کد خبر: 471093
|
۱۳۹۹/۱۲/۲۲ ۱۱:۰۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

تفاوت بین یادگیری و فراگیری چیست؟

فراگیری و یادگیری 2 اصطلاحی است که در روند آموختن زبان مورد استفاده قرار می‌گیرد. فراگیری روند ناخودآگاه زبان است و یادگیری از طریق پیروی از دستورالعمل‌ها صورت می‌گیرد.

تفاوت بین یادگیری و فراگیری چیست؟
کد خبر: 471093
|
۱۳۹۹/۱۲/۲۲ ۱۱:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| مژده اصغرزاده- «فراگیری» (acquisition) و «یادگیری» (learning) 2 اصطلاح کاملاً متفاوت‌اند، اما اینها فرایندهایی هستند که از سطوح شناختی مجزایی بهره می‌گیرند. حتی وقتی که توضیح این 2 اصطلاح بارها و بارها، خصوصاً برای معلمان، شرح داده شده باز هم این عبارات اشتباه استفاده می‌شوند. این اصطلاح‌ها هم‌معنی نیستند. ما از 2 دیدگاه تفاوت بین یادگیری و فراگیری را بررسی خواهیم کرد.

به گزارش اعتمادآنلاین ، به نقل از «spanish55»، ما از لحاظ زبان‌شناسی می‌توانیم این اصطلاحات را تعریف کنیم. اگر این واژه‌ها را بشکافیم، دلیل آنکه برای این فرایندها 2 واژه جداگانه در نظر گرفته شده آشکار خواهد شد.

فراگیری: کنش یا روند کسب کردن مهارت، عادت یا خصوصیت

فراگیری زبان به طور طبیعی روی می‌دهد زیرا در حافظه کوتاه‌مدت ما عمل می‌کند. وقتی پای زبان مادری به میان می‌آید، ما قادریم که آن را درک و دریافت کنیم و در حافظه خود نگه داریم. هر چه بیشتر از آن استفاده کنیم، بیشتر به تمرین آن می‌پردازیم و آنجاست که درست و غلط‌های زبانی را درک می‌کنیم. ما با تمرین زبان می‌توانیم دریابیم که چه موقع جمله یا واژه‌ای «به نظرمان درست نمی‌آید». اگر از ما بخواهند که دستور یا قاعده‌ای را که منجر به غلط بودن آن ساخت زبانی می‌شود توضیح دهیم، به احتمال زیاد قادر به انجام آن نخواهیم بود.

یادگیری: کسب دانش یا درک مهارت از طریق مطالعه، پیروی از دستورالعمل‌ها یا بدست آوردن تجربه

اگر فراگیری یک زبان کسب مهارت در آن باشد، یادگیری به معنای درک آن است. این تعریف به گونه‌ای است که ما را متوجه می‌کند که به چیزی بیش از دریافت اطلاعات احتیاج داریم. این امر از طریق راهنمایی، بررسی و تمرین حاصل می‌شود و تا زمانی ادامه دارد که به سطح مشخصی از درک زبان برسیم.

دیدگاه دومی که پس از دیدگاه زبانی مطرح می‌گردد کمی پیچیده‌تر است. تفاوت بین یادگیری و فراگیری را می‌توان از لحاظ عصب‌شناسی نیز بررسی کرد؛ یعنی می‌خواهیم درباره این 2 فرایند و عملکرد آنها در قسمت‌های مختلف مغز صحبت کنیم.

قسمت هیپوکامپ مغز در طول چندین سال مورد بررسی قرار گرفت تا عملکرد آن مشخص شود. ما با بخشی از آن کار داریم که توانایی پردازش خاطرات را انجام می‌دهد. خاطرات کوتاه‌مدت در این قسمت از مغز به بلندمدت تبدیل می‌شوند. توانایی ما در حفظ کردن دیالوگ‌ها یا سخنرانی‌ها از این قسمت سرچشمه می‌گیرد.

مغز

فراگیری در سطح ناخودآگاه روی می‌دهد. مغز را محفظه‌ای در نظر بگیرید، ما تمام واژه‌ها را در این جعبه بزرگ می‌ریزیم بدون آنکه تفاوتی بین فعل، اسم، صفت و غیره قائل شویم. زنجیره‌ای از حروف که با ترتیب مشخصی قرار گرفته‌اند یا برای نام‌گذاری اشیاء مختلف به کار می‌روند در مغز وجود دارد. این محفظه قانون خاصی ندارد و هر چه را که دریافت کند بدون تبعیض در خود نگه می‌دارد. اگر بعضی از واژگان با ترتیب خاصی کنار هم قرار گیرند مغز این استنباط را دارد که احتمالاً همیشه به همین ترتیب قرار خواهند گرفت. اگر عبارتی مشابه به عبارات قبلی از آن ترتیب پیروی نکند، مغز این گونه تشخیص می‌دهد که احتمالاً اشتباهی صورت گرفته است. فراگرفتن زبان این احساس را به ما می‌دهد که ساخت‌های زبانی درست به نظر می‌رسند یا خیر.

از سوی دیگر ناحیه ورنیکه (Wernicke) مسئول دریافت گفتار است، در حالی که ناحیه بروکا (Broca) به تولید گفتار کمک می‌کند. یادگیری زبان به تمرکز و ایجاد رابطه با سیستم ارتباطی مرتبط است که ما امروزه در شرف دست یافتن به آن هستیم. این سیستم ارتباطی ریزه‌کاری‌هایی دارد که باید برای شناخت دقیق آن به دقت مورد بررسی قرار گیرد. باید بتوانیم هنگام استفاده از زبان از این قواعد پیروی کنیم و دریابیم که چه زمانی این قاعده‌ها نقض می‌شوند. یادگیری بر صورت (form) تاکید دارد و فراگیری بر معنی (meaning) تمرکز دارد.

مغز

نکته مهم این است که این 2 اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و با وجود تفاوت‌ها باز هم متضاد یکدیگر محسوب نمی‌شوند. این 2 مکمل یکدیگرند. هدف نهایی دانشمندان این است که زبان از طریق فرایندهای یادگیری فراگرفته شود.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها