کوروش احمدی، دیپلمات پیشین:
جنگ اوکراین و روندهای جدید؛ از ترجیح ملاحظات و اولویتهای اقتصادی تا تسریع اروپا در عبور از سوختهای فسیلی به سوختهای تجدیدپذیر
جنگ اوکراین که طی آن ناکارآمدی ارتش و نظام سیاسی روسیه در تحقق اهداف اولیهاش آشکار شده و غرب در قبال آن واکنشی سریع، یکپارچه و گسترده نشان داده، موجب شکلگیری روندهایی در سطح بینالمللی شده است.
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: جنگ اوکراین که طی آن ناکارآمدی ارتش و نظام سیاسی روسیه در تحقق اهداف اولیهاش آشکار شده و غرب در قبال آن واکنشی سریع، یکپارچه و گسترده نشان داده، موجب شکلگیری روندهایی در سطح بینالمللی شده که مهمترین آنها به شرح زیر قابل تلخیص است:
1- ملاحظات و اولویتهای اقتصادی که در پی خاتمه جنگ سرد در راس اولویتهای نظام بینالملل قرار گرفته بود، جای خود را به ملاحظات ژئوپلیتیک داده است. ذبح گاو مقدس نورد استریم 2 که آلمان پیش از جنگ اوکراین به هیچوجه حاضر به صرفنظر کردن از آن نشده بود و حمایت افکار عمومی آلمان، به یکی از نمادهای این روند جدید تبدیل شده است. این روند میتواند صفبندی جدیدی در اقتصاد جهانی را برمبنای اولویتهای ژئوپلیتیک موجب شود. خروج اجباری یا داوطلبانه شرکتهای غربی از اقتصاد روسیه، به بحث امکان خروج آنها تحت شرایطی ازاقتصاد چین نیز دامن زده است. تضعیف روند جهانی شدن که پیش از این تحت تاثیر پاندمی کرونا شکل گرفته بود، میتواند در شرایط جدید تشدید شود. سخنان بایدن در سخنرانی وضعیت اتحاد در مورد «ائتلاف کشورهای همفکر» نشانه چرخش امریکا به تاکید بر متحدان و شرکای ایدئولوژیک است. وزیر خارجه روسیه نیز در اوایل آوریل در پکن از «استقبال از نظم جهانی جدید برمبنای کشورهای همفکر» گفت. مشکل روسیه این است که چین علاقهای به چنین تحولی نشان نداده است.
2- در چارچوب اولویت یافتن ملاحظات ژئوپلیتیک برای غرب، تقویت ناتو بهطور جدی در دستور کار قرار گرفته است. در دو دهه 1990 و 2000 با فرض اینکه تهدیدی جدی علیه غرب وجود ندارد، تقویت نظامی ناتو خیلی جدی در دستور کار نبود. تقریبا همه دولتهای اروپایی کاهش بودجه نظامی به عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی را در دستور کار داشتند. پذیرش اعضای جدید نیز بیشتر سیاسی بود و با این فرض انجام میشد که تهدیدی وجود ندارد و هیچگاه روسیه در موقعیت تهاجمی قرار نخواهد گرفت. ناتو بهرغم پذیرش اعضای جدید، تمایلی به استقرار نیرو در قلمرو آنها نداشت و تنها بعد از بحران کریمه، امریکا واحدهایی را عمدتا به شکل نمادین در برخی از این اعضای جدید مستقر کرد. اکنون بحران اوکراین شرایط را بهطور اساسی دگرگون کرده و تقویت قوای نظامی اعضای ناتو، استقرار نیرو در شرق ناتو و پذیرش اعضای جدید را در دستور کار قرار داده و این روندی است که ممکن است سالها ادامه یابد.
3- متناسب با غلبه ملاحظات ژئوپلیتیک در روابط قدرتهای بزرگ، جریانی در غرب شکل گرفته که معتقد است در شرایط جدید، برخلاف مثال آلمان و ژاپن در دوره بعد از جنگ دوم، تجارت با خودکامهها موجب تقویت نظامهای خودکامه میشود و نه تقویت دموکراسی. این جریان با اشاره به نمونه عربستان و روسیه، نظرات پیشین مبنی بر اینکه از طریق تجارت و ثروتمند شدن ملتها، اقتصاد آزاد و لیبرالیسم و دموکراسی و صلح تقویت میشود، (چراکه دموکراسیها با هم نمیجنگند) را رد میکند و معتقد است که تقابل بین «محور دموکراسیها» و «محور اتوکراسیها» باید در دستور کار قرار گیرد. آنها معتقدند که اشتباه فاحش پوتین ناتوانی نظامی و اطلاعاتی و سوءمدیریت کرملین را برملا کرده و فرصتی طلایی برای پیروزی به غرب داده است. در این چارچوب، خروج شرکتهای نفتی و مالی غربی که نقشی مهم در توسعه اقتصاد روسیه، به ویژه منابع نفت و گاز آن کشور و تقویت الیگارشهای روسی، بازی کردند، ممکن است دایمی شود. این تصور نیز وجود دارد که شکلگیری این روند، میتواند به معکوس کردن آنچه به «بحران دموکراسیها» یعنی کاهش شمار دموکراسیها مشهور شده، کمک کند. در کنگره امریکا و دولت بایدن طرحهایی با ادعای مبارزه با دزدسالاری (کلپتوکراسی) در روسیه و دیگر اتوکراسیها مطرح است.
4- واکنش چین در سیر این روندها مهم است. سوال این است که آیا چین میپذیرد که همراه با روسیهای که در حال تضعیف شدن است در محوری که غربیها آن را «محور اتوکراسیها» مینامند، قرار گیرد یا خیر. چین تاکنون اقتصاد خود را براساس توسعه صادرات کالا و خدمات و سرمایهگذاری متقابل بنا نهاده و لازمه آن یعنی شناسایی نظم موجود بینالمللی و منتفع شدن از یک نظام باز جهانی را پذیرفته است. پکن تاکنون نشانه چندانی که مایل به حمایت موثر از حمله روسیه به اوکراین است، به دست نداده و بیشتر نشان داده که مایل است به روند جاری که بر تبادل آزاد اقتصادی با جهان مبتنی است، ادامه دهد. در غرب نیز تردیدهایی در مورد منطقی بودن قرار دادن چین به همواره روسیه در پشت یک «پرده آهنین» جدید وجود دارد.
5- روند دیگر که میتواند همسو با روندهای پیش گفته باشد، افزایش عزم اروپا به تسریع در عبور از سوختهای فسیلی به سوختهای تجدیدپذیر است. چنین تلاشی در گذشته به خاطر حفظ محیطزیست وجود داشته و اکنون هدف محروم کردن دولت روسیه از عواید حاصل از نفت و گاز و خلاصی از فشارهای دولت روسیه و دولتهای عربی نیز در معادله وارد شده است. پیشرفت در این مسیر را میتوان بزرگترین تحول در بازار نفت جهانی بعد از شوک نفتی دهه 1970 دانست.
دیدگاه تان را بنویسید