ساسان کریمی، مدرس دانشگاه تهران:
برای گشایش در کار سیاست خارجی نمیتوانیم منتظر افول آمریکا بمانیم/ با چوب جادو نمیتوان سیاست خارجی را پیش برد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: کار اساسی برای وزارت امور خارجه بیرون آمدن از دام تحلیل هایی است که مبتنی بر واقعیت نیستند. ما برای گشایش در کار سیاست خارجی مان نمیتوانیم صبر کنیم تا نظم بینالمللی تغییر کند و آمریکا از قدرت بیفتد.
ساسان کریمی محقق پسادکتری و مدرس دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم همواره بر داشتن روابط دو جانبه با همسایگان تاکید داشته اما در طول مدت اخیر مشاهده کردیم که کشورهایی مانند ترکیه، آذربایجان و همچنین عراق به شکلی رفتار کردند که روابط دو جانبه وارد چالش شده است. چه عواملی باعث شده تا روابط با همسایگان این مسیر پیش برود، گفت: اول آنکه پشت این ابراز راهبرد دولت سیزدهم یک پیشفرض مطرح شد و آن کارآمدی لازم در راس دولت و وزارت امور خارجه بود. متاسفانه این کارآمدی حتی در حداقل آن هم وجود ندارد. واقع امر این است که دولت دچار ضعف شدید در حوزه سیاست خارجی است و این در مناسبات به شدت دیده میشود.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی کریمی را در ادامه می خوانید:
- نکته دیگر اینکه اساسا بهبود روابط با همسایگان در گرو برداشته شدن فشار تحریمی و انزوای تحمیل شده از سوی ایالات متحده است. امروز که اروپا نیز به علل مضاعفی بیش از پیش با امریکا همراه شده است، کار از نظر سیاسی دشوارتر هم شده است.
- نهایتا باید توجه کرد که کشورهای همسایه ما کشورهای قدرتمندی در ابعاد جهانی نیستند و نوعا رابطه بسیار خوبی با آمریکا دارند و بنابراین دلیلی نمیبینند که به علت بهبود روابط با ما به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی خود را در معرض خطر تحریمی و تنبیهی آمریکا قرار دهند. به خصوص که بسیاری از این کشورها، از اساس شرکای آمریکا در منطقه و دارای رابطهای که برایشان اهمیت راهبردی دارد هستند.
- مهم ترین کاری که وزارت امور خارجه در این دوره قرار بود انجام دهد امضا کردن توافقی بود که آقای عراقچی نهایی کرده بود و محورهای آن در گزارش آخر آقای ظریف به مجلس وجود دارد.
- اما با سر کار آمدن کادر جدید، علیرغم اینکه سیاست پیگیری مسیر قبلی در پرونده هستهای مجدداً و با دخالت دادن مقامات جدید تصمیمگیری و ابلاغ شد، اما به دلایلی که هنوز هم برای ما نامعلوم است این کار تاکنون انجام نشده و به نظر هم انجام شدنی نمیآید.
- چرا که احیای برجام برای غرب و به خصوص حزب دموکرات در ایالات متحده از نوعی دستاورد بالقوله تبدیل به هزینه شده است، بنابراین میتوان گفت که فرصت برای رفع تحریم ها و بیرون آمدن ایران از تحریم ها و انزوای ظالمانه سوخته و از دست رفته است.
- کار اساسی برای وزارت امور خارجه بیرون آمدن از دام تحلیل هایی است که مبتنی بر واقعیت نیستند. ما برای گشایش در کار سیاست خارجی مان نمیتوانیم صبر کنیم تا نظم بینالمللی تغییر کند و آمریکا از قدرت بیفتد.
- بلکه باید در همین نظم کنونی و با نگاهی واقعگرایانه به موضوع اصلاح سیاست خارجیمان بپردازیم که این فارغ از بدنه دائمی وزارت امور خارجه، نیازمند توان کارشناسی سیاسی در سطح بالا است که کاری فراتر از روابط دوجانبه و روزمره با کشورها و سازمانهای بین المللی را دنبال کند.
