آقایان، مطبوعات نباید در تیم کسی باشند/ روزنامهنگار، کارمند روابط عمومی نیست
برای ما که در دورهای که جنگها از دیدگاههای مختلف گزارش میشد، خبرنگار جنگ بودیم، یکطرفه بودن گزارش در مورد اوکراین بسیار چشمگیر است.
استفن کینزر در Responsible Statecraft نوشت: درحالیکه جنگ در اوکراین همچنان به پیش میرود، همه چیز در داخل مسالمتآمیز است. آمریکاییها روایت رسمی را پذیرفتهاند.
به گزارش روزنامه هم میهن، کاخ سفید، کنگره و مطبوعات اصرار دارند که اوکراین قربانی بیگناه تجاوزات غیرقانونی است و اگر نیروهای روسیه متوقف نشوند، تمام اروپا را تهدید خواهند کرد و ایالاتمتحده باید «تا هر زمان که طول بکشد» در کنار اوکراین بایستد. مخالفت با این اجماع غیرممکن است.
حتی در آستانه حمله ما به عراق در سال 2003، تنها چند صدا، فریاد خویشتنداری سر دادند. از زمانی که ما در جنگ اوکراین غوطهور شدیم، یافتن چنین صداهایی حتی سختتر شده است. امروز اگر کسی پیشنهاد کند که همه طرفهای درگیری اوکراین تا حدی مقصر هستند و اگر کسی استدلال کند که ایالاتمتحده نباید سلاحهای پیشرفته را به یک منطقه جنگی فعال ارسال کند یا اینکه آیا ما منافع حیاتی در این زمینه داریم یا خیر، به خیانت متهم میشود.
بروز علاقه وافر آمریکا به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، پیروزی یک کمپین رسانهای مقاومتناپذیر بود. او بهعنوان قهرمان جهانی جدید و آزاد معرفی شد. یکشبه تصویر او در ویترین مغازهها و سایتهای اینترنتی ظاهر شد. در طرف مقابل، کاریکاتور دیگری به نام ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دیده میشود که مظهر همه ویژگیهای پست و منحط است. او نیاز ما را برآورده میکند تا نفرت را نه بر یک کشور یا یک جنبش یا یک ایده، بلکه بر یک فرد متمرکز کنیم.
ما سالها از برتری اخلاقی خود نسبت به دشمنان مختلف مانند کاسترو، قذافی و صدامحسین لذت بردیم. پوتین کاملاً در این صورت فلکی جای میگیرد. داشتن چنین دشمنی تقریباً به اندازه داشتن زلنسکی مقدس بهعنوان متحد، اطمینانبخش است.
بلافاصله پس از شروع جنگ در سال گذشته، کنگره به اختصاص 40 میلیارد دلار کمک به اوکراین رای داد. آنچه شگفتآور بود فقط اندازه این بسته نبود، بلکه این واقعیت بود که تکتک دموکراتها به آن رای دادند. تنها 11 سناتور و 57 نماینده مجلس نمایندگان که همگی جمهوریخواه بودند مخالف بودند. مطبوعات هم کف زدند.
هیچ کشوری، طرفی که در حال جنگ است، مستقیم یا به صورت نیابتی، در مورد اینکه آیا جنگ ایده خوبی است، تشویق نمیکند. ایالات متحده نیز از این قاعده مستثنی نیست. آبراهام لینکلن و وودرو ویلسون منتقدان جنگهایی را که به راه انداختند، زندانی کردند. برخی از مخالفان جنگ ویتنام تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. جنگ سرد مسلما قدرتمندترین روایت در تاریخ مدرن بود.
سالها به آمریکاییها گفته میشد که باور کنند و باور کردند که توسط دشمنی که هر لحظه میتواند حمله کند، به شکل مرگباری تهدید میشوند و آن دشمن در مسکو نشسته است.
تقریباً تمام گزارشهای جبهه جنگ از طرف «ما» است. ما سیل بیپایانی از داستانها را درباره جنایات روسیه و سایر موارد میخوانیم. بسیاری از آنها بدون شک دقیق هستند، اما عدم تعادل در گزارشها ما را به این تصور میرساند که ارتش اوکراین هیچ جنایت جنگی مرتکب نشده است.
به نظر میرسد بسیاری از کسانی که در مورد این درگیری مینویسند، مانند پیشینیان خود در طول جنگ سرد، معتقدند که دولت ایالاتمتحده یک تیم است و مطبوعات نقش خود را در تضمین پیروزی این تیم دارند. این دیدگاه مرگ روزنامهنگاری است. مطبوعات نباید در تیم کسی باشند. وظیفه ما این است که روایتهای رسمی را به چالش بکشیم، نه اینکه آنها را بیدلیل تقویت کنیم. تفاوت روزنامهنگاری و روابط عمومی در همین است.
برای ما که در دورهای که جنگها از دیدگاههای مختلف گزارش میشد، خبرنگار جنگ بودیم، یکطرفه بودن گزارش در مورد اوکراین بسیار چشمگیر است. من اخبار مربوط به ساندینیستها و کنتراها، صربها و کرواتها، ترکها و کردها را پوشش دادم. آن تجربیات به من آموخت که هیچیک از طرفین بر دیگری فضیلت مطلق ندارد.
امروز برعکس آن به آمریکاییها گفته میشود. ما از یک روایت کودکانه تغذیه میکنیم که در آن همه فضیلتها در یک طرف و همه شرارتها در طرف دیگر است.
دیدگاه تان را بنویسید