به مناسبت زلزله بم؛
روزی که دل مردم ایران همراه بم لرزید
5 دیماه سال 1382، روزی بود که شهر تاریخی بم با زلزلهای 6.6 ریشتری لرزید. در این زلزله بیش از 26 هزار نفر از هموطنانمان جان باختند و 30 هزار نفر زخمی شدند. به همین مناسبت، یادداشت یکی از کسانی را میخوانیم که هنگام زلزله در بم حضور داشت.
اعتمادآنلاین| الیاس جرجندی- روزی که به گفته مردم شهر قیامت برپا شد و زمین زیر و رو شد. جای جای شهر مردمی درگیر درد جسمانی و روحانی مشغول ناله و فغان بودند.
از خانهای در گوشه شهر بیش از 50 جسد از زیر آوار بیرون آوردند این حجم از جسد در یک خانه چه معنی داشت. پرسوجو کردیم گویا همان شب زلزله در این خانه جشن عروسی برپا بوده و کلی از اقوام و فامیل که از شهرهای اطراف و روستا آمده بودند شب را آنجا مانده و فردا پیکر بیجانشان را از زیر آوار بیرون آوردهاند.
در خانهای دیگر اتفاقی عجیبتر رخ داده بود. جوانی که در آمریکا به دنیا آمده و بزرگ شده و ازدواج کرده به اتفاق همسرش برای دیدن وطنش وارد ایران شده و به شهر بم میآید تا پدر بزرگ و مادربزرگ و اقوام را ببیند و شب را در منزل پدربزرگ میماند غافل از اینکه فردای آن روز میهمان خشتهای دیوار و سقف خانههای اجدادی میشود و تا ابد آرام میگیرد در بر خاک زادگاهش.
تنها چیزی که این حجم درد را از مردم میکاست شور و حال مردم ایران و کشورهای دنیا در امداد رسانی به شهرشان و بازماندگان بم بود. فرودگاه بم هر ساعت میزبان یک هواپیما بود و جاده منتهی به بم حجم سیلآسایی از کمکهای مردم را در بر گرفته بود.
اما خبرهایی هم بر غم و درد مردم میافزاید. خبر اینکه تعداد زیادی از کامیونهای کمکهای مردمی را در یک روستا سرقت کردهاند؛ یا خبر میرسد از شهرهای اطراف عدهای آمده و خود را زلزلهزده معرفی کرده درخواست دریافت کمک میکردند.
بیش از ده روز از زلزله میگذرد و آواربرداری هنوز در نقاط شهر ادامه دارد و ناگهان خبری مردم را شگفتزده میکند. پیرزنی از زیر آوار زنده بیرون میآید و اولین درخواستش یک لیوان چای است. خبری که نور امید در بسیاری از خانوادهها روشن کرد که ممکن است هنوز در زیر این آوار اشخاصی زنده باشند.
دیدگاه تان را بنویسید