- روابط ما با غرب بنابر تعریف کلاسیک خصمانه نیست، گرچه عملاً نمیتوان نام آن را دوستانه هم گذاشت. به هر حال تنشهایی که در داخل کشور به وجود آمد و بیش از آن تحرکات ایرانیان خارج از کشور بر ذهنیت دولت های غربی و بیش از آن بر افکار عمومی آن جوامع بی تاثیر نبوده اند و بنابراین دولتهای غربی که خود را ملزم به پاسخگویی به این افکار عمومی میدانند باید تا اطلاع ثانوی لااقل مراعات این حساسیت را در دستور کار خود داشته باشند.
- از سوی دیگر باید از خود بپرسیم که چه جذابیتی از جانب ما برای غربیها باقی مانده است؟ تنش مدام، تحریم همیشگی، عدم جذابیت سرمایه گذاری، عدم خرید انرژی از ایران و عدم صادرات گسترده به بازار ایران همه عناصری هستند که مبتنی بر آن بوده و به نظر میرسد غرب هر روز بیشتر به زندگی بدون ایران یا با یک ایران محدود عادت میکند و این موضوع مهم ترین چیزی است که دستگاه سیاست خارجی دولت جدید از دست داد. ما در دوره قبل مرتبا در جایگاه پرسشگر بودیم و اینک مجدداً به نقطهای که در انتهای دولت دهم در سیاست خارجی تجربه کردیم، بازگشتهایم و این غم انگیز است.
- پرواضح است که سیاست خارجی در دولت جدید دستاورد چندانی نداشته است. تنها چیزی که مشخص شده اینکه با چوب جادو نمی توان سیاست خارجی را پیش برد و سیاست در محیط بینالمللی صرفاً تابع عملکرد و حرفهای بودن ماست. نمیتوان آن طور که در ابتدای دولت القا می شد از راه دیگری ناگهان به دستاوردهای خارق العاده رسید.
- راه، همان است که حرفهایها میروند و میگویند. مهم ترین اشکال در سیاست خارجی ما در نگاهمان است، شناخت و تصوری که از محیط بین المللی و مفاهیم ذیل آن داریم هنوز تا حد زیادی نگاه جنگ سردی و بلوک بندی دوقطبی است و سایه این شناخت و تصور معوج، بر عملکرد دستگاه سیاست خارجیمان افتاده است.
- اگر به تعداد سفرهایی که وزیر خارجه ما در این یک سال و نیم رفته نگاه و آن را با قبل مقایسه کنیم مشخص میشود که دستگاه سیاست خارجی ما در انزوایی عریان فرو میرود و اصلاح این موضوع حتی توسط حرفهایترینها نیز البته تا حد زیادی دشوار است.
- اینکه برخی از تحلیلگران سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک میگویند مدلی که در سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم اداره میشود این گونه است که نهادهایی خارج از وزارت امور خارجه در تصمیم گیری دخالت دارند؛ چنین اظهارنظری بیشتر اطلاعات میخواهد تا تحلیل و ما این اطلاعات را نداریم.
- اما به نظر میرسد تاثیر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بر موضوع برجام از نظر رسمی بیش از قبل و تاثیر افرادی در سایه و حاشیه دولت به صورت غیر رسمی بر برجام و موضوعات دیگر بسیار زیاد بوده است. هر دستگاهی که متولی حرفهای نداشته باشد قاعدتاً دچار نوعی ضعف در عملکرد خواهد شد که در این صورت ورود نهادهای دیگر در کار آن لاجرم خواهد بود.
- آقای اولیانوف البته از طرف دستگاه سیاست خارجی ما سخن نمیگوید و نگفته است. حالا هم که دیگر موضوع احیا برجام مطرح نیست و این مورد موضوعیت سابق را ندارد. ولی مبرهن است که دستگاه دیپلماسی و به خصوص تیم مذاکره کننده هیچ پاسخگویی را نسبت به مردم بر خود مفروض ندیده اند و از اساس خود را نیازمند تنویر افکار عمومی نمی دانند. به همین نسبت هم می توان سردی را در جامعه نسبت به سیاست خارجی و احیای برجام مشاهده کرد که در دولت جدید هر روز بیشتر شده است. این را اگر با روزها و شبهای مذاکرات برجام مقایسه کنیم وضوح این تفاوت صد چندان مشخص خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید