خاطرات آیتالله هاشمی از روز 12 بهمن 1357
امام وارد شدند. آمدند پایین، و به سمت جایگاهی که برایشان تعیین شده بود رفتند و سخنرانی کوتاهی کردند. در تمام این مدت، ما از فاصلهای نسبتآ دور پشت سر استقبال کنندگان، تنها به کارهایمان ـ در جهت کنترل اوضاع و پیش گیری از به هم ریختن نظم ـ مشغول بودیم. تنها از دور چهره امام را دیدم.
اعتمادآنلاین| در ادامه سه خاطره از مرحوم آیتالله هاشمی از ورود امام خمینی در 12 بهمن سال 57 را مطالعه میکنید:
لحظات شیرین و سخت
لحظههایی که در انتظار فرود پرواز انقلاب در فرودگاه بودیم، لحظههـایی بسیار سنگین و سخت و پردلهره بود که بسیار با کندی میگذشت و قلب ما با نگرانی میتپید. من از طـراحـان مـراسم استقبال بـودم. اولا هیـچ وسیلهای بـرای حفاظت از هواپیمای حـامـل امـام در فضا و در حین فرود نداشتیم و ثانیآ پس از ورود امام هم در مسیر جای هر احتمالی بود. انتظامات شهر که از هر جهت در دست ما نبود، هرچند که نیروی زیادی در اختیار داشتیم. اما آنها فرودگاه، خیابانها و همه جا را از جهتی در اختیار داشتند و زمینههای زیادی برای هرگونه کاری داشتند. به سهولت میتوانستند به امام ضربهای بزنند.
ما هم تلاش زیادی کرده بودیم تا نیروهای انتظاماتِ وابسته به ستاد استقبال، همه جا حضور داشته باشند، مخصوصآ در فرودگاه و جاهای حساس. به همین دلیل بود که ما به خودمان اجازه نمیدادیم که لحظهای غافل باشیم و حتی به شدیدترین نیازهای عاطفی خود هم در آن لحظهها هیچ توجهی نداشتیم. من با آن همه عشق و علاقه به امام، در فرودگاه با امام ملاقات نکردم و این شاید برای همه عجیب باشد.
امام وارد شدند. آمدند پایین، و به سمت جایگاهی که برایشان تعیین شده بود رفتند و سخنرانی کوتاهی کردند. در تمام این مدت، ما از فاصلهای نسبتآ دور پشت سر استقبال کنندگان، تنها به کارهایمان ـ در جهت کنترل اوضاع و پیش گیری از به هم ریختن نظم ـ مشغول بودیم. تنها از دور چهره امام را دیدم.
بهشت زهرا هم نرفتم. ترجیح دادم همچنان به کارها مشغول باشم. همان لحظهها ظاهرآ در منزل آقای موسوی اردبیلی با آقای بهشتی و آقای باهنر جلسهای داشتیم و به بررسیِ مسائل و برنامهریزی پرداختیم.
سخنرانی امام در فرودگاه
سرانجام هواپیمای حامل حضرت امام در ساعت 9 صبح روز پنجشنبه 12 بهمن 1357[، در فرودگاه تهران به زمین نشست و به میلیونها نفر از مردم تهران که برای استقبال از ایشان از ساعتها قبل به انتظار نشسته بودند، آرامشی خاص داد.
این لحظاتی بود که ما واقعآ قلبمان به شدت میتپید؛ در آن تکه راهی که امام از پایین هواپیما تا آن سالنی که بنا بود صحبت کنند آمدند، برای ما مثل یک عمر، طول کشید. در هنگام سخنرانی امام در فرودگاه، در عقب جمعیت با شهید بهشتی در نقطهای که بتوانیم نظارتی بر حاضران داشته باشیم با یک فاصلهای ایستاده بودیم و مواظب جریان امور بودیم. امام در این سخنرانی ضمن تشکر از همه اقشار مردم و دعوت همگان به وحدت کلمه، تاکید فرمودند: "ما پیروزیمان وقتی است که دست تمام این اجانب از ممکتمان کوتاه شود و تمام ریشههای رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود".
نگرانی از امنیت امام
سرانجام هواپیمای حامل حضرت امام ]در ساعت 9 صبح روز پنجشنبه 12 بهمن 1357[، در فرودگاه تهران به زمین نشست و به میلیونها نفر از مردم تهران که برای استقبال از ایشان از ساعتها قبل به انتظار نشسته بودند، آرامشی خاص داد. این لحظاتی بود که ما واقعآ قلبمان به شدت میتپید؛ در آن تکه راهی که امام از پایین هواپیما تا آن سالنی که بنا بود صحبت کنند آمدند، برای ما مثل یک عمر، طول کشید.
در هنگام سخنرانی امام در فرودگاه، در عقب جمعیت با شهید بهشتی در نقطهای که بتوانیم نظارتی بر حاضران داشته باشیم با یک فاصلهای ایستاده بودیم و مواظب جریان امور بودیم. امام در این سخنرانی ضمن تشکر از همه اقشار مردم و دعوت همگان به وحدت کلمه، تاکید فرمودند: "ما پیروزیمان وقتی است که دست تمام این اجانب از ممکتمان کوتاه شود و تمام ریشههای رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود". بعد از حرکت امام به سمت بهشت زهرا که در میان پرشکوهترین استقبال تاریخ صورت گرفت، ما به منزل آیتالله موسوی اردبیلی رفتیم و با تماسهای تلفنی که از قبل هماهنگ کرده بودیم، حرکت امام را در این مسیر کنترل نمودیم.از لحظه ورود امام، رژیم بسیار متزلزل شد؛ چون وقتی امام وارد شدند، بهتر معلوم شد که حاکمیت در تهران در اختیار رژیم نیست.
این مسأله وقتی مشخصتر شد که ما با یک شاخهای از تشکیلات نیروهای مبارز که در اختیار داشتیم و آنها را هم تجهیز کرده بودیم، امنیت را از فرودگاه تا بهشت زهرا، تأمین و تضمین کردیم و بحمدالله هیچ مشکلی هم پیش نیامد.در این میان، سخنان تاریخی امام در بهشت زهرا که طی آن "رژیم سلطنتی" و "دولت بختیار" را خلاف قانون اعلام کردند و نیز تاکید ایشان مبنی بر اینکه "من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین میکنم".شور انقلابی دوبارهای به مردم داد و آتش تازهای را در جان مبارزان، روشن ساخت.
امام و ملاقات با مجروحان انقلاب
بعداً از طریق آقای علیاکبرناطق نوری، مطلع شدیم که امام، پس از پایان مراسم سخنرانیشان در بهشتزهرا، خواستار ملاقات با مجروحان انقلاب میشوند. به همین دلیل ایشان را با هلیکوپتر به بیمارستان هزار تختخوابی تهران، میبرند. در آنجا به محض آنکه هلیکوپتر در حیاط بیمارستان فرود میآید و پزشکان و پرستاران و بیماران از حضور امام مطلع میشوند، هنگامهای برپا میشود، به طوری که امام پس از نیم ساعت توقف در بیمارستان موفق به دیدار مجروحان انقلاب نمیشوند و اطرافیان ناگزیر ایشان را سوار اتومبیل میکنند و از بیمارستان به منزل یکی از دوستان آقای پسندیده، میبرند.
کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی
دیدگاه تان را بنویسید