کد خبر: 544717
|
۱۴۰۱/۰۱/۰۶ ۱۰:۲۰:۱۱
| |

محمدحسین بنی‌اسدی، کارشناس سیاست خارجی، بررسی کرد:

اوکراین، جنگ عقیده است و ناتو بهانه

اکنون جهان در آستانه آزمون جدیدی قرار گرفته که بستگی به ادامه استراتژی و سیاست روسیه، واکنش مردم اوکراین، واکنش جهان غرب، عملکرد سازمان ملل، افکار عمومی جهان و... دارد.

اوکراین، جنگ عقیده است و ناتو بهانه
کد خبر: 544717
|
۱۴۰۱/۰۱/۰۶ ۱۰:۲۰:۱۱

محمدحسین  بنی‌اسدی، کارشناس سیاست خارجی، در یادداشتی برای اعتمادآنلاین نوشت: رویارویی و کشمکش  های نظامی  روسیه و اروپا متعاقب حمله ناپلئون به روسیه  سرانجام  به تشکیل کنگره وین در سال ۱۸۱۴ برای تعریف و تدوین نظم نوین و حل مسائل و ترسیم دوباره نقشه سیاسی اروپا پس از شکست امپراطوری فرانسه منجر شد ، کنگره وین  گرچه شعله های آتش در اروپا را برای چند دهه خاموش و نظمی دایر کرد ولی این دشمنی ها چون خاکستر زیر آتش با حوادث و بهانه های مختلف  سرباز می کرد که نمونه های بارز آن جنگ جهانی اول و دوم و نظم های نوین ناشی از آنها ‌را می توان‌یاد کرد. پایان جنگ دوم جهانی و تشکیل جهان‌دو قطبی این فرصت تاریخی را برای اتحاد شوروی فراهم کرد که قداره خود را در دل اروپا  به ویژه  در آلمان بکوبد و سراسر جهان  را  به میدان تاخت و تاز خود تبدیل کند،  این اقتدار در سایه قدرت استالین و ارتش سرخ  شوروی رویای تاریخی روسهای ناسیونایست را با ملاط کمونیستی تعبیر به واقعیت کرد و چه بسا  با چرخش سبیل‌های  استالین چه خون افتاد در دلها و چه لرزه ها در محفل‌ها.

با فروپاشی اتحاد  شوروی یک بار دیگر شاهد بر هم‌خوردن نظم  مستقر جهانی به نفع بلوک غرب  با کم هزینه ترین شکل و روش برای اروپا و غرب بودیم ، با این فرصت، غرب دشمن و رقیب دیرینه خود یعنی روسیه شوروی را محدود و از گردونه قدرت جهانی خارج و آن را به یک قدرت منطقه ای تبدیل کرد. 

این دوره که با خفت و خواری روسیه و روس‌ها  مواجه شد دیری نپایید و سرانجام‌  ناسیونالیستهای  روس بعد از یک دوره فترت و سستی  با ظهور ولادیمیر پوتین ملقب به تزار سرخ در صدد احیای قدرت روسیه تزاری و روسیه شوروی بر آمد.  ‌پوتین ماموریت یافت تا امنیت و غرور پایمال شده  در داخل ، ثبات در پیرامون روسیه  و در نهایت  اقتدار روسیه را در منطقه و جهان  متناسب با شان و جایگاه روسیه باز گرداند از این رو با سرکوب مخالفین در داخل و کشتار مخالفین در چچن و فرونشاندن جنبش های سبز در پیرامون و سرانجام  درس عبرت دادن به گرجستان و جدا سازی کریمه از اوکراین ، اقتدار روسیه را به نمایش گذاشت و در سوریه نیز آمادگی را برای احیای سنگرهای از دست داده علنی ساخت. پوتین گرچه در راس روسیه به عنوان یک قدرت اتمی با ارتشی مقتدر قرار گرفت ولی ضعف اقتصادی و شیوه حکمرانی توتالیتر از نقاط ضعف  و محدودیت های روسیه به شمار می آمد. هر چند هزینه هنگفت شوروی در حفظ قدرت در بلوک شرق و متحدین خود طی جنگ سرد  و از سوی دیگر رقابت‌های تسلیحاتی از جمله جنگ ستارگان و همچنین هزینه گزاف تجاوز ارتش سرخ به افغانستان  را از مولفه های فروپاشی شوروی می توان توصیف کرد  در عین حال  هزینه های لشکر کشی روسیه به اوکراین  بی گمان مشکلاتی را برای روسیه در پی خواهد داشت که بر اقتصاد ضعیف آن بار مضاعفی را  تحمیل خواهد کرد.

آثار منطقه ای و جهانی  ناشی از حمله روسیه به اوکراین

این اقدام پوتین برهه جدیدی را در کشمکش های  تاریخ رقابت و خصومت  روسیه با غرب رقم زد که تاثیرات   آن بر منطقه و جهان  را برای همه ملموس خواهد کرد. از جمله :

۱_رویارویی روسیه و غرب را وارد فاز جدیدی کرد که طبعا منطقه و جهان‌را متاثر خواهد کرد.

۲_اتحاد آمریکا و اروپا را بیش از پیش تقویت کرد و به همان‌نسبت رویای روسیه برای ایجاد شکاف بین آمریکا و اروپا را نقش برآب کرد.

۳_پیمان نظامی ناتو را که فلسفه وجودیش بعد از فروپاشی شوروی زیر سوال رفته بود  جانی دوباره بخشید و این غول نظامی را دوباره بیدار کرد .

۳_نیاز اروپا به چتر حمایتی امریکا را بیش از هر زمان‌دیگر کرد.

۴_اعتماد اروپا و جهان‌آزاد  را نسبت به روسیه خدشه دار کرد .

۵_ اروپا و به ویژه المان‌که به دنبال کاهش بودجه‌ نظامی و در عوض  صرف هزینه در امور ساختاری و اقتصادی داشتند را حساس کرد .اعلام دولت آلمان‌ ‌برای ۱۰۰ میلیارد هزینه  نظامی هشداری است به جهان و اروپا  ،بیدار شدن  آلمان  بعد از دو شکست و خفت و خواری بعد از جنگ دوم جهانی و تجهیز ماشین نظامی المان خبری تکان‌دهنده برای جهان است به ویژه اینکه آمریکا و انگلیس و فرانسه  شاید دست و پای آلمان‌ ‌را برای ظهور مجدد و پایداری در مقابل روس‌ها  تا حدودی باز کنند.

۵-مسابقه  تسلیحاتی و سرمایه گذاری در حوزه نظامی برای تیز کردن ادوات نظامی در اروپا و سرایت این مسابقه  تسلیحاتی در سطح منطقه و جهان.

۶_به فکر واداشتن اروپا برای رهایی از وابستگی به انرژی‌های فسیلی و پیدا کردن انرژی‌های دیگر ،بدیهی  است که در این صورت دندان روسیه کشیده می شود و دیگر کشورهای تک محصول صادراتی مثل ایران را‌در آینده با مشکل مواجه می کند.

۷_ترویج خشونت و بازار پررونق جنگهای نیابتی و مزدور پروری  در این منطقه از جهان که طبعا می تواند منطقه و جهان را متاثر کند.

۸_ایجاد نا امنی  در روسیه و اوکراین و اوراسیا و نقاط پیرامون‌آن  که منطقه ما را نیز متاثر می سازد.

۹_ فرو بردن جهان‌در بیم و هراس جنگ هسته ای که روح و روان مردم را‌در جهان متشنج می سازد.

۱۰_ لرزاندن پایه های نظم موجود جهانی که  بعد از جنگ دوم جهانی پایه ریزی شده  و سازمان ملل و ارگان‌های آن را تشکیل داد .

۱۱_تجاوز به یک کشور مستقل موجد ناامنی برای کشورهای دیگر و چالشی برای سازمان ملل خواهد شد .

۱۲_اعزام گروههای نیابتی به جنگ در اوکراین نه تنها منطقه را نا آرام می کند بلکه بازار گروههای مزدور را گرم و آنها را تشویق و تجهیز می کند.

۱۳_اقدام پوتین ممکن است سرمشقی برای دیگر کشورها در تعرض به کشورهای دیگر شود که طبعا زمینه سر  باز کردن دمل های چرکین ناشی از کینه های گذشته  را فراهم می کند ،در این میان کشورهایی که مشکلات قومی دارند این خطر را بیشتر احساس خواهند کرد 

۱۴_ممکن  است بیداری در جامعه روسیه برای فارغ شدن از نظام اقتدار گرای پوتینیسم و در نتیجه استقرار دموکراسی را تشویق کند.

گر چه طی ۲۰۰ سال گذشته رویارویی های غرب و روسیه از نوع نظامی بوده ولی این بار رنگ و بوی دیگری دارد ،هرچند روسیه در باتلاق نظامی دیگری تجربه لشکر کشی به افغانستان  را تجربه می کند ولی غرب به حربه های دیگری به ویژه اقتصادی  و فشارهای روانی دست یازیده به این امید که سرانجام با رواج لیبرال دموکراسی و حکومت قانون  بذر دموکراسی و قانونگرایی را در روسیه خشن و پیرامون آن‌  بکارد و آبیاری کند.

اکنون جهان در آستانه آزمون جدیدی قرار گرفته که بستگی به ادامه استراتژی و سیاست  روسیه  ،واکنش مردم اوکراین ،واکنش جهان غرب ،عملکرد سازمان ملل ، افکار عمومی جهان و........دارد.

پوتین بزرگترین نگرانی خود را نفوذ و رسوخ دموکراسی پارلمانی و لیبرالیسم در روسیه و کشورهای پیرامون آن  از طریق اوکراین  می داند، در واقع پایه های قدرتمند دموکراسی و حکومت قانون و رعایت حقوق بشر و پلورالیسم  در اروپا ست که پوتین را نگران ساخته است .

 تا کنون حاصل   جنگ های بزرگ گذشته در اروپا از جمله جنگ جهانی اول و دوم  قربانی و  فروپاشی امپراتوری‌های مهم از جمله امپراطوری عثمانی ،امپراطوری اطریش_مجار ،امپراطوری روسیه تزاری و کاهش قدرت آلمان‌ و انگلستان و غیره بوده  و متعاقب آن به نظم نوین توسط قدرت‌های پیروز  انجامیده است .

به نظر می رسد این بار جنگ همه جانبه ای  مشابه جنگ های قبلی بین روسیه و غرب رخ نخواهد داد ولی در نهایت جهان غرب دندان‌های پوتین را با حربه های روز  خواهد کشید و بزرگترین دستاوردی که اروپا و امریکا چشم به آن دوخته اند فروپاشی نظم توتالیتر پوتینیسم  و سرایت دموکراسی پارلمانی  به شیوه اروپا  در روسیه و کشورهای پیرامون آن است طبیعی است استقرار دموکراسی تمام عیار در روسیه ، اروپایی امن تر و در نتیجه جهانی امن تر را به ارمغان خواهد آورد و آثار آن به سرزمین‌های پیرامون روسیه نیز تسری خواهد یافت.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها