زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاحطلب:
ممنوعیت زنان افغان برای تحصیل جامعه بشری را از داشتن فرهیختگان زن دور نگه داشته است
زهرا نژادبهرام نوشت: اقدام طالبان در ممنوعیت زنان برای تحصیل نه تنها خواهران افغانی را محروم ساخته بلکه جامعه بشری را از داشتن فرهیختگان زن دور نگه داشته است که این امر نیازمند توجه همه کشورها به خصوص همسایگان این کشور در جهت توجیه آنها برای رفع این مهم است!
زهرا نژادبهرام در یادداشتی با عنوان «درد زنان افغانستان را ما التیام بخشیم» در روزنامه اعتماد نوشت: آموزش زنان از مهمترین و اساسیترین دستاوردهای جامعه بشری طی یکصد سال گذشته است که فرصتهای زیادی را برای جامعه و زنان فراهم ساخته است. زنانی که با اتکا به آموزشهای رسمی در عرصه دانش و علم توانستهاند آثار موثری را برای بشریت خلق کنند؛ از ماری کوری دانشمندی که توانست هسته اتم را بشکافد تا مریم میرزاخانی دختری ایرانی که عرصه ریاضیات را با نام خودش مزین کرد.
زنان در بستری از فعالیتهای آموزشی نه تنها خود و خانواده را بهرهمند ساختهاند بلکه فرصتهای بسیاری برای تعالی جوامع فراهم کردهاند. در واقع زنانی که قدم به مدارس نوین گذاشتهاند بر دری وارد شدند که خواهران و مادران آنان مبارزات چشمگیری برای این مهم یعنی سوادآموزی انجام دادند. اکنون آموزش که موهبتی برای همگان است و اختصاص به زن و مرد ندارد و همه مردم باید از آن برخوردار شوند، دستاویزی شده که گروهی به نام اسلام سعی در مخدوش کردن و ممنوع کردن آن برای دختران دارند.
اقدامات اخیر طالبان در منع ادامه تحصیل دختران دانشجو و بیش از یک سال خانهنشین کردن دختران دبیرستانی جملگی موید این حقیقت است که آموزش همان اسم رمزی است که جامعه را به تعالی میبرد و آنها از تعالی جامعه میهراسند، چراکه این زنان هستند که تعالی را به جامعه هدیه میکنند. به نظر میرسد آگاهی کلید واژهای است که آنها را نگران کرده است.
زنان با آموزش قادر به ارتقای آگاهی هستند و در انتقال آن به فرزندان فرصتهای تازهای برای انتخابها و رویکردهای زندگی ایجاد میکنند و این مهم از نظر این گروه ناپسند است. لذا با ایجاد ممنوعیت تحصیل تلاش برای خاموش کردن چراغ آگاهی برای زنان دارند. چون زنان هستند که میتوانند در انتقال این مفاهیم به خانواده نسلهای آینده بستر خشونت و صلح را گسترش دهند.
در ایران نیز پس از مشروطیت با گشایش مدارس جدید دختران و شروع آموزش زنان و دختران صداهایی مبنی بر توقف این امر شنیده میشد، اما تلاش زنان و دختران ایرانی در عرصه آموزش آنقدر چشمگیر بود که حتی برخی محدودیتهای خانوادگی یا قومیتی نتوانست مانعی برای آموزش زنان ایجاد کند. زنان ایرانی امروز بیش از 85درصد باسواد هستند و بیش از 50درصد در مراکز آموزش عالی کرسیهای دانشجویی را دراختیار دارند.
آنان فرصتهای یگانه جامعه هستند! چراکه زن آموزشدیده و باسواد قادر است مادری فرهیخته و شهروندی مسوول باشد؛ ازاین رو سوادآموزی و ارتقای سطح تحصیلات در تمدن بشری برای زنان یک الزام تاریخی و هویتی است! اقداماتی که موجب کاهش سطح دسترسی زنان به مراکز آموزشی اعم از ابتدایی تا سطوح دانشگاهی شود، موجبات دور ماندن جامعه از نیمی از ظرفیت کشورها برای تعالی و پیشرفت و تربیت نسلی پرنشاط و آموزشدیده است!
اقدام طالبان در ممنوعیت زنان برای تحصیل نه تنها خواهران افغانی را محروم ساخته بلکه جامعه بشری را از داشتن فرهیختگان زن دور نگه داشته است که این امر نیازمند توجه همه کشورها به خصوص همسایگان این کشور در جهت توجیه آنها برای رفع این مهم است! نکته قابل تامل در این امر میل به تحصیل از سوی زنان افعانستان است که احتمالا بستر مهاجرت بیشتر آنها از یکسو و تمایل خانوادهها برای ادامه تحصیل دختران ازسوی دیگر امکان ورود به کشورهای همسایه را بیشتر میکند؛ از این رو ضروری است تدارک لازم برای پذیرش مهاجران بیشتر در کشور و شهرها به خصوص شهرهای مرزی در زمینه آموزش دختران دیده شود و دوم اینکه همسایگان افغانستان، مسوولان این کشور را نسبت به عواقب سوء بیتوجهی به ادامه تحصیل دختران و هزینههای تحمیلی آن به جامعه افغانستان یادآور شوند!
از آنجا که امروز خواهران و برادران افغانستانی به دلیل شرایط سخت زندگی در آن کشور با روی کار آمدن طالبان تمایل به خروج دارند و ایران و شهرهای آن پذیرای آنها است، ضروری است نسبت به شرایط ادامه تحصیل دختران دانشجوی این کشور در ایران نیز بستر لازم تدارک دیده شود، چراکه همزبانی و هممرزی و همدلی جامعه ایرانی با افغانستان امروزه دو کشور را آنگونه به هم نزدیک کرده که رنج آنان رنج ماست!
این مهم بهرغم بیتوجهی جامعه جهانی به شرایط ناگوار تحصیل و فعالین زنان افغانستان ضرورت توجه همسایگان ازجمله ایرانی را نسبت به آنان بیشتر ساخته است! خواهران و دختران این کشور در یک رویارویی با ممانعت از آموزش روبهرو هستند که جهان در پی فتح فضاهای دیگر است و زنان در این عرصه نهتنها از نظر دانش و علم در این عرصه حضور دارند بلکه در برخی موارد پیشگام نیز هستند! از این رو ضروری است که مسوولان شهرها و کشورها نسبت به ادامه روند تازه مهاجرتهای تحصیلی آمادگی لازم را داشته باشند! هماکنون بخش بزرگی از جمعیت دانشجویی کشور را دختران و زنان افغانستانی تشکیل میدهند که احتمالا ارقام آن بالاتر نیز خواهد رفت!
توجه به این مهم دو اثر دارد: نخست آنکه ایران که در این منطقه توانسته مساله آموزش را برای زنان و دختران در شهر و روستا مرتفع کند و در این حوزه فرصتهای خوبی را ایجاد کرده است، به عنوان الگوی آموزش زنان، آموزههای لازم را به کشور همسایه ارایه کند و دوم آنکه این مهم یک اصل بشری است که میبایستی در جهت حمایت از آموزش دختران این کشور گامهای لازم برداشته شود!
شاید بتوان با گسترش آموزش مجازی، پردیسهای بینالمللی برای آموزش دانشجویان دختر این کشور بخشی از نیاز آنها را برطرف کرد.
دیدگاه تان را بنویسید