند کردهاند. عملاً هم به نقاطی رفتهاند که ضربهای به ایران وارد نسازند؛ یعنی مناطق مرزنشین و یا شیعهنشین نبوده است. سه نقطه مرزی را از ما گرفتند و بعد پیام دادند که ما مشکلی برای برقراری ارتباط با ایران نداریم.
مشکل ما داخلی است و ارتباطی با شما ندارد. امنیت شما را حفظ میکنیم. رانندههایی که از ایران به افغانستان میرفتند هم میگویند برخورد خوبی با آنها صورت گرفته است. پیش از طالبان، تا 30 درصد از سوخت کامیونهای ایرانی توسط مافیای افغانی گرفته میشد، اما الان اینطور نیست؛ یعنی شرایط، برای رانندههای ما بهتر شده است. ما چشم به اعمال طالبان داریم که ببینیم این اعمال و رفتار واقعیت دارد و یا نقشه است. این گروه در دوحه نیز با دولت قانونی افغانستان به توافق رسیده است و کمیته 14 نفره را تشکیل دادهاند.
شاید تجربیات 6 سال حکومت در افغانستان به کارشان بیاید. در آن زمان به بنبست رسیده بودند و نه در داخل موفقیتی به دست آوردند و نه در خارج. شاید تجربهای برایشان شکل گرفته باشد و ما هم باید به آنها فرصت دهیم. این افراد از آسمان نیامدهاند و یکسوم جمعیت افغانستان را شامل میشوند.
میدان ما تنها در سه کشور فعال است: سوریه و عراق و افغانستان
*آقای موسوی در ماههای پایانی سال گذشته، فایل صوتیای از آقای ظریف منتشر شد که از برتری حوزه میدان به دیپلماسی در سیاست خارجی کشور حکایت داشت. با این اوصاف، شما مختصات سیاست خارجی ایران را حول مباحث حوزه میدان میدانید یا دیپلماسی؟
میدان ما تنها در سه کشور فعال است، در بقیه کشورها دیپلماسی در قدرت است؛ یعنی ما به جز سوریه و عراق و افغانستان در کشور دیگری حضور میدانی نداریم. در یمن هم به لحاظ بینالمللی به رسمیت شناخته نشده است. حضور میدانیمان در این کشورها هم طبیعی است. شما ببینید در افغانستان، دیپلماسی آمریکا حاکم است یا میدان؟ در عراق چطور؟ اصلاً یک رسم بینالمللی است. من در همان زمان هم از این صحبتهای آقای ظریف تعجب کردم.
هیچگاه احساس نکردهام که حتی یک روز میدان برای دیپلماسی مزاحمتی ایجاد کرده باشد
*به صورت کلی میخواهم سوال کنم که غلبه با کدام یک است؟ میدانم که جنابعالی در هر 2 مورد فعالیت دارید، از این جهت این سوال را مطرح کردم.
من 37 سال و از 19 سالگی دیپلمات بودهام. در 19 سالگی راهی بلژیک شدم به جهت نیازی که به حضور فردی با تسلط به زبان عربی در سفارتخانه ما در این کشور احساس میشد. پس از آن هم در کشورهای بسیار زیادی فعالیت داشتهام؛ یعنی از سال 61 تا به امروز و در طی این سالها هیچگاه احساس نکردهام که حتی یک روز میدان برای دیپلماسی مزاحمتی ایجاد کرده باشد. من تقریباً در تمامی کشورهای عربزبان حضور داشتهام و بلژیک تنها کشور غیر عربزبانی بود که در آن فعالیت کردهام.
*شاید دلیل آن دلبستگی باشد که به میدان دارید؟
بنده به میدان دلبستگی دارم، اما نه در رابطه با این موضوع.
از صحبتهای آقای ظریف تعجب کردم/اگر میدان نبود شرایط در بسیاری جهات برای ما تغییر میکرد
*من قضاوتی در مورد خوب بودن و یا بد بودن این موضوع ندارم. فقط دیدگاه جنابعالی را جویا شدم.
ما نظرات کاریمان بسیار متفاوت از دیدگاههای رسانهایمان است. ما نظراتی را بیان میکنیم که هیچگاه در رسانهها انعکاس پیدا نمیکند. اما من میخواهم این را بگویم. زمانیکه در سفارت ایران در امارات حضور داشتم کسی (طرفداران میدان) مزاحم من نمیشد. در یمن هم در زمان علی عبدالله صالح و سودان عمر البشیر هم کسی با ما کاری نداشت.
در مسقط و تونس هم اوضاع به همین شکل بود. اما زمانی که به عراق آمدیم و یا در سوریه استقرار پیدا کردیم اوضاع تغییر کرد. چون در این کشورها میدان حاکم است و طرفهای مقابل ما هم، همه میدانی هستند و دیپلمات نیستند؛ یعنی در سوریه این نظامیان آمریکاییاند که همصحبت شما هستند.
در عراق هم اوضاع به همین شکل است. سفیر کارهای نیست. دستورات توسط فرمانده پایگاه صادر میشود و سفیر تنها مجری دستورات است. بر همین اساس هم میگویم از صحبتهای آقای ظریف تعجب کردم؛ یعنی واقعاً اگر میدان نبود شرایط در بسیاری جهات برای ما تغییر میکرد. مثال سادهای را برای شما بیان میکنم از لزوم برتری میدان بر دیپلماسی در این کشورها.
زمانیکه داعش وارد موصل شد همزمان مسعود بارزانی و نوری مالکی با ایران تماس گرفتند که به داد ما برسید. اگر دیپلماسی حاکم بود، درخواست آنها باید در شورای عالی امنیت ملی مورد بررسی قرار میگرفت و نتیجه جلسهای که برای آن تشکیل میشد به اطلاع رئیسجمهور و مقام معظم رهبری میرسید و پس از اعمال دیدگاههای رهبری، کار به پروسه اداری کشیده میشد تا اقدامات لازم صورت گیرد. روندی زمانبر.
این در حالی است که شهید قاسم سلیمانی در مدت زمان 4 ساعت کار را تمام کرد. آن شهید به مسعود بارزانی گفت پیشمرگهها امشب اربیل را حفظ کنند که رئیس وقت اقلیم کردستان عراق گفت این امکان را نداریم، داعشیها با چنان سرعتی به سمت اربیل میآیند که به 30 کیلومتری این شهر رسیدهاند
شهید سلیمانی به نوری مالکی گفت تنها اجازه ندهید وارد سامرا شوند و از آن سو هم از مسیر فلوجه به بغداد بروند که پاسخ شنید همه نیروهای ما از مقابل داعشیها گریختهاند.
عراقیها برای دریافت کمک با آمریکا هم تماس گرفتند و شنیدند که این کار 6 ماه به طول میانجامد. با سعودی تماس برقرار کردند و به آنها گفته شد ما امکان پاسخ به خواسته شما را نداریم. از امارات، اردن و مصر درخواست کمک کردند، اما هیچکدام با درخواست عراقیها موافقت نکردند. نوری مالکی به ایران گفته بود که تنها شما باقی ماندهاید، به ما کمک میکنید؟ اگر داعش وارد بغداد و دیاله شود یعنی وارد سرپل ذهاب شده است. واقعاً امنیت ملی ایران به خطر افتاده بود.
اگر شهید سلیمانی وارد میدان نشده بود. اگر اقتدار و قدرتی نسبت به صدور اجازه برخاستن هواپیماها از باند پرواز نداشت و اگر کاروان داعش در مسیر فلوجه به بغداد را مورد هدف قرار نمیداد و نیروهایش را راهی منطقه مورد نظر نمیکرد و یا آن 30 تا 40 نفر نیروی اولیه را به اربیل نمیفرستاد اوضاع به گونه دیگری پیش میرفت. پس ببینید میدان در میدان چه کرد. در آن اوضاع آقای ظریف چه کاری میتوانست انجام دهد.
*این از کاربرد خوب میدان برای کشور. اگر دیپلماسی ناکارآمد شود چه اتفاقی برای کشور میافتد؟
همین اتفاقی که در مذاکرات افتاد.
دست آقای رئیسی برای مذاکرات پر است/ فرصت خیلی خوبی در اختیار آقای روحانی برای مذاکرات قرار گرفت و هیچ مزاحمتی ایجاد نشد
*یعنی شما میگوید عدم نتیجهگیری از مذاکرات به دلیل ناکارآمدی دیپلماسی بود؟
بله. ما خیلی به این مذاکرات باور داشتیم. البته بهتر هم شد چرا که ما میتوانیم به چشم یک تجربه به آن نگاه کنیم؛ یعنی الان آقای رئیسی میتواند قویتر با این مساله برخورد کند و بگوید ما هشت سال با ملایمت و لبخند با شما برخورد کردیم، با اطمینان نسبی و امیدی که داشتیم. الان دست آقای رئیسی پر است و از همان روز نخست میتواند برخورد کند.
روحانی هشت سال تلاش کرد تا طرفهای غربی را به پای میز مذاکره بیاورد. شما به خاطر میآورید که برای اجرای سیستم بانکی و مالی اروپا با ایران (اینستکس) میزان مبادلات بانکیشان در نهایت به چهارصد هزار دلار رسید. این توهینی به ایران بود. شما که سوال میکنید چرا مذاکره نمیکنید نتیجهاش این شد.
مقام معظم رهبری گفته بودند که اگر آمریکا از برجام خارج شود این توافق را آتش میزنیم، اما به جهت خواهشهای آقای روحانی که اجازه دهید تا ادامه دهیم این کار را انجام ندادند و اجازه ادامه کار را صادر کردند. به صورت علنی هم اعلام کرده بودند که در صورت خروج واشینگتن توافق را آتش میزنیم. به احترام رأی ملت و ریاستجمهوری این کار را نکردند. فرصت دادند. امروز و فردا. یک هفته دیگر، 2 هفته دیگر. بعد از این مناسبت بعد از آن مناسبت.
تا پایان دولت آقای روحانی وقت دادند که نتیجهای هم حاصل نشد. پس فرصت خیلی خوبی در اختیار آقای روحانی با امکانات کامل قرار گرفت؛ یعنی هیچ مزاحمتی ایجاد نشد، اما زمانی که دیدند طرف مقابل با زباندرازی به ملت ایران جسارت میکند، در آن زمان قانونی در مجلس تصویب شد که به نفع تیم مذاکرهکننده بود.
میتوانستند بگویند ما حالا دیگر قانونی داریم و دستمان چندان باز نیست و نافرمانی از قانون عملکردمان را زیر سوال میبرد. از این فرصت هم نتوانستند استفاده کنند. به هر حال، دیپلماسی جلوه زیبای بینالمللی و دورانی دارد اما تا زمانیکه شما در میدان قدرتی نداشته باشید، امکان رویارویی با قدرتهای بزرگ را هم ندارید و به اصطلاح خورده میشوید، نابودتان میکنند.
شما باید همزمان موشک و نیرو داشته باشید و شلیک کنید. همانطور که آمریکا پایگاههایش را در اطراف کشور ما مستقر کرده است، ما هم نیروهایمان را در اطراف اسرائیل مستقر کردهایم. تعادل ایجاد کردهایم.
*یعنی در لبنان و سوریه و....
غزه.
کمر رژیم صهیونیستی در محاصره همپیمانان ماست
*در سمت مصر و اردن چطور؟
در اردن، مردم نگرانی هستند که با اسرائیلیها مخالفند. در مصر هم نگرانیهایی وجود دارد که برای ایران کفایت میکند. ما در شمال و شمال شرق فلسطین؛ یعنی در سوریه و لبنان همپیمانان مقتدری داریم. در جنوب هم، غزه کافی است. الان در کرانه غربی هم نیروهای همپیمان ما وارد شدهاند؛ یعنی الان بخشی که به اصطلاح کمر رژیم صهیونیستی است در محاصره همپیمانان ماست؛ شرایط بسیار سختی را برای این رژیم ایجاد کردهایم.
*فکر نمیکنید خطر نخستوزیر جدید اسرائیل برای ایران از نتانیاهو بیشتر باشد؟
اصلاً صهیونیستها همه همینطور هستند. آمریکاییها هم فارغ از دموکرات و جمهوریخواه به همین شکل هستند؛ یعنی هر 2 هار هستند و نمیتوانند موجودیت یک کشور مستقل را تحمل کنند.
* [این بخش از گفتوگو قابل انتشار نیست].
چرا به نفع ایران نیست؟
*ما نفت را با قیمت ارزانتری در اختیار چینیها قرار میدهیم.
نفت برای شما مهم است؟
*حتماً مهم است.
شما الان امکان فروش نفتتان را ندارید.
*یک زمانی هست که شما نفتتان را ذخیره میکنید. یک زمانی آن را با قیمت کمتر در اختیار دیگری قرار میدهید.
6 تا 12 دلار کم کردن از قیمت فوق تمامشده نفت موضوع مهمی نیست. شما ببینید اگر قیمت تمامشده هر بشکه نفت 30 یا 20 دلار باشد ما باید سود 2 برابر آن را لحاظ و بعد بحث تخفیف را مطرح کنیم. این معادله خوبی است. بعد هم شما ببینید به چه چیزهایی دست پیدا میکنید.
*اگر بتوانید نفتتان را با قیمت خوبی در بازارهای جهانی بفروشید چه دلیل برای طی این پروسه است؟
چه کسی میخرد؟
ژاپن نفت ما را نمیخرد
*ما همین را میگوییم. میگوییم اگر برجام...
رابطه با اگر جلو نمیرود. شما باید خوار شوید.
*در مورد اروپا و آمریکا صحبت نمیکنم. میگویم شرایط به گونهای باشد که ما نفتمان را به هند و ژاپن و... بفروشیم.
خب، ژاپن نفت ما را نمیخرد.
*من هم همین را میگویم. نمیخرد چون میگوید FATF را اجرا نکردهاید. یا در مورد برجام هم به همین شکل.
ما که اجرا کردیم، آنها اجرا نکردند. چرا شما برعکس میگوید. ما که اجرا کردیم، آنها خارج شدند.
*من در مورد آمریکا صحبت نمیکنم. بیشتر در مورد اروپا صحبت میکنم.
آنها هم به همین شکل. از ترس آمریکا کاری نمیکنند.
*یعنی به همین شکل باید با جهان مراوده کنیم؟
شما بگویید چه کنیم.
*من دیپلمات نیستم. برای همین دیدگاه شما را جویا میشوم.
ما که در حال انجام کارهایمان هستیم.
اگر توافق با چین به درستی اجرا شود خدمات ویژهای در اختیار ایران قرار میگیرد و کشور را زنده میکند/ چین،مالزی و یا حتی اندونزی را تبدیل به بهشت کردهاند/ چینیها کارهای بزرگی میکنند و شرایط استعماری ندارند
*ما حتی در مورد همین پروژه چین هم چیزی نمیدانیم.
اتفاقاً اگر توافق با چین به درستی اجرا شود خدمات ویژهای در اختیار ایران قرار میگیرد و کشور را زنده میکند. شما ببینید هر کشوری به چه چیزهایی نیاز دارد؟ یکی راه و ترابری است. دیگری ارتباطات و امکانات حوزه انرژی و آب و از این دست موارد. همه اینها در توافق 25 ساله ایران با چین گنجانده شده است. چین هم که از سطح بالای تکنولوژی برخوردار است.
*یعنی پس از این، با رفع مشکلات حوزه مدیریتی و اجرایی کشور و توافقی که با چینیها شده است ما شاهد بهبود وضعیت ایران و معیشت مردم کشورمان هستیم؟
باید اینطور باشد. چه مشکلی در مشارکت مدیریتی وجود دارد؟ نتیجه کمکهای چین به ماهاتیر محمد و مالزی را مشاهده کردهاید؟ مالزی و یا حتی اندونزی را تبدیل به بهشت کردهاند. چینیها کارهای بزرگی میکنند و شرایط استعماری ندارند.
*حتی همین چینیها هم بر سر FATF با ما راه نیامدند.
به هر حال آنها هم محاسبات و منافعی با آمریکا و غرب دارند.
* [این بخش از گفتوگو قابل انتشار نیست]...
*در عوض این نفت چه کالایی را به ایران میدهد؟
اولاً پول نقد میدهد.
*یوآن چین به چه درد ما میخورد؟
دلار میدهد.
چین بر اساس قرارداد 25 ساله در همان گام نخست 20 میلیارد دلار در اختیار ایران قرار میدهد
*در همان گام نخست دلار نمیدهد.
در همان گام نخست 20 میلیارد دلار در اختیار ایران قرار میدهد. بعد هم در مقابل نفتی که از ایران میگیرد سرمایهگذاریهایی در کشورمان انجام میدهد.
آمریکا مایل به همکاری کشورهای منطقه با چین نیست. به همین جهت هم عادل عبدالمهدی را در عراق سرنگون کردند، چون بهترین توافق را با چینیها داشت. به همین دلیل اجازه ندادند دولت سعد الحریری تشکیل شود چرا که حزبالله و گروههای دیگر به او میگفتند که به سمت چین برود. به قاهره رفت و در بازگشت همه چیز تمام شد. پس آمریکاییها میدانند که رابطه با چینیها، تحول بزرگی در کشورها ایجاد میکند. من در سودان به وضوح این موضوع را مشاهده کردم. در هفت سالی که در سودان حضور داشتم دیدم که سودان زنده شد. نفت سودان را میگرفتند و با 1200 کیلومتر لولهکشی، نفت این کشور را در چهار لاین استخراج میکردند.
*یادتان میآید که پس از تحریمهای آمریکا، چینیها پروزه آزادگان را به امان خدا رها کردند و از ایران رفتند. چقدر امکان عدم تکرار این تجربه وجود دارد؟
این قضیه مانند فعالیت تجار ماست که بعضی وقتها موفق میشوند و بعضی وقتها خیر.
*خب، ضامن موفقیت توافق ما با چینیها چیست؟
اینکه قرارداد خوبی امضا شود. شما به عنوان چشم نظارتی افکار عمومی باید توافق را ارزیابی کنید.
*آقای موسوی رسانههای داخلی نامحرمان این توافق بودهاند. ما هیچ چیزی در مورد مفاد این توافق نمیدانیم.
شما باید این قرارداد را زیر و رو کنید و ببینید این توافق با چه ضمانت و تضمینی منعقد میشود. باید این قرارداد با شفافیت تمام بسته شود. تا جایی که ما از کلیات آن مطلع شدهایم این توافق دارای مفاد درخور توجهی است؛ یعنی قرار است فرودگاهها و راهآهن ما در سطح قابل قبولی ساخته و تجهیز شوند.
جادهها و بنادری دور تا دور ایران ساخته میشوند. راهآهن آستارا ما را به اروپا و کشورهای جهان متصل کند و.... علاوه بر این سدسازی، ساخت نیروگاههای برق و انتقال آب و پروژهها و تجهیزات زیربنایی در این توافق گنجانده شده است و واقعاً ارزش آن را دارد که نفت را با تخفیف در اختیار چینیها قرار دهیم تا از این موقعیتها و امکانات برخوردار شویم. تمام این موارد هم باید ظرف مدت 20 سال ساخته شوند.
توافق راهبردی با چین به نظام تعلق دارد و در شورای امنیت ملی دنبال میشود/ ما نباید منتظر آشتی آمریکا با ایران باشیم
*توافق 25 ساله با چین محصول عملکرد دولت است یا نظام؟
نظام. به همین جهت هم آقای لاریجانی، رئیس مجلس وقت ما، مسئول مذاکرات آن بود. بعد هم پیگیری آن به آقای ظریف محول شد. این نشان میدهد که کار به نظام تعلق دارد و در شورای امنیت ملی نیز دنبال میشود.
*به نظر میرسد آقای لاریجانی هم گزینه مورد اقبال نظام نبود و کلاً حذف شد.
به هر صورت آن موضوع، بحث خاص خودش را دارد، اما میخواهم بگویم در زمانی که ریاست مجلس را بر عهده داشت پیگیر این قضیه بود، الان هم شورای عالی امنیت ملی و دولت آقای رئیسی کار را دنبال میکنند. بالاخره ما نباید منتظر آشتی آمریکا با ایران باشیم. آمریکا با ایران آشتی نمیکند. آن کشور شرایط خودش را دارد. الان روسیه هست، چین هست، هند هست، برزیل هست، آفریقای جنوبی هست. ما باید تلاش کنیم با این کشورها در ارتباط باشیم و از امکاناتشان استفاده کنیم.
*چه کنیم که بتوانیم از این شرایط تحریمی خارج شویم؟
اگر شما قوی باشید همه به سراغ شما میآیند. آمریکا هم میآید. اما زمانیکه ضعیف باشید تنها با سلطه میآیند. شما باید ذلیل و نوکر باشید.
ایران، شبکههایی دارد که برای جابهجایی پول و قطعات از آنها استفاده میکند
*زمانیکه بحث عدم احیای برجام و نپیوستن به FATF مطرح شد این نگرانی به وجود آمد که فرصت مورد نظر برای اعلام موجودیت مجدد کاسبان تحریم فراهم شده است. به هر حال، هر کاسب تحریم نفت ما را به یک سوم قیمت میخرد و بعد به چندین برابر قیمت در کشورهای دیگر میفروشد.
کاسبان تحریم که نباید باشند، اما من فکر میکنم به کار بردن این اصطلاح اصلاً درست نیست. ببینید آمریکا از اینکه ایران در طول 42 سال گذشته تحریمها را دور زده، بسیار ناراحت است.
اما شما ببینید همین بحث سانتریفیوژها یا ابرکامپیوترها که در صنایع موشکسازی مورد استفاده قرار میگیرند، به راحتی وارد کشور نمیشود. فکر میکنید به چه صورتی از آمریکا به ایران میآیند؟ به صورت ویژه میآیند.
ایران، شبکههایی دارد که برای جابهجایی پول و قطعات از آنها استفاده میکند. یا فکر میکنید برای تجهیز آزمایشگاه رویان با آن سطح از تجهیزات چه کردهایم؟ به چه صورتی به قطعات آن دست پیدا کردهایم؟
ایران بهترین استفاده را از عراق و سوریه و ونزوئلا داشته است
*بخش از نیازهای ما از طریق ونزوئلا تامین میشود که آقای کاظمی قمی مسئول رسیدگی به آن هستند. در این رابطه توضیحات بیشتری میدهید؟
باید این موضوع را از شخص آقای کاظمی پیگیری کنید. نظام ما در بیشتر مواقع مظلوم واقع میشود. اولاً به خیلی از موارد نمیتواند اشاره کند چرا که در این صورت زیانهایی را متوجه همپیمانان خود و آن سوی جریان کرده است و در عین حال، در داخل هم با انتقادی مواجه میشود. اما در مجموع معتقدم ایران بهترین استفاده را از عراق و سوریه و ونزوئلا داشته است. در 2 سفری که به ونزوئلا داشتم، دیدم چه حجم امکاناتی در اختیار ایران قرار گرفته است. ما فقط نفت خام به این کشور دادیم و مقداری هم امکانات برای بازسازی پالایشگاههایشان.
تعدادی از تجهیزات پتروشیمی را به زیمباوه بردم و همین کشور فقیر پیشپرداخت 5 میلیون دلاری به ما داد
*ما این امکانات را چگونه تهیه کردیم؟
صنعت داخلی ما آنها را ساخته است. ایران الان بهترین صنایع پتروشیمی و نفتی و گازی و نیروگاهی را دارد. من تعدادی از این تجهیزات را به زیمباوه بردم و همین کشور فقیر پیشپرداخت پنج میلیون دلاری به ما داد.
