حسن داناییفر، سفیر پیشین ایران در عراق:
حمله به خانه کاظمی فتنهای برای مسدودکردن روند دموکراسی در عراق است
یک روز بعد از آنکه تظاهرات در اعتراض به نتایج انتخابات عراق به خشونت کشیده شد و چندین معترض کشته و زخمی شدند، دستگاههای امنیتی عراق از یک حمله تروریستی ناکام برای ترور نخستوزیر عراق به منزل او در منطقه سبز بغداد خبر دادند.
اعتمادآنلاین| حسن داناییفر، سفیر پیشین ایران در عراق، معتقد است که حمله به منزل نخستوزیر عراق، یک فتنه خارجی با هدف تحتتاثیر قرار دادن روند تشکیل دولت در عراق است. در ادامه متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با حسن داناییفر، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در عراق مطالعه میکنید.
*با توجه به اینکه، اقدام بامداد یکشنبه با هدف ترور نخستوزیر عراق مشخصا از سوی همه طرفها و بازیگران داخلی و خارجی عراق محکوم شده است، فکر میکنید این اقدام با چه اهدافی و توسط چه طرفی انجام شده باشد و چه کسی از چنین اقدامی منفعت میبرد؟
ابتدا من به عنوان کسی که سالها به عنوان دیپلمات در عراق خدمت کردهام و ارتباطاتی که با این کشور داشتهام و دارم، این اقدام را محکوم میکنم و معتقدم که این اقدام یک اقدام فتنهانگیزانهای است که نگرانیهای شدیدی را از وضعیت عراق به وجود آورده است. خیلی باید سادهاندیش بود که فردی این رویداد را فورا به یک مجموعه داخلی در عراق نسبت بدهد. این اقدام را نمیتوان صرفا نتیجه رقابتهای سیاسی داخلی در عراق دانست.
من به عنوان کارشناس مسائل عراق بیش از هر چیز نگران این هستم که در شرایط فترت بعد از انتخابات، طرفهایی دنبال این باشند که یک وضعیت ویژه و خاص در عراق ایجاد کنند. قبلا هم این تلاش را از سوی امریکا مشاهده کردیم که دنبال این بودند که یک وضعیت اضطراری و خاص در عراق ایجاد شود و یک حکومت با اختیارات ویژه برای دو یا سه سال در عراق تشکیل شود. طرفهای خارجی ممکن است امیدوار باشند با تشکیل نوعی دولت اضطراری یا دولت نجات ملی، حاکمیتی تشکیل دهند که به مجلس پاسخگو نباشد. این مساله وقتی خطرناکتر میشود که موقعیت زمانی آن را در نظر بگیریم، در دورهای که مجلس قبلی منحل شده است و هنوز پارلمان جدید شروع به کار نکرده است.
نگرانی اصلی من این است که این فتنه اخیر در جهت حذف کردن رکن اساسی ساختار حاکمیت عراق، یعنی پارلمان و نمایندگان مردم باشد و درنهایت مانعی جدی در مقام روند دموکراسیسازی در عراق ایجاد کند.
*این رویداد همزمان با به خشونت کشیدهشدن اعتراضات به نتایج انتخابات در عراق رخ داد و گروههای معترض، برخی از آنها مانند چارچوب هماهنگی احزاب شیعه، اظهار نگرانی کردند که این اتفاق باعث به محاق رفتن اعتراضات مدنی به نتایج انتخابات شود. فکر میکنید که این رویداد تا چه اندازه بر مساله اعتراض به نتیجه انتخابات اثر بگذارد؟
موضوع اعتراضات به انتخابات عراق و اقدام ناکام برای ترور نخستوزیر عراق، دو موضوع کاملا مجزا و متفاوت از هم هستند. به همین دلیل هم هست که من معتقدم اقدام به ترور نخستوزیر در واقع یک فتنه و نوعی ماجراجویی است که میتواند از این جنبه هم مورد بررسی قرار بگیرد که اعتراضات به نتایج انتخابات را تحتالشعاع خود قرار دهد. به هر حال اطار تنسیقی یا چارچوب هماهنگی احزاب شیعه هم اظهار نگرانی کرده است.
شرایط اعتراضات مردمی به حدی رسید که متاسفانه حادثه خونینی در پی داشت و نتایج ناخوشایندی بر جا گذاشت، در همین ایام اتفاقی رخ میدهد که حتی برخی از طرفهای عراقی در واقعیت این حادثه هم تشکیک کردهاند، البته من شخصا از افرادی که تردیدهایی به وقوع این رویداد وارد کردهاند، نیستم. عکسها و فیلمهایی که منتشر شده است، نشان میدهد که این اتفاق رخ داده است. به هر حال برخی معتقدند که هدف از این اقدام این بوده است که جلوی استمرار اعتراضات به نتیجه انتخابات عراق گرفته شود.
*فرمودید که تردیدهایی به اصالت این اتفاق وارد شده است. فکر میکنید آیا این بدبینی و بیاعتمادی که در میان برخی از طرفها به ویژه بعد از انتخابات ایجاد شده است قابل برطرف شدن باشد و فکر میکنید تحت شرایط کنونی و بیاعتمادی گسترده، احزاب شیعی و دیگر نیروهای سیاسی بتوانند به اتفاق نظر برای تشکیل دولت آینده عراق برسند؟
من تصور میکنم که امکان توافق میان گروههای سیاسی وجود دارد. این نخستینبار نیست که این اتفاق میافتد. ما در پی همه انتخاباتی که در طول سالهای پس از سقوط صدام برگزار شد، شاهد این چالشها و دعواهای سیاسی بودیم. یکی از نمونههای مهم این چالشها انتخابات سال 2010 عراق و دومین انتخابات سراسری بعد از سقوط صدام بود. انتخابات اواخر زمستان برگزار شد، اما تشکیل دولت و توافق برای تشکیل دولت بیش از 9 ماه طول کشید تا نهایتا، آبانماه سال بعد بود که طرفین برای تشکیل دولت توافق کردند، حتی برای انتخاب جلال طالبانی به عنوان رییسجمهور هم چالشهای زیادی در مجلس ایجاد شد. این مثال را زدم که نشان بدهم برای تشکیل دولت در عراق همواره بعد از انتخابات چالشهایی وجود داشته است. اینبار هم تازه چهار هفته از انتخابات گذشته است.
به اعتقاد من توافق میان گروههای سیاسی عراق برای تشکیل دولت شدنی است. صرفنظر از اتفاقی که بامداد یکشنبه رخ داد و به منزل مصطفی کاظمی، نخستوزیر حمله شد، من تصور میکنم که توافق دستیافتنی است. اگر شنبه و قبل از این حادثه با من مصاحبه میکردید، به شما میگفتم که توافق دستیافتنی است و حالا که امروز هم از من میپرسید، میگویم بله، حتما توافق صورت خواهد گرفت، منتها ممکن است کمی زمان ببرد، اما نهایتا عراقیها ناچار هستند که باهم توافق بکنند.
اشاره کردید به نوعی بدبینی، من این را بیاعتمادی نهادینهشده نام مینهم. این بیاعتمادی وجود دارد، اما بهرغم این بیاعتمادی، گروههای سیاسی ناچار به توافق نهادینهشدهای خواهند بود.
*به نقش احتمالی نیروهای خارجی از جمله امریکا اشاره کردید. میخواستم بپرسم که در چارچوب نتایج انتخابات اخیر، آیا دولت امریکا به لحاظ عده و ظرفیت، توانایی لازم برای تشکیل یک ائتلاف نزدیک به خود در پارلمان عراق را دارد یا خیر؟
اگر بخواهیم با اعداد و ارقام به نتیجه انتخابات عراق نگاه کنیم، متوجه میشویم که بهرغم سرمایهگذاریهای امریکاییها و «امتداد امریکاییها» که در منطقه انجام دادند، واقعیت این است که نتوانستند به نتیجه مطلوبشان برسند. خیلی دخالت انجام شد، دخالتهای غیرمسوولانهای در انتخابات رخ داد، اما نهایتا بهرغم همه شبهاتی که به نتایج انتخابات وارد شده است، امریکاییها موفق نشدند نیروهای مطلوب خودشان را وارد پارلمان کنند.
