چه کسی مقام معظم رهبری را ترور کرد؟
وی تاکید کرد: مجاهدین خلق از یکسو مدعی بود که امام را بهعنوان پدر و رهبر خود میشناسد، درحالیکه چنین رویکردی نداشت و تناقضاتش ازجمله این بود که که نهتنها سلاح خود را تحویل نداد، بلکه حتی در دوران جنگ تحمیلی هم سعی کرد سلاحهایی را از جبهه سرقت کنند.
اعتمادآنلاین| «ترور» اگرچه واژه ای ریشه دار و خوفناک در تاریخ انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید اما دشمنان حتی با بهره گیری از این روش غیر انسانی هم نتوانسته اند به نیت خود دست یابند.
به گزارش صبح نو، روز ششم تیرماه مصادف با سالروز ترور نافرجام آیت الله سید علی خامنه ای در سال 1360 و در مسجد ابوذر تهران است؛ تروری که نشان دهنده عزم و رویکرد دشمنان و بهویژه کسانی است که تا آن روز از رویارویی مستقیم با انقلاب حذر داشتند. هر چند رهبر انقلاب هرگز وحشت به خود راه نداده اند و ثبات قدم و با مردم بودن را امروز هم با برگزیدن واکسن تولید داخل از سوی ایشان، شاهد هستیم. در این ترور، یک بمب درست یک روز پیش از حادثه هفتم تیر هنگام سخنرانی مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده مجلس شورای اسلامی، امامجمعه تهران و نماینده امام خمینی؟ع؟ در شورایعالی دفاع بودند، منفجر شد و ایشان را بهسختی مجروح کرد. هرچند این اقدام به نتیجه دلخواه گروهک فرقان منجر نشد اما تقابل با شخصیتهای فکری و اندیشهای و دستان خالی گروههای مارکسیستی برای مواجهه فکری و اندیشهای را نمایانتر میکند.
درباره اینکه چه کسی مقام معظم رهبری را ترور کرد؟ نظرات و دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. گاهی از «محمدجواد قدیری مدرس» عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و گاه از «مسعود تقیزاده» عضو گروهک فرقان بهعنوان عامل این ترور یاد میشود.
فرجام نفاق
چهار، پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت و آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند. حضور در مساجد و دانشگاهها در آن دوران ازسوی شخصیتهای برجسته بهطور مداوم پیگیری میشد تا به شبهات مردم پاسخ داده شده و ابهامات را رفع کنند. آیتالله خامنهای نیز بر همین اساس در آن روز در مسجد ابوذر تهران حاضر شده بودند و وقتی نماز ظهر تمام شد، رفتند پشت تریبون. آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبطصوتی دستبهدست شد تا اینکه جوانی ضبط را میگذارد روی تریبون. انفجار رادیو با این هدف که منجر به حذف آیتالله خامنهای شود، به نتیجه نرسید اما زمینه بروز چهره واقعی جریان نفاق و موضعگیریهای دروغینشان را فراهم کرد. منافقین که قصد نداشتند در ابتدای انقلاب خط خود را جدا کرده و بدنه و نیروهای خود را از دست بدهند با ظاهرسازی و دروغپردازی سعی کردند اقدامات مخربی را در ساختار قدرت پیگیری کنند تا اینکه شرایط را برای رویارویی مستقیم فراهم کنند.
ترور رهبر انقلاب نافرجام ماند اما حذف شخصیتهای وارستهای مانند شهیدبهشتی، باهنر، رجایی و نظایر آنها مشکلات بسیاری را پیش پای انقلاب گذاشت و انقلاب نوپای اسلامی را از خدمتگزاران صدیق خود محروم کرد.
حذف شخصیتها برای محروم کردن انقلاب از نیروهای فکری بود
در این زمینه با عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران میگوید: این جریانات ایجاد ابهام کرده و گرههای ذهنی به وجود میآوردند و نظام در این مسیر قرار نداشت که برای آنها محدودیت اعمال کند؛ زیرا در حوزه فکر بود و نظام مایل بود که در حوزه فکر مسائل، آزادانه مطرح شوند.
سلیمینمین با تاکید بر اینکه طبیعتا این موضوع به معنی این نبود که ما نسبت به ایجاد شبهه بیتفاوت باشیم، خاطرنشان کرد: اگر جریانات رقیب جمهوری اسلامی در کشور ایجاد شبهه میکردند، باید به این شبهات جواب داده میشد. یاران امام و کسانی که توانمندی کار اقناعی فکری را داشتند از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی در این مسیر قرار گرفتند که به شبهات جریانات غیر همراه با نظام جمهوری اسلامی یا حتی دشمنان جواب داده شود. مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران افزود: یکی از کارها این بود که در مساجد و دانشگاههای مختلف یاران امام حاضر میشدند و به سوالات پاسخ میدادند. آیتالله خامنهای یکی از مشغلههایشان همین موضوع بود.
تحرکات فکری آیتالله خامنهای پیش از ترور نافرجام
وی خاطرنشان کرد: پس از تحمیل جنگ بر کشور این روند متوقف نشد و ایشان با وجود اینکه عمده وقت خود را در جبهه میگذراندند و در خط مقدم مشغول سازماندهی یا برطرف کردن مشکلات رزمندگان بودند، با این وجود نسبتبه مسائل فکری تحرکات و تلاشهایی داشتند و آن را متوقف نکردند.
