روزنامه ۸ صبح گزارش داد:
افشای متن آخرین نامه ایمن الظواهری به اسامه بنلادن
آگاه باشید که مذاکره طالبان با آمریکا نوشیدن جام زهر است
این نامه، هشدارهایی را به رهبر القاعده یعنی اسامه بن لادن در مورد مذاکره احتمالی گروه طالبان با امریکا ارایه داده است. خواه این مذاکره به نتیجه برسد یا خیر، نفس مذاکره برای گروه القاعده بهمثابه نوشیدن جام زهر بود.
روزنامه 8 صبح چاپ افغانستان در گزارشی به افشای متن آخرین نامه ایمن الظواهری به اسامه بن لادن پرداخته و درباره آن می نویسد:
ایمن الظواهری به تاریخ ۹ اسد ۱۴۰۱، توسط دو موشک هیلفایر ۱۱۴، در حالی که از فضای مطبوع و صبحگاهی کابل استنشاق میکرد، در بالکن مهمانخانهای در نزدیکی سرک اول شیرپور کابل مورد هدف قرار گرفت و در این حمله همراهان او و برخی از محافظان این مهمانخانه کشته شدند. کشته شدن الظواهری در این حمله که در مهمانخانه متعلق به سراجالدین حقانی پنهان شده بود، ابهاماتی را در مورد عامل افشای پناهگاه ایمن الظواهری به وجود آورد. گزارشها و تحلیلهای متعددی در مورد هویت فرد یا گروه افشاکننده مکان اختفای ایمن الظواهری منتشر شده است، اما هیچکدام نتوانسته تصویری درست و واضح از عامل اصلی به دست دهد.
شاید بتوان سرنخ این حادثه را در تاریخ ۱۶ می ۲۰۱۰ جستوجو کرد. در این تاریخ ایمن الظواهری آخرین نامه خود را قبل از کشته شدن بن لادن به او ارسال میکند و در آن هشدارهایی در مورد جناحهای مختلف طالبان و برنامههای آینده این جناحها ارایه میکند و بن لادن را از هر گونه ارتباط با این جناحها برحذر میدارد.
روزنامه ۸صبح نیز اخیراً به این نامه دسترسی پیدا کرده و محتویات نامه را برای واکاوی هر چه بیشتر ارتباطات سازمانی و ایدیولوژیک میان القاعده و طالبان ترجمه و رمزگشایی کرده است. او در این نامه، برخی از جناحهای طالبان را متهم به همکاری با صلیبیها (یعنی امریکا و غرب) کرده و در این رابطه راهکارهایی را به اسامه بن لادن برای گرفتارنشدن در دام این جناحها ارایه کرده است.
این نامه دارای چند بخش مهم است که عبارتاند از:
1.ادامه و تقویت ایده و عمل جهاد توسط جوانان مسلمانان.
2.مذاکره گروه طالبان با امریکا و ارایه هشدارها در صورت توافق امریکا و گروه طالبان.
3.شروط تعامل و همکاری القاعده با ایران.
4.نامه تهدیدآمیز به اوباما و تمرکز بر مساله فلسطین.
در کنار مسایل ذکرشده، مساله قابل توجه، تاکید بر ارسال نامههای دستنوشته، آن هم در عصر پیشرفت تکنولوژی است. سازمان القاعده بهشدت از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط سازمانهای جاسوسی جهان برحذر بود و کوشش میکرد تا علاوه بر استفاده از امکانات ابتدایی متعلق به دوران ماقبل پیدایش تکنولوژیهای ارتباطی، محتاطانه به ارسال پیام خود به دیگر نقاط دنیا و دیگر اعضای سازمان جهانی القاعده بپردازد.
بهطور مثال در هنگام ضبط ویدیوهای رهنمودی به دیگر رهبران القاعده و حتا مردم جهان، همیشه کوشش آنها بر آن بوده تا پرده سفیدی پشت اسامه بن لادن آویزان باشد تا دیوار محل اختفای وی توسط کارشناسان استخباراتی جهان، مورد کارشناسی قرار نگیرد. حتا سلاحی که همیشه پشت اسامه بن لادن در هنگام ضبط تصاویر تبلیغیاش وجود داشت، از نوع AKS-74U بوده است؛ سلاحی که از دوران جهاد از افغانستان تا زمان مرگش با وی بوده است، چرا که در صورت تغییر آن، کارشناسان غربی نیز در مورد نوعیت سلاح جدید تحقیق میکردند و توانایی رصد کردن آن تا فروشنده اول آن را داشتند.
قبل از حملهای که به کشته شدن الزرقاوی انجامید، او در ویدیویی با یکی از دستیارانش دیده میشود که یک سلاح ماشیندار سنگین به دست گرفته و مثل رامبو به اطراف شلیک میکرد. این تصویر در فضای باز و خارج از پناهگاه ضبط شده بود. همین ویدیو فرصت طلایی را به کارشناسان امریکایی داد تا مکان اختفای الزرقاوی را کشف و او را ترور کنند.
مترجم این نامه برای درک بهتر و ارایه تصویری واضحتر از روابط سازمانی و ایدیولوژیک گروه طالبان با شبکه القاعده، رمزگشایی، نسخهخوانی و ترجمه این نامه را آغاز کرد و به نتایج مهمی دست یافت که در ذیل به آن اشاره شده است:
ارتباطات سازمانی دو گروه، علاوه بر آنکه در سطوح رهبری فعال بوده، همواره بر دور نگاه داشتن رهبران طالبان از هر گونه مذاکره احتمالی با ایالات متحده امریکا بهطور خاص و بهطور عام کشورهای عضو ناتو که در ۲۰ سال گذشته در افغانستان حضور داشتند، استوار بوده است.
این نامه، هشدارهایی را به رهبر القاعده یعنی اسامه بن لادن در مورد مذاکره احتمالی گروه طالبان با امریکا به هدف برگشتن به افغانستان ارایه داده است. خواه این مذاکره به نتیجه برسد یا خیر، نفس مذاکره برای گروه القاعده بهمثابه نوشیدن جام زهر تلقی میشده؛ چرا که نیروهای جهادی مسلمان برای رسیدن بر سریر قدرت و یا تاسیس نظام اسلامی، باید از رویکرد قهری و منازعات خشونتآمیز استفاده کنند و تجربه عراق بعد از ۲۰۰۳ را تکرار کنند، نه اینکه برای تاسیس و برپایی نظام اسلامی و یا حتا در موارد حداقلی به مانند اشتراک در قدرت و تشریک قدرت سیاسی، با امریکا و کشورهای صلیبی به مذاکره بنشینند.
حضور جنگجویان چندملیتی، آموزشهای تاکتیکی و نظامی القاعده به طالبان به منظور ایجاد و شکلگیری نسل جدیدی از جنگجویان و ایدیولوگهای جهادی در میان صفوف طالبان، ایجاد بازی روانی و پیشبرد استراتژی فریب برای انشعابات سازمانی میان طالبان، تشویق امریکا به مذاکره با جناح اصلی طالبان یعنی ملا عمر و نه دیگر خاینان طالبان یعنی طالبان معتدل، تهییج طالبان به افزایش تنش با امریکا و شکلدهی یک نبرد تمامعیار با امریکا و در نهایت ایجاد شکاف سازمانی میان طالبان و از بین بردن سلسلهمراتب سازمانی و نزدیکتر کردن جنگجویان رده میانی طالبان به القاعده، از جمله نکاتی است که ایمن الظواهری در این نامه به اسامه بن لادن گوشزد میکند.
در مورد مساله مذاکره طالبان با امریکا، الظواهری در سال ۲۰۱۰ به نقش احتمالی و پویای حامد کرزی و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار اشاره میکند و معتقد است که زمینه این مذاکره احتمالی توسط این دو عنصر که از آنها بهعنوان خاین یادآوری میکند، فراهم خواهد شد.
الظواهری معتقد است که اگر قرار باشد مذاکره احتمالی میان هر دو طرف برقرار شود، نه از رهگذر مجاهدان انقلابی و مخلصی که در راه رسیدن به اهداف مقدس اسلامی در حال مبارزهاند، بلکه توسط حلقات مزدور و خاین درون گروه طالبان به وقوع خواهد پیوست. این گروه نیز با نفی هر گونه قبح مذاکره با کافران، در صدد رسیدن به قدرت است. همچنین الظواهری در این نامه بهطور تلویحی در یکی از سناریوهایی که در مورد افغانستان ارایه میدهد، از ایجاد ارتباط با یکی از شاخههای ناراضی از مذاکره با امریکا که احتمالاً شبکه حقانی است، اشاره میکند.
این نامه بهطور سری از پناهگاه سازمان القاعده در شبهجزیره عربی و احتمالاً از یمن در ماه می ۲۰۱۰ ارسال گشته است. به دلیل حفظ محرمیت، جلوگیری از افشای نامهای ذکرشده و حفظ کانالهای ارتباطی و در نهایت حفاظت از اسامه بن لادن، نامهایی که در این نامه ذکر شده، مستعار و رمزی است که مترجم این نامه، با تکیه بر دانش شخصی و همچنین استعانت از پژوهشگران عربی که در حوزه القاعده در حال فعالیتاند، آنها را رمزگشایی کرده است. بهطور مثال شیخ ازمری در این نامه که مورد خطاب قرار گرفته، اسامه بنلادن است. ابا محمد در این نامه، منظور ایمن الظواهری است.
در آخر نامه، به دلیل حساسیت محتوای نامه و همچنین مسایل سری، توصیه شده که اسامه بن لادن بعد از خواندن نامه، آن را از بین ببرد. اما با توجه به عملیات نیروهای امریکایی در محله ایبتآباد پاکستان و جمعآوری تمامی نامهها و اسناد سری القاعده، اسامه بن لادن این اصل حفاظت از مسایل سری را در نظر نگرفته و هیچ سندی را از بین نبرده است.
دیدگاه تان را بنویسید