از تجهیزاتی که در اختیارشان قرار گرفته بود شوکه شده بودند. امکانات توربینی ما بسیار بالاست. مهندسان ما در اراک و تبریز و نقاط دیگر کشور، کارهای بزرگی انجام دادهاند. طرحی که ما برای ساخت 2 نیروگاه به عراق دادهایم بسیار خلاقانه است. نیروگاههایی که میتوانند در عرض 2 سال، مشکل برق عراق را حل کنند، اما آمریکاییها اجازه ندادند. حتی در زمینه لوکوموتیوسازی ما به جایگاه ارزندهای دست یافتهایم. درست است که قطعات از کشورهای دیگری وارد میشود، اما ما آن را بومیسازی کردهایم. به اعتقاد بنده این امکانات بسیار خوب است، اما در عین حال مشکلات داخلی نیز بسیار زیاد است؛ مثلاً اختلافاتی که میان دولت و دستگاههای دیگر وجود داشت.
*در دولت جدید که دیگر این مشکل وجود ندارد.
اگر این مورد حل شود دیگر بهانهای وجود ندارد و سیستم باید خدمات قابل توجهی به مردم ارائه کند. مشکلات بورس [باید] حل شود و جمعیت 9 میلیون نفری که از آن متضرر شدهاند بتوانند دارایی خود را در اختیار داشته باشند، چرا که موضوعی است که اصلاً ربطی به تحریم ندارد. آقایان با کلک مالی آن را بالا کشیدند.
آقای رئیسی اولویت دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور را توافق برجام نمیداند
*میگفتند ضررهای ناشی از تحریم و عدم فروش نفت را جبران کردهایم.
درست نبود و فرزندان ما و خانوادهها ضرر کردهاند. بحث گمرکات و سودهای بانکی هم باید حل شود. معتقدم با توجه به اینکه ما در حال حاضر، کموبیش از وضعیت وین مطلع هستیم کار به نتایج قابل توجهی میرسد و از اولویت دولت خارج میشود. نه اینکه آقای رئیسی به برجام اهمیت ندهد، بلکه اولویت دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور را این توافق نمیداند. این رویه خوبی است.
متاسفانه ما نقاط ضعفمان را به آمریکاییها نشان دادهایم تا با ما لجبازی کنند. چرا؟ چون هر موضوعی را به تحریم ربط میدادیم و آنها هم میگفتند خب، تحریم آنها را در وضعیت نامساعدی قرار داده است. پس ادامه میدهیم. این در حالی است که ما نباید این موضوع را به روی خودمان میآوردیم. اما آنها را تشویق کردیم تا تحریمها را تجدید کنند.
معتقدم که در این شرایط باید به آنها بگوییم دیگر مهم نیست چه زمانی به توافق میرسیم و اقتصاد کشور را در گرو با این توافق به پیش نبریم. در این صورت مذاکرات با شرایط بهتری ادامه پیدا میکند و آمریکاییها صد درصد پای میز مذاکره حاضر میشوند، چرا که به حضور ما در منطقه نیاز دارند؛ یعنی نمیتوانند از حضور ما چشمپوشی کنند.
یا باید جنگ تمام عیاری راه بیفتد که در شرایط فعلی، منطقه و جهان برای این امر مهیا نیست و یا یک تفاهم ویژه صورت گیرد، همان تفاهمی که در رابطه با خروجشان از عراق در سال 2011 داشتند. در همان حد هم کفایت میکند. اگر خواهان بیش از این هستند باید روابط را بازسازی کنند. ایران که برای بازسازی روابط مشکلی ندارد. آنها باید قدم نخست را بردارند.
بایدن در روزهای آینده پیامی را برای مقام معظم رهبری ارسال میکند
*بهبود روابط ایران و آمریکا، خواست واشینگتن است؟
تا زمانیکه رویه 2 کشور به این شکل باشد ما به نتیجهای نمیرسیم. مشکلاتمان همچنان به قوت خود باقی است. اما اگر رابطه با شکل معقولی بازسازی شود همه این موارد قابل حلوفصل شدن است. لذا باید روی این موضوع تمرکز داشت. میدانم که بایدن در روزهای آینده پیامی را برای مقام معظم رهبری ارسال میکند. این پیام بسیار مهم است. همان رویهای که در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در پیش گرفته شد.
*شما این موارد را از کجا میدانید؟
احتمالاً هم در رابطه با روابط دوجانبه است تا برجام.
دیدگاه تان را بنویسید