سلیمینمین ادامه داد: آیتالله خامنهای وقتی از جبهه میآمدند یک روز را به پاسخ به سوالات اختصاص میدادند؛ یا در مساجد این اقدام را انجام میدادند یا در دانشگاهها. این موضوع به این دلیل بود که باید رشد و آگاهی جامعه ادامه پیدا کرده و استمرار مییافت، زیرا انقلاب اسلامی با آگاهی جامعه شکل گرفت و تداوم آن نیز با این مساله ممکن بود.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران گفت: تداوم آگاهیهای جامعه میتوانست بقای انقلاب را تضمین کند و دشمنان میدانستند که ایشان مرتب در دانشگاهها و مساجد حاضر میشود و این برنامه را ریختند تا بتوانند شخصیتهایی را که مولد فکر و اندیشه بودند، حذف کنند.
وی ادامه داد: این اقدامات از روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و با شهید مطهری آغاز شد و استمرار یافت. بسیاری از شخصیتها را توانستند از این طریق حذف کنند. برخی شخصیتها هم به لطف الهی حذف نشدند و نتوانستند ضربه کاری را وارد کنند.
فرقان کارهایی را میکرد که مجاهدین خلق نمیتوانستند انجام دهند
سلیمینمین با بیان اینکه آیتالله خامنهای در حادثه 6تیرماه 1360 بهشدت مجروح شدند اما دشمن نتوانست به نتیجه دلخواه خود نائل آید، گفت: گروه فرقان که مسوول این اتفاق بود، بعدها ارتباطش با مجاهدین خلق و از طریق مجاهدین خلق با بیگانه مشخص شد. اسنادی هم در این ارتباط در لانه جاسوسی به دست آمد که این ارتباط را کاملا روشن میکرد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران تاکید کرد: فرقان به نوعی کارهایی را میکرد که مجاهدین خلق نمیتوانستند انجام دهند؛ یعنی به لحاظ تشکیلاتی دچار مشکل میشدند. مجاهدین خلق ابتدا برای اینکه بتواند گروههایی را جذب کنند، موضع همراهی با انقلاب اتخاذ کردند، درصورتیکه قصد همراهی بههیچوجه نداشتند و در این زمینه کاملا متناقض عمل میکردند.
وی تاکید کرد: مجاهدین خلق از یکسو مدعی بود که امام را بهعنوان پدر و رهبر خود میشناسد، درحالیکه چنین رویکردی نداشت و تناقضاتش ازجمله این بود که که نهتنها سلاح خود را تحویل نداد، بلکه حتی در دوران جنگ تحمیلی هم سعی کرد سلاحهایی را از جبهه سرقت کنند.
خطدهی مجاهدین خلق به فرقان
سلیمینمین افزود: آنها به اهواز آمده بودند اما نه با این هدف که با دشمن بعثی در ستیز قرار بگیرند، بلکه به این دلیل که بتوانند سلاحهایی را از مناطق جنگی بربایند و ذخایر تسلیحاتی خود را اضافه کنند. در این دوران مجاهدین خلق نمیتوانستند خودشان دست به ترور بزنند و اقدامات خود را از ابتدای انقلاب با واسطه انجام میدادند، خطی که به فرقان میدادند عملی میشد و شخصیتهای برجسته مورد هدف قرار میگرفتند.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران خاطرنشان کرد: از روز هفتم تیر آنها رسما مسوولیت ترورها را به عهده گرفتند و قبل از آن ترجیح میدادند خودشان اقدامی را مرتکب نشوند و بتوانند نیروها را از تعلق به انقلاب اسلامی منقطع کرده و بعد در برابر امام قرار بگیرند.
وی افزود: این کار نیاز به زمان داشت و مجاهدین خلق با برنامهریزی این کار را پشت سر گذاشتند و قبل از آن نمیتوانستند در برابر نظام دست به شورش بزنند. زمانی توانستند دست به شورش بزنند که ابتدا گفتند، میخواهیم در چارچوب انقلاب کار کنیم اما روحانیت است که نمیخواهد ما در این زمینه نقش ایفا کنیم. این بحث پیچیدگیهای زیادی دارد.
حذف شخصیتهای مولد
فکر رویکرد اساسی دشمنان بود سلیمینمین تصریح کرد: ترورهای کور هم بعدها آغاز شد اما در این دوران بسیار گزیده و حسابشده ترور میکردند، برخی شخصیتهای برجسته را هدف قرار دادند؛ بنابراین حذف شخصیتهای مولد فکر و اندیشه در انقلاب و خیزشی که مبتنی بر آگاهیبخشی بود، رویکرد اساسی دشمنان ما بهحساب میآمد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران تاکید کرد: بعد از بحث شورش یا حرکتهای گسترده، حذف شخصیتها، حرکت دقیق و حسابگرانه برای محروم کردن انقلاب اسلامی از نیروهای مولد فکری بود؛ شورشی که مجاهدین خلق آغاز کردند، در پیوند با بیگانه بود و یک حرکت دیگر با مختصات متفاوت است.
وی گفت: قطعا در این زمینه ما ضربه جدی خوردهایم و اینگونه نبود که جای شخصیتی مثل شهید مطهری و بهشتی بهسهولت پر شود. لطماتی جدی به ما وارد شد. هرچند گفته میشد که ما مثل شهید مطهری یا بهشتی فراوان داریم اما این بحث خیلی دقیق نبود و بیشتر برای مأیوس کردن دشمن گفته میشد، تا از ادامه خط ترور دست بردارند.
سلیمینمین ادامه داد: واقعیت این است که ما شخصیتهای مهمی را از دست دادیم. شهیدانی مثل باهنر و مفتح نهتنها فراوان نداشتیم، بلکه بسیار نادر بودند و اینها حاصل دورانی طولانی بودند و نیم قرن مبارزه علنی فکری و سیاسی را پشتوانه داشتند. این شخصیتها را ازدستدادن، سنگین بود و خلأ آنها قابل پر شدن نبود.
دیدگاه تان را بنویسید