کد خبر: 234448
|
۱۳۹۷/۰۷/۰۳ ۱۰:۴۸:۰۰
| |

حال‌وهوای ماه‌های آخر جنگ به روایت اشپیگل

هاشمی رفسنجانی، به دنبال پیروزی نظامی یا آتش‌بس؟

شکست‌های پی در پی در جبهه‌ها، تلفات بالا و تداوم بحران اقتصادی، مسئولان جمهوری اسلامی را به این باور رسانده که شکست نظامی عراق میسر نیست و هدف جنگ یعنی سقوط صدام حسین، دور از دسترس است.

هاشمی رفسنجانی، به دنبال پیروزی نظامی یا آتش‌بس؟
کد خبر: 234448
|
۱۳۹۷/۰۷/۰۳ ۱۰:۴۸:۰۰

اعتمادآنلاین| «به جنگ پایان دهید»، این شعاری بود که جمعیت هیجان‌زده در میدان انقلاب اسلامی واقع در مرکز شهر اصفهان سر می‌داد. گروهی از جوانانی که لباس‌هایی ارزان‌قیمت و فقیرانه به تن داشتند نیز پرچمی را تکان می‌دادند که این شعار روی آن نوشته شده بود: «به حرف ملت خود گوش دهید.»

در همین حال و البته مثل همیشه ناگهان گروهی تظاهرکننده همراه با ماموران پلیس و سربازان از خیابان‌های فرعی به سمت این جمعیت و گردهمایی نامعمول هجوم آوردند. صدای شلیک گلوله‌ها بلند شد. نیروهای مسلح لباس شخصی نیز وارد میدان شدند و در نهایت 40 زخمی و 3 کشته حاصل این درگیری بود.

ایستگاه رادیوی محلی در همان شب از شرکت‌کنندگان در آن تظاهرات ضد جنگ با عناوین «مخل نظم عمومی و ضد انقلاب» نام برد و گوینده رادیو از این افراد به عنوان ستون پنجم صدام حسین رئیس‌جمهور عراق یاد کرد. اما هر چه باشد نزدیک به 8 سال پس از آغاز این خصومت در خلیج [فارس]، این نخستین بار بود که ایرانی‌ها خستگی از جنگ را نشان می‌دادند.

شکست‌های پی در پی در جبهه‌ها، تلفات بالا و تداوم بحران اقتصادی، مسئولان جمهوری اسلامی را به این باور رسانده که شکست نظامی عراق میسر نیست و هدف جنگ یعنی سقوط صدام حسین، دور از دسترس است. در حال حاضر شماری از رهبران مذهبی هم بر این باورند که دولت باید به جای به‌کارگیری همه توان خود برای جنگ، به سرعت بر روی اقتصاد کشور تمرکز کند.

آتش اختلاف‌ میان نیروهای رادیکال - بنیادگرا با نیروهای در مجموع میانه‌رو و اصلاح‌طلب شعله‌ورتر شده است. از سوی دیگر انتصاب رئیس عملگرای پارلمان یعنی رفسنجانی به مقام بالاترین مسئول در فرماندهی نیروهای مسلح، فاز جدیدی را برای نیروهایی در رأس رژیم تهران که به تازگی آتش جنگ در دلشان خاموش شده است، آغاز می‌کند.

رویدادهای جنگ به مثابه چاشنی یک بمب عمل می‌کند. به گفته یکی از سفرای غربی مقیم تهران: «اتمسفر اینجا در عرض یک شب تغییر کرد». پس از آن که ایرانی‌ها 3 ماه پیش شهر کوهستانی حلبچه در شمال جبهه را به تصرف خود درآوردند، باورها به گزارش‌ پیروزی در جبهه‌ها که از سوی افراد رده‌بالا ارائه می‌شد افزایش یافت و این امید شکل گرفت که اکنون می‌توان شاهد پیروزی را در آغوش کشید.

اما این امید و آرزوها خیلی زود بر باد رفت. در ماه آوریل بود که یگان‌های ارتش عراق همراه با نیروهای ویژه این کشور، جزیره فاو را که از بیش از دو سال پیش تحت کنترل سربازان ایرانی بود بازپس گرفتند. نیروهای ایرانی در مدت این دو سال این امکان را داشتند که از فاو شیخ‌نشین نفتی کویت را زیر آتش موشک‌های خود قرار دهند.

نبرد بر سر فاو در عرض 35 ساعت به پایان رسید و نیروهای ایرانی پس از مقاومتی جانانه تصمیم به عقب‌نشینی گرفتند؛ اما ایرانی‌ها به هنگام عقب‌نشینی فراموش کردند که یکی از پل‌های جنگی را که بر روی رود مرزی موسوم به اروند رود زده بودند، منفجر کنند و به همین خاطر این پل و آن منطقه در حال حاضر بار دیگر به یک جبهه جنگ بدل شده است.

یک ماه بعد، تانک‌های عراقی توانستند ایرانی‌ها را به جنوب شرقی بصره یعنی به پشت خطوط قدیمی جنگ عقب برانند. در بخش‌های شمالی یعنی در ساحل شرقی سدهای دربندیجان نیز همین مساله برای نیروهای ایرانی تکرار شد. نیروگاه آبی واقع در این سد برای تأمین برق بغداد پایتخت عراق از اهمیتی حیاتی برخوردار است.

رهبران میانه‌روتر در تهران گناه این شکست‌های سنگین را متوجه مخالفان رادیکال خود در میان الیت مذهبی کشور می‌کنند. آیت‌الله حسینعلی منتظری، جانشین احتمالی آیت‌الله خمینی رهبر انقلاب که خود یکی از موافقان پرشور جنگ است عقیده دارد که «هرج‌ومرج و تنش در میان فرماندهان میدانی» موجب بروز این وضعیت شده است.


لبه تیز انتقادها بیشتر متوجه فرماندهان پاسداران انقلاب است، همان نیروی مسلحی که طی سال‌های اخیر به نیرویی قدرتمند و جنگی بدل شده و یک ارتش بسیار مجهز دوم با نیروهای هوایی و دریایی مستقل محسوب می‌شود. فرماندهان پاسداران هرگونه هماهنگی برای عملیات‌های خود با نیروهای ارتش منظم و متعارف ایران را رد می‌کردند و از هماهنگی با سیاستمداران مخالف خود نیز سر باز می‌زدند.

در وهله نخست محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران بازداشت شد. متعاقب آن موج پاکسازی‌ها به راه افتاد و شمار زیادی از فرماندهان منطقه‌ای قربانی این وضعیت شدند؛ برخی دیگر به ارتش منتقل شدند.

مهدی بازرگان، نخست‌وزیر سابق منصوب آیت‌الله خمینی و سخنگوی رنجور اپوزیسیون میانه‌رو اسلامی از این موقعیت استفاده کرده و در نامه‌ای سرگشاده از آیت‌الله خمینی خواست که «به جنگ همواره پرهزینه‌ علیه عراق» پایان داده و در عوض به مشکلات حاد اجتماعی توجه نشان دهد.

هنگامی که این سیاستمدار اپوزیسیون اقدام به پخش اعلامیه و جمع‌آوری امضا برای پایان دادن به جنگ کرد، نیروهای امنیتی نیز دست به کار شده و همه اعضای «نهضت آزادی ایران» به رهبری بازرگان را بازداشت کردند.

در شهر مقدس قم نیز یکی از همدرسان سابق و سالخورده آیت‌الله خمینی به نام آیت‌الله رضا مهدوی کنی، رهبر انقلاب را قسم داد: «به خواست ملت دستور آتش‌بس را صادر کنید!» یکی دیگر از روحانیون بلندمرتبه یعنی آیت‌الله گلپایگانی نیز در دو نماز جمعه خواهان پایان دادن به «این خونریزی بیهوده علیه کشوری شد که نمی‌تواند ما را مغلوب کند، همان‌طور که ابرقدرت‌هایی که او را تقویت کرده‌اند هم نمی‌توانند بر ما غلبه کنند.»

روز‌به‌روز به شمار روحانیونی که علیه ادامه جنگ به هر قیمت سخن می‌گویند، افزوده می‌شود. شمار زیادی از روحانیون بلندپایه طی نامه مشترکی خطاب به رهبر 86 ساله انقلاب عنوان کرده‌اند که این جنگ اندوخته‌ها و خزانه کشور را حیف‌ومیل می‌کند، وضعیت اقتصادی ناامیدکننده است، نرخ بیکاری روند صعودی دارد و میل به جنگ در میان مردم به تدریج فروکش می‌کند.

اما امام همچنان به سکوت خود ادامه می‌داد و برای روزهای متوالی فقط پسرش یعنی احمد 43 ساله را به حضور می‌پذیرفت.

در این مقطع بود که میرحسین موسوی نخست‌وزیر و علی خامنه‌ای رئیس‌جمهور ابتکاری به خرج داده و تحلیلی از وضعیت اقتصادی کشور را به رهبر انقلاب ارائه دادند. این تحلیل به اندازه کافی ناامیدکننده است: بر اساس آن نرخ بیکاری طی 6 ماه 10 درصد افزایش یافته، قیمت‌ها به صورت وحشتناکی بالا رفته، نرخ‌های ثابت و مصوب دولتی غالباً نادیده گرفته شده و در غالب موارد این تخلف‌ها بدون مجازات ادامه دارد. بانک‌ها به شدت با کمبود نقدینگی روبرو هستند و هر کس برای دریافت 100 هزار تومان پول نقد (معادل 25 هزار مارک آلمان غربی) باید دو روز صبر کند.

وضعیت ارزی کشور نیز چنگی به دل نمی‌زند زیرا ایرانی‌ها بیش از هر چیز به دلیل شرایط جنگی، میزان اندکی نفت به بازارهای جهانی صادر می‌کنند؛ و ایران به عنوان کشوری که تا مدت‌ها از هرگونه استقراض خارجی خودداری می‌کرد، با بدهی قابل توجهی به بانک‌های خارجی روبرو است.

از این اختلاف‌ها بیش از همه مردی استفاده کرد که تا به امروز نماد ماندگاری و جان سختی نظام محسوب می‌شود. او بود که در برابر 4 تروریستی که قصد جانش را داشتند مقاومت نشان داد و زنده ماند. این مرد کسی نیست به غیر از علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی 53 ساله که آیت‌الله نیست و تنها به یکی از درجات پایین روحانیت یعنی حجت‌الاسلامی بسنده کرده است.

رفسنجانی روستازاده‌ای است که از روستای زادگاهش واقع در کویر نمک مرکزی ایران به مقام یکی از باسابقه‌ترین یاران آیت‌الله خمینی رسید. او به سخن‌دانی، تیزبینی و شم قوی برای تغییر جبهه در مناسب‌ترین زمان شهرت دارد و به همین دلیل خیلی زود به مرد دوم جمهوری اسلامی بدل شد.


پس از انتصاب به فرمانده کل نیروهای مسلح بود که به بالاترین نقطه در این مسیر رسید؛ اما به همین نسبت آن خطری که می‌تواند رفسنجانی را به شکست بکشاند نیز بزرگ و بزرگتر شد. یک دیپلمات ایرانی در پاریس می‌گوید: «در حال حاضر اگرچه رفسنجانی از نظر تئوری قدرتمندترین مرد در تهران است اما در وضعیت غامضی گرفتار شده که می‌تواند برای او تبدیل به یک تله شود.» زیرا رفسنجانی برای توجیه ترقیات خود و به سکوت کشاندن مخالفانش چاره‌ای جز این ندارد که در اسرع وقت یک پیروزی نظامی برای ایران رقم زند؛ اما در حال حاضر کمی بعید به نظر می‌رسد که رفسنجانی دست به چنین کاری بزند.

پیش از این یکی از مخالفان سرسخت رفسنجانی یعنی آیت‌الله منتظری جانشین احتمالی آیت‌الله خمینی، از او خواسته بود که از مناصب پارلمانی استعفا دهد تا بتواند کاملاً روی جنگ تمرکز کند؛ اما این پیشنهاد خیرخواهانه‌ای نیست زیرا چنانچه رفسنجانی از مناصب و نمایندگی پارلمان کناره‌گیری کند، مهم‌ترین پایه و اساس قدرت خود را نیز از دست می‌دهد بدون آن که در جبهه‌ها به پیروزی چشمگیری نائل شده باشد.

در همین حال طرفداران جنگ تمام‌عیار علیه عراق با تکرار وعده‌های شفاهی رفسنجانی مبنی بر این که همه تلاش خود را برای پیشبرد جنگ در همه سطوح به کار خواهد گرفت، او را به دادن وعده‌های پوچ متهم می‌کنند. به باور این عده رفسنجانی حتی اگر نتواند یک قرارداد صلح رسمی منعقد کند، به تدریج آتش جنگ را خاموش خواهد کرد.

حتی شخص آیت‌الله خمینی نیز که آشکارا به سرطانی سخت مبتلاست، ظاهراً به این نتیجه رسیده است که امکان ادامه جنگ وجود ندارد.

او در اواخر ماه مه برای پرهیز از هرگونه ناآرامی به هواداران خود دستور داد که از برگزاری هرگونه تظاهرات خودداری کنند. آیت‌الله خمینی همچنین طی یک جلسه مهم از یکی از فرماندهان بازداشتی خواسته بود که برای ادامه جنگ دلیلی قانع‌کننده به وی ارائه دهد.

منبع: تاریخ ایرانی، ترجمه از مجله اشپیگل، شماره 24، سال 1988

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها