عبدالرسول دیوسالار ، کارشناس و تحلیلگر اندیشکده خاورمیانه :
حمله به اصفهان، عملیات ائتلافی مشترک بود نه کار یک بازیگر واحد
پیام اول در مورد ماهیت ائتلافی حمله است. به نظر نمی رسد که حمله کار اسرائیل باشد. بنابراین ائتلافی از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای اراده، اطلاعات و آمادگی کافی برای پذیرش ریسک مقابله با برنامه هسته ای ایران و دخالت این کشور در امنیت اروپا ( از طریق کمک پهپادی به روسیه در جنگ اوکراین ) را در اختیار داشتند.
عبدالرسول دیوسالار ، کارشناس و تحلیلگر اندیشکده خاورمیانه در صفحه توئیترش با انتشار یک رشته توئیت به زبان انگلیسی به توضیح در مورد حملات شب گذشته هواپیماهای بدون سرنشین در ایران پرداخت.
به گزارش اعتمادآنلاین دیوسالار نوشت : عاملان این حمله با نمایش تمایل به ریسکهای مدیریت شده، پیامی استراتژیک به جمهوری اسلامی ایران ارسال میکنند که هدف آن بازتعریف آستانهها، متقاعد کردن رهبری ایران برای تجدید نظر در سیاستها و نمایش پلان بی است. البته دستیابی به این اهداف دشوار است اما چرا؟
اولاً، این حملات در مقیاس کوچک نمیتواند تأثیر معناداری بر قابلیتهای نظامی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. تهران سالهاست که با خرابکاری و حملات کوچک دست و پنجه نرم میکند و از این رو از سطحی از آمادگی برخوردار است و برای رویارویی با این موقعیت ها یک انعطاف پذیری فنی و استراتژیک ایجاد کرده است. به عنوان مثال، صنایع دفاعی تحت "قوانین پدافند غیرعامل" عمل میکنند، به این معنی که تجهیزات خود را پراکنده کرده و مکان های موازی برای نگهداری تجهیزات و دارایی های نظامی ساخته اند. بنابراین ضربه زدن به یک یا دو مرکز نمی تواند به راحتی باعث ایجاد محدودیت در زنجیره تامین یا کاهش قابلیت ها شود.
علاوه بر این، این تجهیزات معمولاً بر اساس طرحها و دانش داخلی کار میکنند و امکان بازسازی فوری وجود دارد. همانطور که در مورد خرابکاری اتمی به بهترین شکل دیده شد، ایران میتواند به سرعت سرمایه از دست رفته را بازسازی و توانمندی های خود را بازیابی کند.
به طور خلاصه، هیچ یک از حملات مشابه گذشته با موفقیت توانایی های نظامی/اتمی ایران را محدود نکرده بلکه فقط با فاکتور زمان بازی کرد و اثر تاخیری داشت. بنابراین عاملان این حملات به دنبال تاثیری متفاوت از وارد کردن خسارت مالی بودند.
دوم، حملات در مقیاس کوچک نتوانسته اند تأثیری بر ارزیابی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران داشته باشند. رهبری ایران پس از حملات مشابه در گذشته نه تغییر مسیر داده و نه سیاستهای خود را تغییر داده است. حملات اسرائیل در سال های 2020-2022، تهران را متقاعد نکرد که سیاست هسته ای خود را تغییر بدهد. این عملیاتها نه باعث شد ایران استراتژی ابهام هسته ای خود را تغییر دهد و نه از صادرات پهپادهای ایران به روسیه جلوگیری کرد. به عبارت دیگر، پذیرفتن این ادعا که حملات در مقیاس کوچک پیامدهای مطلوبی بر تغییر سمت و سوی مسیر استراتژیک ایران گذاشته ، دشوار است.
فقدان اثربخشی راهبردی در حمله های محدود قبلی به مجموعهای از عوامل از جمله تفکر راهبردی رهبری، انطباق نظاممند جمهوری اسلامی با تهدیدات تنشزا در مقیاس پایین و امید مستمر به کانالهای دیپلماتیک بینالمللی بازمیگردد.
در چنین شرایطی، هدف از این حملات چیست؟ مهاجمان ممکن است از این محدودیتها آگاه باشند، اما به نظر میرسد که هدف، ارسال سیگنالی استراتژیک با قالبی جدید به تهران باشد.
پیام اول در مورد ماهیت ائتلافی حمله است. به نظر نمی رسد که حمله کار اسرائیل باشد. بنابراین ائتلافی از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای اراده، اطلاعات و آمادگی کافی برای پذیرش ریسک مقابله با برنامه هسته ای ایران و دخالت این کشور در امنیت اروپا ( از طریق کمک پهپادی به روسیه در جنگ اوکراین ) را در اختیار داشتند.
دیدگاه تان را بنویسید