اگر نیروهای برنده انتخابات را ارزیابی کنیم، میبینیم که در این انتخابات هیچیک از تابلوهای جدید و تازهوارد نتوانستند پیروز شوند. اغلب طرفهای پیروز در انتخابات اخیر عراق همان تابلوهای قبلی هستند. برای مثال از بیت شیعی در عراق ما شاهد انتخاب همان احزاب حامی اسلام سیاسی در عراق هستیم. صرفنظر از اینکه میان این احزاب و گروهها تا چه اندازه اختلاف وجود دارد و چه تفاوتهایی باهم دارند، باز هم همین جریانها بودند که غالب کرسیها را از آن خود کردند. در پارلمان عراق جریانهای جدید به شکل عمده تشکیل نشدهاند.
باید توجه کنیم که اساسا به لحاظ قانون انتخابات، مبنای انتخاباتی در انتخابات اخیر با انتخاباتهای گذشته کاملا متفاوت بود. در انتخابات گذشته معمولا حزبسالاری بود و احزاب و فهرستها بودند که مستقیم از رایدهندگان رای میگرفتند، اما در انتخابات زودهنگام دوره پنجم قانون به گونهای تنظیم شده بود که قانون اجازه حضور اشخاص را میداد، تعداد حوزههای انتخاباتی بیشتر شده بود و رایدهندگان میتوانستند به شخصیتهای منفرد رای بدهند. اما وقتی نتیجه انتخابات را نگاه میکنیم میبینیم که تعداد مستقلین و افرادی که خارج از چارچوبهای حزبی وارد مجلس شدهاند کمتر از 18درصد است. نزدیک به 80درصد بقیه مجلس را همان احزاب و مجموعههای سنتی پس از سقوط صدام تشکیل میدهند. حتی از میان 18درصد مستقلین هم گروهی از آنها تابع احزاب بودند و برخی دیگر هم هستند که بهرغم اینکه کاملا مستقل در انتخابات شرکت کردند، بعد از انتخاب گرایش به احزاب موجود پیدا کردهاند.
آنچه امریکاییها در پی آن بودند، یعنی ورود تابلوهای خاص، نمادهای جدید و مجموعههای تازه به پارلمان عراق، اتفاق نیفتاد. همین باعث نگرانی میشود که امریکاییها بعد از ناتوانی از درآوردن اکثریت مطلوب از صندوق آرا، دنبال راههای دیگری بروند که از طریق اخلال در روند فرآیند تشکیل دولت، به اهداف خود برسند. به همین دلیل است که میگوییم که این عمل یک اتفاق ناشیانه فتنهانگیز است و اهداف خاصی پشت آن قرار دارد.
*سوال دیگری در مورد نتایج انتخابات داشتم. نخستینبار است که در انتخابات یک گروه اهل تسنن به جایگاه فراکسیون دوم پارلمان میرسد. گفته میشود که محمد حلبوسی، رهبر جریان تقدم، شرط مشارکت خود را در دولت آینده تشکیل اقلیم سنی در عراق قرار داده است. فکر میکنید این خواسته محمد حلبوسی تا چه اندازه شدنی باشد؟
در مورد اینکه نخستینبار است به چنین جایگاهی رسیدهاند، هم درست است و هم درست نیست. این در واقع نخستینبار است که یک فراکسیون مطلقا اهل سنت، فراکسیون دوم پارلمان میشود. اما در گذشته هم اگر ارزیابی کنیم در ائتلافهای گذشتهای که مثلا با محوریت ایاد علاوی تشکیل میشد، اکثریت این ائتلافها از اهل سنت بودند. البته خود آقای علاوی به عنوان رهبر ائتلاف شیعه بود و چهرههایی از شیعیان هم در ائتلاف تحت رهبری او حضور داشتند، اما اکثریت با اهل تسنن بود. به لحاظ ترکیب پارلمان، در واقع چیز جدید اتفاق نیفتاده است، هر چند که نخستینبار است یک نیروی مطلقا طایفهای از اهل سنت به این جایگاه میرسد.
در مورد مساله تشکیل اقلیم اهل تسنن باید بگویم که مساله پیچیدهای است. شرایط ایجاد اقلیم جدید در داخل عراق همانند آنچه در مورد کردستان اتفاق افتاد به این سادگی میسر نیست. اقلیم کردستان عراق تحت شرایط خاصی ایجاد شد و از سال 1991 تا سال 2003، بین دو جنگ امریکا با عراق، عملا یک حکومت نصفه و نیمه تحت حفاظت منطقه ممنوعه پروازی در شمال عراق شکل گرفته بود که به هر حال بعد از 12 سال با سقوط حکومت صدام و دو سال بعد با تصویب قانون اساسی جدید این اقلیم قانونی و رسمی شد. به این سادگی نیست که امروز در مناطق اهل سنت و مناطق شیعهنشین اقلیمهای جدید تاسیس شود، هر چند که قانون اساسی اجازه آن را داده است.
نکته مهمی که وجود دارد این است که در فضای افکار عمومی اهل سنت، وحدت اراضی عراق و تمامیت ارضی کشور مساله مهمی است. یکی از نقاط مشترک در میان جمعیت عرب عراق، میان اهل سنت با شیعیان در همین تاکید بر تمامیت ارضی است. اهل سنت هم دنبال «عراقستان» شدن نیستند و نمیخواهند که کشور تحت عنوان اقالیم تکهتکه شود و هر قطعه از کشور اختیاراتی مشابه آنچه امروز دراختیار حکومت اقلیم کردستان عراق است، رخ دهد. این موضوع بسیار پیچیده است و تصور من این است که تحقق آن بسیار سخت است.
*به عنوان آخرین سوال، فکر میکنید باتوجه به نزدیکیهایی که میان جریان صدر و جریان تقدم با عربستان سعودی وجود دارد، آیا فرآیند گفتوگوهای دیپلماتیکی که با میانجیگری عراق میان ایران و عربستان سعودی آغاز شده است، در دولت بعدی در این کشور ادامه پیدا خواهد کرد و توفیق بیشتری خواهد داشت یا نه؟
در شرایط کنونی مشکلات روابط میان تهران و ریاض، تنها خواسته و اراده مهم نیست، بلکه ابزار و تکنیکهای اثرگذار برای تحقق این خواستهها، مهمتر از خود خواسته است. روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی پیچیدهتر و اختلافات عمیقتر از این است که صرفا با میانجی اخلاقی بتواند آنها را برطرف کند. اینکه یک طرف سوم براساس جمعبندی خودش وارد میانجیگری میان تهران و ریاض شود، بحث مستقلی است. اعتقاد عراقیها به این است که هر اندازه وضع منطقه آرامش بیشتری داشته باشد، عراق هم آرامش پیدا میکند. چه در سطح منطقه و چه در سطح فرامنطقه این تحلیل در میان اندیشمندان و سیاستمداران عراقی وجود دارد، در مورد ایران و امریکا هم به همین شکل است، معتقدند که هر اندازه تنش میان تهران و واشنگتن کم شود، عراق منفعت بیشتری میبرد.
*اما سوال این است که آیا عراقیها ابزار لازم برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن و تهران و ریاض را دارند؟
به نظر من، نه!ریشه اختلافات ایران و عربستان سعودی به گونهای است که فقط با نشست و برخاست و چند وعده چای و قهوه نوشیدن حلوفصل نخواهد شد. پروندههای متعددی در روابط ایران و سعودی وجود دارد، از موضوع لبنان، سوریه و یمن گرفته تا شمال آفریقا و پاکستان و افغانستان تا بحرین و امارات، همه موارد اختلافی میان عربستان و ایران هستند. عراق هم یک گوشه از این مجموعهپروندهها است. به نظر من دولت آینده عراق هم همین مسیر را برای آشتی میان ایران و سعودی ادامه خواهد داد و علاقهمند به این مساله است، اما اینکه آیا ظرفیت و توانایی کافی برای تبدیل این خواست به نتیجه دارد یا نه، محل تردید است. اجازه بدهید که من بار دیگر روی این موضوع تاکید کنم که آنچه بامداد یکشنبه در منطقه سبز بغداد رخ داد، یک فتنه است که ما در ایران به عنوان ناظر شرایط نگران آن هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید