خاطرهی جعلی کلینتون در کتاب درسی!
در صفحات 74 و 75 کتاب «دین و زندگی» پایهی یازدهم، ذیل بحث وحدت شیعه و سنی، «خاطره»ای عجیب از هیلاری کلینتون، وزیر سابق امور خارجهی ایالات متحده، نقل شده است.
اعتمادآنلاین| در صفحات 74 و 75 کتاب «دین و زندگی» پایهی یازدهم، ذیل بحث وحدت شیعه و سنی، «خاطره»ای عجیب از هیلاری کلینتون، وزیر سابق امور خارجهی ایالاتمتحده، نقلشده است: «...من به 112 کشور جهان سفرکرده بودم و با برخی از دوستان، این توافق حاصل شد تا بهمحض اعلام تأسیس داعش، ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم که ناگهان همهچیز در مقابل ما بدون هشدار قبلی، فروریخت. مصر قلب جهان عرب و جهان اسلام است و ما تلاش داشتیم تا از طریق اخوانالمسلمین و داعش این کشور را تحت کنترل درآوریم و آن را تقسیم کنیم و پسازآن به کشورهای حوزه خلیجفارس برویم. کویت اولین کشوری بود که از طریق دوستان ما در آنجا آماده بود و سپس عربستان و بعدازآن، امارات، بحرین و عمان مدّ نظر ما بودند و پسازآن منطقه عربی کاملاً تقسیم میشد و بهصورت کامل آن را تحت کنترل درمیآوردیم. ما منابع نفتی و گذرگاههای آبی را تحت تصرف خود درمیآوردیم...»
کتاب درسی منبع این «خاطره» را کتاب «گزینههای دشوار» کلینتون به ترجمهی علیاکبر رشیدی ذکر کرده است.
از آنجا که اعتراف به چنین مسئلهای که قاعدتاً باید از اسرار امنیتی شمرده میشد، حتی اگر واقعیت داشته باشد، بعید مینمود، صحت این نقلقول را از طریق متن انگلیسی کتاب بررسی کردم.
تلاش خود را با جستجوی عدد 112 در متن کتاب آغازیدم. اولین جملهای که در کتاب شامل این عدد بود، جملهای بود که در آن کلینتون گفته بود در زمان ایفای مسئولیت وزارت امور خارجه به 112 کشور سفرکرده است. این عدد دو بار دیگر در کتاب تکرار شده بود و در آن دو بار نیز به مسئلهی دیگری اشاره نداشت.
تلاش خودم را با جستجوی کلیدواژههای دیگری همچون «بحرین»، «مصر»، «اخوانالمسلمین»، «عربستان»، «خلیجفارس» و «خلیج» ادامه دادم. با این حال کماکان هیچ نتیجهای حاصل نشد.
حال سؤال جدیدی پیش میآمد: آیا ترجمه چنین افزودهای دارد یا ارجاع کتاب درسی به آن درست نیست؟
با جستجویی سریع در اینترنت توانستم همین «خاطره» را در چند خبرگزاری بیابم. با ادامهی جستجو به این نتیجه رسیدم که منبع همهی اینها خبری در سایت ایسنا است که در تاریخ 15 مرداد 1393 با ارجاع به روزنامهی الاهرام مصر (آن هم بدون ذکر تاریخ و شمارهی صفحه) چنین گفتهای را به کتاب جدیدالانتشار کلینتون یعنی کتاب «گزینههای دشوار» نسبت داده بود.
نکتهی جالب اما این بود که مطابق دادگان خانهی کتاب، ترجمهی عبدالرشیدی از این کتاب در سال 1394 و با عنوان «گزینههای سخت» و نه «گزینههای دشوار» منتشرشده بود.
به نظر میرسید مؤلفان کتاب «دین و زندگی» خاطره را از اینترنت نقل کردهاند و تصمیم گرفتهاند اینگونه وانمود کنند که مرجعشان ترجمهی کتاب بوده است. ازاینرو اطلاعات یکی از ترجمههای کتاب را بهعنوان مأخذ ذکر کردهاند و سهواً عنوان کتاب را بر اساس سایت ایسنا («گزینههای دشوار») و نه بر اساس خود ترجمهی انتخابشده («گزینههای سخت») نقل کردهاند. طبیعی است در ارجاع کتاب درسی، هیچ خبری از ذکر شمارهی صفحه نیست.
حال چند سؤال مطرح میشود: مگر امکان دارد که سیاستمداری نقشهای تا به این اندازه محرمانه را اینچنین افشا کند؟ پس چرا مؤلفین کتاب درسی نتوانستهاند جعلی بودن خاطره را تشخیص بدهند؟ و مگر مؤلفین کتاب درسی خبر ندارند که مطابق قواعد استناد، نمیتوان مطلبی را از یک منبع برداشت و به منبع دیگر استناد کرد؟ و چرا این زحمت را به خودشان ندادهاند که صحت خاطره را از روی ترجمهی کتاب کلینتون بررسی کنند؟ اما پرسشی از همهی این پرسشها مهمتر است: نوجوانان عصر اطلاعات که بسیاریشان در همان نگاه نخست دروغ بودن این نقل را تشخیص میدهند، چگونه میتوانند به باقی مطالب کتب درسی اطمینان کنند؟
منبع: فرارو
دیدگاه تان را بنویسید