در مراسم دهمین سالگرد ارتحال آیتالله جمی؛
روایت علی مطهری از رویکرد شهید مطهری در قبال اعتصاب کارکنان شرکت نفت
شهید مطهری تلفنی این پیشنهاد را با پاریس مطرح کردند و امام هم پذیرفتند و طی اعلامیهای این هیأت را مأمور کردند که به پالایشگاه نفت آبادان بروند و کارگران را قانع کنند که نفت داخلی را تأمین کنند تا مردم بیجهت تحت فشار نباشند. البته بعضیها مخالف این کار بودند و میگفتند باید کاری کنیم که مردم به فشار بیاید تا اینکه بیشتر به حرکت بیایند و انقلاب شتاب بیشتری پیدا کند. شهید مطهری میفرمود این یک فکر مارکسیستی است؛ انقلاب اسلامی انفجاری نیست و انقلاب آگاهانه است. ایشان میفرماید با این کار رهبری امام جنبه ایجابی پیدا میکند؛ انگار اداره کشور کمکم دارد به دست امام میافتد. لذا این کار به نفع انقلاب است.
اعتمادآنلاین| مراسم دهمین سالگرد ارتحال آیتالله جمی با حضور حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی، روحانیون و جمعی دیگر از شخصیتهای سیاسی و مردم شب گذشته (جمعه 7 دی ماه) در حسینیه جماران برگزار شد.
علی مطهری در این مراسم طی سخنانی، با اشاره به ابعاد مختلف شخصیت آیتالله جمی، گفت: غیر از ارتباطی که ایشان در سال های 56 و 57 با شهید مطهری داشت، آنچه در شخصیت او بارز است، مقاومتی است که ایشان در سال های 59 تا پایان جنگ در آبادان و خوزستان داشتند. یک وقت انسان خودش میخواهد مقاومت کند و یک وقت میخواهد مردم را به مقاومت وابدارد؛ این دومی سخت تر است.
نایبرئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه پیامبر(ص) فرموده، سوره هود من را پیر کرد، تصریح کرد: در این سوره آمده است «استقامت کن و به استقامت وابدار.» مشکل ترین کار این است که آدم بخواهد مردم را به مقاومت وابدارد و رهبری کند. چون باید اراده خودتان را به آنها بقبولانید تا آنها با اراده خودشان اراده شما را انجام دهند. به همین جهت می گویند امامت بالاتر از نبوت است که، علاوه بر ابلاغ پیام خداوند، مأمور بودند دست مردم را بگیرند و به سوی خداوند حرکت دهند
وی با اشاره به سفرهای چهارگانه عارفان اظهار داشت: سیر اول عارفان این است که دلبستگیهای خود را رها و به سوی حق حرکت کنند. مرحله بعد این است که در ذات خدا و با خدا سیر کنند. سیر چهارم باید میان مردم بگردد و آنها را به سمت خداوند هدایت کند. کمتر عرفایی داریم که به سیر چهارم موفق شده باشند و حداکثر تا سیر سوم پیش میروند. یعنی خودشان را میسازند و اما اینکه بتوانند دست مردم را بگیرند و هدایت کنند کار هر کسی نیست. گذشته از انبیاء و امامان، میتوانیم امام خمینی(س) را مصداق بارز این بدانیم که به سیر چهارم هم موفق شد و توانست دست جامعه را بگیرد و به سمت خداوند به حرکت درآورد؛ این کار سختی است.
مطهری تأکید کرد: آیتالله جمی از روز اول جنگ تحمیلی و محاصره آبادان در آبادان میایستد و مردم را به مقاومت دعوت میکند. اگر ایشان به تهران یا شهر دیگری مهاجرت میکرد قطعا آن مقاومت در آبادان، خرمشهر و جاهای دیگر انجام نمیشد.
وی در خصوص رابطه شهید مطهری با آیتالله جمی گفت: مقداری که من به خاطر دارم، مربوط به سال های 56 و 57 و ماههایی است که در آستانه پیروزی انقلاب بودیم. من با آقای جمی آشنایی نداشتم و میدیدم که ایشان گاهی به منزل ما میآیند و حتی دو سه شب اقامت میکنند و رابطه نزدیکی با پدر ما داشتند. از آنجا بود که تا حدودی با ایشان آشنا شدم. صمیمت و تواضع ایشان هر کسی را تحت تأثیر قرار میداد. بعد شنیدیم چند شبی که در منزل ما بودند، به خاطر این بود که مورد تعقیب ساواک بودند.
فرزند شهید مطهری با اشاره به موضوع اعتصاب کارکنان صنعت نفت آبادان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار داشت: فکر میکنم آبان یا آذر ماه سال 57 بود که شیرهای نفت را روی خارج بستند و همین طور نفت داخلی ما هم قطع شد؛ که اقدام بسیار مهمی در پیشبرد نهضت اسلامی بود. بعدها شنیدیم که آیتالله جمی هم نقش مهمی در این موضوع داشتند.
وی تصریح کرد: مدتی نفت داخلی هم تأمین نمیشد و برخی افراد به شهید مطهری گفتند مردم خیلی در سختی هستند. ایشان هم تأیید کردند که ضرورتی ندارد نفت داخلی هم قطع شود. لذا ایشان به امام پیشنهادی دادند و هیأتی را مرکب از مهندس بازرگان، مهندس مرتضی کتیرایی و آیت الله هاشمی رفسنجانی تشکیل دادند که با کارگران پالایشگاه آبادان صحبت و آنها را قانع کنند تا نفت داخلی را تأمین کنند.
مطهری ادامه داد: شهید مطهری تلفنی این پیشنهاد را با پاریس مطرح کردند و امام هم پذیرفتند و طی اعلامیه ای این هیأت را مأمور کردند که به پالایشگاه نفت آبادان بروند و کارگران را قانع کنند که نفت داخلی را تأمین کنند تا مردم بی جهت تحت فشار نباشند. البته بعضی ها مخالف این کار بودند و می گفتند باید کاری کنیم که مردم به فشار بیاید تا اینکه بیشتر به حرکت بیایند و انقلاب شتاب بیشتری پیدا کند. شهید مطهری می فرمود این یک فکر مارکسیستی است؛ انقلاب اسلامی انفجاری نیست و انقلاب آگاهانه است. ایشان می فرماید با این کار رهبری امام جنبه ایجابی پیدا می کند؛ انگار اداره کشور کم کم دارد به دست امام می افتد. لذا این کار به نفع انقلاب است.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: مرحوم آیتالله جمی با این هیأت همکاری نزدیک داشتند و اطلاعات مستمر تلفنی از همراهی کارگران با این هیأت و شکستن اعتصاب برای تأمین نفت داخلی به شهید مطهری می دادند. قبل از آن هم شهید مطهری ارتباط خوبی با آیتالله جمی داشتند؛ چند باری در حسینیه اصفهانیهای آبادان سخنرانی داشتند و طبعا در آبادان به منزل مرحوم جمی میرفتند. همین در طور سخنرانیهایی که دهه چهل در دانشکده نفت آبادان داشتند ارتباطی میان این دو بزرگوار بود.
وی ادامه داد: مقداری که من از ارتباط این دو بزرگوار میدانم همین است. ممکن است در دوره حوزه علمیه هم ارتباطی بوده است. البته شهید مطهری شش سال بزرگتر از مرحوم آقای جمی بودند. من از روابط آنها در این دوران اطلاعات درستی ندارم.
در این مراسم، نظریان از مسئولین ستاد برگزاری سالگرد رحلت آیت الله جمی گفت: متأسفانه خیلی وقتها نسبت به بزرگان برخورد تبلیغی میکنیم و فرآیند ذهنی که باید برای ما طی شود طی نمیشود؛ مانند کالایی میشود که تبلیغ میکنیم و کسی نمیخرد. اگر بخواهیم یک ارتباط مؤثر برقرار کنیم، سخت است. متأسفانه بزرگان را تبلیغاتی به ما معرفی می کنید؛ ما از تبلیغات خسته شدهایم.
عبدالحسن بنادری نیز یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود و گفت: متأسفانه همان گونه که هنوز دفاع آبادان مغفول مانده، نقش مرحوم آیتالله جمی هم مغفول مانده است. حضور آیتالله جمی حضور مردم را رقم زد. در دفاع از آبادان کسی به دنبال سهمخواهی نبود و حضور مردم نقش حیاتی ایفا کرد.
وی افزود: نماز جمعه آبادان زیر آتش گلوله و بمباران برگزار میشد. 345 روز آبادان محاصره بود اما این انسان برجسته در شهر ماند. یک سرهنگ ارتش که به آبادان مأمور شده بود را دیدم درجه روی دوشش نیست. گفتم سردوشی هایت کجاست؟ گفت آنها را برداشته ام تا اگر دشمن آمد نفهمد من سرهنگ هستم. یکی دو هفته بعد گفت وقتی آقای جمی را با آن تبسم می بینم شرمم میآید بگویم ارتشی هستم.
بنادری با تأکید بر اینکه اگر بگویم مقاومت آبادان مرهون آقای جمی است، حرف گزافی نیست، اظهار داشت: در حصر آبادان قبل از اینکه اسیران را ببیند پرسید آب و غذا خوردهاند؟ در آن معرکه به فکر آب و غذای اسیر عراقی بود. در عملیات رمضان ایشان به قرارگاه ما آمد. یک نفر در گوش من گفت دشمن دارد قرارگاه را میگیرد. گفتم حاج آقا را ببرید ولی ایشان ایستاد.
وی ادامه داد: در فتحالمبین فرمانده عراقیها اسیر شد و گفت وقتی کماندوهای ما از بهمن شیر عبور کردند دو سه ساعت بیشتر طول نکشید که فرار کردند و میگفتند آبادان قتلگاه است. میگفت ما خوف داشتیم دوباره به آبادان حمله کنیم. بعد از فرمان امام، پنج مهر ماه سال 60 آن حماسه بزرگ رخ داد و مرحوم جمی نقش بهسزایی ایفا کرد.
منبع: جماران
دیدگاه تان را بنویسید